صراط: محمدرضا خاتمی در یادداشتی که به بهانه درگذشت مرحوم حاج حبیب الله
عسکراولادی در روزنامه اصلاح طلب شرق منتشر کرد، اعلام کرد که "انصاف و
پایبندی بر اخلاق" دو صفتی است که تنها در عسکراولادی بود و در جریان
اصولگرا چنین صفتی نایاب است. برادر سیدمحمد خاتمی البته اشاره ای به نامه
های مرحوم عسکراولادی به وی و سخنان روشنگرانه او در این سالها درباره فتنه
گران نکرد.
وی در بخش دیگر یادداشت خود تلویحا اتهامات دیگری نیز به اصولگرایان وارد کرد و نوشت: "خصوصیات ایشان (مرحوم عسکراولادی) مانند پایبندی به اصول اخلاق، انصاف، مروت، خداترسی و بیان حقیقت با در نظرداشتن روز «نزدیک» قیامت، باید سرلوحه فعالان سیاسی قرار گیرد. درست به همین دلیل است که می‌گویم او تنها «اصولگرا» و اصولگرای تنها بود."
آقای خاتمی -که اخلاق مدارانه به جریان اصولگرا می تازد!- البته توضیح نداد که چگونه می شود که جریانی در دهه شصت با کابل در خیابان های تهران زنان مانتویی را -بر خلاف نظر صریح امام و نظام- کتک بزند اما در دهه 80 و 90 در مقابل دوربین صدای آمریکا کشف حجاب کند و چگونه می شود که کسی که دیروز -به درستی- از دیوار سفارت آمریکا بالا می رفت، امروز برای همانها فرش قرمز پهن می کند و در کنگره ایالات متحده کفش سناتورهای امریکایی را واکس می زند! و چطور است که آنهایی که در دهه 60 نسخه کمونیستی برای کشور می پیچیدند در دهه 70 و 80 نسخه لیبرالیسم را کپی می کنند و چگونه می شود که عده ای در دهه 60 با لودر عزم تخریب خانه مرحوم آیت الله منتظری و ردصلاحیت اعضای نهضت آزادی کنند و در دهه 80 سینه چاک منتظری شوند و با نهضت آزادی عهد اخوت ببندند و چرا مدعیان قانونمداری در سال 88 مملکت را به آشوب و آتش کشیدند و مقابل رای مردم و قانون ایستادند و پرچم اباعبدالله(علیه السلام) را به آتش کشیدند؟ و...
البته اظهارات ناپخته دکتر خاتمی قابل درک می شود وقتی که بدانیم این پزشک تازه کار با ریاست جمهوری برادر یک‌شبه معاون وزیر و سپس نایب رییس مجلس و دبیر کل حزب دولتی شد و پس از افول محبوبیت برادر حتی از سوی هم حزبی ها نیز تحمل نمی شود.
وی در بخش دیگر یادداشت خود تلویحا اتهامات دیگری نیز به اصولگرایان وارد کرد و نوشت: "خصوصیات ایشان (مرحوم عسکراولادی) مانند پایبندی به اصول اخلاق، انصاف، مروت، خداترسی و بیان حقیقت با در نظرداشتن روز «نزدیک» قیامت، باید سرلوحه فعالان سیاسی قرار گیرد. درست به همین دلیل است که می‌گویم او تنها «اصولگرا» و اصولگرای تنها بود."
آقای خاتمی -که اخلاق مدارانه به جریان اصولگرا می تازد!- البته توضیح نداد که چگونه می شود که جریانی در دهه شصت با کابل در خیابان های تهران زنان مانتویی را -بر خلاف نظر صریح امام و نظام- کتک بزند اما در دهه 80 و 90 در مقابل دوربین صدای آمریکا کشف حجاب کند و چگونه می شود که کسی که دیروز -به درستی- از دیوار سفارت آمریکا بالا می رفت، امروز برای همانها فرش قرمز پهن می کند و در کنگره ایالات متحده کفش سناتورهای امریکایی را واکس می زند! و چطور است که آنهایی که در دهه 60 نسخه کمونیستی برای کشور می پیچیدند در دهه 70 و 80 نسخه لیبرالیسم را کپی می کنند و چگونه می شود که عده ای در دهه 60 با لودر عزم تخریب خانه مرحوم آیت الله منتظری و ردصلاحیت اعضای نهضت آزادی کنند و در دهه 80 سینه چاک منتظری شوند و با نهضت آزادی عهد اخوت ببندند و چرا مدعیان قانونمداری در سال 88 مملکت را به آشوب و آتش کشیدند و مقابل رای مردم و قانون ایستادند و پرچم اباعبدالله(علیه السلام) را به آتش کشیدند؟ و...
البته اظهارات ناپخته دکتر خاتمی قابل درک می شود وقتی که بدانیم این پزشک تازه کار با ریاست جمهوری برادر یک‌شبه معاون وزیر و سپس نایب رییس مجلس و دبیر کل حزب دولتی شد و پس از افول محبوبیت برادر حتی از سوی هم حزبی ها نیز تحمل نمی شود.