۱۱ مهر ۱۳۹۰ - ۰۹:۴۶
با نگاهي به تاريخ طولاني يكجانبه امريكا

اوباما در ترازوي سياست خارجي ايران

دلايل بسيار زيادي وجود دارد كه سخنان رئيس‌جمهور ايران درباره كنترل امريكا بر ناظران هسته‌اي سازمان ملل را تأييد مي‌كند.
کد خبر : ۳۵۸۴۴
احمدي‌نژاد در مصاحبه خود گفته كه امريكا به طور غيرقانوني اسامي دانشمندان هسته‌اي را منتشر مي‌كرد تا ترور شوند. در اين سخنراني در سازمان ملل كه در آن ۳۰ كشور مجمع را ترك كردند، احمدي نژاد امريكا را كشوري حريص و قدرتي مغرور خواند كه از هر فرصتي براي استفاده از نيروهاي نظامي مرگبارش استفاده مي‌كند.
سال‌هاست كه امريكا به عنوان كشوري يك‌جانبه‌گرا در سازمان ملل رفتار كرده است. به عنوان يكي از موسسان سازمان ملل و تدوينگر منشورها و قوانين و نيز عضو دائم شوراي امنيت، امريكا كشوري بوده كه توجه اندكي به نظرات ديگر كشورها و حتي متحدان خود داشته است. امريكايي‌ها سابقه‌اي طولاني در برقراري و گسترش سياست خارجي در آسيا و خاورميانه داشته‌اند كه در چارچوب جنگ سرد محاصره بوده است. اين سياست همچنين به شكلي ناگسستني‌ به راهبرد انرژي و نفت منطقه به ويژه ايران وابسته بوده است.
دو روز بعد از تشكيل شوراي امنيت در سال ۱۹۴۵، اين دولت ايران بود كه اولين شكايت را به آنجا تفويض كرد. دولت ايران كه در آن زمان از حمايت نظامي و وعده‌هاي كمك در زمينه تكنولوژي‌هاي نفتي امريكا بهره مي‌برد، از شوراي امنيت تقاضا كرد تا نيروهاي شوروي سابق را مجبور كنند تا از شمال ايران خارج شوند. در جريان جنگ جهاني دوم، هر دو كشور امريكا و شوروي مناطق امنيتي در ايران ايجاد كردند و مسكو كنترل شمال و واشنگتن و لندن كنترل جنوب ايران را در اختيار گرفتند.
بعد از سپري شدن ملاقات‌هاي ديپلماتيك امريكا و شوروي و نيز تهديدهاي نظامي در اين باب كه امريكا در مقابل حضور نيروهاي شوروي بي‌تفاوت نخواهد بود و احتمال بروز جنگ، سرانجام نيروهاي شوروي عقب‌نشيني كردند. در مقابل، امريكا به اشغال نظامي بخش‌هاي زيادي از ايران مبادرت ورزيد و همچنين براي نشان دادن توان نظامي خود نيروهايي را به مديترانه شرقي فرستاد. براي كساني كه به بازبيني توسعه نظامي امريكا در ايران و اطراف آن مي‌پرداختند، رد پيشنهاد يك شركت نفتي ايراني- شوروي از سوي ايران قابل پيش‌بيني بود.
همچنين اقدام امريكا و آژانس اطلاعات مركزي (CIA) آن در سال ۱۹۵۳ براي انجام عمليات مخفيانه در براندازي نخست وزير وقت آقاي محمد مصدق قابل پيش بيني بود. مصدق به خاطر ملي كردن صنعت نفت و مجاب كردن كشورهاي امريكا و بريتانيا به توقف استثمار منابع ملي و نيروي كار ايران، داراي محبوبيت بسيار در بين مردم بود. البته اين اقدامات مصدق از وي چهره‌اي منفور براي امريكا و بريتانيا ساخته بود.
جان فاستر دالس، وزير خارجه پرزيدنت دوايت آيزن هاور، مأموريني را براي حمايت مالي از شورش‌هاي خياباني و با بهانه مداخله نظامي امريكا به ايران فرستاد. ژنرال فضل‌الله زاهدي، همدست نازي‌ها و پارتيزان وفادار نفت امريكا در ايران، طي يك كودتا جاي مصدق را در پست نخست وزيري گرفت. ده‌ها هزار نفر از حاميان مصدق توسط رضاشاه پهلوي به زندان افتاده و تحت شكنجه قرار گرفته يا در گورستان‌ها دفن شدند. بسياري از تبعيديان سعي كردند از سازمان ملل درخواست مداخله كنند كه در تمام مواقع با مخالفت و جلوگيري امريكا مواجه مي‌شدند.
نمونه ديگر سكوت سازمان ملل اين بود كه اين نهاد هرگز به درخواست ايران در مداخله در موضوع اختلاف ايران و عراق در آبراه اروند رود و مناقشه‌هاي سرزميني ديگر نپرداخت. در عوض، امريكا با استفاده از قدرت‌ يكجانبه‌گراي خود در سازمان ملل، عراق را عليه ايران شوراند. با وقوع انقلاب اسلامي در ايران در سال ۱۹۷۹ و خروج نيروهاي نظامي امريكا و دولت تحت حمايت امريكا از ايران و از دست رفتن منافع نفتي، امريكا تصميم به انتقام گرفت؛ كمك‌هاي نظامي چندين ميليارد دلاري امريكا به صدام داده شد تا عليه جنگ در ايران استفاده شود.
جنگ ايران با عراق و امريكا هشت سال به طول انجاميد و منجر به از دست رفتن جان بيش از دو ميليون انسان شد. به دليل خرابكاري‌هاي امريكا و حضور دائمي آن در شوراي امنيت، ايران هرگز نتوانست از حمايت‌هاي شوراي امنيت برخوردار شود. سازمان ملل در مقابل نقض‌هاي دائم حقوق بشر با مداخلات امريكا در ايران سكوت اختيار كرد. زماني كه ايران از سازمان ملل درخواست مداخله و پايان جنگ با عراق را داد، امريكا بار ديگر دست به خرابكاري زده و با دادن پيش‌شرط‌هايي در ابتدا خواستار تحويل دادن ۵۲ گروگان امريكايي از سوي ايران ‌‌شد.
سرانجام، سازمان ملل با استفاده از اعتبار خود به مداخله در جنگ پرداخت و كمك كرد تا صلح بين ايران و عراق برقرار شود. به عنوان بخشي از آتش‌بس، سازمان ملل به تحقيق در مورد جنگ هشت ساله پرداخت و به اين نتيجه رسيد كه شروع‌كننده اين جنگ خونين، كشورعراق بوده است. متأسفانه براي امريكا، آزادي ۵۲ امريكايي و منافع نفتي بسيار بااهميت‌تر از جان بيش از دو ميليون ايراني و عراقي بود. اين تنها يكي از صدها يادآوري بدنامي‌هاي امريكا در سال ۱۹۵۳ است، وقتي كه روزنامه نيويورك تايمز با نوشتن عنوان «ايران بايد تاوان بدهد» به ستايش از كودتاي نظامي امريكا و نابودي دموكراسي در ايران پرداخت.
احمدي‌نژاد در سازمان ملل تنها امريكا و سياست‌هاي يكجانبه‌گراي اين كشور در آسيا و خاورميانه را به چالش كشيد و به پرزيدنت اوباما يادآوري كرد كه هنوز وقت هست تا وي با بهبود بخشيدن روابط با ايران به وعده‌هاي انتخاباتي خود عمل كند. اگرچه اوباما تاكنون نامه‌ها و پيشنهاد مناظره درباره مسائل ايران و امريكا نظير حق استفاده صلح‌آميز انرژي هسته‌اي را رد كرده است، من شخصا به ياد سخنراني‌هاي اوباما در حين كمپين‌هاي انتخاباتي مي‌افتم كه مي‌گفت: «تعهد مي‌دهم كه نه تنها جنگ‌هاي امريكا را پايان مي‌دهم بلكه ذهنيت جنگي را از امريكا بزدايم... زيرا حكومت وحشت و با ترس، مشاور خوبي به نظر نمي‌رسد.» در اين حال، سازمان ملل و كشورهاي مرتبط بايد به ارزيابي مجدد اين نكته بپردازند كه چگونه توسط امريكا و كشورهاي يكجانبه‌گرا مورد استفاده قرار گرفته‌اند.
 
مترجم: مرتضي پروانه
نظرات بینندگان
سید یاسر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۲ - ۱۱ مهر ۱۳۹۰
۰
۰
مرگ بر آمریکا



سلامتی ولی امر مسلمین جهان امام خامنه ای صلوات