به گزارش صراط،برخی
از تحلیلگران معتقدند که به دلیل ماهیت انتخابات سال ٨٨ و سیر مسایل سیاسی
در ٨ سال اخیر و ویژگیهای دولت فعلی انتخابات پیش رو انتخاباتی متفاوت است
شما چه فکر میکنید؟به عنوان رجل سیاسی که از ابتدای نقلاب درعرصه سیاست
فعال بوده اید فکر میکنید همچنان صندوق رای منازعات سیاسی را برطرف میکند
بی آنکه نگاه حذفی غلبه پیدا کند؟
من فکر میکنم فضای انتخابات در مجموع میتواند فضای رقابتی و پرشوری باشد.البته ممکن است در ذهن برخی افراد شبهاتی وجود داشته باشد اما با توجه به نکاتی که مسوولین در زمینه انتخابات گفته اند و خواهند گفت و همچنین سخنانی که مقام معظم رهبری در مشهد داشته اند بسیاری از نکات مبهم و مورد بحث رفع شده است. در کل من فضای انتخابات را فضای خوبی میبینم و همچنان صندوق رای را در رقابتهای جناحی تعیین کننده میدانم. حالا این رقابت بین دو جناح باشد یا فراتر از آن، به هر حال صندوق انتخابات تعیین کننده است .
فکر میکنید چند گروه سیاسی در انتخابات شرکت کنند؟ همان رقابت قدیمی میان اصولگرایان و اصلاحطلبان است یا اینکه دولت خود به مثابه یک جناح به میدان میاید؟
در حال حاضرفضا به گونهای نیست که تنها کاندیداهایی از دو جناح به صورت سنتی به میدان بیایند بلکه فضا مقداری بازتر و دایره رقابت وسیعتر خواهد بود.احتمال حضور کاندیدایی از جانب دولت هم وجود دارد. تا به امروز اینکه چه کسانی چهرههای اصلی و فعال خواهند بود تا حدودی مبهم است اما به نظر من هر مقدار رقابت شدیدتر باشد حضور مردم بیشتر خواهد بود. این رقابت بین هر دسته و گروهی باشد فرقی ندارد. مهم این است که افراد شرکت کننده به فکر یک انتخابات رقابتی سالم باشند نه به فکر ایجاد سر و صدای سیاسی. این سر و صداها در شرایط فعلی اساسا نمیتواند مفید باشد . اما اگر افرادیبا افکار مشخصی هستند که میتوانند افکار مختلف مورد قبول جامعه را نمایندگی کنند باید در صحنه حاضر شوند.
نکاتی که فرمودید وضعیت ایده ال برای هر انتخاباتی است اما در فضای واقعی سیاست ایران نشانه های بروز چنین انتخاباتی خیلی کم است؛اختلافات میان گروههای سیاسی و ماهیت کسانی که دست بالا را دارند و غلبه نگرش حذفی در سالهای اخیر به گونهای استکه احتمالا انتخاباتی شبیه آنچه را که شما میگویید را کم میکند.
به هر حال ایدهآل این است که ما به فکر سر و صدا و منافع فردی و گروهی نباشیم. شرایط کشور، فشارهای داخلی و خارجی همگی باعث میشود که ما به فکر منافع ملی باشیم و آنچه که به نفع مردم ما است این است که نمایندگان مبین خواسته ها و افکارشان در انتخابات حضور پیدا کنند و در نهایت رای مردم تعیین کننده مسیری باشد که آینده کشور باید در آن مسیر حرکت کند.
در جایی گفته بودید اگر به این نتیجه برسید که میتوانید مشکلات کشور را حل کنید وارد عرصه انتخابات میشوید الان در نوروز ٩٢ به این نتیجه رسیدهاید ؟
من هنوزبر سر همان حرفم هستم یعنی اگر احساس کنم که میتوانم مشکلات کشور را حل کنم در انتخابات حضور پیدا میکنم. در این زمینه مدتها تامل و مشورت کردهام.بنابراینتصمیمحضور، یک تصمیم فردی نیست حاصل مشورت با بسیاری از دوستان و بزرگان و نخبگان و احزابی است که آمادگی دارند در کنار من باشند و اصرار دارند تا من در صحنه حضور پیدا کنم.پس با شور و مشورت با آنها این کار را خواهم کرد و انشاالله به زودی تصمیم خودم را اعلام خواهم نمود.
در آن صورت شما کاندیدای کدام جریان هستید؟ با توجه به عضویت شما در جامعه روحانیت مبارز که یک تشکل اصولگراست باید شما را اصولگرا بدانیم اما عملکرد و مواضع سیاسیتان به گونهای بوده که نمیتوانیم شما را غیر اصلاح طلب بدانیم.خودتان بگویید شما کدام جناح را نمایندگی میکنید؟
من از روز اول که فعالیت سیاسی ام را آغاز کردهام،ملی فکر کردهام. همواره فکرم فرا جناحی بوده و عملکرد من در مجلس،شورای امنیت ملی،مجمع تشخیص و مرکز تحقیقات موید این سخن من است. همواره فکرمن این بوده که برای اداره کشور حضور همه نیروهای شایسته لازم است.برای روشن شدن پاسخ سوال شما مثالی میزنم: در مجلس شورای اسلامی همیشه دو فراکسیون اقلیت و اکثریت فعال بوده که به تناسب دوران این فراکسیونها میان دو جناح مختلف دست به دست شده است من از مجلس دوم جلسهای را اداره میکردم که به فراکسیون عقلا معروف شده بود در این جلسات همه صاحب نظران هر دو جناح شرکت میکردند و درباره همه مسایل مهم مانند برنامه سوم،لوایح مهمی که مطرح میشد، ترکیب کابینه و.... بحث میکردیم و وقتی در آن جلسه به تصمیم میرسیدیم میتوانستیم در صحن مجلس به راحتی به یک رأی قاطع برسیم.چرا که با صاحبنظران هر دو جناح به یک تصمیم مشترک رسیده بودیم .این کار نشانگر منش من است. من همیشه با افراط مخالف بودهام و همیشه در خط اعتدال و میانه روی بودهام و فراجناحی اندیشیدهام و با هر دو جناح رابطه نزدیک و خوب داشته ام. همانطور که گفتید من عضو جامعه روحانیت مبارزم اما شاید با برخی از چهره های روحانیون مبارز صمیمیتر باشم .در دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی هم از هر دو جناح استفاده میکردم و هیچ وقت هم در کار کردن با آنها مشکل نداشتم .و در آینده هم بههمین شیوه عمل خواهم کرد و اعتقاد راسخ دارم که حل معضلات کشور با فکر جمعی، انسجام، وحدت ملی و اقدام ملی میسرتر است تا با تفکر و اقدام جناحی.
بزرگترین موانع بر سر راه عملی شدن چنین تفکر فراجناحی را چه میدانید؟ چرا که در ٣ دهه اخیر به غیر از دولت آقای هاشمی هیچ وقت ما شاهد دولتی با چنین ویژگیها نبودهایم و همیشه تعویض های اتوبوسی و تغییر وزیر تا آبدارچی با عوض شدن دولتها حاکم بوده است.
بر سر راه تحقق آنچه من گفتم دو مانع بزرگ وجود دارد یکی تفکر حذفی است و دیگری میدانداری افراطیون دوجناح. درواقع برخی فکر میکنند میشود جناح مقابل را حذف کرد . این تفکر بسیار خطرناک و از نظر من کاملاً نادرست است. حذف رقیب حتی اگر امکان پذیر باشد -که از نظر من نیست-به نفع کشور نخواهد بود. رقیب و منتقد خوب در عالم سیاست نعمت بزرگی است چرا که اگر رقیب نداشته باشیم نمیتوانیم سیاستهای خود را سالم به پیش ببریم.ما نیازمند منتقدانی هستیم که برنامهای در مقابل برنامههای ما ارایه دهند و نکات جدیدی به آنها بیفزایند اما برخی فکر میکنند با حذف رقیب کشور راحتتر و بهتر اداره میشود و کارها سریعتر پیش میرود. در حالیکه که این فکر کاملا اشتباه است و اشتباه بودن آن هم به اثبات رسیده. اگر در عرصه عمل رقیبمان را حذف کنیم طولی نمیکشد که جناح خودمان دچار شکاف و انشعاب میشود .ما باید با این نوع اندیشه مقابله کنیم و نادرستی آن را تبیین کنیم.
نکته دوم افراطیون دوجناح هستند. افراطیون همیشه و در همه وقت مانع کار درستبودهاند. ممکن است طرف مقابل ایرادیداشته باشد افراطیون بلافاصله آن را تبدیل به کفر و خیانت و بریدگی و وابستگی به خارج میکنند در حالیکه تند قضاوت کردن ،متهم کردن طرف مقابل ،نکات مثبت را فراموش کردن و نقاط منفی را بزرگ جلوه دادن نه اخلاقی است و نه داخل قواعد سیاسی میگنجد. قاعده سیاست این است که ما هم خوبی های طرف را ببینیم هم نقص های او را و باید به گونه ای رفتار کنیم که از نقاط قوت او استفاده کنیم .من "تعویض های اتوبوسی" را که به آن اشاره کردید اصلا نمیپسندم و عمیقا اعتقاد دارم دولتی میتواند موفق باشد که شایسته سالار باشد. اشکال ندارد در راس دولت فردی از یک جناح خاص باشد اما حتما باید اندیشه اش فراجناحی و معطوف به اداره کشور باشد و از همه افرادی که اهل فکر و نظرند استفاده کند.اگر امروز در جامعۀ ما عده ای از نخبگان و مدیران منزوی شده اند به دلیل نبود چنین تفکری در میان دولتمردان ماست و این اتفاق اصلا به نفع کشور و حتی جناح حاکم هم نخواهد بود .
اما الان دوره،دوره رادیکالهاست با اندیشه اعتدالی و فراجناحی چگونه میخواهید به میدان رقابت وارد شوید ؟
رادیکالها هستند و فعالیت هم خواهند کرد. برای هو و جنجال و تخریب و بزرگ کردن نقاط ضعف و پوشاندن نقاط قوت هم ابزار کافی در دست دارند. اما من در مجموع فکر میکنم که اکثریت قاطع مردم ما از افراطیون خسته شدهاند.آنها در این سالها با تمام وجود ثمره افراطکاری را در زندگیشان لمس کرده اند و دیدهاند که با افراطگری کشور به خوبی اداره نمیشود.بسیاری از مشکلات امروز مردم ما، ثمره افراطگریهاییست که با منش اعتدالی محال بود ایجاد شود. مردم ما در سالهای اخیر مشکلات زیادی را تحمل کردهاند و دریافتهاند که فضای افراطی،منافع ملی و آرامش جامعه را مخدوش کرده است. دعواها و بداخلاقی ها و چنگ به صورت هم انداختن چیزی نیست که اکتریت قاطع مردم ما آن را بپسندند. بنابراین شرایط برای بروز یک تفکر اعتدالی فراهم است.
٨ سال گذشته انتقادهای زیادی به دولت شده است انتقاداتی که برخی درستند و برخی هم نه . اما آنچه غیرقابل انکار است این است که دولت بعد از آقای احمدی نژاد وارث تمامی تخریب ها و ویرانی هاییست که این ٨ سال صورت گرفته شما با چه پتانسیل و توانی فکر میکنید میتوانید با این مشکلات روبرو شوید؟
من فکر میکنم ما منبع انسانی بسیار خوبی در کشور داریم. صاحبنظران و مدیران بسیار لایقی در کشور ما - از هر دو جناح -هستند .یکی از مهمترین دلایلی که دولت فعلی را با مشکل مواجه کرده است عدم استفاده از همین صاحبنظران و مدیران است یعنی اگر این دولت از افراد صاحب فکر استفاده میکرد شاید امروز با خیلی از این مشکلات مواجه نبودیم .
از طرف دیگر این دولت در برخی موارد به قانون وبه اسناد فرادستی توجه نکرد، در حالیکه هر دولتی که سر کار میاید باید قانونگرا و مجری قانون باشد و بداند اسناد بالادستی بالاتر از تصمیمات دولت است. من فکر میکنم علیرغم همه مشکلاتی که کشور امروز با آنها مواجه است (مشکلات سیاسی،اقتصادی،خارجی و اجتماعی) ما میتوانیم مشکلات را پشت سر بگذاریم .البته این کار بسیار سخت است چرا که ساختن خیلی سختتر از تخریب است اما آنقدر منابع مادی و انسانی در کشور ما وجود دارد که بتوانیم ویرانی ها را آباد کنیم و بر مشکلات غلبه کنیم.این کار زمان بر خواهد بوداما یک دولت شایسته سالار که به نظرات صاحبنظران توجه کند، در همان سال اول میتواند تحولاتی ایجاد کند که امید به آینده، امید به آرامش و ثبات به جامعه برگردد.
با نگاهی به فرجام روسای جمهور گذشته شاید بتوانیم این حکم کلی را بدهیم که ریاست جمهوری در ایران پست اپوزیسیون پروری استآنها آینده نامشخص و مبهمی در پیش رو دارند. هراسی ندارید از نشستن بر مسندی که اینقدر لغزان است ؟
این نکاتی که شما گفتیدوجود دارد اما مشکل بزرگتر این است که شرایط کشور در پایان هر دوره با شروع آن متفاوت است.دولتی که سال ٧٦ روی کار آمد، وارث کشوری بود که به سمت نشاط و سازندگی حرکت کرده بود و همه شاخصها نشان میداد کشور در مسیر پیشرفت و ثبات است. سال ٨٤ هم که دولت تحویل داده شد کشور آرامی داشتیم با روابط خارجی مناسب. اقتصادی مناسب با رقم بیکاری و تورمی تا حدی قابل قبول؛ اما این بار کسی که میخواهد دولت را تحویل بگیرد، در بدترین شرایط از نظر بیکاری و تورم و ارزش پول ملی و بداخلاقی اجتماعی و اختلافات و وضعیت سیاست خارجی مبهم تحویل میگیرد.بنابراین در این دوره بیشتر از آنکه به فکر ٤یا ٨ سال بعدی باشیم باید به همان روزی که دولت را تحویل میگیریم فکر کنیم.
با این همه به اعتقاد من عشقیکه انسان به کشور و نظام و میهن و مردمشدارد، همه مشکلات را برفرد هموار میکند. ازطرف دیگر اگر تکیه ما به نیروهای کارشناس باشد و خود محور نباشیم و کارشناس محور باشیم، مشکلات قابل حل است. اگر کسی برای رضای خدا و کشور و ملتش آماده فداکاری باشد،باید این سختی ها را هم بپذیرد.برای اینکه هدف مهمتراز این حرفهاست ما نمیتوانیم نسبت به مشکلات کشور بی تفاوت باشیم .اینکه چند سال بعد درباره ما چگونه قضاوت میکنند باعث نمیشود که ما هدف مهمترمان را فراموش کنیم.من هر وقت احساس تکلیف کردهام، وارد میدان عمل شدهام. در پرونده هستهای بر تمام مشکلات واقف بودم و با علم به تمامحرف و حدیث های احتمالی وارد عرصه شدم و اکنون هم خوشحالم که قبول کردم چرا که در آن دوره توانستم فرصتی فراهم کنم که هم فن آوری هسته ی کامل شود و هم صلحآمیز بودن آن را درمجامع بینالمللی اثبات شود و هم کشور را از خطر جنگ و تحریم و شورای امنیت نجات دهم .با اینکه تندروها و افراطیها علیه من خیلی حرفهای بیاساس زدند و گفتند و نوشتند.اما من دریافته ام که اگر به درستی کار ایمان داشته باشیم، عبور از مشکلات کار سختی نیستو هر کس که پا به این میدان میگذارد باید پیه این مشکلات هم به تنش بمالد.
همانطورکه شما هم بارها گفتهاید تصمیمگیری در مورد سیاست خارجی و بحث هستهای به عهده مقام معظم رهبری است، اما اخیرا برخی سیاستمداران غربی هرگونه توافقی با ایران را منوط به انتخابات ریاست جمهوری دانستهاند دولتها در ایران بر پرونده هستهای چه تاثیری دارند؟
استراتژی برنامه هسته ای به عهده مقام معظم رهبری و فرادولتی است، اما در تاکتیک ها و نحوه عمل و اجرا، دولتها بسیار تأثیرگذارند. درپایان دوره اصلاحات ما با همین مشکل مواجه شدیم ، یعنی در بهار سال ١٣٨٤ که خواستیم با سه کشور به توافق نهایی برسیم، با فرانسه و آلمانتقریباً به توافق رسیدیم، اما انگلیسیها مانع شدند. با این استدلال که معلوم نیست دولت بعدی و ترکیب آن چه کسانی هستند و در دولت بعدی ممکن است حتی آقای روحانی مسؤول پرونده نباشد و با همین استدلال هم مانع توافق شدند. همین فکر الان هم در ذهن غربی ها وجود دارد چرا که دولتها بیتاثیر نیستند.در مشکلاتی که ما امروز داریم شیوه اجرا، نحوه عمل و تاکتیکهای اجرایی بسیار تاثیرگذار بوده است.
اصلیترین رقیبتان را در انتخابات چه کسی میدانید ؟
من واقعا علاقه دارم در برابر رقبای قوی قرار بگیرم. رقیب قوی انتخابات را پرشور میکند. هنوز تصمیمگیری گروهها نهایی نشده است اما خود من به رقابت بارقبای قوی علاقمندم .
امکان پیروزی خودتانرا زیاد میدانید ؟
اگر اعلام کاندیداتوری کنم به این معناست که احتمال پیروزیام را زیاد میدانم در غیر این صورت وارد صحنه نمیشدم .
سال ٨٨ درست در همین زمان کسی پیش بینی درستی از نتیجه انتخابات و روزهای بعد از آن نداشت. الان شما چشم اندازتان نسبت به خرداد ٩٢ چیست؟
من فکر نمیکنم ناآرامی بوجود بیاید. البته برخی احتمال میدهند دولت در شرایطی صحنه انتخابات را متزلزل کند و قواعد بازی را به هم بزند. اما من بعید میدانم دولت چنین تصمیمی و یا چنین توانی داشته باشد. من خودم صحنه انتخابات سال جاری را سخت و مشکل نمیبینم.
من فکر میکنم فضای انتخابات در مجموع میتواند فضای رقابتی و پرشوری باشد.البته ممکن است در ذهن برخی افراد شبهاتی وجود داشته باشد اما با توجه به نکاتی که مسوولین در زمینه انتخابات گفته اند و خواهند گفت و همچنین سخنانی که مقام معظم رهبری در مشهد داشته اند بسیاری از نکات مبهم و مورد بحث رفع شده است. در کل من فضای انتخابات را فضای خوبی میبینم و همچنان صندوق رای را در رقابتهای جناحی تعیین کننده میدانم. حالا این رقابت بین دو جناح باشد یا فراتر از آن، به هر حال صندوق انتخابات تعیین کننده است .
فکر میکنید چند گروه سیاسی در انتخابات شرکت کنند؟ همان رقابت قدیمی میان اصولگرایان و اصلاحطلبان است یا اینکه دولت خود به مثابه یک جناح به میدان میاید؟
در حال حاضرفضا به گونهای نیست که تنها کاندیداهایی از دو جناح به صورت سنتی به میدان بیایند بلکه فضا مقداری بازتر و دایره رقابت وسیعتر خواهد بود.احتمال حضور کاندیدایی از جانب دولت هم وجود دارد. تا به امروز اینکه چه کسانی چهرههای اصلی و فعال خواهند بود تا حدودی مبهم است اما به نظر من هر مقدار رقابت شدیدتر باشد حضور مردم بیشتر خواهد بود. این رقابت بین هر دسته و گروهی باشد فرقی ندارد. مهم این است که افراد شرکت کننده به فکر یک انتخابات رقابتی سالم باشند نه به فکر ایجاد سر و صدای سیاسی. این سر و صداها در شرایط فعلی اساسا نمیتواند مفید باشد . اما اگر افرادیبا افکار مشخصی هستند که میتوانند افکار مختلف مورد قبول جامعه را نمایندگی کنند باید در صحنه حاضر شوند.
نکاتی که فرمودید وضعیت ایده ال برای هر انتخاباتی است اما در فضای واقعی سیاست ایران نشانه های بروز چنین انتخاباتی خیلی کم است؛اختلافات میان گروههای سیاسی و ماهیت کسانی که دست بالا را دارند و غلبه نگرش حذفی در سالهای اخیر به گونهای استکه احتمالا انتخاباتی شبیه آنچه را که شما میگویید را کم میکند.
به هر حال ایدهآل این است که ما به فکر سر و صدا و منافع فردی و گروهی نباشیم. شرایط کشور، فشارهای داخلی و خارجی همگی باعث میشود که ما به فکر منافع ملی باشیم و آنچه که به نفع مردم ما است این است که نمایندگان مبین خواسته ها و افکارشان در انتخابات حضور پیدا کنند و در نهایت رای مردم تعیین کننده مسیری باشد که آینده کشور باید در آن مسیر حرکت کند.
در جایی گفته بودید اگر به این نتیجه برسید که میتوانید مشکلات کشور را حل کنید وارد عرصه انتخابات میشوید الان در نوروز ٩٢ به این نتیجه رسیدهاید ؟
من هنوزبر سر همان حرفم هستم یعنی اگر احساس کنم که میتوانم مشکلات کشور را حل کنم در انتخابات حضور پیدا میکنم. در این زمینه مدتها تامل و مشورت کردهام.بنابراینتصمیمحضور، یک تصمیم فردی نیست حاصل مشورت با بسیاری از دوستان و بزرگان و نخبگان و احزابی است که آمادگی دارند در کنار من باشند و اصرار دارند تا من در صحنه حضور پیدا کنم.پس با شور و مشورت با آنها این کار را خواهم کرد و انشاالله به زودی تصمیم خودم را اعلام خواهم نمود.
در آن صورت شما کاندیدای کدام جریان هستید؟ با توجه به عضویت شما در جامعه روحانیت مبارز که یک تشکل اصولگراست باید شما را اصولگرا بدانیم اما عملکرد و مواضع سیاسیتان به گونهای بوده که نمیتوانیم شما را غیر اصلاح طلب بدانیم.خودتان بگویید شما کدام جناح را نمایندگی میکنید؟
من از روز اول که فعالیت سیاسی ام را آغاز کردهام،ملی فکر کردهام. همواره فکرم فرا جناحی بوده و عملکرد من در مجلس،شورای امنیت ملی،مجمع تشخیص و مرکز تحقیقات موید این سخن من است. همواره فکرمن این بوده که برای اداره کشور حضور همه نیروهای شایسته لازم است.برای روشن شدن پاسخ سوال شما مثالی میزنم: در مجلس شورای اسلامی همیشه دو فراکسیون اقلیت و اکثریت فعال بوده که به تناسب دوران این فراکسیونها میان دو جناح مختلف دست به دست شده است من از مجلس دوم جلسهای را اداره میکردم که به فراکسیون عقلا معروف شده بود در این جلسات همه صاحب نظران هر دو جناح شرکت میکردند و درباره همه مسایل مهم مانند برنامه سوم،لوایح مهمی که مطرح میشد، ترکیب کابینه و.... بحث میکردیم و وقتی در آن جلسه به تصمیم میرسیدیم میتوانستیم در صحن مجلس به راحتی به یک رأی قاطع برسیم.چرا که با صاحبنظران هر دو جناح به یک تصمیم مشترک رسیده بودیم .این کار نشانگر منش من است. من همیشه با افراط مخالف بودهام و همیشه در خط اعتدال و میانه روی بودهام و فراجناحی اندیشیدهام و با هر دو جناح رابطه نزدیک و خوب داشته ام. همانطور که گفتید من عضو جامعه روحانیت مبارزم اما شاید با برخی از چهره های روحانیون مبارز صمیمیتر باشم .در دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی هم از هر دو جناح استفاده میکردم و هیچ وقت هم در کار کردن با آنها مشکل نداشتم .و در آینده هم بههمین شیوه عمل خواهم کرد و اعتقاد راسخ دارم که حل معضلات کشور با فکر جمعی، انسجام، وحدت ملی و اقدام ملی میسرتر است تا با تفکر و اقدام جناحی.
بزرگترین موانع بر سر راه عملی شدن چنین تفکر فراجناحی را چه میدانید؟ چرا که در ٣ دهه اخیر به غیر از دولت آقای هاشمی هیچ وقت ما شاهد دولتی با چنین ویژگیها نبودهایم و همیشه تعویض های اتوبوسی و تغییر وزیر تا آبدارچی با عوض شدن دولتها حاکم بوده است.
بر سر راه تحقق آنچه من گفتم دو مانع بزرگ وجود دارد یکی تفکر حذفی است و دیگری میدانداری افراطیون دوجناح. درواقع برخی فکر میکنند میشود جناح مقابل را حذف کرد . این تفکر بسیار خطرناک و از نظر من کاملاً نادرست است. حذف رقیب حتی اگر امکان پذیر باشد -که از نظر من نیست-به نفع کشور نخواهد بود. رقیب و منتقد خوب در عالم سیاست نعمت بزرگی است چرا که اگر رقیب نداشته باشیم نمیتوانیم سیاستهای خود را سالم به پیش ببریم.ما نیازمند منتقدانی هستیم که برنامهای در مقابل برنامههای ما ارایه دهند و نکات جدیدی به آنها بیفزایند اما برخی فکر میکنند با حذف رقیب کشور راحتتر و بهتر اداره میشود و کارها سریعتر پیش میرود. در حالیکه که این فکر کاملا اشتباه است و اشتباه بودن آن هم به اثبات رسیده. اگر در عرصه عمل رقیبمان را حذف کنیم طولی نمیکشد که جناح خودمان دچار شکاف و انشعاب میشود .ما باید با این نوع اندیشه مقابله کنیم و نادرستی آن را تبیین کنیم.
نکته دوم افراطیون دوجناح هستند. افراطیون همیشه و در همه وقت مانع کار درستبودهاند. ممکن است طرف مقابل ایرادیداشته باشد افراطیون بلافاصله آن را تبدیل به کفر و خیانت و بریدگی و وابستگی به خارج میکنند در حالیکه تند قضاوت کردن ،متهم کردن طرف مقابل ،نکات مثبت را فراموش کردن و نقاط منفی را بزرگ جلوه دادن نه اخلاقی است و نه داخل قواعد سیاسی میگنجد. قاعده سیاست این است که ما هم خوبی های طرف را ببینیم هم نقص های او را و باید به گونه ای رفتار کنیم که از نقاط قوت او استفاده کنیم .من "تعویض های اتوبوسی" را که به آن اشاره کردید اصلا نمیپسندم و عمیقا اعتقاد دارم دولتی میتواند موفق باشد که شایسته سالار باشد. اشکال ندارد در راس دولت فردی از یک جناح خاص باشد اما حتما باید اندیشه اش فراجناحی و معطوف به اداره کشور باشد و از همه افرادی که اهل فکر و نظرند استفاده کند.اگر امروز در جامعۀ ما عده ای از نخبگان و مدیران منزوی شده اند به دلیل نبود چنین تفکری در میان دولتمردان ماست و این اتفاق اصلا به نفع کشور و حتی جناح حاکم هم نخواهد بود .
اما الان دوره،دوره رادیکالهاست با اندیشه اعتدالی و فراجناحی چگونه میخواهید به میدان رقابت وارد شوید ؟
رادیکالها هستند و فعالیت هم خواهند کرد. برای هو و جنجال و تخریب و بزرگ کردن نقاط ضعف و پوشاندن نقاط قوت هم ابزار کافی در دست دارند. اما من در مجموع فکر میکنم که اکثریت قاطع مردم ما از افراطیون خسته شدهاند.آنها در این سالها با تمام وجود ثمره افراطکاری را در زندگیشان لمس کرده اند و دیدهاند که با افراطگری کشور به خوبی اداره نمیشود.بسیاری از مشکلات امروز مردم ما، ثمره افراطگریهاییست که با منش اعتدالی محال بود ایجاد شود. مردم ما در سالهای اخیر مشکلات زیادی را تحمل کردهاند و دریافتهاند که فضای افراطی،منافع ملی و آرامش جامعه را مخدوش کرده است. دعواها و بداخلاقی ها و چنگ به صورت هم انداختن چیزی نیست که اکتریت قاطع مردم ما آن را بپسندند. بنابراین شرایط برای بروز یک تفکر اعتدالی فراهم است.
٨ سال گذشته انتقادهای زیادی به دولت شده است انتقاداتی که برخی درستند و برخی هم نه . اما آنچه غیرقابل انکار است این است که دولت بعد از آقای احمدی نژاد وارث تمامی تخریب ها و ویرانی هاییست که این ٨ سال صورت گرفته شما با چه پتانسیل و توانی فکر میکنید میتوانید با این مشکلات روبرو شوید؟
من فکر میکنم ما منبع انسانی بسیار خوبی در کشور داریم. صاحبنظران و مدیران بسیار لایقی در کشور ما - از هر دو جناح -هستند .یکی از مهمترین دلایلی که دولت فعلی را با مشکل مواجه کرده است عدم استفاده از همین صاحبنظران و مدیران است یعنی اگر این دولت از افراد صاحب فکر استفاده میکرد شاید امروز با خیلی از این مشکلات مواجه نبودیم .
از طرف دیگر این دولت در برخی موارد به قانون وبه اسناد فرادستی توجه نکرد، در حالیکه هر دولتی که سر کار میاید باید قانونگرا و مجری قانون باشد و بداند اسناد بالادستی بالاتر از تصمیمات دولت است. من فکر میکنم علیرغم همه مشکلاتی که کشور امروز با آنها مواجه است (مشکلات سیاسی،اقتصادی،خارجی و اجتماعی) ما میتوانیم مشکلات را پشت سر بگذاریم .البته این کار بسیار سخت است چرا که ساختن خیلی سختتر از تخریب است اما آنقدر منابع مادی و انسانی در کشور ما وجود دارد که بتوانیم ویرانی ها را آباد کنیم و بر مشکلات غلبه کنیم.این کار زمان بر خواهد بوداما یک دولت شایسته سالار که به نظرات صاحبنظران توجه کند، در همان سال اول میتواند تحولاتی ایجاد کند که امید به آینده، امید به آرامش و ثبات به جامعه برگردد.
با نگاهی به فرجام روسای جمهور گذشته شاید بتوانیم این حکم کلی را بدهیم که ریاست جمهوری در ایران پست اپوزیسیون پروری استآنها آینده نامشخص و مبهمی در پیش رو دارند. هراسی ندارید از نشستن بر مسندی که اینقدر لغزان است ؟
این نکاتی که شما گفتیدوجود دارد اما مشکل بزرگتر این است که شرایط کشور در پایان هر دوره با شروع آن متفاوت است.دولتی که سال ٧٦ روی کار آمد، وارث کشوری بود که به سمت نشاط و سازندگی حرکت کرده بود و همه شاخصها نشان میداد کشور در مسیر پیشرفت و ثبات است. سال ٨٤ هم که دولت تحویل داده شد کشور آرامی داشتیم با روابط خارجی مناسب. اقتصادی مناسب با رقم بیکاری و تورمی تا حدی قابل قبول؛ اما این بار کسی که میخواهد دولت را تحویل بگیرد، در بدترین شرایط از نظر بیکاری و تورم و ارزش پول ملی و بداخلاقی اجتماعی و اختلافات و وضعیت سیاست خارجی مبهم تحویل میگیرد.بنابراین در این دوره بیشتر از آنکه به فکر ٤یا ٨ سال بعدی باشیم باید به همان روزی که دولت را تحویل میگیریم فکر کنیم.
با این همه به اعتقاد من عشقیکه انسان به کشور و نظام و میهن و مردمشدارد، همه مشکلات را برفرد هموار میکند. ازطرف دیگر اگر تکیه ما به نیروهای کارشناس باشد و خود محور نباشیم و کارشناس محور باشیم، مشکلات قابل حل است. اگر کسی برای رضای خدا و کشور و ملتش آماده فداکاری باشد،باید این سختی ها را هم بپذیرد.برای اینکه هدف مهمتراز این حرفهاست ما نمیتوانیم نسبت به مشکلات کشور بی تفاوت باشیم .اینکه چند سال بعد درباره ما چگونه قضاوت میکنند باعث نمیشود که ما هدف مهمترمان را فراموش کنیم.من هر وقت احساس تکلیف کردهام، وارد میدان عمل شدهام. در پرونده هستهای بر تمام مشکلات واقف بودم و با علم به تمامحرف و حدیث های احتمالی وارد عرصه شدم و اکنون هم خوشحالم که قبول کردم چرا که در آن دوره توانستم فرصتی فراهم کنم که هم فن آوری هسته ی کامل شود و هم صلحآمیز بودن آن را درمجامع بینالمللی اثبات شود و هم کشور را از خطر جنگ و تحریم و شورای امنیت نجات دهم .با اینکه تندروها و افراطیها علیه من خیلی حرفهای بیاساس زدند و گفتند و نوشتند.اما من دریافته ام که اگر به درستی کار ایمان داشته باشیم، عبور از مشکلات کار سختی نیستو هر کس که پا به این میدان میگذارد باید پیه این مشکلات هم به تنش بمالد.
همانطورکه شما هم بارها گفتهاید تصمیمگیری در مورد سیاست خارجی و بحث هستهای به عهده مقام معظم رهبری است، اما اخیرا برخی سیاستمداران غربی هرگونه توافقی با ایران را منوط به انتخابات ریاست جمهوری دانستهاند دولتها در ایران بر پرونده هستهای چه تاثیری دارند؟
استراتژی برنامه هسته ای به عهده مقام معظم رهبری و فرادولتی است، اما در تاکتیک ها و نحوه عمل و اجرا، دولتها بسیار تأثیرگذارند. درپایان دوره اصلاحات ما با همین مشکل مواجه شدیم ، یعنی در بهار سال ١٣٨٤ که خواستیم با سه کشور به توافق نهایی برسیم، با فرانسه و آلمانتقریباً به توافق رسیدیم، اما انگلیسیها مانع شدند. با این استدلال که معلوم نیست دولت بعدی و ترکیب آن چه کسانی هستند و در دولت بعدی ممکن است حتی آقای روحانی مسؤول پرونده نباشد و با همین استدلال هم مانع توافق شدند. همین فکر الان هم در ذهن غربی ها وجود دارد چرا که دولتها بیتاثیر نیستند.در مشکلاتی که ما امروز داریم شیوه اجرا، نحوه عمل و تاکتیکهای اجرایی بسیار تاثیرگذار بوده است.
اصلیترین رقیبتان را در انتخابات چه کسی میدانید ؟
من واقعا علاقه دارم در برابر رقبای قوی قرار بگیرم. رقیب قوی انتخابات را پرشور میکند. هنوز تصمیمگیری گروهها نهایی نشده است اما خود من به رقابت بارقبای قوی علاقمندم .
امکان پیروزی خودتانرا زیاد میدانید ؟
اگر اعلام کاندیداتوری کنم به این معناست که احتمال پیروزیام را زیاد میدانم در غیر این صورت وارد صحنه نمیشدم .
سال ٨٨ درست در همین زمان کسی پیش بینی درستی از نتیجه انتخابات و روزهای بعد از آن نداشت. الان شما چشم اندازتان نسبت به خرداد ٩٢ چیست؟
من فکر نمیکنم ناآرامی بوجود بیاید. البته برخی احتمال میدهند دولت در شرایطی صحنه انتخابات را متزلزل کند و قواعد بازی را به هم بزند. اما من بعید میدانم دولت چنین تصمیمی و یا چنین توانی داشته باشد. من خودم صحنه انتخابات سال جاری را سخت و مشکل نمیبینم.