صراط: دکتر حسن روحانی خردادماه امسال با بیش از 18 میلیون رای با شعار اعتدلگرایی رای آورد و یازدهمین رئیس جمهور ایران نام گرفت. درباره چرایی رای آوری او حرفها بسیار است اما مهمترین شاخصه آن، شاید تفکر مخالف رئیس جمهور وقت در میان سایر کاندیدا باشد، چرا که روحانی از معدود کاندیدایی بود که وعده آنچنانی نداد و صرفا از وضع موجود آشکارا انتقاد کرد.
یک تحلیل وجود دارد و آن اینکه اگر روحانی پیش از انتخابات برنامه اقتصادی تدوین شده داشت، هیچگاه ماهها در جستجوی "فرمانده اقتصاد ایران" نبود و برنامه اقتصادی که در اتاق بازرگانی توسط برخی اقتصاددان نوشته شده بود را به نام خود نمیکرد.
به هر حال، او حالا یازدهمین رئیس جمهور ایران است و محوریت کار خود را هم "حذف و کاهش تحریمها" و "ایجاد تغییرات در معیشت مردم" قرار داده و حتی وعده 100 روزه اقتصادی در این باره ارائه کرده است که امیدوارم در عمل نیز چنین شود و چنان نشود.
اگرچه ارائه وعدههای روزشمار در اقتصاد چندان با علم اقتصاد همخوانی و تطابق ندارد و حتی برخی اقتصاددانان، آن را شبیه به "جوک" میدانند اما هستند در کابینه دولت تدبیر و امید که در خوشبینانهترین وضعیت، این وعده را اقتصادی نمیدانند و میگویند: مهار تورم در 100 روز امکانپذیر نیست.
بررسی ریشه وعده 100 روزه اقتصادی نشان میدهد برای نخستین بار علی اکبر ولایتی در مناظرات انتخاباتی تلویزیونی این وعده را ارائه کرد و آن را حاصل کار رئیس کمیته اقتصادی تیم خود "محمد نهاوندیان" که نگارنده نیز ارادات خاصی به وی دارد، دانست؛ اگر چه بعدها رئیس اتاق بازرگانی به این سمت واکنش نشان داد و در ادامه او از فیلم انتخاباتی حسن روحانی سردرآورد.
حالا آن شعار روزشمار اقتصادی که طراح آن رئیس اتاق بازرگانی بود، به کلیدیترین وعده یازدهمین رئیس جمهور ایران تبدیل شده و محمد نهاوندیان رئیس دفتر رئیس جمهور در یک کلام به عنوان همه کاره تیم اقتصادی دولت تدبیر و امید نام گرفته است.
اقتصاد ایران در دوران دولت تدبیر و امید چه سرنوشتی خواهد داشت و آیا حسن روحانی شجاعت و جسارت محمود احمدینژاد در اجرای ایدههای اقتصادی دولت خود را دارد؟
تحلیگران اعتقاد دارند دولت تدبیر و امید بعید است در این سالها به دنبال اجرای برنامههایی برود که هزینه برایش داشته باشد. البته جسارت و شجاعت احمدینژاد در برخی مواقع زیادهروی بود و برخیها میگویند او نباید همه طرحهای تحولگرایانه اقتصادی را زخمی میکرد و در این میان، جایگزین او نیز برای حرکت در این مسیر کار سخت و دشواری خواهد داشت.
به عنوان مثال، هدفمندی یارانهها سالیان سال بود که در اقتصاد ایران مطرح بود ولی دولتها به دلیل هزینههایی از جمله تورم که برایشان در پی داشت، هیچگاه به طرف آن نرفتند و جرات و جسارت این کار هم نداشتند اما محمود احمدینژاد، شجاعانه آن را اجرا کرد و هزینههایش را هم برای دولتش خرید؛ اگرچه اهداف اولیه طرح همچون حرکت به سمت نظام جامع تامین اجتماعی و حمایت از تولید پس از گذشت یکسال فراموش شد.
در یک کلام، دولت تدبیر و امید در چهار سال آینده بیشتر دوران تنفس را سپری خواهد کرد و دنبال تثبیت وضعیت موجود و بازگرداندن آرامش به اقتصاد کشور خواهد بود و به هیچ عنوان "شوک" به اقتصاد وارد نخواهد کرد. آیا مردم باید به وعده دولت برای ارزانی امیدوار باشند؟ جواب این سئوال را باید در ماه پایان فصل پاییز یعنی آذرماه از حسن روحانی و تیم اقتصادی او پرسید.
در پایان پیشنهاد میشود دولت حسن روحانی از "جسارت و شجاعت" دولت احمدینژاد با کلید تدبیر که رئیس جمهور از آن سخن میگوید، به عنوان "تجربه" استفاده کند تا اقتصاد ایران دوران تاریخی را پشت سر بگذارد.