صراط: هر فردی که تجربه مدیریت یک سازمان 200 نفره را هم داشته باشد، نیک می داند که توزیع متمرکز کالا و هدایا به افراد، علاوه بر ایجاد اخلال در روند عادی امور و فلج کردن سازمان در زمان توزیع، صفهای طویلی پشت باجه توزیع شکل می دهد که نه صحنه های زشت آن و نه حواشی حضور در «صف»، قابل کنترل نیست. شاید برای کارمندان آن سازمان، ماجرا در همان روز توزیع خاتمه یابد، اما در نظر مراجعه کنندگان یا میهمانان و ناظران بیرونی، «تصویر عمومی» آن سازمان، مدیران و کارکنانش ملکوک خواهد شد.
در مثال سازمان، اگر وضعیت فوق الذکر منجر به خدشه دار شدن اعتبار عمومی سازمان و کارمندان در نگاه ناظر بیرونی می شود، درباره یک کشور، وضعیت های مشابه منجر به خدشه دار شدن تصویر عمومی کشور(Country Image) در محیط بین المللی می شود. صف های طویل مردم که طراحان سبد کالا برای ارائه مقداری برنج و مرغ و تخم مرغ شکل دادند و تصاویر ناراحت کننده آن منتشر شد، اگر نخستین حسی که در وجود ناظران داخلی و حاضران در صفها ایجاد کرد «حس حقارت» بود، برای ناظران و بازیگران بین المللی، پیام هایی مخابره کرد که راقم این سطور از تحریر آنها اکراه دارد. اگر این ماجرا یک استثنا بود، می شد آن را حمل بر «بی تدبیری» کرد و از کارشناسان خواست به نقد «چگونگی» توزیع کالا بپردازند؛ اما مخابره سیستماتیک (تکرار شونده) چنین پیام هایی به دشمن، اجازه تقلیل ماجرا به یک بی تدبیری صرف را نداده و ما را ملزم به بررسی «چرایی» این اقدام می کند.
در علم روابط بین الملل مشهور است که دولتها هیچ گاه ارزیابی اطلاعاتی دقیقی از وضعیت قدرت یکدیگر ندارند و همین «احتمال خطای محاسبه»، آنان را در برگزیدن ابزارهای مختلف نیل به اهداف سیاست خارجی دچار تردید می کند. در راستای همین امر، دولت ها معمولا برای افزایش ضریب خطای محاسباتی رقبا، سعی دارند در محیط بین المللی تصویر عمومی قدرتمند و بی نقصی از خود به نمایش بگذارند. این تلاش، در شرایطی که دو دولت در حالت مخاصمه، شبه مخاصمه و یا مذاکره قرار دارند، صد چندان می شود.
در شرایط کنونی که دولت محترم در حال مذاکره با دشمن برای اثبات صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای است، طرف غربی علی رغم ضعفهای عدیدهای که در حوزه های مختلف قدرت دارد، نه تنها ضعفی از خود نشان نمی دهد، بلکه پیوسته در حال تظاهر به قدرتی فراتر از واقعیت سطح قدرت خویش است. تهدید ایران به حمله نظامی، عمده ترین شکل این تظاهر به قدرت است که هرچند در محیطهای آکادمیک و اتاق های فکر، با توجه به وضع کنونی ایالات متحده به عنوان طنز بدان نگریسته می شود، اما واشنگتن از قصد خود برای تحمیل گزینه نظامی به محاسبات طرف ایرانی، عقب نشینی نمی کند. آمریکایی ها خوب می دانند و به زبان هم آورده اند که «دیپلماسی در خلا عمل نمی کند و موفقیت یک کشور در عرصه دیپلماسی به قدرت آن وابسته است»، لذا طبیعی است که درباره سطح قدرت خود اغراق نمایند. اما در مقابل این اغراق، در کمال تعجب طرف ایرانی نه تنها میزان قدرت خود را بزرگنمایی نمیکند، بلکه به طرز غیرقابل باوری دقیقا متناسب با حوزه های ابراز قدرت طرف مقابل، به صورت غیرواقعی اظهار ضعف کرده و کشور را ضعیف تر از آنچه هست نشان میدهد! اگر آمریکا از تحریم اقتصادی سخن می گوید، برخی «خزانه خالی» را تکیه کلام خود میکنند؛ اگر دشمن و طرف مذاکره تهدید به حمله نظامی می کند، جناب آقای ظریف وزیر محترم امور خارجه در اظهار نظری به دور از واقعیت، میگویند «آمریکا اگر بخواهد میتواند در عرض 10 دقیقه تمامی تاسیسات هستهای و استراتژیک ایران را نابود کند»؛ اگر آمریکا می گوید اثر تحریم ها ایران را به میز مذاکره آورده است، بخش دیگری از سیستم اجرایی با به صف کشیدن مردم برای دریافت مرغ و برنج، برای ادعای دشمن مستندسازی می کند!
همانطوری که پیشتر گفته شد، متاسفانه تکرار سیستماتیک مخابره پیام ضعف به دشمن، ماجرای توزیع سبد کالا را از سطح یک مسئله اجرایی به یک مسئله امنیت ملی ارتقا داده است. نگرانی دوستداران دولت این است که اگر درباره سطح قدرت ایران اغراق نمی شود، چرا واقعیت های قدرت ایران تقلیل داده شده و یا پیامهای ضعف به دشمن مخابره میشود؟
شاید واقعا در پس این موضع گیری ها و اقدامات، چیزی جز بیتدبیری و فقر اطلاعاتی نبوده و حتی تکرار سلسلهوار این اشتباهات نیز، صرفا یک تصادف -هرچند نادر- باشد؛ اما به نظر می رسد با توجه به تاکیدی که دولت محترم بر کرامت انسانی و عزت ملی و همچنین موفقیت در مذاکرات هستهای دارد، ضروری است حساسیت ویژهای نسبت به این گونه امور به خرج داده شود. در صورتی که تعمدی در پس این خطاهای راهبردی باشد، بیتردید باید از وجود یک برنامه مشخص برای تخریب وجهه دولت در میان مردم و تلاش برای عدم موفقیت آن در عرصه بین المللی سخن گفت؛ لذا از ریاست محترم جمهور جناب حجت الاسلام روحانی انتظار میرود تیمی خبره را مامور بررسی پشت پرده این «سلسله اقدامات قابل تامل» کرده و دستور ویژه ای برای جلوگیری از تکرار موارد مشابه صادر نمایند.
در مثال سازمان، اگر وضعیت فوق الذکر منجر به خدشه دار شدن اعتبار عمومی سازمان و کارمندان در نگاه ناظر بیرونی می شود، درباره یک کشور، وضعیت های مشابه منجر به خدشه دار شدن تصویر عمومی کشور(Country Image) در محیط بین المللی می شود. صف های طویل مردم که طراحان سبد کالا برای ارائه مقداری برنج و مرغ و تخم مرغ شکل دادند و تصاویر ناراحت کننده آن منتشر شد، اگر نخستین حسی که در وجود ناظران داخلی و حاضران در صفها ایجاد کرد «حس حقارت» بود، برای ناظران و بازیگران بین المللی، پیام هایی مخابره کرد که راقم این سطور از تحریر آنها اکراه دارد. اگر این ماجرا یک استثنا بود، می شد آن را حمل بر «بی تدبیری» کرد و از کارشناسان خواست به نقد «چگونگی» توزیع کالا بپردازند؛ اما مخابره سیستماتیک (تکرار شونده) چنین پیام هایی به دشمن، اجازه تقلیل ماجرا به یک بی تدبیری صرف را نداده و ما را ملزم به بررسی «چرایی» این اقدام می کند.
در علم روابط بین الملل مشهور است که دولتها هیچ گاه ارزیابی اطلاعاتی دقیقی از وضعیت قدرت یکدیگر ندارند و همین «احتمال خطای محاسبه»، آنان را در برگزیدن ابزارهای مختلف نیل به اهداف سیاست خارجی دچار تردید می کند. در راستای همین امر، دولت ها معمولا برای افزایش ضریب خطای محاسباتی رقبا، سعی دارند در محیط بین المللی تصویر عمومی قدرتمند و بی نقصی از خود به نمایش بگذارند. این تلاش، در شرایطی که دو دولت در حالت مخاصمه، شبه مخاصمه و یا مذاکره قرار دارند، صد چندان می شود.
در شرایط کنونی که دولت محترم در حال مذاکره با دشمن برای اثبات صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای است، طرف غربی علی رغم ضعفهای عدیدهای که در حوزه های مختلف قدرت دارد، نه تنها ضعفی از خود نشان نمی دهد، بلکه پیوسته در حال تظاهر به قدرتی فراتر از واقعیت سطح قدرت خویش است. تهدید ایران به حمله نظامی، عمده ترین شکل این تظاهر به قدرت است که هرچند در محیطهای آکادمیک و اتاق های فکر، با توجه به وضع کنونی ایالات متحده به عنوان طنز بدان نگریسته می شود، اما واشنگتن از قصد خود برای تحمیل گزینه نظامی به محاسبات طرف ایرانی، عقب نشینی نمی کند. آمریکایی ها خوب می دانند و به زبان هم آورده اند که «دیپلماسی در خلا عمل نمی کند و موفقیت یک کشور در عرصه دیپلماسی به قدرت آن وابسته است»، لذا طبیعی است که درباره سطح قدرت خود اغراق نمایند. اما در مقابل این اغراق، در کمال تعجب طرف ایرانی نه تنها میزان قدرت خود را بزرگنمایی نمیکند، بلکه به طرز غیرقابل باوری دقیقا متناسب با حوزه های ابراز قدرت طرف مقابل، به صورت غیرواقعی اظهار ضعف کرده و کشور را ضعیف تر از آنچه هست نشان میدهد! اگر آمریکا از تحریم اقتصادی سخن می گوید، برخی «خزانه خالی» را تکیه کلام خود میکنند؛ اگر دشمن و طرف مذاکره تهدید به حمله نظامی می کند، جناب آقای ظریف وزیر محترم امور خارجه در اظهار نظری به دور از واقعیت، میگویند «آمریکا اگر بخواهد میتواند در عرض 10 دقیقه تمامی تاسیسات هستهای و استراتژیک ایران را نابود کند»؛ اگر آمریکا می گوید اثر تحریم ها ایران را به میز مذاکره آورده است، بخش دیگری از سیستم اجرایی با به صف کشیدن مردم برای دریافت مرغ و برنج، برای ادعای دشمن مستندسازی می کند!
همانطوری که پیشتر گفته شد، متاسفانه تکرار سیستماتیک مخابره پیام ضعف به دشمن، ماجرای توزیع سبد کالا را از سطح یک مسئله اجرایی به یک مسئله امنیت ملی ارتقا داده است. نگرانی دوستداران دولت این است که اگر درباره سطح قدرت ایران اغراق نمی شود، چرا واقعیت های قدرت ایران تقلیل داده شده و یا پیامهای ضعف به دشمن مخابره میشود؟
شاید واقعا در پس این موضع گیری ها و اقدامات، چیزی جز بیتدبیری و فقر اطلاعاتی نبوده و حتی تکرار سلسلهوار این اشتباهات نیز، صرفا یک تصادف -هرچند نادر- باشد؛ اما به نظر می رسد با توجه به تاکیدی که دولت محترم بر کرامت انسانی و عزت ملی و همچنین موفقیت در مذاکرات هستهای دارد، ضروری است حساسیت ویژهای نسبت به این گونه امور به خرج داده شود. در صورتی که تعمدی در پس این خطاهای راهبردی باشد، بیتردید باید از وجود یک برنامه مشخص برای تخریب وجهه دولت در میان مردم و تلاش برای عدم موفقیت آن در عرصه بین المللی سخن گفت؛ لذا از ریاست محترم جمهور جناب حجت الاسلام روحانی انتظار میرود تیمی خبره را مامور بررسی پشت پرده این «سلسله اقدامات قابل تامل» کرده و دستور ویژه ای برای جلوگیری از تکرار موارد مشابه صادر نمایند.