کمال شعبان، پیرمرد فقیری که در سینجیل کرانه باختری زندگی میکند، در حال تماشای کارگرانی است که خانه ای محلی را در این روستا تعمیر میکنند. چند ماه قبل، صهیونیستهای محلی، در نیمه های شب به این خانه هجوم آورده و آن را به آتش کشیدند. در حالی که پدر، مادر و پنج فرزند این خانواده در خواب بودند. مادر این خانواده درباره شب حادثه چنین مگوید: «آنان پنج نفر بودند که در ساعت 2 نیمه شب در داخل ایوان خانه، بنزین ریختند و از پنجرهها کوکتل مولوتوف به درون خانه پرتاب کردند. همسرم فریاد زد: خدای من، آنان دارند خانه را میسوزانند.» او میگوید: «پرتاب کردن کوکتل مولوتوف و بنزین به داخل خانه های فلسطینیان توسط شهرکنشینان امری است که مکرر اتفاق میافتد. اما این بار آنان تمام خانه و دارایی ما را آتش زدند. نسرین دختر سه سالهام از آن شب تا کنون نمیتواند شبها بخوابد و وحشت زده و هراسان مدام گریه میکند. اسرائیل هنگام ترور حتی از آسمان هم بر شما فرود میآید، چنان که آنان شیخ یاسین، رهبر حماس، را با هلیکوپتر کشتند، اما هنگامی که پای جنایتهای خود و شهروندانش وسط بیاید، کور و کر میشود.»
شعبان تعریف میکند که در جریان برداشت زیتون در پاییز امسال، ساکنان اسرائیلی کارگران او را بارها سنگ باران کردند، تراکتور و بخش زیادی از محصولات را به سرقت بردند و دست کارگر او را شکستند. تمامی این اتفاقات در پیش چشم سربازان اسرائیلی اتفاق افتاد که اسما مسئول تأمین امنیت کشاورزان محلی هستند. او به من میگوید از آمریکاییها و اروپاییها بپرسید اینها تروریست هستند یا حماس و حزب الله؟ داستان خشونت وحشیانه شهرک نشین های اسرائیلی علیه مردم محلی فلسطین، قدمتی به درازای اشغال این سرزمین دارد. در این کشور قانون فقط برای اسرائیلیهاست. اگر اسرائیلی نباشید، هیچ چیز نیست که شما را در برابر قتل و تجاوز محافظت کند. آنها باغهای فلسطینیان را به آتش میکشند و مدارس، خانهها و مساجد را خراب میکنند. این خشونت سیستماتیک با پشتیبانی نهاد های قانونی حمایت میشود. اسرائیلیها هر کاری که بخواهند با فلسطینیان انجام میدهند و البته سازمان ملل، آمریکا، اروپا و جهان، چشم خود را به روی این جنایات میبندند. کدام ظلم بالاتر از اشغال خانه و سرزمین است. وقتی که جهان، اشغال را به رسمیت میشناسد، طبیعی است که چنین جنایاتی هم اساساً به چشم نیاید.
بر اساس گزارش امور انسان دوستانه سازمان ملل (OCHA) شهرکنشینان اسرائیلی، هر روز به ساکنان محلی کرانه باختری حمله میکنند. زکریا برای ما تعریف میکند که چطور مدتی قبل، شهرکنشینان به مادری و فرزندانش حمله کردند، لباس آنها را پاره کرده و آنها را کتک زدند. به آتش کشیدن خانهها در جلوی چشم مردم و سربازان اسرائیلی، امری روزمره و عادی است.
اراده ای برای توقف خشونتها وجود ندارد
کانی مارتینز از فعالان حقوق بشرمی گوید: «بازرسان بسیاری برای بازدید از وضعیت اسفبار زندگی مردم محلی به کرانه باختری میآیند و کشورهای آمریکایی و اروپایی و سازمان ملل به خوبی از جزییات خشونت و توحشی که در این منطقه در جریان است آگاه هستند، اما هیچ کس کاری نمیکند. دیپلماتهای به یس از 20 کشور جهان به من قول همکاری برای حفظ حقوق اولیه فلسطینیان دادهاند. اما در عمل؟ هیچ چیز.»
همه از نقض حقوق بشر و تبعیض سیستماتیکی که در اسرائیل در جریان است آگاه هستند. اما کسی نمیخواهد به موضوع بپردازد. اوضاع چنان آشکار است که اوباما را هم وادار به اعتراف کرده است. او در سخنرانی خود در کنوانسیون بیتالمقدس گفت: این عادلانه نیست که خشونتها و جرائم شهرکنشینان علیه ساکنان محلی، بدون مجازات باقی بماند.
پرونده بیش از 98 درصد شکایت فلسطینیان علیه جنایات شهرکنشینان اسرائیلی با این جمله کلیشه ای مختومه اعلام شده است: شواهد محلی برای اثبات جرم کافی نیست. از همه جالبتر دخالت ارتش اسرائیل در این موارد است. زمانی که جوانان فلسطینی با سنگ در برابر شهرکنشینان مسلح مقاومت میکنند، ارتش به کمک شهرکنشینان آمده و با شلیک گلوله جنگی و گاز اشک آور، اوضاع را برای شهرکنشینان مسلح راحتتر میکند. فلسطینیان میدانند که اگر در برابر جنایات شهرکنشینان مقاومت کنند، آن گاه با ارتش روبرو هستند. ارتشی مجهز تر و بیرحمتر. اعتماد به نفس شهرکنشینان در حمله به خانهها و مزارع فلسطینیان، به پشتیبانی ارتش اسرائیل است وگرنه چطور چند نفر به خود جرئت میدهند تا به یک روستا حمله کنند؟ چند سال قبل در قصره، نوجوانی در برابر هجوم شهرکنشینان با سنگ ایستادگی کرد. نتیجه کار معلوم است. ارتش اسرائیل دخالت کرد و او را شهید کرد. آن چه اهمیت دارد امنیت شهرکنشینان است که حتی اگر با سلاح در برابر سنگ هم قرار داشته باشند، ارتش پشت آنهاست. در کشوری که اشغال شده، چنین وقایعی نا منتظره نیستند. در تاریخ استعمار هم بارها با صحنههایی از این دست مواجه میشویم. خشونت بیگانگان علیه بومیان.