جشنواره بینالمللی فیلم مونترال جشنوارهای است که در سال ۱۹۷۷ در مونترال بنیانگذاری شد، این جشنواره یکی از قدیمیترین جشنوارههای فیلم کانادااست. جشنواره فیلم مونترال بصورت سالانه در پایان آگوست برگزار میشود. این جشنواره قدیمیترین جشنواره فیلم در امریکای شمالی نیز میباشد. جشنواره فیلم مونترال یکی از جشنوارههای مورد تایید انجمن تهیهکنندگان جهانی فیلم ( فیاپف) به شمار میرود.
دریافت جوایز بین المللی برای برخی از فیلمسازان ایرانی آنچنان وسوسه کننده شده که حاضراند برای دریافت آن فیلم های سینمایی ضدایرانی بسازند، تولید و حضور فیلم های سینمایی که در داخل يا خارج از كشور ساخته شده و نيز گرفتن جوايز مختلف جشنوارههاي خارجي، به عنوان يكي از راههاي مقابله با نظام اسلامي و تمدن ايراني در دست دشمنان كشورمان تبديل شده است. يكي از مهمترين و راهبرديترين ابزار براي تسخير قلب و ذهن يك ملت طراحي و تئوريزهكردن موضوعاتي فرهنگي است كه متناقض با باورها و ارزشهاي آن كشور باشد. كاربرديترين عرصه براي نيل به اين هدف استفاده از سينما است.
«ما به جاي حمله نظامي و به كارگيري بمب و سلاحهاي مخرب، بايد براي ايران «دامنهاي كوتاه» و «لباسهاي بدن نما» بفرستيم. اگر بتوانيم بيبند و باري را در بين جوانان ترويج دهيم و آنها را وادار به رفتارهاي ضداخلاقي و شئونات ديني كنيم، ديگر هيچ نيازي به تهاجم نظامي و اعمال زور عليه آن ملت نخواهيم داشت.» اينها توصيه يكي از مقامات ارشد سياسي امريكا است كه در قامت يك تئوريسين فرهنگي ظاهر شده و براي چگونگي تخريب داشتههاي دينی و فرهگی یک کشور اسلامی راه نشان می دهد.
در چند سال اخير و به تبع همين پروپاگانداي تصنعي ايجاد شده، آمار و تعداد فيلمهاي ضدايراني ساخته شده توسط كارگردانان ايراني در داخل و خارج از كشور، يك سير صعودي و البته معناداري را نشان ميدهد. آثاري كه به عنوان شاهد مثال در اين مقاله میتوان به آنها اشاره كرد، متعدد هستند.
جشنواره فیلم مونترال علاوه بر کمک به دیده شدن فیلم ها در سطح جهان، منجر به برجسته شدن سینماگران می شود و شاید به همین دلیل بسیاری از سینماگران به عنوان سکوی پرش به این رویدادها می نگیرد و تلاش می کنند آثاری نزدیک به ذائقه داوران و فضای کلی این رویدادها بسازند؛ نگاهی که شاید چندان درست نیز نباشد؛در چنین شرایطی، این رویداد در هفتاد و یکمین دوره خود به محلی برای عرضه فیلم هایی مبدل شده که مضامین شان خلاف منافع ملی ایران است و چهره ای از کلیت یا بخشی از کشورمان یا مردمان این مملکت به تصویر می کشد که با واقعیت ها نسبتی ندارد و بیشتر شبیه آثار تخیلی و فانتزی است تا ملودرام های مبتنی بر واقع گرایی؛ طبیعتاً اروپایی ها و آمریکایی ها به طور معمول در مواجهه با کارگردان هایی که ترک وطن کرده اند بر روی سناریوهایی سرمایه گذاری نمی کنند که چهره ای اهورایی از ایران امروز به نمایش بگذارد و یا حتی وجوه مثبت ش بر جنبه های منفی برتری داشته باشد.[1]
به نظر می رسد باید از ایجاد شرایطی که برخی فیلمسازان با هر گرایشی کشور را ترک کنند و جبهه شکل گرفته را توسعه دهند پرهیز کرد، به خصوص آنکه در این دوره شاهد حضور فیلمسازی که مخالف صریح کشور باشد نیستیم [نسبت به دوره های قبلی] و اگر منتقدانی نیز وجود دارند باید با قاعده نقد از درون که به سازندگی نیز منجر می شود، مدیریت شان کرد و اگر مخالفی شکل گرفت نیز با رفتارمان به خیل منتقدان سوقش دهیم.