جمعه ۰۹ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۸:۳۰

شعر/یا علی ای که خودت‌هم هدفی،هم راهی

کد خبر : ۲۹۴۳۱۸
صراط: بمناسبت میلاد با سعادت امیرالمومنین علی علیه اسلام شعری را می خوانیم از امیر عظیمی که در وصف امام اول شیعیان سروده است:

می نویسم سر خط، مرد خطر یعنی تو
تیغ بالای سر فتنه و شر یعنی تو

سوره ی فتح و سلیمانِ ظفر یعنی تو
ها علیٌ بشرٌ کیف بشر یعنی تو

دوستداران تو با عرش برابر هستند
سینه چاکان تو با کعبه برادر هستند

شعر در وصف تو ای شاه سرودم، امروز
واژه در مدح تو از عرش ربودم امروز

می شوی ذکر مناجات و درودم امروز
من به کعبه به خدا سجده نمودم امروز

قبله در ماه رجب سمت تو آقا آمد
کعبه ای بود در این کعبه به دنیا آمد

صدف کعبه در این لحظه پر از دُر شده بود
خانه از عرش نشینان خدا پر شده بود

فاطمه بنت اسد غرق تحیر شده بود
درک میلاد تو بیرون ز تصور شده بود

دو سه روزی که شده کعبه ز عطرت لبریز
معتکف بود حرم با تو شد ایام البیض

برکت رفته از آن خوان که در آن نیست نمک
فکر کردم که در این واژه چه چیزیست "نمک"

صد و ده بار علی و صدو ده چیست، نمک
نان این سفره حسینش شده، کافیست نمک

نمکین عشق علی شد ابدی و ازلی
برکت سفره ی شیعه است حسین بن علی

کیست این، معرکه دار همه ی جولان ها؟
کیست این، پیر و امیر همه ی ایمان ها؟

کیست این، خطبه ی کولاک همه توفان ها؟
کیست این اُسّ و اساس همه ی بنیان ها؟

مست شو با لب خورشید، لب ماه بگو
أشهد انّ علیّاً ولی الله بگو

ناگهان پرده برانداخته حق می بینی
مست از خانه برون تاخته حق، می بینی

نرد عشقی به خودش باخته حق، می بینی
چهره را مثل علی ساخته حق، می بینی

چه شرابی است که کعبه شده میخانه ی او
این علی کیست که زهرا شده پروانه ی او

ساقیا، ای که شراب تو چشیدن دارد
ناز از نرگس مست تو کشیدن دارد

پابرهنه به طواف تو دویدن دارد
وقت جان کندن مان روی تو دیدن دارد

جان ناقابل من پیش تو مثل برگ است
مستی دیدنت آقا سکرات مرگ است

یا علی ای که خودت هم هدفی، هم راهی
بنده ی حقی و در بندگی خود شاهی

کهکشان هستی و خورشید ترینی، ماهی
آیه ی «أنفسنا»، نفس رسول اللهی

این تو بودی که به بت های تهی «لا» گفتی
نیمه شب، وقت خطر، جای پیمبر خفتی

ای پیمبر تو بگو مرد خطر کیست، علی
وسط معرکه ها شیرجگر کیست، علی

قاتل عبدود و دافع شر کیست، علی
یار غارند همه، سینه سپر کیست، علی

باید ای شیعه به خصمش برسانی لعنت
بر فلانی و فلانی و فلانی لعنت

صاحب تیغ دو لب، لب به سخن باز کن و
خطبه بی نقطه بخوان، با سخن اعجاز کن و

زمزم کعبه، شبی زمزمه ای ساز کن و
تا ثریای خودت فاطمه پرواز کن و

بگو ای شعر تو یک مصرع دیگر داری
آینه دار تو زهراست، برابر داری

کعبه معنا شده ای تو، لک لبیک علی
قبله ی ما شده ای تو، لک لبیک علی

شاه و مولا شده ای تو لک لبیک علی
ذکر زهرا شده ای تو لک لبیک علی

می نویسم سر خط، مرد خطر یعنی تو
ها علیٌ بشرٌ کیف بشر یعنی تو