ارگان حلقه لندن فاش كرد يك دليل طفره رفتن اصلاح طلبان از تحريم علني انتخابات، ترس از بي اعتنايي مردم و هزينه هاي سنگين بعدي اين ماجرا براي جريان مذكور است.
«جرس» نوشت: شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات هفته گذشته اعلام كرد اين شورا تصميم گرفته ليست انتخاباتي ارائه نكند. از فحواي اظهارات رئيس دوره اي شورا معلوم بود او بر ايده عدم شركت در انتخابات تاكيد مي كند و مدافع تحريم فعال نيست. در بيانيه شوراي هماهنگي راه سبز اميد هم سخني از تحريم انتخابات به ميان نيامده و بر آن تاكيدي صورت نگرفته است اما بخش پاياني اين بيانيه حاوي راهكاري است كه به نوعي دعوت به تحريم فعال انتخابات را نشان مي دهد.
جرس اضافه كرد: تحليل مواضع گروه ها و چهره هاي اصلاح طلب داخلي و خارجي نشان مي دهد درباره اين كه عدم شركت به چه معني خواهد بود و مرز آن با تحريم انتخابات كجاست، ظاهرا هنوز توافقي حاصل نشده است. چهره هاي ارشد اصلاح طلب در داخل ايده عدم شركت در انتخابات را دنبال مي كنند ولي خود را هوادار تحريم نمي دانند در حالي كه رفتار و اعلام موضع گروه هاي اصلاح طلب خارج از كشور بيانگر دعوت آنها براي تحريم انتخابات است. تحليلگران مي گويند كه عدم استفاده از تعبير «تحريم انتخابات» توسط فعالان در داخل كشور به دليل هزينه هاي زيادي است كه چنين كنشي مي تواند براي آنها همراه بياورد. از ديد تحليلگران، طرح تحريم انتخابات اين ريسك را دارد كه اگر با اقبال عمومي روبرو نشود و نتواند يك موج اجتماعي حول خود ايجاد كند بسيار خطرناك خواهد بود و بي اعتباري اصلاح طلبان را بيشتر از پيش در معرض ديد همگان قرار خواهد داد.
اين پايگاه اينترنتي نوشت: ناظران مي گويند از آنجا كه انتخابات مجلس شوراي اسلامي در واقع يك انتخابات محلي است و متغيرهاي بومي در آن تاثير فراوان وارد، بسياري از شهروندان در شهرهاي كوچك و روستاها به آن مي پيوندند و شركت در آن را حائز اهميت سياسي تلقي نمي كنند. برهمين اساس به نظر مي رسد كه چهره هاي اصلاح طلب در داخل كشور بيشتر متوجه ريسك ها و هزينه هاي احتمالي «تحريم انتخابات» هستند و ترجيح مي دهند كه دست كم در بازه زماني فعلي صرفا بر «عدم شركت در انتخابات» تاكيد كنند و سخني از «تحريم» به ميان نياورند.
روايت اكبر گنجي از نوكري اپوزيسيون براي آمريكا و اسرائيل
«اپوزيسيون جمهوري اسلامي كاملا در خدمت آمريكا، اسرائيل و حتي رژيم هاي جنايتكار عربستان و بحرين قرار گرفته است.»
اكبر گنجي با تحليل دنباله روي هاي اپوزيسيون همسو با آمريكا و رژيم صهيونيستي - و لابد با استثنا كردن خود- به استدلال هاي اين جريان پرداخت و نوشت: اپوزيسيون همسو ]با آمريكا و اسرائيل[ مي گويند دولت هاي عربستان و بحرين، دوستان و متحدان دولت آمريكا هستند و دولت آمريكا، دشمن دولت ايران. در نتيجه دولت هاي سعودي و بحرين، دوستان و متحدان ما به شمار مي روند. ]و لابد دريافت يك ميليارد دلار از پادشاه سعودي، به فتواي وهابي ها حلال طيب است![
وي درباره اين اپوزيسيون همسو با آمريكا و اسرائيل تصريح كرد: آنها جز تسخير قدرت، سودايي نداشته و براي رسيدن به قدرت نشان داده اند كه حاضر به هر كاري هستند و حتي تا آنجا پيش رفته كه با متجاوزان خونخوار به ايران نيز در يك جبهه عليه ايران جنگيده و براي دولت هاي دشمن در ايران ترور و انفجار صورت مي دهند. دولت هاي عربستان و بحرين، استبدادي و سركوبگرند. رژيم آل سعود يكي از عقب مانده ترين رژيم هاي سياسي جهان است. هيچ نوع انتخاباتي نداشته است. در سال 2005 براي اولين بار و در سال 2011 براي دومين بار انتخابات شوراهاي شهر را، فقط و فقط با حضور مردان برگزار كرد. در انتخابات سال جاري، فقط 450 هزار نفر از جمعيت 27 ميليوني آن كشور شركت داشتند. رانندگي زنان در عربستان سعودي همچنان ممنوع است... وضعيت حقوق بشر دركشور 700هزار نفري بحرين نيز وخيم است. برخلاف ادعاي حاكميت بحرين، كميسيون مستقل تحقيق گفته است كه «شواهد صريحي مبني بر دخالت ايران در ناآرامي هاي بحرين وجود ندارد» رژيم بحرين با وارد كردن ارتش عربستان سعودي توانست اعتراض ها را سركوب كند. با اين همه، رهبران شوراي همكاري خليج فارس با صدور بيانيه جديدي- ضمن اشاره به وقايع بحرين- از ايران خواستند تا «دست از دخالت در امور داخلي اعضا بردارد. نهادهاي حقوق بشري- به عنوان مثال سازمان عفو بين الملل- نقض حقوق بشر در اين كشورها را بي طرفانه گزارش مي كنند، اما «اپوزيسيون همسو» چشم بر واقعيت هاي عربستان سعودي و بحرين مي بندد و خواستار بمباران سوريه- به نام دخالت بشردوستانه- است. ارتش سكولار مصر يكي از ارتش هاي متحد دولت آمريكا است. ارتش اين كشور به شدت مردم را سركوب مي كند. در اعتراض هاي روزهاي اخير نيز 14 تن را به قتل رسانده است. تصاوير مضروب كردن يك زن معترض و لباس از تن وي درآوردن در كف خيابان- در حالي كه دو نظامي وي را كشيده و ديگري با لگد بر شكم او مي كوبد، دردناك بود، اما صداي اعتراض «اپوزيسيون همسو» را در نياورد. اگر اين تصاوير متعلق به سوريه بود، جنجالي به راه مي انداختند. گنجي در اين نوشته كه در روز آنلاين منتشر شده، يادآور مي شود: مساله دولت هاي آمريكا و اسرائيل، دولت هاي سوريه و ايران است، نه عربستان سعودي و بحرين كه پايگاه هاي مهم آمريكا در آنها قرار دارد. نهادهاي حقوق بشري دائما به نقض حقوق بشر توسط دولت اسرائيل اعتراض مي كنند. اوباما چند روز پيش اعلام كرد كه هيچ يك از دولت هاي پيشين آمريكا به اندازه دولت او از دولت اسرائيل حمايت نكرده است. «اپوزيسيون همسو» نيز به همين اندازه در خدمت دولت اسرائيل بوده است. مگر براي اسرائيل در ايران ترور انجام نمي دهد؟ مساله اين است كه اين «راه طي شده» ]سازمان منافقين[ امروزه پيروان تازه كاري در ميان اپوزيسيون يافته كه بايد تا مدت ها نزد استادان اين روش كارآموزي كنند.
وي آنگاه با صراحت بيشتري، اپوزيسيون جمهوري اسلامي را به «همسويي و همكاري عملي با ناقضان حقوق بشر» متهم كرد و نوشت: نهادهاي حقوق بشري- به عنوان مثال سازمان عفو بين الملل- خواستار آن شده اند كه جرج بوش به دليل جرايمي كه در «جنگ عليه تروريسم» مرتكب شده- از جمله استفاده از شكنجه - بايد بازداشت شود. اين فقط يكي از جرايم جرج بوش بود. او فرمانده كل قوايي بود كه نظاميان تحت فرمانش به زنان عراقي تجاوز كردند، غير نظاميان را براي تفريح كشته و با اجساد آنها عكس يادگاري مي انداختند. سربازان آمريكايي يك گروه به نام «تيم كشتار» تشكيل داده و براي تفريح مردم غيرنظامي افغانستان را به قتل مي رساندند. نظاميان جنايتكار گفته اند كه نگاهداري بخش هايي از بدن كشته شدگان، مانند نگاهداري شاخ گوزن پس از شكار است. اما «اپوزيسيون همسو» در كل دوران بوش با او همسو و همكار بود. با دست راستي ترين بنيادها كار مي كرد و هيچ گاه حتي يك انتقاد از بوش و دولت اش در آن زمان مطرح نساخت. آيا با ناقضان حقوق بشر و متجاوزان جنايتكار مي توان در كشوري ديگر دموكراسي ساخت؟ اما قوي ترين ملاك براي شناخت «اپوزيسيون همسو»، نسبت آنها با رفتارهاي سركوبگرانه دولت اسرائيل است. به هيچ وجه حاضر به انتقاد از اين نوع اعمال دولت اسرائيل نيستند. اين گروه، هر گاه ادعايي در زمينه دفاع از حقوق بشر، دموكراسي، آزادي و اين نوع آرمان ها مطرح ساختند، از آنها بخواهيد كه يك مقاله به زبان انگليسي در انتقاد از اسرائيل منتشر كرده و در آن همان مواردي را كه سازمان ملل تاييد كرده، ذكر نمايند.
نبايد وقف خودم بشوم!
دعوت از فائزه هاشمي براي شركت و سخنراني در نشست تخصصي «خاورميانه و چشم انداز حكومت هاي مردم سالار» كه روز سه شنبه 22 آذرماه در مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام صورت پذيرفته بود، اعتراض ها و انتقادات فراوان نيروهاي متعهد و انقلابي را به دنبال داشته و اين اعتراض ها كماكان ادامه دارد. در اين باره گفتني است كه خانم فائزه هاشمي يكي از همراهان فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 بوده و در آشوب هاي خياباني به نفع بيگانگان حضور چشمگير و فعالي داشته است تا آنجا كه فتنه انگيزي وي به دستگيري او از سوي مراكز اطلاعاتي و امنيتي نيز انجاميده بود و هم اكنون نيز پرونده خيانت مشاراليها در دستگاه قضايي مفتوح و در حال رسيدگي است. اكنون اين پرسش مطرح است كه چه كساني فائزه هاشمي را براي شركت و سخنراني در مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام دعوت كرده اند؟ و از اين اقدام مجرمانه خود چه منظوري داشته اند؟ پاسخ به اين سؤال، مخصوصا از آن جهت حائز اهميت است كه فائزه هاشمي منهاي انتسابش به آيت الله هاشمي رفسنجاني يك فرد نه فقط معمولي، بلكه در سطحي بسيار نازلتر و پائين تر از افراد معمولي است. از سوي ديگر خانم فائزه هاشمي كمترين دانش و تخصص در موضوع مورد بحث يعني «خاورميانه و چشم انداز حكومت هاي مردم سالار» ندارد كه بهره گيري از تخصص وي، انگيزه دعوت از او باشد. اين نكته را به وضوح مي توان در مصاحبه فائزه هاشمي با خبرنگار سايت «جهان نيوز» و پاسخ هاي عوامانه و خنده داري كه به پرسش هاي خبرنگار داده است، مشاهده كرد. بنابراين به آساني مي توان نتيجه گرفت كه آقاي حسن روحاني عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام و رئيس مركز تحقيقات استراتژيك اين مجمع غير از انتساب فائزه هاشمي به آيت الله هاشمي رفسنجاني هيچ توجيه ديگري براي دعوت از وي نداشته است. بديهي است كه اين توجيه نمي تواند توضيح قابل قبولي براي دعوت از يك مجرم امنيتي فاقد كمترين تخصص در نشست مورد اشاره باشد. پس انگيزه آقاي روحاني يا آيت الله رفسنجاني از دعوت فائزه هاشمي و فراهم آوردن فرصت سخنراني براي او چه بوده است؟! براي اين سؤال فقط يك پاسخ مي توان يافت؛ دهن كجي به ملت!
گفتني است روز 26 مردادماه سال 1368 آيت الله هاشمي رفسنجاني بعد از تنفيذ حكم رياست جمهوري خود از سوي رهبر معظم انقلاب طي سخناني گفته بود «اگر من در اينجا قسم خوردم كه وقف مي شوم ديگر مشكل است به مسائل شخصي بپردازم، غير از در حد چيزي كه توانم براي ايفاء مسئوليت باشد و اگر بخواهم براي شخص خودم ملاحظات فاميلي، دوستي، چيزهايي كه در انسان موثر است مسائل كشور را تحت تاثير اين ها قرار بدهم، من ديگر وقف مردم نيستم، آن وقت، وقف خودم مي شوم».
نويسندگان گويانيوز نفوذي كيهان هستند!
يك همكار دايمي رسانه هاي ضدانقلاب معتقد است سايت گويانيوز چرك نويس حسين شريعتمداري است.
«امين-م» كه با سايت هايي نظير گويانيوز و ايران گلوبال و... همكاري مي كند با ابراز خشم نسبت به سوژه هاي گويانيوز براي روزنامه كيهان نوشت: سايت گويانيوز كه معرف حضور همگان است، در بالاي صفحه و در سمت راست آن، آگهي هاي سازمان سيا چاپ مي شود و همين امر بهانه به دست حسين شريعتمداري نيز داده است تا اين سايت را وابسته به سازمان سيا معرفي كند و جالب آنجاست كه هر روز نيز از اين سايت مطلب در روزنامه كيهان چاپ مي شود!
وي مي افزايد: جداي از تك نويسندگان مستقل و در ستيز مدني با جمهوري اسلامي، عمده نويسندگان اين سايت از اصلاح طلبان هستند. طيف ديگري از نويسندگان اين سايت كساني هستند كه از فضاي اين سايت براي دعواهاي گروهي و شخصي استفاده مي كنند. اين اقدام گويانيوز در دامن زدن به اغتشاشات ميان گروه ها و اشخاص، بزرگترين خدمت به رژيم اسلامي تلقي مي شود و ناب ترين سوژه ها را براي حسين بازجو]!؟[ فراهم مي كند.
اين همكار ادواري گويانيوز، در ادامه مطلب اعتراضي خود نوشته است، سمت چپ صفحه گويانيوز «دربست» در اختيار اصلاح طلبان است البته باز هم تكرار مي كنم اين جداي از نويسندگان و اشخاص مستقل مي باشد كه گاه و بيگاه براي خالي نبودن عريضه مطالبي از آنها در سايت گويانيوز چاپ مي شود. روزي نيست كه شريعتمداري مطلبي به نقل از سايت گويانيوز در كيهان چاپ نكند و در آن نقل قولها، مطالبي عليه اپوزيسيون در دستور كار نباشد، البته همه مطالب تخريبي چاپ شده در كيهان مستند و به نقل از گويانيوز مي باشد. در واقع گويانيوز تبديل به چرك نويس مشق شب شريعتمداري شده است و هر مطلبي در تخريب مبارزين اپوزيسيون ابتدا در سايت گويانيوز چاپ مي شود و فرداي آن روز با اندكي اديت، سر از كيهان جمهوري اسلامي درمي آورد.
نويسنده باهوش اين مطلب، سپس با اشاره به خودنمايي مضحك رضا ربع پهلوي در ادعاي شكايت عليه نظام نزد ديوان لاهه- كه مورد تمسخر محافل گوناگون اپوزيسيون هم قرار گرفت، چنين مي نويسد: مقالاتي در سايت گويانيوز عليه اظهارات آقاي رضا پهلوي با بغض و خشم فراوان قلمفرسايي شده كه به رژيم اطمينان مي دهد اين شكايت راه به جايي نخواهد برد. به احتمال قوي ]!![ اين مقالات طي روزهاي آينده دستمايه حسين شريعتمداري در تخريب آقاي رضا پهلوي خواهد بود. صبر مي كنيم ]![ و ادامه مطلب در مورد سايت گويانيوز را به پس از بازنشر مقالات مذكور در كيهان وا مي گذاريم. البته اين پيش بيني ما از نظر كيهان پنهان نخواهد ماند لذا ممكن است، براي در امان ماندن و لو نرفتن «چرك نويسان» خود در سايت گويانيوز، در بازنويسي و بازنشر اين مقالات چرك نويس، تجديدنظر نمايند]![
حالا چه برای آمریکا و انگلیس و چه برای چین و روسیه.