به گزارش پایگاه خبری صراط ؛ این نمایش
در هفته های گذشته از بحث انگیزترین رویدادهای هنری لس آنجلس بود. به ویژه
آنکه تا روز اولین اجرا، بنابرخواست دست اندرکاران این نمایش، محتوا و
داستان آن محرمانه مانده بود.
رویه این داستان هم به مانند بیشتر آثار لس آنجلسی حول محور جمهوری اسلامی هراسی و القای ضدیت نظام با مقوله هنر است، بی بی سی بیشتر توضیح می دهد: یک رویای خصوصی، نگاهی اجمالی، رویه ای و گاه حتی عجولانه به رابطه یک زوج تبعیدی سالخورده اهل لس آنجلس دارد که با مشکلات عدیده شرایط موجود، از جمله بیماری های جسمانی، حواس پرتی و مسائل گوناگون مالی روبرو هستند. «جاوید» (بهروز وثوقی) به خاطر نقاشی های دوران پیش از انقلابش مورد خشم و غضب حکومت بوده و به ناچار به قیمت قربانی کردن هنر و خلاقیتش! راه غربت را پیش گرفته است.
این نمایش که در نگاه بی بی سی از ساخت کلیشه ای و عجولانه برخوردار است البته با هنرنمایی خاص گلشیفته جبران می شود! او علاوه بر بازی، برای حضار یک خط در میان یک دهان هم آواز می خواند.
بی بی سی اما در ادامه به نقشی که برای گلشیفته انتخاب شده می پردازد: از سوی دیگر سارا (گلشیفته فراهانی) هم تجربه «به بیرون زدن اجباری» خود به دلیل خوانندگی و نوازندگی موسیقی زیرزمینی و نهایتا کتک خوردن از مادر و برادر را ابتدا با دیالوگ هایی شتاب زده در توصیفی از رنگ و بوی خیابان های غربت و بعد با لمس سطحی و زودگذر مسائلی چون آزادی سکسی در داخل و خارج از ایران توجیه می کند.
به نظر می رسد این نقش به متن زندگی و واقعیت این روزهای گلشیفته بیشتر شبیه است با دو تفاوت عمده که برخلاف سارا، او از حمایت خانواده خود برخوردار بوده و دوم اینکه بر خلاف رویه داستان و قصه پردازی بی بی سی برای تبعیدی نشان دادن فراهانی و سپس سر دادن روضه مظلومیت برای وی، او آزادانه و با افتخار زندگی در خارج را برگزیده، چنانچه در مصاحبه ای خود را شهروند فرانسه می خواند. او اساسا به غرب رفت تا نمایش های عریان تری که همواره در آرزویش می سوخت را عرضه کند. جلوه های بارزتر عطش او به آزادی غربی را می توان در برهنه شدنش برای جشنواره سزار در مجله لوفیگارو و ظاهر شدنش در قامت یک روسپی در فیلم سنگ صبور را به نظاره نشست.
اما ادامه شرح حال دخترک قصه و داستان تبعید او در ادامه و به زبان بی بی سی صریح تر بیان می شود؛ سارا (گلشیفته) می خواهد «اتفاقی توی زندگی» جاوید (بهروز وثوقی) باشد که مدت هاست نقشی روی بوم سفیدش نکشیده، و به او می گوید: «مرا نقاشی کن». یکنواختی زندگی کسالت آور جاوید، هنرمند نقاش و همسر او در تبعیدی ناخواسته! همراه با حس ناامیدی از بازگشت به وطن در این زوج فرسوده، با از راه رسیدن تبعیدی جوان! و زیبایی به نام سارا، خواننده و نوازنده موسیقی زیرزمینی که برای نجات جانش از ایران فرار کرده، طراوتی پیدا می کند که نه تنها به زندگی این زوج سالخورده بلکه به فضای نمایش نیز رنگ و بویی تازه می بخشد.
اما در ادامه بی بی سی که پیش از این نیز برای گلشیفته فراهانی کم نگذاشته، به تعریفی آلوده به اغراق درباره اش روی آورده و نوشت: هرچند تجربه بازیگری بهروز وثوقی یادآور نقش های سینمایی خاطره انگیزی است که تماشاگر را به دنیای بیش از سه دهه پیش این بازیگر خوب سینما بازمی گرداند اما بازی صیقل خورده، طبیعی، پرانرژی و حساب شده خانم فراهانی که هر از چندی با ترانه خوانی او همراه می شود، تماشاگر را در لحظه های حضور او روی صحنه مجذوب می کند.
ناگفته پیداست؛ تبعید نام فرار رو به جلویی است که بی بی سی برای خروجِ از روی انتخاب گلشیفته برگزید، اما دنبال کردن گزارش بی بی سی و رسیدن به اظهارنظرهای گلشیفته در آن نشان از یک هارمونی و هماهنگی پیشینی است که کم کم خروج سه دهه پیش بهروز وثوقی از کشور را هم فرا می گیرد به طوری که در ادامه می بینید فراهانی با اشاره به بهروز وثوقی می گوید:«[ما] جفتمون بازیگر هستیم. [البته] ایشون بازیگر خیلی بزرگ تری هستند و جفتمون هم در تبعید هستیم و به طور ناخواسته. ما فقط می خواهیم که هنرمند باشیم و نه هیچ چیز دیگر! در واقع این کار کردن من با آقای وثوقی مثل وصال دو نسل مختلف می مونه که در واقع یک پیغام خیلی بزرگیه.»
اما سوال اینجاست چرا هنر بازیگری این روزهای گلشیفته از ابتذل های رنگارنگ و تنها حول محور آزادی جنسی سر درآورده، این مساله درباره هنرنمایی های بهروز وثوقی نیز کاملا صادق است. هنر او در روزهای اوج خود بازی در فیلم های سطحی ای بود به نام فیلم فارسی.
با این اوصاف اگر قرار باشد برهنه شدن برای یک جشنواره، در نقش یک روسپی ظاهر شدن، رقاصی، خوانندگی و نوازندگی و بدتر از همه امضای قرارداد نمایش خصوصی ترین صحنه ها در اتاق خواب، تمام هنر یک بازیگری باشد که پیشتر از او نقش های خوب هم دیده شده، باید گفت دیگر در هيچ يك از بازيگران ايراني نمي توان هنري يافت.
گلشيفته اكنون بيش از آنكه به خاطر بازي در فيلم هاي زيبايي چون ميم مثل مادر چهره اي پرآوازه باشد، شهرتش را بیشتر مديون پرده دري هايش در ميانه آوارگي بين مجلات مد، فيلم هاي نه چندان خوش نقش و آوازه خواني ها و رقاصي هاي شبانه اش در محافل پاريسي است.
حاشا حاشا بر مسلمانیه شما!!!