به گزارش صراط، انتشار تصاویری از نحوه دلجویی محمود احمدی
نژاد رئیس جمهوری ایران از مادر هوگو چاوز در مراسم تشییع جنازه رئیس
جمهور فقید ونزوئلا با حاشیه های فراوان در رسانه های ایرانی و غربی روبه
رو شده است.
پیش از این نیز پیام تسلیت محمود احمدی نژاد برای درگذشت هوگو چاوز که وی را شهید نامیده و گفته بود که او به همراه حضرت مسیح و امام عصر(عج) باز خواهد گشت، انتقاداتی را به عملکرد او برانگیخته بود. منتقدین معتقدند که این رفتار او با عرف دیپلماتیک جمهوری اسلامی در تضاد است.
دکتر "علی بیگدلی" استاد دانشگاه شهيد بهشتي، تحلیلگر مسائلی بینالمللی و نويسنده کتاب"سیاست خارجی رضاشاه؛ درسها و عبرتها" در گفتوگوي زير به تحليل اين اقدام پرداخته است:
تصاویر منتشر شده از نحوه دلجویی محمود احمدینژاد از مادر هوگو چاوز را تا چه اندازه با عرف دیپلماتیک جمهوری اسلامی در تضاد میدانید؟
مشخص است که آنچه که آقای احمدی نژد در ونزوئلا انجام داده خلاف عرف دیپلماتیک اسلامی جمهوری اسلامی است. در سالهای گذشته همواره بحث نحوه مواجهه با زنان در دیدارهای دیپلماتیک مطرح بوده است و جمهوری اسلامی مبانی دینی و قرائت خود از مبانی مذهبی را بر این مناسبات حاکم می داند. لذا بر اساس سابقه ای که وجود دارد به نظر من این اقدام آقای احمدی نژاد هم مثل بسیاری از دیگر رفتارهای ایشان نوعی سنتشکنی بوده است که البته این گونه اقدامات از سوی ایشان دیگر عادی است. همین چند وقت پیش سفر ایشان به مصر و مسائل پیش آمده در این سفر با انتقادات زیادی روبرو شد در حالی که به نظر می رسد که ایشان از این گونه انتقادات هراسی ندارد و خود را قهرمان شکستن این گونه سنتها می داند و از این مسائل ابایی ندارد.
آیا این به این معنی است که ما چارچوب دیپلماتیک تعریف شده ای داریم که رئیس جمهور و دیگر مقامات دیپلماتیک باید از آن تبعیت کنند؟
نخیر نداریم و مشکل اصلی ما در سیاست خارجی همین است که از هیچ چارچوبی دقیق و مشخصی تبعیت نمیکنیم. بنابراین بسیاری از رفتارهای سیاسی و دیپلماتیک ما عرفی و بر اساس تشخیصهای فردی صورت میگیرد. در حالی که این درست نیست و درواقع باید همه این مسائل به درستی تعریف و تدوین شونند همان طور که در تمام دنیا پروتکل های دیپلماتیک بسیار مشخص و دقیقی وجود دارد. با این حال در کشور ما به دلیل اسلامی بودن نظام ما چارچوب های مذهبی بر امور سیاسی حاکم بوده است که ملاک تشخیص این مسائل اسلامی هم روحانیون و علمای مذهبی هستند لذا آقای احمدی نژاد نمی تواند بدون توجه به سنت موجود در روابط دیپلماتیک ایران و مناسبات دینی و فرهنگی حاکم در کشور رفتار کند. بدیهی است وقتی چنین رفتارهایی صورت دهد که مغایر با عرف های موجود باشد از سوی نهادهای مذهبی و حتی جامعه مورد انتقاد قرار می گیرد.
آیا میتوان گفت که این گونه حساسیتها فقط به ایران اختصاص دارد؟
نه توجه داشته باشید که این اقدام ایشان نه تنها در رسانه های داخلی که در رسانه های خارجی نیز با نوعی ابراز تعجب انعکاس یافته است. این نشان می دهد که این اقدام آقای احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور یک کشور اسلامی کار عجیب و جالبی از نظر رسانههای غربی بوده است. این اقدام آقای احمدینژاد یادآور ماجرای دستدادن ملک فهد با ملکه انگلیس حدود بیست سال پیش است که جنجال زیادی برپا کرد.
آیا الان هم نمیتوان با استناد به مصالح کشور این مسئله را توجیه کرد؟
باید توجه داشت که اینجا دو نوع نگرش به مسئله وجود دارد. یک نگرش این است که دین و ایدئولوژی در خدمت قدرت و منافع ملی است که معتقد است که بر اساس شرایط می توان تفاسیر مختلف از دین یا ایدئولوژی ارائه داد. در مقابل نگرش دیگری وجود دارد که معتقد است که برخی اصول هیچ گاه و در هیچ شرایطی نمی توانند تغییر کنند حتی اگر در تضاد با مصالح مربوط به قدرت و منافع قرار گیرند. این نگاه معتقد است که منافع را باید قربانی کرد تا دین یا ایدئولوژی حفظ شود. در مورد نحوه ارزیابی این اقدام آقای احمدی نژاد هم بستگی به این دارد که با چه نگرشی به بحث وارد شویم.
به هر حال آقای احمدینژاد به عنوان یک انسان میتواند متأثر شود و تحت تأثیر احساسات قرار گیرد. آیا این طور نیست؟
نخیر. نباید بین شخصیت حقوقی و حقیقی اشتباه کرد. آقای احمدی نژاد نمی تواند رفتار خود را شخصی بداند چرا که به عنوان یک رئیس جمهور در یک مراسم رسمی شرکت کرده و هر کاری که انجام می دهد به پای کشور و نظام نوشته می شود. لذا شخصی دانستن این کار درست نیست. با این حال به نظر می رسد که اولا آقای احمدینژاد همانند بسیاری از مسائل در این مسئله نیز، مسائل شخصی و فردی را با مصالح جمعی و منافع ملی یکسان دیده است. اینکه ایشان شخصاً به آقای چاوز علاقه داشته دلیلی بر این نمیشود که مثلاً در کشور یک روز عزای عمومی اعلام شود و یا ایشان را با والاترین و حساس ترین ادبیات مذهبی تقدیس کند. مشکلی که وجود دارد این است که ما عموماً اجازه میدهیم که عواطف بر عقل ما غلبه کند و لذا رفتارهای ما فقط در یک چارچوب احساسی و عاطفی قابل دفاع باشد. اینکه رئیس جمهور کشور ما در مقابل دوربینهای رسانههای جهان گریه کند و بر تابوت چاوز بوسه بزند همگی نشانهای از این غلبه احساسات است. در حالی که رؤسای جمهور کشورهای دیگر جهان که بسیاری از آنها روابط نزدیکی هم با چاوز داشتند از اینگونه رفتارهای احساسی و عاطفی خودداری کردند. به نظر می رسد که ما نیازمند این هستیم که در رفتارهای دیپلماتیک و سیاسی خود تجدید نظر کنیم و تلاش کنیم که رفتارهای خردمندانه و مبتنی بر عقل را جایگزین رفتارهای احساسی کنیم.
پیش از این نیز پیام تسلیت محمود احمدی نژاد برای درگذشت هوگو چاوز که وی را شهید نامیده و گفته بود که او به همراه حضرت مسیح و امام عصر(عج) باز خواهد گشت، انتقاداتی را به عملکرد او برانگیخته بود. منتقدین معتقدند که این رفتار او با عرف دیپلماتیک جمهوری اسلامی در تضاد است.
دکتر "علی بیگدلی" استاد دانشگاه شهيد بهشتي، تحلیلگر مسائلی بینالمللی و نويسنده کتاب"سیاست خارجی رضاشاه؛ درسها و عبرتها" در گفتوگوي زير به تحليل اين اقدام پرداخته است:
تصاویر منتشر شده از نحوه دلجویی محمود احمدینژاد از مادر هوگو چاوز را تا چه اندازه با عرف دیپلماتیک جمهوری اسلامی در تضاد میدانید؟
مشخص است که آنچه که آقای احمدی نژد در ونزوئلا انجام داده خلاف عرف دیپلماتیک اسلامی جمهوری اسلامی است. در سالهای گذشته همواره بحث نحوه مواجهه با زنان در دیدارهای دیپلماتیک مطرح بوده است و جمهوری اسلامی مبانی دینی و قرائت خود از مبانی مذهبی را بر این مناسبات حاکم می داند. لذا بر اساس سابقه ای که وجود دارد به نظر من این اقدام آقای احمدی نژاد هم مثل بسیاری از دیگر رفتارهای ایشان نوعی سنتشکنی بوده است که البته این گونه اقدامات از سوی ایشان دیگر عادی است. همین چند وقت پیش سفر ایشان به مصر و مسائل پیش آمده در این سفر با انتقادات زیادی روبرو شد در حالی که به نظر می رسد که ایشان از این گونه انتقادات هراسی ندارد و خود را قهرمان شکستن این گونه سنتها می داند و از این مسائل ابایی ندارد.
آیا این به این معنی است که ما چارچوب دیپلماتیک تعریف شده ای داریم که رئیس جمهور و دیگر مقامات دیپلماتیک باید از آن تبعیت کنند؟
نخیر نداریم و مشکل اصلی ما در سیاست خارجی همین است که از هیچ چارچوبی دقیق و مشخصی تبعیت نمیکنیم. بنابراین بسیاری از رفتارهای سیاسی و دیپلماتیک ما عرفی و بر اساس تشخیصهای فردی صورت میگیرد. در حالی که این درست نیست و درواقع باید همه این مسائل به درستی تعریف و تدوین شونند همان طور که در تمام دنیا پروتکل های دیپلماتیک بسیار مشخص و دقیقی وجود دارد. با این حال در کشور ما به دلیل اسلامی بودن نظام ما چارچوب های مذهبی بر امور سیاسی حاکم بوده است که ملاک تشخیص این مسائل اسلامی هم روحانیون و علمای مذهبی هستند لذا آقای احمدی نژاد نمی تواند بدون توجه به سنت موجود در روابط دیپلماتیک ایران و مناسبات دینی و فرهنگی حاکم در کشور رفتار کند. بدیهی است وقتی چنین رفتارهایی صورت دهد که مغایر با عرف های موجود باشد از سوی نهادهای مذهبی و حتی جامعه مورد انتقاد قرار می گیرد.
آیا میتوان گفت که این گونه حساسیتها فقط به ایران اختصاص دارد؟
نه توجه داشته باشید که این اقدام ایشان نه تنها در رسانه های داخلی که در رسانه های خارجی نیز با نوعی ابراز تعجب انعکاس یافته است. این نشان می دهد که این اقدام آقای احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور یک کشور اسلامی کار عجیب و جالبی از نظر رسانههای غربی بوده است. این اقدام آقای احمدینژاد یادآور ماجرای دستدادن ملک فهد با ملکه انگلیس حدود بیست سال پیش است که جنجال زیادی برپا کرد.
آیا الان هم نمیتوان با استناد به مصالح کشور این مسئله را توجیه کرد؟
باید توجه داشت که اینجا دو نوع نگرش به مسئله وجود دارد. یک نگرش این است که دین و ایدئولوژی در خدمت قدرت و منافع ملی است که معتقد است که بر اساس شرایط می توان تفاسیر مختلف از دین یا ایدئولوژی ارائه داد. در مقابل نگرش دیگری وجود دارد که معتقد است که برخی اصول هیچ گاه و در هیچ شرایطی نمی توانند تغییر کنند حتی اگر در تضاد با مصالح مربوط به قدرت و منافع قرار گیرند. این نگاه معتقد است که منافع را باید قربانی کرد تا دین یا ایدئولوژی حفظ شود. در مورد نحوه ارزیابی این اقدام آقای احمدی نژاد هم بستگی به این دارد که با چه نگرشی به بحث وارد شویم.
به هر حال آقای احمدینژاد به عنوان یک انسان میتواند متأثر شود و تحت تأثیر احساسات قرار گیرد. آیا این طور نیست؟
نخیر. نباید بین شخصیت حقوقی و حقیقی اشتباه کرد. آقای احمدی نژاد نمی تواند رفتار خود را شخصی بداند چرا که به عنوان یک رئیس جمهور در یک مراسم رسمی شرکت کرده و هر کاری که انجام می دهد به پای کشور و نظام نوشته می شود. لذا شخصی دانستن این کار درست نیست. با این حال به نظر می رسد که اولا آقای احمدینژاد همانند بسیاری از مسائل در این مسئله نیز، مسائل شخصی و فردی را با مصالح جمعی و منافع ملی یکسان دیده است. اینکه ایشان شخصاً به آقای چاوز علاقه داشته دلیلی بر این نمیشود که مثلاً در کشور یک روز عزای عمومی اعلام شود و یا ایشان را با والاترین و حساس ترین ادبیات مذهبی تقدیس کند. مشکلی که وجود دارد این است که ما عموماً اجازه میدهیم که عواطف بر عقل ما غلبه کند و لذا رفتارهای ما فقط در یک چارچوب احساسی و عاطفی قابل دفاع باشد. اینکه رئیس جمهور کشور ما در مقابل دوربینهای رسانههای جهان گریه کند و بر تابوت چاوز بوسه بزند همگی نشانهای از این غلبه احساسات است. در حالی که رؤسای جمهور کشورهای دیگر جهان که بسیاری از آنها روابط نزدیکی هم با چاوز داشتند از اینگونه رفتارهای احساسی و عاطفی خودداری کردند. به نظر می رسد که ما نیازمند این هستیم که در رفتارهای دیپلماتیک و سیاسی خود تجدید نظر کنیم و تلاش کنیم که رفتارهای خردمندانه و مبتنی بر عقل را جایگزین رفتارهای احساسی کنیم.