چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۱ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۴:۰۷
افینگتون پست:

سياست جنگ طلبانه بوش زمينه‌سازتروريسم

حمايت آمريكا از متحدان ثروتمند، بازسازي جوامع شكست خورده، سرنگوني حكومت‌هاي ‏قدرت طلب، نجات افراد و افزايش موقعيت ژئوپوليتيكي، سبب كسري بودجه و بدهي تريليون دلاري آمريكا شده و ‏چاره‌اي جز اجراي سيكوستر براي اين كشور باقي نمي‌گذارد. ‏
کد خبر : ۱۰۰۲۳۶
به گزارش صراط، نشریه آمریکایی«هافينگتون پست» در مقاله‌اي به قلم «داج بندو» از اعضاي ‏ارشد موسسه «كاتو»، مي‌نويسد: در دهه گذشته، جمهوري‌خواهان ميليتاريسم (نظامي‌گري/ نظامي سالاري) را ‏جايگزين دولت محدود (كنترل قدرت دولت فدرالي به وسيله قوانين)كرده‎اند. دولت بوش، احمقانه به عراق حمله كرد. ‏‏«جان مك كين» و «ميت رامني» نامزدهاي انتخاباتي، از اين نيز افراطي‌تر به نظر مي‌رسيدند. سياست‌مداران «جي او ‏پي» (جمهوري‌خواه) ، سيكوستر بودجه‌اي (كاهش بودجه بخش‌هاي گوناگون) آينده را در كاهش هزينه‌هاي داخلي و ‏مخارج نظامي موثر قلمداد مي‌نمايند. ‏


‏* جمهوري‌خواهان محافظه‌كار: اسراف در وزارت دفاع غوغا مي‌كند

با اين حال، جمهوري‌خواهان محافظه‌كار، به اين نكته اذعان دارند كه وزارت دفاع بيش از اندازه خرج مي‌كند. به باور ‏آن‎ا، دولت بايد در زمينه كاهش هزينه‌ها ، كسري بودجه و بدهي‌ها، گام‌هاي جدي بردارد. «تام كويل»، از حزب ‏جمهوري‌خواه (آر-اوكي) در اين مورد مي‌گويد: «مسائل مالي، موضوع «دفاع» را به گونه‌اي هدف قرار مي‌دهند كه ‏كسي پس از حادثه ۱۱ سپتامبر تصور آن را نمي‌كرد». ‏

‏*ترديدها نسبت به سيكوستر‏

بي‌ترديد، براي كاهش هزينه‌ها سيكوستر روشي غير واقع بينانه، بي‌تاثير و حتي احمقانه است. «چاك هيگل» وزير ‏دفاع آمريكا، نسبت به پيامدهاي اين تصميم هشدار مي‌دهد و از آن انتقاد مي‌نمايد: «زماني كه مديران از اختيارات، ‏فرصت‌ها و ابزارهاي مديريتي لازم برخوردار نيستند، نمي‌توان نسبت به حوادث پيش رو مطمئن بود». ‏

‏*تهديد، حربه‌اي مرسوم در آمريكا

با اين حال، برخلاف گفته برخي مقامات پنتاگون، لزوما نتايج پيش رو فاجعه‌آميز نخواهند بود. صدور مجوز انتقال پول ‏از حسابي به حسابي ديگر براي پنتاگون، شرايط را تعديل خواهد كرد. «جورج اف ويل» روزنامه نگار، به اين نكته ‏اشاره مي‌كند كه وزارت دفاع از ابزار تهديد (شيوه مرسوم در واشنگتن) در جهت كاهش تاثيرات اين تصميم استفاده ‏خواهد كرد.‏
به گفته مقامات نيروي دريايي، نمي‌توان هزينه‌ برنامه‌ها يا طرح‌هاي كم اهميت‌تر از بكارگيري ناو هواپيما بر يو اس اس ‏‏«ترومن» را كاهش داد. مشاركت نيروي دريايي در كمپين سياسي اعمال فشار بر كنگره و ممانعت از سيكوستر، ‏ناپخته، واضح و خجالت‌آور است و به خصوص با بازرسي همراه با شك كنگره بايد به قيمت بودجه نيروي دريايي ‏تمام شود. ‏

‏*عدم نظارت بر دفاتر پنتاگون

مي‌توان با مديريت صحيح‌تر، در هزينه‌ها صرفه‌جويي كرد. اين موضوع بدون بحران كنوني بودجه نيز، امكان‌پذير ‏است. مدت‌ها است امكان بازرسي دفاتر و اسناد پنتاگون وجود ندارد و اين خود رسوايي بزرگي است. با اين حال، مشكل ‏بزرگ‎تر، اهداف جاه طلبانه «دي او دي» مي‌باشد. دفاع، مسئوليت مهم و قانوني دولت فدرال است. اين تنها به معناي ‏محافظت از آمريكا است، نه بقيه دنيا.‏

‏*آمريكا نيمي از بودجه نظامي جهان را در اختيار دارد

به باور وزير «هيگل»، كنگره بايد در مورد سياست خارجي آمريكا تجديد نظر كرده و به تناسب به كاهش هزينه‌ها ‏بپردازد. وي افزود: «راهبرد كنوني با كاهش اساسي منابع كه در نتيجه سيكوستر است، هم‎خواني ندارد. اين به مفهوم ‏نياز به بازنگري در ديدگاه وزارت دفاع مي‌باشد». ‏
بودجه پنتاگون محصول سياست خارجي آمريكا است. مديريت جهان توسط آمريكا، به ارتشي عظيم و پر خرج احتياج ‏دارد. به اين دليل است كه نيمي از مجموع بودجه نظامي كشورهاي جهان متعلق به كاخ‌سفيد است. در حقيقت، مخارج ‏آمريكا نسبت به مخارج اين كشور در دوران جنگ سرد، جنگ ويتنام و جنگ كره بيشتر بوده است. در صورتي كه ‏سياست‌گذاران آمريكا، تنها تصميم به محافظت از كشورشان مي‌گرفتند، اين رقم كاهش چشم‎گيري داشت. ‏

‏*ناكارآمدي وزارت دفاع آمريكا

هدف اصلي واشنگتن بايد دفاع از آب و خاك، مردم و آزادي‌هاي قانوني آمريكا باشد. در شرايطي نادر مانند جنگ ‏جهاني دوم و دوران جنگ سرد، كه ممكن بود به تسلط نازي‌ها و كمونيست‌ها بر جهان بدل شود، آمريكا مي‌تواند به ‏محافظت از جهان اقدام نمايد. اما، امروزه نيازي به اين موضوع احساس نمي‌شود. ‏
در واقع، بخش اندكي از فعاليت‌هاي وزارت دفاع به دفاع از آمريكا مربوط مي‌شود. در حملات ۱۱ سپتامبر، كه اولين ‏حمله به خاك آمريكا پس از جنگ جهاني دوم مي‌باشد، ناكارآمدي وزارت دفاع اثبات شد. «دي او دي» آمادگي بيشتري ‏براي محافظت از كشورهاي جهان دارد تا خود آمريكا.‏

‏*آمريكا و دخالت در امور كشورهاي جهان به بهانه‌هاي واهي

اين سياست از دل دوران جنگ سرد و همزمان با نفوذ كمونيسم و تهديد متحدان آمريكا بيرون آمده است. اما همان‌ گونه ‏كه «گرترود استين» در اوكلند به آن اشاره كرد: «امروزه، اين موضوع وجود ندارد». واشنگتن از تمامي دشمنان، ‏دشمنان بالقوه، مجوعه‌اي از دشمنان يا مجموعه‌اي از دشمنان بالقوه و بلافعل برتر بوده و به مديريت جهان ادامه مي‌دهد. ‏علاوه بر اين، آمريكا تقريبا با تمامي كشورهاي صنعتي جهان، از جمله چين و روسيه متحد شده است. بي‌ترديد، اين ‏كشورها، توان دفاع از خود را دارند. همان گونه كه «كالين پاول»، رئيس اسبق ستاد مشترك گفت: «تعداد دشمنان ‏آمريكا كم و كمتر مي‌شود. دشمنان من به «كاسترو» و «كيم ايل سونگ» محدود مي‌شود». ‏

‏*آمريكا و سوء استفاده از مقوله تروريسم

تروريسم، تهديد جدي امنيتي آمريكا محسوب مي‌شود. تروريسم بي‌رحم و مرموز است. اما خوشبختانه موجوديت آمريكا ‏را تهديد نمي‌كند. چرا كه القاعده و متحدانش، به «آي سي بي ام» هسته‌اي، ناوهاي هواپيما بر، تجهيزات هوايي و ادوات ‏زرهي دسترسي ندارند. تروريست‌ها با خوش شانسي موفق به كشتار ۳۰۰۰ هزار آمريكايي در دهه گذشته شدند. اما ‏‏«اسامه بن لادن» نتوانست اين حوادث را تكرار كند. جنگ سرد جهاني ترور، معادل جنگ جهاني سوم نيست. ‏
تروريسم موضوعي نگران كننده است. اما با بكارگيري تجهيزات نظامي سنتي مهار نمي‌شود. عقب‌نشيني سخاوتمندانه ‏آمريكا پس از جنگ جهاني دوم، دليل وقوع حوادث ۱۱ سپتامبر نيست. در حقيقت، سياست جنگ طلبانه دولت بوش و ‏افزايش تعداد دشمنان آمريكا، زمينه‌ساز تشديد تروريسم گرديد. درك اين موضوع كه بمباران و حمله به ساير كشورها، ‏عواقب ناخوشايندي در پي دارد، به هيچ وجه تروريسم را توجيه نمي‌كند. با اين حال، كاهش حضور در عرصه ‏بين‌المللي ، تا حدودي از دامنه اهداف حملات مي‌كاهد. ‏

‏*شكاف عميق ميان پنتاگون و ساير كشورها

آمريكا ماموريت‌هاي نظامي ديگري ندارد. نگراني‌هاي اقتصادي به ندرت به جنگ منجر مي‌شوند. ممكن است، حفظ ‏ثبات برتري ژئوپولتيكي باشد، اما حضور جهاني نو-امپريال آمريكا را توجيه نمي‌كند. توسعه كشور، بيانگر اميد به آينده ‏است، باوري كه روزي پنتاگون اختلافات اساسي مذهبي، تاريخي، قومي و سنتي را با ديگر كشورها كنار گذارده و در ‏در جهت بازساسي جوامع ديگر گام بردارد. ‏

‏*جنگ، ابزاري نامناسب

نجات جان انسان‌ها جذاب به نظر مي‌رسد. اما جنگ راه‌ حل انساني مناسبي نيست. عراق گواه اين مدعي است. در پي ‏حمله آمريكا به عراق، هزاران عراقي كشته شدند. هم‎چنين، نبايد در جهت تامين منافع از نيروهاي آمريكايي مانند ‏مهره‌هاي شطرنج استفاده كرد. ‏
در نتيجه، تضميني براي حفظ چيزهايي كه ارتش جنگ سرد آمريكا را تشكيل مي‌دهند يعني اتحاد‌هاي بين‌المللي متعدد، ‏نصب تجهيزات نظامي فراوان و حضور نيروهاي آمريكايي در سراسر جهان، وجود ندارد. ‏

‏*برتري متحدان آمريكا بر دشمنان

آمريكا به ارتش بزرگ احتياجي ندارد، احتمال حمله خارجي به آمريكا بسيار ناچيز است. تعداد كشتي‌هاي نيروي ‏دريايي آمريكا، از تعداد كشتي‌هاي مجموع ۱۳ كشور جهان بيشتر است. از ميان اين ۱۳ كشور، ۱۱ كشور از دوستان ‏آمريكا هستند. به عبارت ديگر، تعداد كشتي‌هاي كشورهاي دوست آمريكا از تعداد كشتي‌هاي دشمانش بيشتر است (هر ‏كدام يكي براي چين و روسيه). آمريكا مي‌تواند برتري هوايي خود را با به كارگيري نيروي كمتر نيز، حفظ نمايد. ‏

‏*جمهوري خواهان: ارتباط كاهش بودجه نظامي و فرصت‌هاي شغلي

بدترين دليلي كه از سوي جمهوري خواهان (آن‎ها راه ديگري براي بيان ترديد خود نسبت به محرك مخارج دولت پيدا ‏خواهند كرد) در ارتباط با هزينه‌هاي نظامي مطرح مي‌شود، اين است كه كاهش هزينه‌ها به كاهش فرصت‌هاي شغلي ‏منجر مي‌شود. در صورتي كه هدف رشد اقتصادي باشد، اين پول بايد براي سرمايه گذاري در اختيار بخش خصوصي ‏قرار گيرد. ‏
دولت به جاي فراهم سازي زمينه‌هاي رشد اقتصادي، بخش اعظمي از بودجه را صرف موارد ديگر مي‌كند. ساخت بمب ‏از جمله اين موارد است. اميدواريم آمريكا هرگز از اين روش در جهت ايجاد فرصت‌هاي شغلي استفاده نكند. به گفته «بن ‏زايچر»، اقتصاد دان: «در دنياي اقتصاد، افزايش هزينه‌هاي دفاعي و هزينه‌هاي دولتي، بر «جي پي دي» (توليد ‏ناخالص داخلي) تاثيرگذارند و از طريق كاهش هزينه‌هاي بخش‌هاي ديگر تامين مي‌شوند». ‏

‏*كسري بودجه تريليون دلاري آمريكا و اصرار به حفظ بودجه نظامي

آمريكا ديگر نمي‌تواند نقش پليس جهاني را ايفا كند. پس از چهار سال و كسري تريليون دلاري، انتظار مي‌رود كسري ‏بودجه آمريكا در سال ۲۰۱۳ به ۸۵۰ بيليون دلار برسد. براساس پيش‌بيني دفتر بودجه كنگره، در دهه پيش روي، ۷ ‏تريليون دلار ديگر به كسري بودجه آمريكا اضافه خواهد شد. بدهي ملي ۱۶.۵ تريليون دلاري آمريك تنها شروع راه ‏است. مجموع بودجه مورد نياز طرح‌ها و پرداخت بدهي‌ها به ۲۲۰ تريليون دلار مي‌رسد. ‏
پنتاگون، از لحاظ صرف هزينه‌هاي فدرالي، در مقام دوم قرار دارد. هزينه‌هاي نظامي، بخش كمتري از توليد ناخالص ‏داخلي آمريكا نسبت به دوران جنگ سرد و جنگ جهاني دوم را به خود اختصاص مي‌دهد. اما بايد به اين نكته توجه ‏داشت كه توليد ناخاص داخلي آمريكا نسبت به سال ۱۹۴۰، ۱۵ برابر و نسبت به سال ۱۹۵۰ ، ۱۱ برابر رشد داشته ‏است. بنابراين، اختصاص ۴.۶ درصد توليد ناخالص داخلي آمريكا به بخش نظامي، معادل ۶۸ درصد توليد ناخالص ‏داخلي اين كشور در سال ۱۹۴۰ مي‌باشد. ‏
‏ ‏
‏*آمريكا روزي زير هزينه‌هاي سنگين، كمر خم خواهد كرد

مخارج مذكور، بيش از هزينه‌هاي نظامي رشد خواهند داشت، كه خود مبين نياز به صرفه‌جويي در هزينه‌ها در تمامي ‏بخش‌ها، از جمله بخش نظامي است. اختصاص مبالغ هنگفت به بخش امنيت اجتماعي دليلي براي افزايش بودجه نظامي ‏نيست. با توجه به موضوع بدهي‌ها، كسري بودجه و موضوعاتي از اين قبيل، آمريكا نمي‌تواند استثنا قائل شود. «اريك ‏كارتر»، رئيس اتاق نمايندگان اكثريت (و محافظه‌كار خشونت‌طلب) گفت: «بايد تمامي گزينه‌ها را روي ميز قرار دهيم». ‏
بي‌ترديد، قدرت اقتصادي نقش به سزاي در امنيت ملي ايفا مي‌كند. ثروت آمريكا، اين كشور را در مقابل خطرات ‏امپريالي محافظت نكرده و آمريكا تا ابد قادر به كمك به متحدان ثروتمند خود، بازسازي جوامع شكست خورده، ‏سرنگوني حكومت‌هاي قدرت طلب، نجات افراد و افزايش موقعيت ژئوپوليتيكي نخواهد بود. به خصوص كه منافع ‏راهبردي آمريكا در خطر نيستند. ‏

‏*افزايش نرخ تورم در دولت‌هاي بوش و اوباما

برخلاف اظهارات مايوس‌كننده جمهوري‌خواهان افراطي، سيكوستر تنها بخش كوچكي از راه‌حل مورد نياز است. ‏هزينه‌ها و نرخ تورم-تنظيمي در زمان دولت بوش، ۷۶ درصد افزايش يافت و با شتاب كمتر به سير صعودي خود ادامه ‏داد (در دولت اوباما). براساس پيش‌بيني‌ها، هزينه‌هاي نظامي در دهه آينده افزايش مي‌يابند (در حقيقت ثابت باقي ‏مي‌مانند). برخلاف شيوه واشنگتن، كاهش هزينه‌ها به ندرت از سير صعودي هزينه‌ها مي‌كاهد.‏
پيش‌بيني مي‌شود با پايان جنگ عراق و پايان عمليات جنگي در افغانستان، هزينه‌ها خود به خود كاهش يابد. گفتني است، ‏جنگ عراق و افغانستان، سالانه ۱۵۰ بيليون دلار هزينه دارد. براساس آمار‌هاي منتشره از سوي «ورونيك دو روگي» ‏از مركز «مركاتوس»، در صورت اجراي كامل سيكوستر، تنها مخارج را به ميزان سال ۲۰۰۶ باز مي‌گرداند. اين رقم ‏هم‎چنان از هزينه‌هاي آمريكا در دوران جنگ سرد (كه كشورهايي مانن شوروي، پيمان ورشو و چين مائوئيستي وجود ‏داشت) بيشتر است. برخلاف ادعاي «لئون پانتا»، وزير امور خارجه اسبق آمريكا، اين كشور به قدرتي درجه دو مبدل ‏نخواهد شد. ‏

‏* اجراي سيكوستر اجتناب ناپذير است

سياست مداران معمولا تمايلي به اتخاذ تصميمات دشوار ندارند. چراكه كاهش هزينه‌ها، باعث عصبانيت برخي مي‌شود. ‏از اين رو، سيكوستر كه فرايندي خودكار است و مسئوليت تصميم‌گيري در مورد كاهش (صرفه‌جويي) در هزينه‌ها را ‏از دوش سياست‌مداران بر مي‌دارد، ضروري مي‌نمايد. ‏
به گفته دفتر بودجه كنگره، آمريكا در مسير مالي ناپايداري قرار دارد. براي رفع اين موضوع به اتخاذ تصميمات دشوار ‏نياز است. اين موضوع پنتاگون را نيز شامل مي‌شود. ‏