به گزارش صراط،پايگاه
اينترنتي سكولاريسم نو وابسته به طيفي از مخالفان مقيم آمريكا در تحليلي
نوشت: مدت هاست شاهديم كه افرادي، چند نفر چند نفر، به نام اپوزيسيون دور
هم جمع مي شوند و بيانيه و اعلاميه مي دهند و منشور صادر مي كنند و نتيجه
اي نمي گيرند و مي روند تا مدتي بعد با نامي جديد دوباره گرد هم بيايند و
روز از نو روزي از نو. اين دور تسلسل سال هاست ادامه دارد و ما را گرفتار
كرده است.
نويسنده مي پرسد: مشكل كجاست؟ آيا اگر اين جمع هاي ده بيست نفري به سد [صد] و دويست نفر افزايش يابد مشكل گشوده خواهد شد و مردم به حركت درخواهند آمد؟ تصور نمي كنم. مشكل از تعداد نيست از جاي ديگر است.وي اضافه مي كند: «اعتماد» آن حلقه گمشده است. اين گردهمايي هاي ادواري به آن مي ماند كه عده اي تاجر ورشكسته دور هم گرد بيايند و اعلاميه تأسيس شركتي را صادر كنند كه سرمايه اش بدهي هاي آنهاست.
سكولاريسم نو در ادامه با مرور سوابق خيانت طيف ها و گروه هاي ضد انقلاب كه باعث شده منفور ملت ايران شوند، يادآور مي شود: «عده اي سربلند كرده اند و مدعي هستند اصلاً موجوديت خود ايران را قبول ندارند. پس چگونه مي توان در اين وضع صحبت از منافع ملت ايران كرد و در راه خواست ها و منافع اين ملت گام برداشت.
وقتي مجاهدين [ منافقين] به استخدام صدام درمي آيند و در داخل شهرهاي ايران بمب مي گذارند چه كسي ادعاي وطن پرستي آنها را مي پذيرد؟ وقتي رضا پهلوي كودتاي 28 مرداد را افسانه مي شمرد چه كسي مستقل بودن و دموكرات بودن او را باور مي كند؟ وقتي گروه هايي اول از همه به تجزيه و پاره پاره شدن ايران مي انديشند چه كسي به آنها اعتماد مي كند»؟
نويسنده مي پرسد: مشكل كجاست؟ آيا اگر اين جمع هاي ده بيست نفري به سد [صد] و دويست نفر افزايش يابد مشكل گشوده خواهد شد و مردم به حركت درخواهند آمد؟ تصور نمي كنم. مشكل از تعداد نيست از جاي ديگر است.وي اضافه مي كند: «اعتماد» آن حلقه گمشده است. اين گردهمايي هاي ادواري به آن مي ماند كه عده اي تاجر ورشكسته دور هم گرد بيايند و اعلاميه تأسيس شركتي را صادر كنند كه سرمايه اش بدهي هاي آنهاست.
سكولاريسم نو در ادامه با مرور سوابق خيانت طيف ها و گروه هاي ضد انقلاب كه باعث شده منفور ملت ايران شوند، يادآور مي شود: «عده اي سربلند كرده اند و مدعي هستند اصلاً موجوديت خود ايران را قبول ندارند. پس چگونه مي توان در اين وضع صحبت از منافع ملت ايران كرد و در راه خواست ها و منافع اين ملت گام برداشت.
وقتي مجاهدين [ منافقين] به استخدام صدام درمي آيند و در داخل شهرهاي ايران بمب مي گذارند چه كسي ادعاي وطن پرستي آنها را مي پذيرد؟ وقتي رضا پهلوي كودتاي 28 مرداد را افسانه مي شمرد چه كسي مستقل بودن و دموكرات بودن او را باور مي كند؟ وقتي گروه هايي اول از همه به تجزيه و پاره پاره شدن ايران مي انديشند چه كسي به آنها اعتماد مي كند»؟
آخرین اخبار و تصاویرفرهنگی را در سرویس فرهنگی صراط بخوانید.