به گزارش صراط،اگر هدف،
يك رفتار عملگرايانه است و اگر تصميم بر راي دادن باشد، حمايت از كسي همچون
مشايي به عنوان يك تاكتيك در مقطع فعلي- و نه بيشتر- به گواه آنچه گفته
خواهد شد گام بسيار موثرتري از انتخاب خاتمي است كه كارنامه 8 ساله اش را
ديده ايم.
حرف اين است؛ ما انتخاباتي نداريم كه در آن شركت كنيم، اين ادامه انتصابات شوراي نگهبان است، تازه آن هم اگر سالم باشد! در اين شرايط شانس ما فقط شايد اين باشد كه شكاف بين تيم حاكم را تقويت كنيم.
مي افزايد حرف آخر را اول بزنم؛ چه كسي سند ششدانگ جنبش را به اسم اصلاح طلبان زده است؟ چه كسي مي گويد همواره اصلاح طلبان را بايد انتخاب كرد؟! اگر گزينه اي غير از تحريم مدنظر ما باشد، كدام قانون نانوشته مي گويد انتخاب خاتمي گزينه بديهي است؟ آيا راهي غير از تحريم يا انتخاب خاتمي نيست؟
اين رسانه ضدانقلابي با بيان اينكه هدف اصلي هجمه به رهبري، روحانيت و سپاه است، مي نويسد: اصولا تقليل انتخابات به پيروزي يك شخص در مختصات امروز ايران سودي به ما نخواهد رساند. شايد بشود بهره هاي ديگري برد. در مثل مناقشه نيست اما گيريم بر فرض محال تضمين شود به شرط آن كه در روز انتخابات به جاي راي دادن، آفتابه به گردن برويم پاي صندوق و بدون راي دادن يك اردنگي نوش جان كنيم و برگرديم اين سه مسئله و مشكل حل مي شود، بايد با افتخار آفتابه به گردن بيندازيم و پاي صندوق برويم و اردنگي را بخوريم و بازگرديم.هدف ما بايد تضعيف آن سه محور باشد.
به رغم ادعاي اينكه «8سال آشفتگي و بي برنامگي دوران احمدي نژاد، به سختي جايي براي دفاع معنادار از عملكرد او باقي گذاشته و او پوپوليستي رفتار كرده»، مي افزايد: با اين وجود مسئله ما تهديد و كاهش قدرت رهبري، روحانيت و سپاه است. با اين مقدمه چرا اگر گزينه اي غير از تحريم انتخابات مدنظر باشد، انتخاب مشايي بر خاتمي ارجحيت دارد؟
امروز پس از ماجراي عزل مشايي و خانه نشيني 11روزه و جنجال بر سر جوانفكر و نامه نگاري با صادق لاريجاني و پخش فيلم فاضلشان و دهن به دهن شدن چاله ميداني و... ديگر براي يك ناظر معمولي هم محرز شده است كه احمدي نژاد ديگر در قامت اطاعت مانند يك اصول گرا يا اصول گراي افراطي عمل نمي كند. بسياري از ما حرف هايي را كه حسرت شنيدن چند بار ملايم ترش را از زبان خاتمي داشتيم از زبان او شنيديم- گيرم به قصد دفاع از يارانش يا فريب مردم- و بارها مقايسه كرديم شجاعت اين دو را.
اين شبكه در ادامه با بيان اينكه حلقه انحرافي «بيشترين اصطكاك را با حاكميت داشته و بيشترين هزينه را تحميل كرده» مي افزايد: تعارض با روحانيت و مرجعيت چيزي نيست كه بشود انكارش كرد. اين تيم بسيار قاطع تر از اصلاح طلبان رفتار كرد.
نويسنده سلطنت ادامه مي دهد: نمي توان راجع به انتخابات 92 نوشت و در مورد صحت يا عدم سلامت انتخابات 88 ساكت بود. اگر انتخابات 88 بدون تقلب بود؛ پس بايد پذيرفت اين تيم احمدي نژاد و همراهانش مي توانند با غافلگيري هايي همچون مناظره 13 خرداد88 و هزاران حربه پوپوليستي ديگر بهتر از خاتمي عمل كنند اما اگر انتخابات 88 با تقلب همراه بود؛ بزرگترين پارادوكس حاميان بازگشت خاتمي همين جا شكل مي گيرد.
شمايي كه حامي حضور او هستيد جدا از بحث هاي اخلاقي مربوط به خون هاي ريخته شده يا زندانيان دربند و غيره چه تضميني مي دهيد كه اين بار انتخاباتي كه همان دولت برگزار مي كند و همان شوراي نگهبان، نگهبانش است اين بار تقلب رخ ندهد؟ چه تضميني مي دهيد كه بتوانيد در فرصت باقي مانده موج لازم را براي آمدن خاتمي امتحان پس داده فراهم كنيد؟ اصولا اگر موج ايجاد شد با چه تضميني اين بار انتخابات سالم است؟
اتفاقا در اين زمين بازي تيم مورد اشاره كه برگزاركننده انتخابات است بسيار بهتر عمل خواهد كرد.
بالاترين مجددا در ادامه تصريح كرده است: در اينجا لازم به ذكر است كه بده بستان سياسي و نوعي حمايت مشروط ( يا حمايت به قصدي ديگر) از مشايي نه به عنوان پذيرفتن برنامه هاي او و تيم احمدي نژاد مثل يك نقشه راه، بلكه صرفا به عنوان تاكتيكي براي غلبه بر مشكلات فعلي مطرح مي شود.
مشخص است كه بسياري از خواسته هاي جنبش اعتراضي فعلي، حتي با راديكال ترين شعارهاي احمدي نژاد و تيمش نه تنها همپوشاني ندارد بلكه در تعارض نيز هست. اما جالب اينجاست كه با كمي شيطنت و آسان گيري مي توان ادعا كرد اگر يك بار ديگر به صورت تيتر وار برخي از شعارهاي اصلاح طلبان و خواسته هاي ما حاميانشان را مرور كنيم مي بينيم كه در عرصه عمل در بسياري موارد كارنامه احمدي نژاد چندان هم سياه نيست. گيرم كه او و مشايي اين موارد را براي عوامفريبي اجرا كردند اما عمل عوامفريبانه هم ارزش و هم ارجحيت دارد بر شعار عوام فريبانه.
نويسنده ارتباط گيري با عناصر مخالف مقيم خارج كشور، طرح ادعاي رفتن زنان به ورزشگاه ها، پيش كشيدن رابطه با آمريكا و معارضه با روحانيت را مورد استناد قرار داده و مي افزايد: « در موقعيت كنوني بولد شدن و جدي گرفتن نامزدي مشايي و حتي حمايت از او به عنوان يك تاكتيك نه تنها براي زمان تاييد صلاحيت ها حتي بعدتر در كارزار انتخابات نيز مزيت هاي فراوان دارد.
خلق و خوي مخصوص احمدي نژاد و رفتارهاي غيرقابل پيش بيني او از طرفي و علني شدن نظر او بر كانديداتوري مشايي از طرف ديگر فرصتي است تا فشار بر شوراي نگهبان افزايش بيايد، با توجه به تنها ماندن او در ماههاي پاياني دولتش و نياز مبرم به پايگاه اجتماعي ( كه با توجه به وضعيت اقتصادي شايد قسمتي از آن را از دست رفته مي بيند) اگر سيگنالهايي از طرف معترضان 88 مبني بر حمايت مشروط دريافت كند مطمئنا مي توان بر روي وعده هاي متقابل او تا حدي حساب باز كرد. تحريك نيمه حاشيه دوست و جنجال برانگيز او مي تواند نتايج عجيب و حتي غيرقابل باوري داشته باشد».
نويسنده در عين حال با حمله به سياست خارجي اصولگرايانه احمدي نژاد به ويژه در دوره اول رياست وي مي نويسد: در اين كه مواضع راديكال احمدي نژاد در چهار سال اول در زمينه سياست خارجي هزينه بسياري به ما تحميل كرد شكي نيست اما از طرفي امروز مي بينيم كه سكان هدايت اين مساله از دست او خارج شده است و مواضع سياست خارجي او به مراتب ملايم تر شده و در مورد كسي مثل مشايي حتي مي توان به درنورديدن خط قرمزهاي جدي تري نيز اميدوار بود.
حرف و حديث ها در مورد ارتباط امثال هوشنگ اميراحمدي با مشايي و اظهارنظرهايي از جنس دوستي با مردم اسرائيل مي تواند نويدبخش رويه اي كاملا تنش زدايانه باشد. خصوصا اينكه اگر براي تقويت موضع خود در مقابل حاكميت، نيازمند بدست آوردن دل غرب باشد. از طرفي رويكرد اجتماعي و فرهنگي شخص مشايي به كرات نشان داده است كه به هيچ وجه مقيد به خط قرمزهاي ساخته انقلاب نيست؛ از حضور در مراسم رقص در تركيه گرفته تا حمل قرآن همراه دختركان دف نواز و نشست هاي رنگارنگ با سوپراستارهاي سينما و بسياري حواشي ديگر.
شبكه بالاترين در ادامه خاصيت تحريك كنندگي اصلاح طلبان به تندروي از سوي حلقه انحرافي را مورد توجه قرار داده و مي نويسد: اصلاح طلبان اگر يك رقيب جدي مانند مشايي-كه سخن از سبزبهاري مي گويد- در سبد راي خود ببينند ناچار مي شوند كمي فعالانه تر و رقابتي تر امتيازات بيشتري از حاكميت بخواهند و ديگر با وجود فرصت سوزي هايشان هميشه طلبكارانه راي نخواهند. حرف آخر اينكه به جد يا به طنز به حق يا ناحق، ما بارها براي اين تيم لطيفه ها ساختيم. اما دست روزگار و چرخش قدرت و بي عرضگي بسياري مدعيان شايد ما را وادار كند كه اين بار هم آفتابه را به گردن انداخته و پاي صندوق برويم.
حرف اين است؛ ما انتخاباتي نداريم كه در آن شركت كنيم، اين ادامه انتصابات شوراي نگهبان است، تازه آن هم اگر سالم باشد! در اين شرايط شانس ما فقط شايد اين باشد كه شكاف بين تيم حاكم را تقويت كنيم.
مي افزايد حرف آخر را اول بزنم؛ چه كسي سند ششدانگ جنبش را به اسم اصلاح طلبان زده است؟ چه كسي مي گويد همواره اصلاح طلبان را بايد انتخاب كرد؟! اگر گزينه اي غير از تحريم مدنظر ما باشد، كدام قانون نانوشته مي گويد انتخاب خاتمي گزينه بديهي است؟ آيا راهي غير از تحريم يا انتخاب خاتمي نيست؟
اين رسانه ضدانقلابي با بيان اينكه هدف اصلي هجمه به رهبري، روحانيت و سپاه است، مي نويسد: اصولا تقليل انتخابات به پيروزي يك شخص در مختصات امروز ايران سودي به ما نخواهد رساند. شايد بشود بهره هاي ديگري برد. در مثل مناقشه نيست اما گيريم بر فرض محال تضمين شود به شرط آن كه در روز انتخابات به جاي راي دادن، آفتابه به گردن برويم پاي صندوق و بدون راي دادن يك اردنگي نوش جان كنيم و برگرديم اين سه مسئله و مشكل حل مي شود، بايد با افتخار آفتابه به گردن بيندازيم و پاي صندوق برويم و اردنگي را بخوريم و بازگرديم.هدف ما بايد تضعيف آن سه محور باشد.
به رغم ادعاي اينكه «8سال آشفتگي و بي برنامگي دوران احمدي نژاد، به سختي جايي براي دفاع معنادار از عملكرد او باقي گذاشته و او پوپوليستي رفتار كرده»، مي افزايد: با اين وجود مسئله ما تهديد و كاهش قدرت رهبري، روحانيت و سپاه است. با اين مقدمه چرا اگر گزينه اي غير از تحريم انتخابات مدنظر باشد، انتخاب مشايي بر خاتمي ارجحيت دارد؟
امروز پس از ماجراي عزل مشايي و خانه نشيني 11روزه و جنجال بر سر جوانفكر و نامه نگاري با صادق لاريجاني و پخش فيلم فاضلشان و دهن به دهن شدن چاله ميداني و... ديگر براي يك ناظر معمولي هم محرز شده است كه احمدي نژاد ديگر در قامت اطاعت مانند يك اصول گرا يا اصول گراي افراطي عمل نمي كند. بسياري از ما حرف هايي را كه حسرت شنيدن چند بار ملايم ترش را از زبان خاتمي داشتيم از زبان او شنيديم- گيرم به قصد دفاع از يارانش يا فريب مردم- و بارها مقايسه كرديم شجاعت اين دو را.
اين شبكه در ادامه با بيان اينكه حلقه انحرافي «بيشترين اصطكاك را با حاكميت داشته و بيشترين هزينه را تحميل كرده» مي افزايد: تعارض با روحانيت و مرجعيت چيزي نيست كه بشود انكارش كرد. اين تيم بسيار قاطع تر از اصلاح طلبان رفتار كرد.
نويسنده سلطنت ادامه مي دهد: نمي توان راجع به انتخابات 92 نوشت و در مورد صحت يا عدم سلامت انتخابات 88 ساكت بود. اگر انتخابات 88 بدون تقلب بود؛ پس بايد پذيرفت اين تيم احمدي نژاد و همراهانش مي توانند با غافلگيري هايي همچون مناظره 13 خرداد88 و هزاران حربه پوپوليستي ديگر بهتر از خاتمي عمل كنند اما اگر انتخابات 88 با تقلب همراه بود؛ بزرگترين پارادوكس حاميان بازگشت خاتمي همين جا شكل مي گيرد.
شمايي كه حامي حضور او هستيد جدا از بحث هاي اخلاقي مربوط به خون هاي ريخته شده يا زندانيان دربند و غيره چه تضميني مي دهيد كه اين بار انتخاباتي كه همان دولت برگزار مي كند و همان شوراي نگهبان، نگهبانش است اين بار تقلب رخ ندهد؟ چه تضميني مي دهيد كه بتوانيد در فرصت باقي مانده موج لازم را براي آمدن خاتمي امتحان پس داده فراهم كنيد؟ اصولا اگر موج ايجاد شد با چه تضميني اين بار انتخابات سالم است؟
اتفاقا در اين زمين بازي تيم مورد اشاره كه برگزاركننده انتخابات است بسيار بهتر عمل خواهد كرد.
بالاترين مجددا در ادامه تصريح كرده است: در اينجا لازم به ذكر است كه بده بستان سياسي و نوعي حمايت مشروط ( يا حمايت به قصدي ديگر) از مشايي نه به عنوان پذيرفتن برنامه هاي او و تيم احمدي نژاد مثل يك نقشه راه، بلكه صرفا به عنوان تاكتيكي براي غلبه بر مشكلات فعلي مطرح مي شود.
مشخص است كه بسياري از خواسته هاي جنبش اعتراضي فعلي، حتي با راديكال ترين شعارهاي احمدي نژاد و تيمش نه تنها همپوشاني ندارد بلكه در تعارض نيز هست. اما جالب اينجاست كه با كمي شيطنت و آسان گيري مي توان ادعا كرد اگر يك بار ديگر به صورت تيتر وار برخي از شعارهاي اصلاح طلبان و خواسته هاي ما حاميانشان را مرور كنيم مي بينيم كه در عرصه عمل در بسياري موارد كارنامه احمدي نژاد چندان هم سياه نيست. گيرم كه او و مشايي اين موارد را براي عوامفريبي اجرا كردند اما عمل عوامفريبانه هم ارزش و هم ارجحيت دارد بر شعار عوام فريبانه.
نويسنده ارتباط گيري با عناصر مخالف مقيم خارج كشور، طرح ادعاي رفتن زنان به ورزشگاه ها، پيش كشيدن رابطه با آمريكا و معارضه با روحانيت را مورد استناد قرار داده و مي افزايد: « در موقعيت كنوني بولد شدن و جدي گرفتن نامزدي مشايي و حتي حمايت از او به عنوان يك تاكتيك نه تنها براي زمان تاييد صلاحيت ها حتي بعدتر در كارزار انتخابات نيز مزيت هاي فراوان دارد.
خلق و خوي مخصوص احمدي نژاد و رفتارهاي غيرقابل پيش بيني او از طرفي و علني شدن نظر او بر كانديداتوري مشايي از طرف ديگر فرصتي است تا فشار بر شوراي نگهبان افزايش بيايد، با توجه به تنها ماندن او در ماههاي پاياني دولتش و نياز مبرم به پايگاه اجتماعي ( كه با توجه به وضعيت اقتصادي شايد قسمتي از آن را از دست رفته مي بيند) اگر سيگنالهايي از طرف معترضان 88 مبني بر حمايت مشروط دريافت كند مطمئنا مي توان بر روي وعده هاي متقابل او تا حدي حساب باز كرد. تحريك نيمه حاشيه دوست و جنجال برانگيز او مي تواند نتايج عجيب و حتي غيرقابل باوري داشته باشد».
نويسنده در عين حال با حمله به سياست خارجي اصولگرايانه احمدي نژاد به ويژه در دوره اول رياست وي مي نويسد: در اين كه مواضع راديكال احمدي نژاد در چهار سال اول در زمينه سياست خارجي هزينه بسياري به ما تحميل كرد شكي نيست اما از طرفي امروز مي بينيم كه سكان هدايت اين مساله از دست او خارج شده است و مواضع سياست خارجي او به مراتب ملايم تر شده و در مورد كسي مثل مشايي حتي مي توان به درنورديدن خط قرمزهاي جدي تري نيز اميدوار بود.
حرف و حديث ها در مورد ارتباط امثال هوشنگ اميراحمدي با مشايي و اظهارنظرهايي از جنس دوستي با مردم اسرائيل مي تواند نويدبخش رويه اي كاملا تنش زدايانه باشد. خصوصا اينكه اگر براي تقويت موضع خود در مقابل حاكميت، نيازمند بدست آوردن دل غرب باشد. از طرفي رويكرد اجتماعي و فرهنگي شخص مشايي به كرات نشان داده است كه به هيچ وجه مقيد به خط قرمزهاي ساخته انقلاب نيست؛ از حضور در مراسم رقص در تركيه گرفته تا حمل قرآن همراه دختركان دف نواز و نشست هاي رنگارنگ با سوپراستارهاي سينما و بسياري حواشي ديگر.
شبكه بالاترين در ادامه خاصيت تحريك كنندگي اصلاح طلبان به تندروي از سوي حلقه انحرافي را مورد توجه قرار داده و مي نويسد: اصلاح طلبان اگر يك رقيب جدي مانند مشايي-كه سخن از سبزبهاري مي گويد- در سبد راي خود ببينند ناچار مي شوند كمي فعالانه تر و رقابتي تر امتيازات بيشتري از حاكميت بخواهند و ديگر با وجود فرصت سوزي هايشان هميشه طلبكارانه راي نخواهند. حرف آخر اينكه به جد يا به طنز به حق يا ناحق، ما بارها براي اين تيم لطيفه ها ساختيم. اما دست روزگار و چرخش قدرت و بي عرضگي بسياري مدعيان شايد ما را وادار كند كه اين بار هم آفتابه را به گردن انداخته و پاي صندوق برويم.