به گزارش صراط،جناب آقای مهندس ضرغامی، ریاست محترم سازمان صدا و سیما!
به نظر جنابعالی، بنده الان چه جوری ام؟
منظورم از "الان" یعنی امروز که چند روزی است از تعطیلات نوروزی می گذرد و من و بسیاری از هموطنان که امکان سفر نداشته ایم و از هر گونه تفریح دیگری جز تلویزیون بی بهره بودیم و سعی کردیم تعطیلات را در کنار تلویزیون باشیم.»
نمی دانم مشکل از بنده بوده است که به تعبیر برخی روشن فکرنماها کماکان متحجر هستم و از ماهواره بی بهره ام یا اینکه واقعاً امسال فعالیت رسانه ی ملی آنقدر شاهکار بوده که من و امثال مرا کاملاً ناامید کرده است. خداوند پدر و مادر ایرج طهماست، حمید جبلی، کلاه قرمزی، پسرعمه زا، فامیل دور و سایر فامیل های وابسته را رحمت کند که لااقل به عنوان تنها برنامه ی قابل توجیه نوروزی توانسته اند مردم را برای ساعاتی هرچند اندک سرگرم نمایند و گرنه می توانیم به جرأت بگوییم که امسال صدا و سیما هیچ حرفی برای گفتن نداشت و به زبان ساده تر "سال به سال دریغ از پارسال".
نه اینکه بگویم غیر از برنامه کلاه قرمزی هیچ برنامه مناسب دیگری وجود نداشت. نه! بگی نگی برخی برنامه های دیگر هم بودند که قابل تحمل باشند ولی فراگیری و عمومیت شاهکارِ بیست و چند ساله ایرج طهماسب و حمید جبلی را نداشتند. من فکر می کنم در تعطیلات نوروز امسال بیشتر باتری های کنترل تلویزیون ها تمام شده باشد. چون هر بیننده ای به امید یافتن یک برنامه خوب در یک شبکه تلویزیونی بیست کانال را طی می کرد و در کمال تعجب در پاره ای از اوقات حتی یک کانال تلویزیونی هم برنامه مناسب و جذابی نداشت. نمی دانم رسانه ی ملی در عصر ارتباطات و اطلاعات چگونه می خواهد با شبکه های بیگانه رقابت نماید و یا اینکه با این روند چگونه می خواهد برنامه هایی تولید کند که مانع مراجعه مردم به ماهواره و برنامه های بعضاً غیر فرهنگی آن شود؟
بنده نه منتقد سینما و تلویزیون هستم که بخواهم از نگاه حرفه ای برنامه های صدا و سیما را ارزیابی کنم و نه عضو یک جریان سیاسی که بخواهم بر اساس یک جهت گیری خاص اظهار نظر کنم. تنها می خواهم به عنوان مخاطب رسانه ی ملی آن چه را مشاهده کرده ام به صورت شفاف بیان نمایم. چندین سال قبل ویژه برنامه های نوروزی به گونه ای بود که اگر فردی در سفر بود و فرصت تماشا کردن برخی برنامه ها را پیدا نمی کرد در پاره ای از موارد بر اساس شنیده های خود از دوستان و فامیل و تعاریفی که از برنامه ها می کردند از اینکه بعضی از تولیدات را نتوانسته ببیند اظهار تأسف می کرد اما عملکرد سال های اخیر صدا و سیما به گونه ای است که اگر در پانزده روز اول سال، تلویزیون را روشن نکنی هیچ اتفاق خاصی نمی افتد و هیچ برنامه ی ویژه ای را از دست نداده ای.
اکنون سؤال اساسی این است که واقعاً مردم تا چه زمانی باید این وضع را تحمل کنند و خود را با حس نوستالوژیک سریال های تکراری شبکه های آی فیلم و تماشا و یا برنامه های قدیمی از جنس کلاه قرمزی دلخوش سازند؟ آیا وقت آن نرسیده است که رسانه ملی طرحی نو در اندازد و خود را به گذشته های خویش مشغول نکند؟
شرایط حساس کنونی، نیازمند آن است که صدا و سیما، سیاستی متناسب با شرایط کشور در پیش گیرد و فضای فرهنگی جامعه را هم گام با سیر شتابنده رشد و توسعه عمومی و همچنین در راستای اصول انقلاب و مبانی اسلام هماهنگ سازد به گونه ای که بتواند به نیاز مخاطبان خود پاسخ مناسبی ارائه دهد. شاید این فرمایش مقام معظم رهبری بهترین توصیه برای این روزهای صدا و سیما باشد که: "گردش کار در سازمان صدا و سیما باید در جهت رسیدن به کیفیت برتر در همه برنامه های آن باشد و گسترش کمّی در درجه دوم قرار گیرد."
به نظر جنابعالی، بنده الان چه جوری ام؟
منظورم از "الان" یعنی امروز که چند روزی است از تعطیلات نوروزی می گذرد و من و بسیاری از هموطنان که امکان سفر نداشته ایم و از هر گونه تفریح دیگری جز تلویزیون بی بهره بودیم و سعی کردیم تعطیلات را در کنار تلویزیون باشیم.»
نمی دانم مشکل از بنده بوده است که به تعبیر برخی روشن فکرنماها کماکان متحجر هستم و از ماهواره بی بهره ام یا اینکه واقعاً امسال فعالیت رسانه ی ملی آنقدر شاهکار بوده که من و امثال مرا کاملاً ناامید کرده است. خداوند پدر و مادر ایرج طهماست، حمید جبلی، کلاه قرمزی، پسرعمه زا، فامیل دور و سایر فامیل های وابسته را رحمت کند که لااقل به عنوان تنها برنامه ی قابل توجیه نوروزی توانسته اند مردم را برای ساعاتی هرچند اندک سرگرم نمایند و گرنه می توانیم به جرأت بگوییم که امسال صدا و سیما هیچ حرفی برای گفتن نداشت و به زبان ساده تر "سال به سال دریغ از پارسال".
نه اینکه بگویم غیر از برنامه کلاه قرمزی هیچ برنامه مناسب دیگری وجود نداشت. نه! بگی نگی برخی برنامه های دیگر هم بودند که قابل تحمل باشند ولی فراگیری و عمومیت شاهکارِ بیست و چند ساله ایرج طهماسب و حمید جبلی را نداشتند. من فکر می کنم در تعطیلات نوروز امسال بیشتر باتری های کنترل تلویزیون ها تمام شده باشد. چون هر بیننده ای به امید یافتن یک برنامه خوب در یک شبکه تلویزیونی بیست کانال را طی می کرد و در کمال تعجب در پاره ای از اوقات حتی یک کانال تلویزیونی هم برنامه مناسب و جذابی نداشت. نمی دانم رسانه ی ملی در عصر ارتباطات و اطلاعات چگونه می خواهد با شبکه های بیگانه رقابت نماید و یا اینکه با این روند چگونه می خواهد برنامه هایی تولید کند که مانع مراجعه مردم به ماهواره و برنامه های بعضاً غیر فرهنگی آن شود؟
بنده نه منتقد سینما و تلویزیون هستم که بخواهم از نگاه حرفه ای برنامه های صدا و سیما را ارزیابی کنم و نه عضو یک جریان سیاسی که بخواهم بر اساس یک جهت گیری خاص اظهار نظر کنم. تنها می خواهم به عنوان مخاطب رسانه ی ملی آن چه را مشاهده کرده ام به صورت شفاف بیان نمایم. چندین سال قبل ویژه برنامه های نوروزی به گونه ای بود که اگر فردی در سفر بود و فرصت تماشا کردن برخی برنامه ها را پیدا نمی کرد در پاره ای از موارد بر اساس شنیده های خود از دوستان و فامیل و تعاریفی که از برنامه ها می کردند از اینکه بعضی از تولیدات را نتوانسته ببیند اظهار تأسف می کرد اما عملکرد سال های اخیر صدا و سیما به گونه ای است که اگر در پانزده روز اول سال، تلویزیون را روشن نکنی هیچ اتفاق خاصی نمی افتد و هیچ برنامه ی ویژه ای را از دست نداده ای.
اکنون سؤال اساسی این است که واقعاً مردم تا چه زمانی باید این وضع را تحمل کنند و خود را با حس نوستالوژیک سریال های تکراری شبکه های آی فیلم و تماشا و یا برنامه های قدیمی از جنس کلاه قرمزی دلخوش سازند؟ آیا وقت آن نرسیده است که رسانه ملی طرحی نو در اندازد و خود را به گذشته های خویش مشغول نکند؟
شرایط حساس کنونی، نیازمند آن است که صدا و سیما، سیاستی متناسب با شرایط کشور در پیش گیرد و فضای فرهنگی جامعه را هم گام با سیر شتابنده رشد و توسعه عمومی و همچنین در راستای اصول انقلاب و مبانی اسلام هماهنگ سازد به گونه ای که بتواند به نیاز مخاطبان خود پاسخ مناسبی ارائه دهد. شاید این فرمایش مقام معظم رهبری بهترین توصیه برای این روزهای صدا و سیما باشد که: "گردش کار در سازمان صدا و سیما باید در جهت رسیدن به کیفیت برتر در همه برنامه های آن باشد و گسترش کمّی در درجه دوم قرار گیرد."