شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۱ فروردين ۱۳۹۲ - ۰۸:۵۵

نقش‌ سیاست‌ درفیلم‌های پرخرج‌ هالیوودی

به گفته برخی منتقدان، فیلم‌های بلاک باستر(فیلم‌های پرسروصدای هالیوودی) هر روز که می‌گذرد توجه بیشتری به سیاست و مشکلات اجتماعی نشان می‌دهند.
کد خبر : ۱۰۲۶۹۹

به گزارش صراط،بسیاری از منتقدان و تحلیل‌گران سینمایی می‌گویند موضوعات روز سیاسی و اجتماعی حتی در محصولات پرخرج و پر سروصدای هالیوودی هم خود را به نمایش می‌گذارند. براساس همین تحلیل است که آنها عقیده دارند فیلم‌های پرسروصدای هالیوودی (که لقب بلاک باستر را دارند) نمی‌توانند از سیاست فرار کنند.
 
 
بعضی وقت‌ها یک فیلم سینمایی، فقط یک فیلم سینمایی است. اما این فیلم می‌تواند در کنار عنصر سرگرم‌سازی ،در فکر بیان چیزهای دیگر هم باشد. بسیاری می‌گویند وقتی یک انتخابات مهم سیاسی در راه باشد، فیلم‌های بلاک باستر دیگر یک فیلم سرگرم‌ کننده و تجاری نیستند.
 
 
تابستان گذشته «شوالیه تاریکی برمی‌خیزد» محصول کمپانی برادران وارنر، هجوم سختی به جدول گیشه نمایش سینماها کرد. این فیلم ،سومین و آخرین قسمت از سه‌گانه بتمن کریستوفر نولان بود و بسیاری از تماشاگران و منتقدان سینما چشم انتظار اکران عمومی آن بودند. خیلی‌ها این فیلم عامه‌پسند را به عنوان فیلمی ضد«میت رامنی» ارزیابی کردند.
 
 
شخصیت منفی قصه فیلم مردی به نام پین (با بازی تام هاردی) بود، که بسیاری از کارها و حرف‌هایش تماشاگران را به یاد برخی از سیاستمداران آمریکایی می‌انداخت. کاراکتر بین این فیلم، هم نام شرکتی بزرگ است که رامنی برای سالیان درازی مدیر اصلی آن بوده است. بخش مهمی از سیاستمداران و تحلیل‌گران دنیای سینما عقیده دارند این کمپانی ،منبع و ریشه اصلی بسیاری از حملات علیه تیم انتخاباتی باراک اوباما بوده است.
 
 
راش لیمباگ یک تحلیل‌گر سیاسی علاقمند به فیلم‌های سینمایی می‌گوید:« بحث تولید فیلم کریستوفر نولان به چند سال قبل برمی‌گردد و ساخت آن مدتی طول کشید. در همان زمان تولید فیلم هم اعلام شد که برای نمایش عمومی در اواسط فصل تابستان 2012 آماده می‌شود. اما آیا شما فکر می‌کنید انتخاب نام بین برای شخصیت شرور و خبیث قصه این فیلم، یک امر اتفاقی بوده است؟ به این نکته توجه کنید که این شخصیت به شدت وحشی و پرخاشگر است، چهار چشم دارد و به کمک یک ماسک تنفس می‌کند.»
 
 
این صحبت در حالی بیان می‌شود که برخی از اهل فن، آن را من درآوردی و غلط ارزیابی می‌کنند. چاک دیکسن یکی از آنهاست. وی کسی است که در سال 1993 شخصیت بین شوالیه تاریکی برمی‌خیزد را با کمک و همراهی یک نویسنده دیگر خلق کرد. در آن سال، نه خبری از نامزدی رامنی برای احراز پست ریاست جمهوری بود و نه باراک اوباما در کاخ سفید نشسته بود.
 
 
اما اظهارات لیمباگ حکایت از یک موضوع مهم دیگر می‌کند. صنعت سرگرم‌سازی هالیوود این روزها دیگر فیلم‌های خود را فقط برای سرگرم کردن تماشاگران تهیه و تولید نمی‌کند و انگیزه‌های دیگری هم در پشت تولید فیلم‌های بلاک باستر خود دارد. این فیلم‌ها به شکلی غیرمستقیم ،جهت‌دار هستند و درصدد القای چیزهایی هستند که شاید بیشتر باید آنها را در فیلم‌های مستقل و غیرمتعارف شاهد باشیم.
 
 
یک روز پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 2004، نمایش عمومی انیمیشن کامپیوتری «خانواده اینکردیبل‌ها» (محصول مشترک کمپانی والت دیزنی و شرکت کامپیوتری پیکسار) در منطقه هالیوود، یک نمایش ویژه بود. طبیعی است که تماشاگران سینما در این منطقه ضد جرج دیلیو بوش باشند و نسبت به پیروزی او در انتخابات، خشنود نباشند. زمانی که براد بیرد کارگردان فیلم به روی صحنه رفت تا به سئوالات تماشاگران پاسخ دهد، تأکید کرد که فیلم او فقط یک فیلم است و بس. به این ترتیب نباید چیزی را از دنیای سیاست به قصه انیمیشن او وصل کرد.
 
 
اما حرف‌های او مانع از آن نشد که تماشاگران احساس خاص خودشان را نسبت به فیلم او نداشته باشند. بسیاری از تماشاگران این انیمیشن کامپیوتری ،بر این باور بودند که قصه آن در حال تبلیغ سیاست ضدتروریستی دولت جرج بوش و حتی دفاع از حمله به عراق است. قصه «خانواده اینکردیبل‌ها» به شکلی غیرمستقیم در حال حمایت از سیاست‌های جنگ طلبانه‌ای بود که دولت بوش در حال فریاد کردن آن بود.
 
 
این روزها بسیاری از کمپانی‌ها و استودیوهای فیلم‌سازی به این نتیجه رسیده‌اند که وابستگی و نزدیکی سیاسی تماشاگران سینما با جریان‌ها و گروه‌های سیاسی، تأثیر زیادی بر روی نوع فیلم دیدن آن‌ها دارد. در حقیقت، این دیدگاه‌های سیاسی به نوعی تعیین می‌کند که آن‌ها چه چیزهایی را تماشا کنند و به دیدن چه چیزهایی نروند.
 
 
 این نکته تولید‌کنندگان محصولات سینمایی (و هم چنین تلویزیونی) را در وضعیت هشدار قرار می‌دهد،که قصد دارند چه نوع محصولی را ارائه دهند. زمانی هم که قرار باشد یک حادثه مهم فرهنگی عمومی و مشترک (مثل نمایش قسمت تازه‌ای از مجموعه فیلم «بتمن» یا «مرد آهنی») به وقوع بپیوندد، این موضوع اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. علت اهمیت بیشتر موضوع را در این نکته باید جست وجو کرد که این نوع فیلم‌ها، همیشه تبدیل به تیتر اول رسانه‌ای می‌شوند.
 
 
 لیمباگ و هم فکران او نیازمند ارائه دلایل زیادی نیستند ،تا مشکوک بودن خود را ثابت کنند. واقعیت این است که در دل هالیوود از دیرباز هنرمندانی فعالیت می‌کرده‌اند که دیدگاه‌های روشنفکرانه داشته و در زمان تولید کارهای خود، این دیدگاه‌ها را در کار خود اعمال کرده‌اند. دنیا هنوز خاطره تلخ دوران مک کارتیسم را از دهه پنجاه میلادی از یاد نبرده که به بهانه‌ اخراج کمونیست‌ها از هالیوود، تلاش زیادی به کار برده شد تا هنرمندان خوش فکر و مترقی از کار اخراج شوند و فیلم‌های سینمایی، تبدیل به یک مشت قصه بی‌بو و بی‌خاصیت شوند.
 
 
 در عین حال، هنرمندان این منطقه معمولا از دیدگاه‌های ضد جنگ طرفداری کرده و مدافع عدالت اجتماعی و حقوق اقلیت‌های قومی بوده‌اند. عموم هنرمندان سینما نه تنها در فیلم‌های خود، بلکه در مراسم های مختلف هم از بی‌عدالتی، تبعیض و جنگ طلبی انتقاد کرده و به سیاستمداران هشدار داده‌اند به جای شعار و حرف زدن، به درد مردم عادی برسند. اما آن ها در فیلم‌های‌ خود، این موضوع را به شکل پنهان‌تر و پیچیده‌تری بیان می‌کنند.
 
 
 منتقدان سینمایی می‌گویند زمانی بود که فیلم‌سازان خوش فکر ،دیدگاه‌های اجتماعی و سیاسی خود را در محصولات مستقل و کم خرج خویش بیان می‌کردند. این فیلم‌ها برای تماشاگرانی که آن‌ها را دوست داشتند، کاملا قابل تشخیص بودند و می‌شد آن‌ها را از فیلم‌های پرخرج و بلاک باستر متمایز کرد.
 
 
 اما حالا به سختی می‌توان بین یک فیلم روشنفکرانه غیر متعارف و یک فیلم سرگرم کننده پرخرج تمایزی قائل شد. این روزها فیلم‌های پرخرج سعی می‌کنند خود را به شکل فیلم‌های مستقل درآورند و نقشی را بازی کنند که این نوع فیلم‌ها در حال بازی و اجرای آن هستند. به گفته برخی از منتقدان، فیلم‌های بلاک باستر هر روز که می‌گذرد توجه بیشتری به سیاست و مشکلات اجتماعی نشان می‌دهند و دیر نیست روزی که ادعا کنند آن‌ها مفسر اصلی مسائل جامعه هستند!

منبع: وبگاه ورایتی