شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۷ فروردين ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۶
كارگردان و تهیه كننده فیلم حوض نقاشی:

نمی‌خواستیم اشك تماشاگر را درآوریم

کد خبر : ۱۰۳۵۲۸



به گزارش صراط، در گفت‌وگویی كه پیش از تعطیلات نوروز با منوچهر محمدی (تهیه‌كننده) و مازیار میری (كارگردان) داشتم، درباره این ویژگی فیلم هم گپ زدیم.

گفت‌وگویی كه تركیب نسل قدیم و جدید سینما را توامان در كنار هم قرار می‌داد.

نسل‌های متفاوتی كه در سرگشتگی، كنجكاوی و سرك كشیدن به مسائل روز، شباهت‌های قریبی با هم دارند.

در این نشست كه نزدیك دو ساعت طول كشید، درباره شرایط فعلی سینما، حواشی، اختلافات، برخی موضعگیری‌ها و خود حوض نقاشی صحبت شد. نكته‌ای كه خلال حرف‌ها مدام خودش را نشان می‌داد، تلاش خستگی‌ناپذیر تهیه‌كننده‌ای بود كه جدا از چارچوب‌ها و باید و نبایدها، تلاش می‌كند فیلم‌های خوبی به سینمای ایران بیفزاید، تلاشی كه فارغ از موفق شدن یا نشدن، قابل تحسین و قدردانی است.

شما یكی از تهیه‌كنندگان صاحب سبك در سینمای ایران شناخته شده‌اید كه با كارگردانان شاخصی همكاری داشته‌اید. این اواخر هم همكاری موفق‌تان با همایون اسعدیان بر كسی پوشیده نیست، می‌خواهم بدانم همكاری‌تان با مازیار میری چطور بود؟

محمدی: اگر جواب درستی دراین زمینه بخواهید به نظرم درك متقابل و مشترك سر موضوع فیلمنامه و روند اجرایی كار كه تبدیل شده بود به یك هم افزایی، یعنی نه‌تنها اصطكاكی در كار نبود، بلكه به نظر می‌آمد نقطه اشتراك آنقدر قوی وجدی است كه اگر نكته‌ای به نظر من می‌رسید یا به ذهن آقای میری می‌رسید، خیلی راحت زبان همدیگر را می‌فهمیدیم و لازم نبود زمان زیادی صرف انتقال یك نكته یا یك مفهوم شود، چه به لحاظ مضمونی و چه به لحاظ محتوایی و شكلی قضیه. می‌توانم با صراحت بگویم كه این فیلم جزو مجموعه‌های خوب و با تفاهم در كارنامه كاری من است.

آقای محمدی با كارگردانی مثل همایون اسعدیان تقریبا هم سن و سال است ولی با آقای میری تفاوت سنی زیادی دارد. در واقع تهیه‌كنندگانی كه سنشان بالاتر از كارگردان است، معمولا نظرات و دیدگاه‌های كاملا متفاوتی دارند و حق خودشان می‌دانند این نظرات را اعمال كنند. آقای میری این اتفاق تا چه اندازه در حوض نقاشی رخ داده است.

میری: البته به نظر من ربطی به سن و سال ندارد. آرزوی هر فیلمسازی این است كه تهیه‌كننده‌ای در كنارش باشد كه خودش فیلمساز باشد. البته فیلمسازی نه به معنای كارگردانی بلكه به معنای این ‌كه تهیه‌كننده، فیلمسازی را بلد باشد و دغدغه‌اش این باشد كه یك اثر پس از گذراندن مراحل تولید به سرانجام خوبی برسد و سرنوشت آن اثر برایش مهم باشد. خوشبختانه ما در پروژه «حوض نقاشی» با تهیه‌كننده‌ای مواجه هستیم كه فیلمساز است، یعنی فیلمسازی برایش مهم است و آمادگی دارد اثری را كه می‌سازد، حمایت كند و در واقع جزء پرونده كاری خودش حساب كند. این آرزوی هر فیلمسازی است با تهیه‌كننده‌ای كار كند كه شرایط را بشناسد و با روند تولید آشنایی كافی داشته باشد. همه این شرایط برای من در پروژه حوض نقاشی اتفاق افتاد و به نظرم اتفاق فرخنده و خوبی بود. یعنی من با تهیه‌كننده‌ای روبه‌رو بودم كه وقتی می‌خواستیم در مورد موضوعی صحبت كنیم، حرف‌هایی برای گفتن داشتیم. متاسفانه مشكلی كه در میان تهیه‌كنندگان وجود دارد، این است كه ما به عنوان كارگردان نمی‌توانیم درباره تولید اثر حرفی بزنیم و صحبت كنیم. این را به این دلیل نمی‌گویم كه این فیلم را با آقای محمدی كار كرده‌ام. من قبل از حوض نقاشی هم هر وقت فیلمی ساخته‌ام، آقای محمدی جزو اولین كسانی بوده‌اند كه برای تماشای فیلمم دعوت كرده‌ام تا نظراتشان را بدانم. چون می‌دانم خود فیلم برای ایشان مهم‌تر از هر حرف و حدیث دیگری است.

آقای میری! آشنایی شما با آقای محمدی مربوط به چه زمانی است؟

میری: آشنایی من با ایشان از طریق آثارشان و از طریق گفت‌وگوهای مطبوعاتی‌شان بوده است و آثاری كه در سینما داشته‌اند و تاثیراتی كه بر سینما گذاشته‌اند. ما نمی‌توانیم تاثیر آقای منوچهر محمدی را در سینمای سی ساله این كشور كتمان كنیم. ما در جاهای مختلف ازجمله خانه سینما با ایشان در ارتباط بودیم و به نظرم آرزوی هر فیلمسازی است كه در كنار تهیه‌كننده‌ای مثل منوچهر محمدی باشد كه به فیلم چیزی بیفزاید نه این كه چیزی كم كند.

آیا اختلاف‌نظری بین شما وجود نداشت، این‌كه بخواهید تغییراتی انجام دهید؟

محمدی: نه اختلاف‌نظری وجود نداشت ولی ممكن بود تفاوت دیدگاه در بعضی جزئیات وجود داشته باشد. من ترجیح می‌دادم اگر نظری هم می‌دهم به گونه‌ای اجرا شود كه از آن فیلمساز باشد نه از آن من. چون فكر می‌كنم همین عنوان تهیه‌كنندگی مرا كفایت می‌كند و بیشتر از این هم نمی‌خواهم. در همین حد هم كلی دردسر و مشكل دارم.

میری: برای من دراین پروژه مهم این بود كه منوچهر محمدی به عنوان تهیه‌كننده فیلم به اثری كه بعدها قرار است ماندگار شود فكر می‌كرد. اثری كه من به عنوان كارگردان و او به عنوان تهیه‌كننده قرار بود و هست كه در نشست‌های خبری و كنفرانس‌های مطبوعاتی و گفت‌وگو با رسانه‌ها و روزنامه‌ها درباره‌اش صحبت كنیم و از آن دفاع كنیم. نه این كه فكر كند كه تهیه‌كننده است و بخواهد به عنوان تهیه‌كننده شرایط شخصی خودش را وارد اثر كند. این اتفاق فرخنده‌ای برای یك فیلمساز است كه فكر كند یك یار در كنارش هست كه چیزی به او می‌افزاید. این به نظرم موضوع مهمی است كه در پروژه حوض نقاشی وجود داشت. من در پروژه‌های قبلی‌ام یعنی سعادت‌آباد و كتاب قانون هم به آقای محمدی می‌گفتم اگر نیاز است چیزی به فیلم اضافه شود، حتما به من بگوید. ایشان هم با این‌كه پروژه‌ها تهیه‌كننده دیگری داشت یا فیلم متعلق به دفتر دیگری بود، می‌آمدند و كمك می‌كردند و این اتفاقی است كه كمتر در سینمای ما روی می‌دهد. متاسفانه در سینمای ما، كمتر برای اثر یك دوست فیلمساز یا همكارمان خوشحال می‌شویم و كمتر هورا می‌كشیم. انگار دلمان می‌خواهد كمتر اتفاق خوبی برای یك فیلم یا یك اثر بیفتد. در حالی كه این اتفاق در دفتر آقای محمدی و در این پروژه به نحو احسنی روی داد و اگر گفت‌وگو یا بحثی صورت گرفت از روی شغل و سمت اتفاق نیفتاد و فقط برای پروژه‌ای بود كه قرار بود ماندگار شود.

با اتفاقاتی كه حول و حوش مسائل اكران و حوزه هنری افتاد، فكر می‌كنید چه كسانی از موفقیت یا بی‌توجهی مردم به حوض نقاشی خوشحال یا ناراحت شوند؟

محمدی: من ترجیح می‌دهم خیلی وارد این بحث نشوم. چون هر چیزی زمان و تاریخ خودش را دارد. وقتی هم از آن گذشته‌ایم و بخواهیم دوباره به آن برگردیم، از جنبه تعقلی‌اش گذشته‌ایم و بیشتر به جنبه احساسی‌اش متمایل شده‌ایم. برای همین ترجیح می‌دهم وارد این حوزه‌ها نشوم، اما مساله‌ای به من ثابت شده و بارها هم به آن اشاره كرده‌ام كه داور نهایی یك اثر را زمان می‌دانم. زمان است كه ثابت می‌كند یك اثر هنری عمرش چقدر است.

می‌گویند زمانی كه مغول‌ها به ایران حمله كردند یكی از فرماندهان مغول وارد شهری شد و به او اطلاع دادند كه بیاید و گورستان این شهر را تماشا كند. این فرمانده مغول وقتی به گورستان رسید مشاهده كرد فاصله بین زمان تولد و وفات آدم‌ها بسیار كوتاه است. عمر یك نفر سه سال بود. عمر یكی دیگر، یك سال یا عمر دیگری شش ماه. فرمانده مغول خیلی تعجب كرد و از بزرگان و پیران آن شهر دلیل عمر كوتاه مردمشان را سوال كرد. جواب آنها این بود كه در شهرشان، به اندازه كار مفیدی كه انجام داده‌اند، عمر آدم‌ها را محاسبه می‌كنند. به نظرم درباره اثر هنری هم همین حالت صدق می‌كند. هورا كشیدن‌ها و ابراز احساسات خوب است، اما همه این احساسات حتی بغض‌ها و حسادت‌ها به مرور زمان از بین می‌رود و فقط حاصل كار باقی می‌ماند. من برای بسیاری از كارهایم سختی زیادی كشیده‌ام. مثلا برای فیلم «از كرخه تا راین» خیلی سختی كشیدم تا اجازه نمایش بگیرد و فشارهای زیادی را تحمل كردم. از كرخه تا راین فیلمی بود كه به طور كامل رد شده بود و اجازه نمایش نداشت. یا فیلم «بازمانده» ساخته مرحوم سیف‌الله داد یك سال به شكل غیررسمی توقیف شد و سرانجام یك سال بعد به اكران رسید، اما اكنون این دو فیلم، فیلم‌هایی هستند كه هنوز می‌توان دید و دوباره تماشا كرد. من معتقدم اگر بقال هم می‌شدم، باید طوری كار می‌كردم كه همه شهر مرا به عنوان یك بقال درستكار بشناسند و همه وقتی به دنبال جنس سالم و بدون دوز و كلك هستند، به سراغ من بیایند.

شما سال‌هاست دیگر با كارگردان‌هایی كه فیلم اول یا موفقشان را تهیه كرده‌اید، همكاری نمی‌كنید. با گذشت زمان، نظرتان درباره وضعیت كنونی و جایگاهشان چیست؟ آیا اكنون در جایی كه باید، ایستاده‌اند؟

محمدی: قبول دارید كه باید مثل یك ماهی از این سوال لیز بخورم و بگذرم؟ طبیعی است كه درباره كارهای فعلی فیلمسازانی كه قبلا با آنها سابقه همكاری داشته‌ام، نظری نداشته باشم، اما باید این موضوع را عنوان كنم كه فیلمسازی در ایران، آن هم در حوزه پرمساله و پرابهامی مثل سینمای حرفه‌ای كار دشواری است. من شاهد این بوده‌ام كه برخی از همكارانم از ایده‌آل‌هایشان یك مقدار پایین‌تر بیایند و در برخی مواقع بیشتر از یك مقدار هم پایین آمده‌اند. من به آنها حق می‌دهم چون عناصر زیادی در این موضوع دخیل است و یك عامل و دوعامل نیست كه بتوانند با آنها مقابله كنند. هر چند باید تا جایی كه می‌توان مقاومت كرد و سعی كرد این اتفاق نیفتد ولی اگر هم افتاد، چاره‌ای نیست و باید واقعیت را پذیرفت. همیشه گفته‌ام اگر بیش از 70 درصد كارگردان‌های كشورمان درست مدیریت شوند، می‌توانند فیلم‌های خوبی بسازند. این كشور استعداد این كه فیلمسازان خوبی در بضاعت و اندازه‌های خودش داشته باشد، دارد ولی متاسفانه این اتفاق نمی‌افتد و به همین خاطر بسیاری از استعدادها هرز می‌رود.

آقای میری؛ نمایش حوض نقاشی در جشنواره فیلم فجر با توجه به موضعگیری حوزه هنری درباره فیلم‌های تحریمی با حواشی فراوانی مواجه شد. قبل از حوض نقاشی فیلمی از شما اكران شد كه اتفاقا موضوع مشابهی با فیلم‌های تحریمی داشت، تحلیل‌تان از این ماجرا چیست؟

میری: اجازه بدهید خیلی خلاصه درباره این موضوع صحبت كنم. من معتقدم قضاوت ما از یكدیگر و تقاضاهایی كه از هم داریم، باید معقول باشد. اگر قرار بود همین انتقاداتی كه دوستان از ما دارند، ما هم از آنها داشته باشیم، باید این انتقاد را مطرح می‌كردیم كه آنها با كسانی یا نهادهایی كار كرده‌اند كه زودتر و بیشتر از هر جا، سینما را مورد قضاوت، سانسور وارزیابی قرار داده‌اند و همكاران خودشان را ممیزی كرده‌اند. می‌دانید كه خیلی از دوستان ما در اتحادیه تهیه‌كنندگان‌‌«دو» فعالیت می‌كردند؛ اتحادیه‌ای كه فیلمنامه همكاران ما را می‌خواند و ممیزی می‌كرد و بعد اجازه پروانه ساخت می‌داد. آنها لطمه بیشتری به سینما زدند، اما من نه حرفی زدم و نه می‌خواستم حرفی بزنم. چون علاقه‌ ندارم درباره كار كردن و نكردن همكارم صحبت كنم. من قرار است فیلم خودم را بسازم، آن هم در شرایط آرام و معتدل. من با منوچهر محمدی كار كردم، نه با حوزه هنری. چه‌بسا این كه حوزه هنری هیچ دخالتی در فیلمی كه من ساختم نكرد. شرایطی كه منوچهر محمدی برای تولید یك فیلم ایجاد می‌كند، برای همه كارگردان‌ها ایده‌آل است و هر كدام از این دوستان معترض اگر حوزه هنری به آنها پیشنهاد می‌داد، می‌آمدند و كار می‌كردند. چه اشكالی دارد كه من در یك فضای آرام بتوانم فیلم خودم را بسازم. آنجا اشكال دارد كه من با كار كردن با كسی یا جایی روشم را تغییر دهم و آدم دیگری شوم. من همچنان مازیار میری هستم كه فكر می‌كنم شرایط صنفی برایم مهم است. هر چند از كار صنفی دلگیر هستم ولی علاقه‌مندم همانی باشم كه قبلا بودم.

محمدی: در ادامه سوالی كه از آقای میری پرسیدید، باید بگویم شخصا تا به حال به هیچ نهاد دولتی برای درخواست همكاری مراجعه نكرده‌ام. برای این كه همیشه آنها متقاضی همكاری با من بوده‌اند و این را با صراحت و شفافیت می‌گویم و با صدای بلند اعلام می‌كنم. بخصوص این را در روزنامه «جام‌جم» اعلام می‌كنم كه قطعا بسیاری از مدیران ارشد سازمان صدا و سیما می‌توانند گواهی دهند كه به بسیاری از پاسخ‌های دعوت به كار آنها جواب منفی داده‌ام و دلایل هر كدام از آنها متفاوت است. بعضی وقت‌ها فیلمنامه‌هایی كه به من داده شده فیلمنامه‌های بسیار بدی بوده است. بعضی مواقع فیلمنامه‌ها غلط بوده و بعضی مواقع مفهوم اصلی اشكال داشته است.

ناچارم یك مثال دراین زمینه بزنم كه امیدوارم به سازندگان آن پروژه به هیچ وجه برنخورد. این اعتقاد من است و به خاطر همین آن كار را انجام ندادم. وقتی پروژه «ملاصدرا» را به من پیشنهاد دادند، به عنوان آدم رسانه‌ای و تا حدودی آشنا به زبان فلسفه كه رشته فرعی دانشگاهی‌ام بود، اعلام كردم اگر بخواهیم سریال «ملاصدرا» را بسازیم حداقل 2000 نفرهستند كه زبان و منطق فلسفه را درك می‌كنند و حداكثر ده هزار نفر هستند كه علاقه‌مند به فلسفه به عنوان یك مفهوم فكری در حوزه دانش بشری هستند. بنابراین وقتی ما یك سریالی درباره اندیشه ملاصدرا می‌سازیم، باید فكر كنیم كه داریم برای مخاطب حداكثر 20 هزار نفری فیلم می‌سازیم. بنابراین سریال ملاصدرا حداكثر باید شش قسمت داشته باشد و البته زبان آن بسیار خاص و پیچیده باشد، به طوری كه این تعداد مخاطب لذت ببرند نه یك سریال 40 یا 60 قسمتی عامه‌پسند یا عمومی كه باید از خاش تا آذربایجان آن را تماشا كنند. بحث همكاری با حوزه هنری هم از مدت‌ها قبل مطرح بود، اگر به آرشیو رسانه‌های اینترنتی مراجعه كنید، متوجه خواهید شد كه بحث این همكاری از ساخت یك سریال آغاز شد.

نكته دیگری كه در تائید حرف‌های آقای میری باید بگویم این است كه اگر ما این منطق را بپذیریم، اگر ارتباط با نهادی كه سینماهایش را در اختیار برخی فیلم‌ها قرار نداده اشتباه است، این سوال مطرح است كه چرا بسیاری از همكاران ما فیلم‌های خود را با بودجه بنیاد فارابی وحمایت این نهاد ساخته‌اند؟ با همان منطقی كه دوستان از همكاری با حوزه هنری انتقاد می‌كنند می‌توان سوال كرد كه چرا شما با حمایت بنیاد سینمایی فارابی فیلم ساخته‌اید؟ بنیادی كه زیرمجموعه معاونت سینمایی است. معاونتی كه با خانه سینما واهالی سینما و تولیدات سینمای ایران اصلا برخورد خوبی نداشته است. پس با منطق آنها هم نباید با فارابی همكاری كرد و طبیعتا باید این گله متقابل هم وجود داشته باشد كه این دوستان هم نباید می‌رفتند با حمایت فارابی فیلم می‌ساختند. به نظرم این مساله از جزئی نگری ناشی می‌شود و تصور می‌شود ما در دنیای دیگری هستیم.

اتفاقا به نظر من همه نهادها موظف هستند از حوزه فرهنگ و هنر حمایت و پشتیبانی كنند. چرا باید طبقه‌بندی كنیم كه امروز به این دلیل و فردا به دلیل دیگر با نهاد و سازمانی همكاری نكنیم. با وجود نقدهایی كه به دولت دهم دارم، اگر پیشنهاد همكاری ارائه شود، كه فكر كنم با آن یك برگ دیگر به سینمای ایران اضافه خواهد شد، در ساخت آن همكاری می‌كنم.

آقای میری شما چطور ؟ دیدگاه شما درباره همكاری با نهادها ازجمله حوزه هنری چیست؟

میری: پیش از این ‌كه اولین جلسه‌ها را با حوزه هنری به عنوان سرمایه‌گذار دولتی فیلم برگزار كنیم، به عنوان تهیه‌كننده و كارگردان درباره كاری كه قرار است انجام دهیم حرف زدیم. اگر شرایط به گونه‌ای باشد كه فیلم خوبی تولید شود و نهاد مسئول هم حمایت از این گونه آثار جزو فعالیت‌هایش باشد، همكاری با آنها كار خوبی است، اما نهادهایی هم هستند كه تعریفی برای برخی كارها ندارند و آثار درخشانی هم ارائه نكرده‌اند، به همین خاطر مجبورید با وسواس با آنها همكاری كنید، اما اگر نهادهایی باشند كه در تعاریف آنها حمایت از تولید ساخت این گونه فیلم‌ها آمده باشد، چه اشكالی دارد با آنها همكاری كنیم؟ فیلمساز می‌تواند اثر مستقل خود را بسازد و از فیلمش دفاع كند. فیلمساز می‌تواند همان كسی باشد كه پیش از ورود به آن موسسه بوده است. من معتقدم ما فیلمسازان صنعتگر نیستیم. ما باید براساس دغدغه‌هایی كه داریم وشرایطی كه به وجود می‌آید، فیلم‌های مورد نظر خود را بسازیم. ما باید یاد بگیریم فیلم‌ها را بدون تیتراژ ببینیم.

وقتی به كارنامه شما نگاهی می‌كنیم، توجه به انسان و اخلاق بخصوص در فیلم‌هایی چون پاداش سكوت و كتاب قانون نمود بیشتری داشته است. به نظر می‌رسد در حوض نقاشی هم این دغدغه مورد توجه‌تان بوده است.

میری: اصولا دغدغه من دراین سال‌ها درباره انسان‌ها و شرایط‌شان در اجتماع بوده است. دغدغه همیشگی‌ام نمایش قابلیت‌های انسان به عنوان اشرف مخلوقات و بیان كرامت انسانی بوده است. من همیشه سعی كرده‌ام فیلم‌هایم متعلق به زمانه خود و ثبت شده در زمان خاص خود باشد و به اتفاقات پیرامون انسان توجه ویژه‌ای داشته‌ام. همه شش فیلمی كه تاكنون ساخته‌ام هم درباره انسان‌ها بوده، انسان‌هایی كه به دنبال یافتن گمشده خود هستند. اهمیت ویژه حوض نقاشی هم توجه ویژه به همین كرامت انسانی است.

چقدر برایتان مهم است حوض نقاشی فیلم پرفروشی باشد؟

میری: برای هر فیلمسازی این‌كه فیلمش مخاطب بیشتری داشته باشد، موضوع خوشایندی است. البته این پرمخاطب بودن با پرفروش بودن فرق دارد، چون برخی فیلم‌های پرفروش براساس عوامل دیگر تبدیل به فیلم‌های پرفروش می‌شوند. من علاقه زیادی دارم كه وقتی دغدغه‌ای را در فیلمم مطرح می‌كنم، این دغدغه با آدم‌های بیشتری ارتباط برقرار كند و این ارتباط بیشتر برایم خوشحال‌كننده است.

این دغدغه كه می‌گویید در حوض نقاشی چیست؟

میری: دغدغه من در حوض نقاشی توجه به بخش‌های ناپیدای انسان و اراده، تصمیم و لذت بردن از زندگی است و این‌كه انسان‌ها شكرگذار خدا باشند.

می‌توان كتاب قانون و حوض نقاشی را فیلم‌های اخلاق‌گرایی دانست، اما آیا می‌توان فیلمی چون سعادت‌آباد را هم یك فیلم اخلاق‌گرا دانست؟

میری: سعادت‌آباد هم از زاویه دیگری به موضوع اخلاقیات می‌پردازد و نگاه دیگری به این موضوع دارد و آیینه شكسته‌ای را با ابعاد بیشتری نشان می‌دهد. سعادت‌آباد در سال 89 ساخته شد و متعلق به زمانی است كه من كمی تلخ‌تر بودم ولی در حوض نقاشی كمی امیدوارتر شدم.

چطور شد كمال تبریزی آنونس و تیزر فیلم را ساخت؟

میری: به نظرم كمال تبریزی انسان سالم و شریفی است و این شرافت او بسیار غبطه‌برانگیز است. او دوست خوبی است و همیشه همراه آدم‌هاست. من یك بار تجربه همكاری با او را دریك فیلم داشتم.

در «همیشه پای یك زن در میان است»؟

میری: بله و همكاری خوبی بود. تبریزی هوش خوبی دارد و می‌تواند در این فیلم به ما كمك زیادی كند. من از او خیلی ممنونم كه قبول كرد تیزر و آنوس حوض نقاشی را بسازد.

خیلی‌ها فكر می‌كردند جایزه بهترین بازیگر مرد به شهاب حسینی داده شود، اما حوض نقاشی با كوله بار نه چندان پری از جشنواره بازگشت، نظر شما در این باره چیست؟

میری: به نظرم بخشی از داوری جشنواره سلیقه‌ای است. اگر بخواهیم خوش‌بینانه با برخوردی كه با فیلم «حوض نقاشی» در جشنواره صورت گرفت نگاه كنیم باید آن را سلیقه‌ای بدانیم، اما وقتی داوران در مصاحبه‌هایشان دلیل كنار گذاشتن فیلم را اشتباهات پزشكی می‌دانند، دیگر خیلی نمی‌توان با خوشبینی به این مساله نگاه كرد. آنها چرا در بیانیه‌شان به این موضوع اشاره نكردند كه این فیلم را به دلیل مسائل پزشكی كلا كنار گذاشته‌اند؟

با استقبال مردم و صف‌هایی كه برای حوض نقاشی جلوی سینماها تشكیل شد، باید دیگر جایزه برای شما اهمیت نداشته باشد. شاید موضع شما با خانم پوران درخشنده درباره این استقبال مردم و بی‌توجهی هیات داوران یكی باشد. اگر چه شاید به خاطر حواشی كه بین فیلم‌های هیس... و حوض نقاشی در زمینه آرای مردمی به وجود آمد از ایشان كمی دلخور باشید.

میری: نه، من از خانم پوران درخشنده دلخور نیستم و به نظرم تلاش، تاثیر و حضور ایشان در همه سال‌هایی كه در سینما فعالیت داشته، قابل ستایش است. باید بگویم استقبال از سینما و صف‌های طولانی كه برای فیلم‌ها در زمان جشنواره و در زمان اكران برای فیلم‌ها درگذشته و در سال‌های دور اتفاق می‌افتاد، در عشق ما به سینما تاثیر داشت و به نظرم این صف‌ها و استقبال از سینما، انرژی مضاعفی به سینما خواهد داد.

موضوع فیلم بعدی‌تان چیست؟ آیا مثل حوض نقاشی نگاه امیدوار كننده‌ای به زندگی دارید؟

میری: هنوز چیزی روشن نیست، ولی امیدوارم بشود از این تلخی‌ها دور شد و روزنه‌های امید خوبی را پیدا كرد.

حوض نقاشی فیلم سخت تری نسبت به سعادت‌آباد و كتاب قانون بود؟

میری: از نظر برخی دوستان كتاب قانون فیلم سخت‌تری است، ولی به اعتقاد خودم كارگردانی فیلم حوض نقاشی خیلی سخت تر بود چون در حوض نقاشی روی لبه تیغ حركت می‌كردم و باید مراقب بودم تا تلاش خودم و گروه فیلمسازی‌ام توام با اغراق نباشد.

من دلیل این همه تلاش برای گریه گرفتن از تماشاگر را نفهمیدم. آیا فكر نمی‌كنید زمان و دوره درآوردن اشك تماشاگر به سر آمده است.

محمدی: مگر تماشاگران گریه می‌كردند؟

بله، دست‌كم در سالنی كه من فیلم را تماشا كردم، صدای هق‌هق تماشاگران بلند بود.

محمدی: ما اصلا قصد در آوردن اشك تماشاگر را نداشتیم، هر چند آن طور كه شما می‌گویید یعنی ما موفق شده‌ایم تماشاگر را با خودمان همراه كنیم. حوض نقاشی بحث عاطفه انسانی را مطرح می‌كند كه در خدمت اراده انسانی قرار می‌گیرد. در حوض نقاشی اراده انسانی باعث می‌شود مادری كه از ارتفاع می‌ترسد و حاضر نیست غذایی غیر از كتلت بپزد، تغییر موضع دهد. یا پدری كه تا پیش از این از موتورسواری هراس داشته، بالاخره یاد بگیرد سوار موتور شود و این همان شگفتی است كه در مورد انسان قائل هستیم. انسان قادر است در موقعیت‌های دشوار، به كمك احساس و عاطفه از بن بست بیرون آید و زندگی خوبی داشته باشد. به اعتقاد من این وجه از ویژگی انسان بیشتر مراد ما در حوض نقاشی بوده است و شخصیت‌های اصلی فیلم، می‌توانند كارهایی بكنند كه تا پیش از این فكر می‌كردند نمی‌توانند انجام دهند. آنها می‌توانند از این مرز بگذرند و به فرزندشان توانایی‌های خود را اثبات كنند و طبیعتا این را هم به دلیل عشقی كه به فرزند دارند تجلی می‌دهند. قدرت عشق این اراده را به وجود می‌آورد تا كاری را كه به واقع غیرممكن است انجام دهند. ممكن است در ادامه این قصه، چند سال دیگر فرزند این خانواده دچار مشكل و مساله شود ولی طبیعی است كه این فیلم تا این محدوده زمانی را در نظر می‌گیرد. دو مولفه در فیلم مدنظر ما بود، یكی كمبود فضاهای احساسی و عاطفی كه روز به روز در جامعه ما به دلیل نوع زندگی شهری تاثیر خود را می‌گذارد و دیگر این كه انسان چیزهایی را می‌تواند با اراده خود تغییر دهد. نوستالژی كه تماشاگر به عاطفه و اراده انسانی دارد، او را در حوض نقاشی متاثر می‌كند. البته به گمان من، احترام به انسان و ذات او در این دو مولفه نهفته است.

تا آنجا كه می‌دانم، شهاب حسینی و نگار جواهریان انتخاب‌های اول برای بازی در حوض نقاشی بودند. آیا بعد از تمام شدن فیلم هنوز هم بر انتخاب خودتان مطمئن بودید؟

میری: نابازیگر نمی‌توانست شرایطی كه مورد نظر فیلم بود را بر آورده كند و به سرانجام برساند و به همین دلیل از همان ابتدا استفاده از نابازیگر منتفی بود. ما از روز اولی كه درباره طرح فیلم با دوستان حرف می‌زدیم درباره بازیگران هم صحبت كردیم. برای این كه نیاز فیلم ایجاب می‌كرد از ابتدا بازیگر در جریان فیلم قرار بگیرد، چون باید زمان تحقیق برای بازیگر ایجاد می‌شد. از همان روز اولی كه طرح حوزه نقاشی مطرح شد، اولین سوالی كه در ذهن ما شكل گرفت این بود كه چه كسانی می‌توانند این نقش‌ها را بازی كنند. از همان ابتدا شهاب حسینی و نگار جواهریان را در نظر داشتیم، آنها از ابتدا در جریان موضوع فیلم قرار گرفتند و با پیشرفت كار هم نظرات خودشان را می‌دادند. به نظرم بهترین انتخاب‌های ما دراین فیلم، شهاب حسینی و نگار جواهریان بودند ولی اگر كارگردان و تهیه‌كننده دیگری می‌خواست این فیلم را بسازد، شاید به گزینه‌های دیگری فكر می‌كرد. در كل جواب مثبت تماشاگران و بعد منتقدان از این انتخاب، برایم خیلی خوشحال‌كننده است.

منبع: جام جم