به گزارش صراط،عبدالواحد موسوی لاری، وزیر کشور دولت اصلاحات و عضو مجمع روحانیون درباره
انتخابات آینده ریاست جمهوری و وضعیت اصلاح طلبان به گفتگو پرداخت. بخشی از اظهارات موسوی لاری را در ادامه می
خوانید:
- تا این لحظه تصمیمی اتخاذ نشده است که من یکی از تصمیم گیران آن باشم. مقدم بر من، بزرگانی هستند که نماد جریان اصلاح طلبی هستند. آنچه من اطلاع دارم این است که به سوال اصلی که اصلاحطلبان دارند، پاسخی داده نشده است.
- سوال این بود که آیا بالاخره دستاندرکاران انتخابات، در نظر دارند انتخابات رقابتی که همه جریانهای معتقد به نظام و علاقهمند به فعالیت در ذیل قانون اساسی در آن حضور داشته باشند را برگزار کنند. این سوال اصلاحطلبان تاکنون پاسخی نداشته و نتوانستهاند از مراجع رسمی پاسخی دریافت کنند. از برخی علائم و نشانهها از جانب جریان رقیب چنین استنباط میشود که هنوز فضا برای همه گروهها در حد انتظار آنها مهیا نیست تا بتوانند کاندیدا داشته باشند.
- وقتی جریانی اعلام میکند ما زیر چتر قانون اساسی و در چارچوب میثاق بین مردم و حاکمیت فعالیت میکنیم، طبیعی است در مقابل حاکمیت نیستند. مگر میشود جریانی تابلوی حضور در متن حاکمیت را در دست داشته باشد و فعالیت زیر چتر قانون اساسی که شاخصترین چارچوب حاکمیت است را داشته باشد، آن وقت به آنها بگویند شما با حاکمیت مشکل دارید؟ این مجموعه هیچ وقت نگفتند ما با ساختار نظام و قانون اساسی مشکل داریم و کارکرد و عملکرد این جریان نیز ساختارشکنانه نبوده و نیست. اما اگر منظور این باشد که با جریان اصولگرا مشکل داریم، درست است چون ما دیدگاههای آنها را قبول نداریم و برنامههای آنها را برای اداره کشور ناکافی میدانیم.
معتقدم جریان اصلاحطلب با پذیرش عنوان اصلاح طلبی خودش را در متن نظام و حاکمیت تعریف کرده است. چه کسی میتواند مدعی اصلاح باشد؟ کسی که اصل، شالوده و پایه را قبول دارد و نسبت به پارهای از رفتارها و برداشتهای از قانون اساسی انتقاد دارد و آن را نمیپسندد.
- من همان روز که موضوع شرط گذاری برای حضور در انتخابات مطرح شد، در مصاحبهای اعلام کردم که شرطی نداریم و برداشتها اشتباه است. شرایط انتخابات مدنظر بوده و نه شرط اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات. اصلاحطلبان در تعریف از انتخابات رقابتی بر این موضوع تاکید دارند که در چنین انتخاباتی، باید احزاب و رسانهها فعال باشد و کسی دغدغه ابراز عقیده نداشته باشد. اینها شرایط ذاتی یک انتخابات رقابتی است و ربطی به اصلاحطلبان ندارد. اصلاحطلبان هیچ وقت نگفتهاند که شرایط ما برای حضور در انتخابات این موضوعات است. آنها میگویند انتخابات رقابتی منطبق بر قانون اساسی و قوانین موضوعه دارای شرایطی است و صفت انتخابات رقابتی را شمردن غیر از شرط گذاشتن برای کسی است که ممکن است حاکمیت یا جناح اصولگرا یا ... باشد. بحثم این است که اصلاحطلبان شرطی برای کسی ندارند اما به هر حال ما رقیب یک جریان هستیم. قبول داریم رقیب ما نباید بستری برای ما فراهم کند و فرش قرمز بیندازد چون دوست دارد در صحنه بماند.
- انتخابات شوراها و ریاستجمهوری به هم تنیده شده است و نمیشود آنها را تفکیک کرد. اگر انتخابات شوراها جدا از ریاستجمهوری برگزار میشد، شاید حرف شما صحیح بود و انتخابات شوراها میتوانست فرصتی باشد برای تعدیل فضای کنونی اما وقتی دو صندوق داریم که یکی برای شورا و یکی برای ریاستجمهوری است و بستر از سوی برگزارکنندگان انتخابات به یک شکل ترسیم میشود، نمیشود بگویید احزاب برای انتخابات شوراها اجازه فعالیت و میتینگ و گردهمایی دارند اما برای انتخابات ریاستجمهوری طور دیگر باید عمل کنند.
- دوباره تاکید میکنم مشکل اصلاحات مردم نیست بلکه عرصه انتخابات است. اگر عرصه فراهم باشد اصلاحطلبان هم در شوراها و هم ریاستجمهوری میتوانند حضور داشته باشند. در بستر و عرصه انتخابات، باید عرصه برای رقابت همه جریانات رقیب به صورت برابر باشد؛اگر اینچنین نباشد، چطور میتوان وارد عرصه شد؟ یک تفاوت بین شوراها و ریاستجمهوری وجود دارد که که در اینجا من به شما حق میدهم. در انتخابات ریاستجمهوری فعالیتها ملی و در سطح کشور است اما در انتخابات شوراها، رقابت محلی و در سطح شهر و روستا است. درانتخابات محلی ممکن است برخی با عناوین دیگر نه با عناوین اصلاح طلبی و اصولگرایی شرکت کنند.
- سران اصلاحات نظرشان در مورد آقای هاشمی مثبت است. آقای هاشمی به عنوان یک چهره سابقه دار و ریشهدار در نظام و انقلاب شناخته میشود. او در بحرانها به نظام خدمت میکند بنابراین حضورشان میتواند برای عبور از مرحله افراطی گری موثر باشد. تا آنجا که من میدانم آقای هاشمی داعیه کاندیداتوری ندارد. طبیعی است که اگر آقای هاشمی اعلام آمادگی و اعلام حضور کند، جریان اصلاحطلبی با اقای هاشمی با نگاهی متفاوت از گذشته برخورد خواهد کرد.
- فکر میکنم آقای هاشمی و اصلاحطلبان هر دو به یک نقطه مشترک رسیدهاند که وضعیت کشور به وضعیتی رسیده که باید به حداقلها بسنده کرد. فکر نمیکنم آقای هاشمی به عنوان کاندیدا به صحنه بیاید ولی قطعا اگرایشان امروز بگوید من کاندیدا هستم، جریان اصلاح طلب ایشان را رقیب خودش تلقی نمیکند
- تا این لحظه تصمیمی اتخاذ نشده است که من یکی از تصمیم گیران آن باشم. مقدم بر من، بزرگانی هستند که نماد جریان اصلاح طلبی هستند. آنچه من اطلاع دارم این است که به سوال اصلی که اصلاحطلبان دارند، پاسخی داده نشده است.
- سوال این بود که آیا بالاخره دستاندرکاران انتخابات، در نظر دارند انتخابات رقابتی که همه جریانهای معتقد به نظام و علاقهمند به فعالیت در ذیل قانون اساسی در آن حضور داشته باشند را برگزار کنند. این سوال اصلاحطلبان تاکنون پاسخی نداشته و نتوانستهاند از مراجع رسمی پاسخی دریافت کنند. از برخی علائم و نشانهها از جانب جریان رقیب چنین استنباط میشود که هنوز فضا برای همه گروهها در حد انتظار آنها مهیا نیست تا بتوانند کاندیدا داشته باشند.
- وقتی جریانی اعلام میکند ما زیر چتر قانون اساسی و در چارچوب میثاق بین مردم و حاکمیت فعالیت میکنیم، طبیعی است در مقابل حاکمیت نیستند. مگر میشود جریانی تابلوی حضور در متن حاکمیت را در دست داشته باشد و فعالیت زیر چتر قانون اساسی که شاخصترین چارچوب حاکمیت است را داشته باشد، آن وقت به آنها بگویند شما با حاکمیت مشکل دارید؟ این مجموعه هیچ وقت نگفتند ما با ساختار نظام و قانون اساسی مشکل داریم و کارکرد و عملکرد این جریان نیز ساختارشکنانه نبوده و نیست. اما اگر منظور این باشد که با جریان اصولگرا مشکل داریم، درست است چون ما دیدگاههای آنها را قبول نداریم و برنامههای آنها را برای اداره کشور ناکافی میدانیم.
معتقدم جریان اصلاحطلب با پذیرش عنوان اصلاح طلبی خودش را در متن نظام و حاکمیت تعریف کرده است. چه کسی میتواند مدعی اصلاح باشد؟ کسی که اصل، شالوده و پایه را قبول دارد و نسبت به پارهای از رفتارها و برداشتهای از قانون اساسی انتقاد دارد و آن را نمیپسندد.
- من همان روز که موضوع شرط گذاری برای حضور در انتخابات مطرح شد، در مصاحبهای اعلام کردم که شرطی نداریم و برداشتها اشتباه است. شرایط انتخابات مدنظر بوده و نه شرط اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات. اصلاحطلبان در تعریف از انتخابات رقابتی بر این موضوع تاکید دارند که در چنین انتخاباتی، باید احزاب و رسانهها فعال باشد و کسی دغدغه ابراز عقیده نداشته باشد. اینها شرایط ذاتی یک انتخابات رقابتی است و ربطی به اصلاحطلبان ندارد. اصلاحطلبان هیچ وقت نگفتهاند که شرایط ما برای حضور در انتخابات این موضوعات است. آنها میگویند انتخابات رقابتی منطبق بر قانون اساسی و قوانین موضوعه دارای شرایطی است و صفت انتخابات رقابتی را شمردن غیر از شرط گذاشتن برای کسی است که ممکن است حاکمیت یا جناح اصولگرا یا ... باشد. بحثم این است که اصلاحطلبان شرطی برای کسی ندارند اما به هر حال ما رقیب یک جریان هستیم. قبول داریم رقیب ما نباید بستری برای ما فراهم کند و فرش قرمز بیندازد چون دوست دارد در صحنه بماند.
- انتخابات شوراها و ریاستجمهوری به هم تنیده شده است و نمیشود آنها را تفکیک کرد. اگر انتخابات شوراها جدا از ریاستجمهوری برگزار میشد، شاید حرف شما صحیح بود و انتخابات شوراها میتوانست فرصتی باشد برای تعدیل فضای کنونی اما وقتی دو صندوق داریم که یکی برای شورا و یکی برای ریاستجمهوری است و بستر از سوی برگزارکنندگان انتخابات به یک شکل ترسیم میشود، نمیشود بگویید احزاب برای انتخابات شوراها اجازه فعالیت و میتینگ و گردهمایی دارند اما برای انتخابات ریاستجمهوری طور دیگر باید عمل کنند.
- دوباره تاکید میکنم مشکل اصلاحات مردم نیست بلکه عرصه انتخابات است. اگر عرصه فراهم باشد اصلاحطلبان هم در شوراها و هم ریاستجمهوری میتوانند حضور داشته باشند. در بستر و عرصه انتخابات، باید عرصه برای رقابت همه جریانات رقیب به صورت برابر باشد؛اگر اینچنین نباشد، چطور میتوان وارد عرصه شد؟ یک تفاوت بین شوراها و ریاستجمهوری وجود دارد که که در اینجا من به شما حق میدهم. در انتخابات ریاستجمهوری فعالیتها ملی و در سطح کشور است اما در انتخابات شوراها، رقابت محلی و در سطح شهر و روستا است. درانتخابات محلی ممکن است برخی با عناوین دیگر نه با عناوین اصلاح طلبی و اصولگرایی شرکت کنند.
- سران اصلاحات نظرشان در مورد آقای هاشمی مثبت است. آقای هاشمی به عنوان یک چهره سابقه دار و ریشهدار در نظام و انقلاب شناخته میشود. او در بحرانها به نظام خدمت میکند بنابراین حضورشان میتواند برای عبور از مرحله افراطی گری موثر باشد. تا آنجا که من میدانم آقای هاشمی داعیه کاندیداتوری ندارد. طبیعی است که اگر آقای هاشمی اعلام آمادگی و اعلام حضور کند، جریان اصلاحطلبی با اقای هاشمی با نگاهی متفاوت از گذشته برخورد خواهد کرد.
- فکر میکنم آقای هاشمی و اصلاحطلبان هر دو به یک نقطه مشترک رسیدهاند که وضعیت کشور به وضعیتی رسیده که باید به حداقلها بسنده کرد. فکر نمیکنم آقای هاشمی به عنوان کاندیدا به صحنه بیاید ولی قطعا اگرایشان امروز بگوید من کاندیدا هستم، جریان اصلاح طلب ایشان را رقیب خودش تلقی نمیکند