صراط:وي كه سابقه قلم زني در نشريات اصلاح طلب را دارد و از مشاوران سابق كروبي
است، در وبلاگ خود مي نويسد: تا پايان انتخابات سال 88 بي بي سي براي گفت
وگو به سراغم نيامد با وجود آن كه قبلا هماهنگ شده بود. از فرداي بروز
شهرآشوبي ها در تهران BBC بسراغ بنده آمد اما نكته جالب آن بود كه وقتي
اينجانب به سهم و بضاعت خود كوشيدم با درج مقالاتم در روزنامه «اعتماد ملي»
[ارگان حزب كروبي] به شفاف شدن و آرام شدن فضا كمك كنم. بار ديگر اما اين
بار بصورتي نامحسوس و غيرمستقيم مورد سانسور اين «رسانه نما» قرار گرفتم!
وي مي افزايد: داستان از اين قرار بود كه وقتي سلسله مقالات چهارگانه «تغار شكسته تهران» را براي انتشار در «اعتماد ملي» ارسال كردم بدون توضيح، نسخه اي از آن كه ناظر بر شيطنت BBC در ناآرامي هاي تهران بود از چاپ باز ماند و وقتي تلفني جوياي چرايي آن شدم دوستان در تهران گفتند «دوستان در BBC با انتشار آن موافق نيستند!!!» هيچ وقت هم معلوم نشد مقاله بنده چگونه قبل از انتشار سر از BBC درآورده بود!؟
وي تصريح مي كند: كسر معناداري از شاغلين در تلويزيون فارسي BBC تعلق به نوقلمان بعد از دوم خرداد دارند كه پس از ورود به خانواده مطبوعات داخل كشور بعدها به BBC پيوستند و طبيعتا كماكان ارتباطات خود با همكاران سابق در داخل كشور را حفظ كرده اند.
انتشار اين خبر درباره پيوند روزنامه اعتماد ملي با شبكه دولتي انگليس در حالي است كه ديگر روزنامه اصلاح طلب (اعتماد) چند سال پيش و تا مدت ها تحليل هاي بي بي سي را عينا به نام خود منتشر كرد. هم اكنون طيفي از اعضاي فراري نشريات اصلاح طلب با شبكه دولتي بي بي سي، صداي آمريكا، راديو فردا و... همكاري مي كنند.
داريوش سجادي در مطلب ديگري درباره شرافت قلم مي نويسد: ماهيت رسانه هايي چون BBC و VOA و راديو فردا و فرانسه و زمانه و رسانه هايي از اين دست را مي توان از منظر چرايي توجيه اقتصادي داشتن راه اندازي چنين رسانه هايي با چنان مخارج سنگين و كمرشكني آن هم بدون كسب حداقل سود و بازگشت هزينه توسط دولت هاي بيگانه مورد نقد قرار داد.
براساس كدام «حجت عقلي» يا «خيرانديشي» و «نوع دوستي ايران نوازانه» دولت بريتانيا پذيرفته ضمن تخصيص ماليات شهروندان انگليسي اقدام به راه اندازي تلويزيوني براي كشوري ديگر و ملتي با زباني ديگر در دوردست ها نمايد كه هر ثانيه پخش آن بدون بازگشت كمترين سودي برخوردار از ضررهاي هنگفت مالي و صرف هزينه هاي گزاف اقتصادي است؟ BBC صراحتا در منشور رسانه اي خود ضمن تعريف BBC به عنوان ابزار ديپلماسي خارجي دولت انگلستان اعلام كرده كه فعاليت رسانه اي خود را وقف تامين اهداف ديپلماتيك انگلستان در خارج از مرزها مي كند.
وي ادامه مي دهد: بر همان قياس كه پيش تر مشتي افراد تحت تيول «مسعود رجوي» توانستند خود را متقاعد در پيوستن به دولت صدام و جنگ عليه ايران كنند! اينك چه عاملي سبب مي شود تا به شيوه مشابه مشتي ايراني بدون تعلل و ناراحتي به رسانه يك دولت اجنبي بپيوندند و ارزني هم بابت اين اقدام، احساس شماتت نكنند؟
همكار سابق نشريات اصلاح طلب تصريح مي كند: واقعيت ها مويد بي حسي و كرختي نظام اخلاقي اين قشر از قلم داران پيوسته به اجنبي نسبت به رذيلت خيانت است. شواهد و قرائن نيز بوضوح اثبات كننده اين واقعيت غيرقابل انكار بوده كه در طول تاريخ «رذيلت خيانت» غالبا يا محصول سفلگي مالي بوده و يا ريشه در سفلگي شخصيت و بي پرنسيبي داشته است.
وي در پايان نوشت: جامعه روزنامه نگاران شرافتمند داخل كشور فارغ از جناح بندي هاي سياسي اعم از اصلاح طلب و اصولگرا اخلاقا موظفند بمنظور صيانت از شرف روزنامه نگاري و حفظ شأن و حرمت و تقدس اين حرفه با ابراز و اعلام برائت از چنين بي آزرمي هايي، اين سنت سيئه (وصلت با اجنبي) را مبدل به يك «شرم ملي» كنند تا ديگر هر ناآشنا با الفباي رسانه به خود جرات ندهد با نيم خط مطلب نوشتن در جرايد و ابتلا به توهم «خود روزنامه نگار بيني» و با پيوستن به آغوش اجنبي، سنت روزنامه نگاري و اصحاب شرافتمند و متعهد اين حرفه را در ايران ملكوك تردامني خود كنند.
وي مي افزايد: داستان از اين قرار بود كه وقتي سلسله مقالات چهارگانه «تغار شكسته تهران» را براي انتشار در «اعتماد ملي» ارسال كردم بدون توضيح، نسخه اي از آن كه ناظر بر شيطنت BBC در ناآرامي هاي تهران بود از چاپ باز ماند و وقتي تلفني جوياي چرايي آن شدم دوستان در تهران گفتند «دوستان در BBC با انتشار آن موافق نيستند!!!» هيچ وقت هم معلوم نشد مقاله بنده چگونه قبل از انتشار سر از BBC درآورده بود!؟
وي تصريح مي كند: كسر معناداري از شاغلين در تلويزيون فارسي BBC تعلق به نوقلمان بعد از دوم خرداد دارند كه پس از ورود به خانواده مطبوعات داخل كشور بعدها به BBC پيوستند و طبيعتا كماكان ارتباطات خود با همكاران سابق در داخل كشور را حفظ كرده اند.
انتشار اين خبر درباره پيوند روزنامه اعتماد ملي با شبكه دولتي انگليس در حالي است كه ديگر روزنامه اصلاح طلب (اعتماد) چند سال پيش و تا مدت ها تحليل هاي بي بي سي را عينا به نام خود منتشر كرد. هم اكنون طيفي از اعضاي فراري نشريات اصلاح طلب با شبكه دولتي بي بي سي، صداي آمريكا، راديو فردا و... همكاري مي كنند.
داريوش سجادي در مطلب ديگري درباره شرافت قلم مي نويسد: ماهيت رسانه هايي چون BBC و VOA و راديو فردا و فرانسه و زمانه و رسانه هايي از اين دست را مي توان از منظر چرايي توجيه اقتصادي داشتن راه اندازي چنين رسانه هايي با چنان مخارج سنگين و كمرشكني آن هم بدون كسب حداقل سود و بازگشت هزينه توسط دولت هاي بيگانه مورد نقد قرار داد.
براساس كدام «حجت عقلي» يا «خيرانديشي» و «نوع دوستي ايران نوازانه» دولت بريتانيا پذيرفته ضمن تخصيص ماليات شهروندان انگليسي اقدام به راه اندازي تلويزيوني براي كشوري ديگر و ملتي با زباني ديگر در دوردست ها نمايد كه هر ثانيه پخش آن بدون بازگشت كمترين سودي برخوردار از ضررهاي هنگفت مالي و صرف هزينه هاي گزاف اقتصادي است؟ BBC صراحتا در منشور رسانه اي خود ضمن تعريف BBC به عنوان ابزار ديپلماسي خارجي دولت انگلستان اعلام كرده كه فعاليت رسانه اي خود را وقف تامين اهداف ديپلماتيك انگلستان در خارج از مرزها مي كند.
وي ادامه مي دهد: بر همان قياس كه پيش تر مشتي افراد تحت تيول «مسعود رجوي» توانستند خود را متقاعد در پيوستن به دولت صدام و جنگ عليه ايران كنند! اينك چه عاملي سبب مي شود تا به شيوه مشابه مشتي ايراني بدون تعلل و ناراحتي به رسانه يك دولت اجنبي بپيوندند و ارزني هم بابت اين اقدام، احساس شماتت نكنند؟
همكار سابق نشريات اصلاح طلب تصريح مي كند: واقعيت ها مويد بي حسي و كرختي نظام اخلاقي اين قشر از قلم داران پيوسته به اجنبي نسبت به رذيلت خيانت است. شواهد و قرائن نيز بوضوح اثبات كننده اين واقعيت غيرقابل انكار بوده كه در طول تاريخ «رذيلت خيانت» غالبا يا محصول سفلگي مالي بوده و يا ريشه در سفلگي شخصيت و بي پرنسيبي داشته است.
وي در پايان نوشت: جامعه روزنامه نگاران شرافتمند داخل كشور فارغ از جناح بندي هاي سياسي اعم از اصلاح طلب و اصولگرا اخلاقا موظفند بمنظور صيانت از شرف روزنامه نگاري و حفظ شأن و حرمت و تقدس اين حرفه با ابراز و اعلام برائت از چنين بي آزرمي هايي، اين سنت سيئه (وصلت با اجنبي) را مبدل به يك «شرم ملي» كنند تا ديگر هر ناآشنا با الفباي رسانه به خود جرات ندهد با نيم خط مطلب نوشتن در جرايد و ابتلا به توهم «خود روزنامه نگار بيني» و با پيوستن به آغوش اجنبي، سنت روزنامه نگاري و اصحاب شرافتمند و متعهد اين حرفه را در ايران ملكوك تردامني خود كنند.