صراط:
در سالهای اخیر، همزمان با توسعه بهرهبرداری از
شبکههای اجتماعی توسط گروههای وسیعی از مردم جهان و به همین نسبت مردم
ایران، بسیاری هنرمندان کشورمان نیز متأثر از هم مسلکان غیرایرانیشان
درصدد بهرهبرداری از این ظرفیت برآمدند؛ اما شمار معدودی از ایشان تاکنون
حاضر به بیان صریح حضورشان در این شبکهها شدهاند تا این ابهام پیش آید که
آیا چهرههای مشهور مکلف به شفافسازی در این زمینه نیستند؟!
شبکههای اجتماعی و به طور خاص فیس بوک، جمعیت بالایی از فارسی زبانان را همچون دیگر مردمان به خود جذب کردند تا خیلی زود زبان فارسی نیز به یکی از زبانهای رسمی این وب سایتها افزوده شود و مدیران این مجموعهها از مخاطب میلیونی این بخش غافل نشده باشند. فضای جذاب این شبکهها، کم کم چهرههای هنری را نیز به این سمت برد و یک به یک شاهد ورود این چهرهها با این فضای مجازی بودهایم که عموم مردم را به ایشان و سلایق و نگاههایشان از فاصله کمتری آشنا میسازد.
حال با گذشت چندین سال از عمر فیس بوک به عنوان پرمخاطبترین شبکه اجتماعی، شمار چشمگیری از هنرمندان در این فضا هستند؛ حضوری که در دو قالب صفحه شخصی و صفحات هواداران قابل تعبیر است و برخی از بازیگران هر دو فضا را نیز برای خود فراهم ساختهاند. گروهی حضور هوادارانشان در صفحه شخصیشان را میپذیرند و گروهی دیگر نیز صفحه شخصیشان را حریمشان ساختهاند و حداکثر صفحات هواداری راه انداخته و مخاطبانشان را به این صفحات دعوت میکنند.
البته این پدیده محدود به هنرمندان نمیشود و برخی از چهرههای مطرح سایر حوزهها از جمله سیاسیون نیز به این حوزه وارد شدهاند؛ اما در عین حال از بیان اینکه در این فضا حضور رسمی دارند، طفره رفته و تلاش میکنند این صفحات را در حالتی میان رسمی و غیررسمی قرار داده و در صورت ایجاد هزینه برایشان، با یک تکذیب ساده بر مشکلات چیره شوند. با این حال قشری که در شبکههای اجتماعی پررنگترین حضور را دارند، هنرمندان به ویژه بازیگران هستند.
شبکههای اجتماعی و به طور خاص فیس بوک، جمعیت بالایی از فارسی زبانان را همچون دیگر مردمان به خود جذب کردند تا خیلی زود زبان فارسی نیز به یکی از زبانهای رسمی این وب سایتها افزوده شود و مدیران این مجموعهها از مخاطب میلیونی این بخش غافل نشده باشند. فضای جذاب این شبکهها، کم کم چهرههای هنری را نیز به این سمت برد و یک به یک شاهد ورود این چهرهها با این فضای مجازی بودهایم که عموم مردم را به ایشان و سلایق و نگاههایشان از فاصله کمتری آشنا میسازد.
حال با گذشت چندین سال از عمر فیس بوک به عنوان پرمخاطبترین شبکه اجتماعی، شمار چشمگیری از هنرمندان در این فضا هستند؛ حضوری که در دو قالب صفحه شخصی و صفحات هواداران قابل تعبیر است و برخی از بازیگران هر دو فضا را نیز برای خود فراهم ساختهاند. گروهی حضور هوادارانشان در صفحه شخصیشان را میپذیرند و گروهی دیگر نیز صفحه شخصیشان را حریمشان ساختهاند و حداکثر صفحات هواداری راه انداخته و مخاطبانشان را به این صفحات دعوت میکنند.
البته این پدیده محدود به هنرمندان نمیشود و برخی از چهرههای مطرح سایر حوزهها از جمله سیاسیون نیز به این حوزه وارد شدهاند؛ اما در عین حال از بیان اینکه در این فضا حضور رسمی دارند، طفره رفته و تلاش میکنند این صفحات را در حالتی میان رسمی و غیررسمی قرار داده و در صورت ایجاد هزینه برایشان، با یک تکذیب ساده بر مشکلات چیره شوند. با این حال قشری که در شبکههای اجتماعی پررنگترین حضور را دارند، هنرمندان به ویژه بازیگران هستند.
از
میان بازیگران، برخی چهرهها نظیر پگاه آهنگرانی، صفحه شخصیشان را تنها
برای دوستانشان باز گذاشتهاند و حریمشان را محفوظ نگه داشتهاند و
چهرههایی همچون مانی حقیقی در رویه کاملاً متفاوت همه درخواستها را تأیید
کرده و عدد دوستانشان از پنج هزار نفر ـ که بیشترین تعداد دوستان در فیس
بوک به شمار میرود ـ گذشته که این هم رویکرد مدنظر برخی بازیگران و
هنرمندان است.
چهرهای همچون لیلی حاتمی نیز اصولاً صفحه شخصیِ در دسترس ندارد و صفحه هواداری ایجاد کرده که بیش از ۳۴۴ هزار کاربر این صفحه را به اصطلاح «لایک» کردهاند و این حجم اقبال به واسطه به روز بودن بیش از حد این صفحه بود، به گونهای که جدیدترین تصاویر و اخبار از حاتمی پیش از درج در رسانهها در این صفحه در دسترس قرار میگرفت. البته در کنار این صفحه، صفحه دیگری نیز به نام این بازیگر وجود دارد که بیش از ۷۵ هزار عضو دارد و طبیعتاً یکی از این دو صفحه فاقد اصالت است، هرچند پس از انتشار یک سلسله مطالبی روی صفحه لیلا حاتمی که همزمان با درگذشت عسل بدیعی آغاز شد، وی این صفحه را غیرقانونی خواند و از عدم حضورش در شبکه اجتماعی خبر داد.
با این حال اینکه چرا اینقدر دیرهنگام و زمانی که عدد پیگیران این پیج از سیصد هزار فزونتر گشته و منتهی به حاشیه شده، چنین تکذیبیهای رسانهای میشود جای پرسش و تأمل دارد. پیش از این، برخی چهرههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در خصوص حضورشان در این شبکه اجتماعی اظهارنظر کردند؛ اما بیشتر چهرهها همچون لیلا حاتمی سکوت کردهاند و این باعث شده برای ایرانیان مشخص نباشد، هویت صاحبین صفحاتی که در فیس بوک برای این بازیگران ایجاد شده، واقعی یا کاذب است و بسیاری از مردم با این حسن ظن که این صفحات متعلق به چهرههاست، این اشخاص را به جمع دوستانشان میافزایند یا صفحات هوادرانشان را میان علایقشان میگذارند.
از این حیث انتظار میرود بازیگران اعلام کنند که کدام یک از ایشان در فیس بوک، اکانت واقعی دارند و کدام یک اصولاً در این شبکه اجتماعی و دیگر شبکههای اجتماعی به هیچ عنوان حضور ندارند و صفحات ایجاد شده متعلق به ایشان نیست. بیگمان، چنین فضای پرابهامی میتواند منجر به سوءاستفادههایی از گروهی از مردم علاقهمند به چهرهها توسط اشخاص ایجادکننده صفحات نیز شود و برخی وارد دیالوگ و بیان مطالب خصوصیشان به صاحبین این پیجها شوند و سرانجام دریابند که با شخص غیرواقعی هم کلام شدهاند.
البته شناخت درستی و نادرستی اصالت بسیاری از این صفحات کار دشواری نیست و برای نمونه، وقتی صفحه زنده یاد حمید سمندریان همچنان دوستی برخی را تأیید میکند، باید در اصالت این صفحه شک کرد یا وقتی ایلیا فراستی فرزند مسعود فراستی بر روی صفحه پدرش مینویسد که این صفحه متعلق به پدرم نیست و از ایجادکنندهاش درخواست میکند تا این صفحه را ببندد میتوان به جعلی بودن اکانت مسعود فراستی پی برد. با وجود این، انتظار میرود بازیگران و همه چهرههای سرشناس وضعیت حضورشان را در این شبکهها شفاف نمایند و اگر این صفحات متعلق به خودشان است، مسئولیتش را بپذیرند و اگر هم نیست، صراحتاً پیش از هر حاشیهای بگویند و مردم همواره در تردید درباره اصالت این صفحات باقی نمانند.
چهرهای همچون لیلی حاتمی نیز اصولاً صفحه شخصیِ در دسترس ندارد و صفحه هواداری ایجاد کرده که بیش از ۳۴۴ هزار کاربر این صفحه را به اصطلاح «لایک» کردهاند و این حجم اقبال به واسطه به روز بودن بیش از حد این صفحه بود، به گونهای که جدیدترین تصاویر و اخبار از حاتمی پیش از درج در رسانهها در این صفحه در دسترس قرار میگرفت. البته در کنار این صفحه، صفحه دیگری نیز به نام این بازیگر وجود دارد که بیش از ۷۵ هزار عضو دارد و طبیعتاً یکی از این دو صفحه فاقد اصالت است، هرچند پس از انتشار یک سلسله مطالبی روی صفحه لیلا حاتمی که همزمان با درگذشت عسل بدیعی آغاز شد، وی این صفحه را غیرقانونی خواند و از عدم حضورش در شبکه اجتماعی خبر داد.
با این حال اینکه چرا اینقدر دیرهنگام و زمانی که عدد پیگیران این پیج از سیصد هزار فزونتر گشته و منتهی به حاشیه شده، چنین تکذیبیهای رسانهای میشود جای پرسش و تأمل دارد. پیش از این، برخی چهرههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در خصوص حضورشان در این شبکه اجتماعی اظهارنظر کردند؛ اما بیشتر چهرهها همچون لیلا حاتمی سکوت کردهاند و این باعث شده برای ایرانیان مشخص نباشد، هویت صاحبین صفحاتی که در فیس بوک برای این بازیگران ایجاد شده، واقعی یا کاذب است و بسیاری از مردم با این حسن ظن که این صفحات متعلق به چهرههاست، این اشخاص را به جمع دوستانشان میافزایند یا صفحات هوادرانشان را میان علایقشان میگذارند.
از این حیث انتظار میرود بازیگران اعلام کنند که کدام یک از ایشان در فیس بوک، اکانت واقعی دارند و کدام یک اصولاً در این شبکه اجتماعی و دیگر شبکههای اجتماعی به هیچ عنوان حضور ندارند و صفحات ایجاد شده متعلق به ایشان نیست. بیگمان، چنین فضای پرابهامی میتواند منجر به سوءاستفادههایی از گروهی از مردم علاقهمند به چهرهها توسط اشخاص ایجادکننده صفحات نیز شود و برخی وارد دیالوگ و بیان مطالب خصوصیشان به صاحبین این پیجها شوند و سرانجام دریابند که با شخص غیرواقعی هم کلام شدهاند.
البته شناخت درستی و نادرستی اصالت بسیاری از این صفحات کار دشواری نیست و برای نمونه، وقتی صفحه زنده یاد حمید سمندریان همچنان دوستی برخی را تأیید میکند، باید در اصالت این صفحه شک کرد یا وقتی ایلیا فراستی فرزند مسعود فراستی بر روی صفحه پدرش مینویسد که این صفحه متعلق به پدرم نیست و از ایجادکنندهاش درخواست میکند تا این صفحه را ببندد میتوان به جعلی بودن اکانت مسعود فراستی پی برد. با وجود این، انتظار میرود بازیگران و همه چهرههای سرشناس وضعیت حضورشان را در این شبکهها شفاف نمایند و اگر این صفحات متعلق به خودشان است، مسئولیتش را بپذیرند و اگر هم نیست، صراحتاً پیش از هر حاشیهای بگویند و مردم همواره در تردید درباره اصالت این صفحات باقی نمانند.