با توجه به مطالب و تحقیقاتی که درباره شخصیت حافظ و سعدی صورت گرفته است
نظر قطعی در مورد مذهب آنها داده نشده است اما در راستای تحقیق در این
موضوع نکاتی وجود دارد که مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات آنها را مطرح
کرده است:
نخست این که با توجه به جو جامعه آن روز که اکثرمردم سنی مذهب بودند آنها عقیده واقعی خود را پنهان می کردند. و یا این که تعصب مذهبی نداشته اند. علاوه بر این قرائنی بر شیعه بودن آنها وجود دارد که این قرائن حداقل شیعه به معنای اعم یعنی دوستداری خاندان رسالت را برای آنها ثابت می کند.
به طور کلی می توان گفت: آنچه از اشعار خواجه حافظ بر میآید قدر مسلم آن است که در مشرب تصوف با صوفیان خشک سنی سازش نداشته بطوری که دیده میشود مکرر از شطح، دلق و ریا و با آن قبیل صوفیان با لهجه تمسخر و گاهی تعرض سخن می گوید و صاحبدلان را از دام تصوف و صوفیان برحذر می دارد. و علاقه مندی بیشتری درباره عرفان شیعه و نماز شب و سیر سلوک معنوی و گریه های سحری دارد که در فرهنگ اهل بیت و مذهب شیعه پر رنگ و با مذا ق شیعه سازگار تر است. مانند: صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد/ آغاز فکر با فلک حقه بـاز کرد
امّا از جانب دیگربه صوفیه شیعه یا اویسی اظهار ارادت می کند. مؤلف حبیب السیر می گوید: حافظ نسبت به شیخ زین العابدین تایبادی ارادت می ورزید و بوسیله او از مزاحمت شاه شجاع و تکفیر فقیهان شیراز رهایی یافت.
کسانی که حافظ را سنی دانسته اند چند دلیل ذکر کرده اند که عبارتند از:
1. امیر مبارزالدین محمد مظفر و شاه شجاع سنی بوده اند و سکه های سلاطین مزبور یافت شده است و حافظ آنها را مدح کرده و به آنها ارادت داشته است.
2. آن که شاعر در یکی از اشعار خود فرموده: من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق/ چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هســت. در مذهب شیعه پنج تکبیر در نماز میت باید گفت. پس شعر دلالت بر تسنن حافظ دارد.
3. در شعری بهاءالدین امام اهل تسنن را مقرب درگاه الهی دانسته است.
4. به مذهب اشعری که از فرقه های تسنن است سخن فرموده و قرآن را کلام قدیم دانسته است.
کسانی که حافظ را شیعه دانسته اند گفته اند که حافظ روابط خوبی با امراء و سلاطین مانند شیخ ابواسحاق و منصور و زین العابدین که شیعی بودند داشته در مقابل نسبت با امیر مبارزالدین محمد و شاه شجاع که سنی بودند روابطی در این حد نداشته است. مدح حافظ درباره حاکمان شیعه قوی تر و بیشتر از حاکمان سنی است.
می توان گفت عدم اظهار تشیع از سوی حافظ و رابطه با امرای سنّی از تقیه بوده که از اصول شیعه به شمار می رود.
سعدی: سعدی در بین سال های 610 تا 615 در شیراز به دنیا آمد و در سن 75 سالگی دار فانی را وداع گفت. سعدی قصیده ای دارد که در آن نخست پیامبر و سپس خلفای چهارگانه را ستوده است. ادبیات و تعبیرات او در این قصیده درباره خلفای سه گانه همان تعبیرات اهل سنت است. این امر با توجه به ترکیب مذهبی جامعه که بیشتر آنها اهل سنت هستند و رویه غالب نوشته ها مجبور به رعایت جو حاکم می باشند قابل توجیه می باشد.
نتیجه ای که در پایان می توانیم بگیریم این است که اولاً مذهب غالب مردم ایران در زمان حافظ و سعدی سنی بوده است اما سنیگری آنها آمیخته با تعصب نبوده و محبت اهل بیت را هم داشته اند مثلاً سعدی در یکی از اشعارش می گوید: سعـدی اگر عاشقی کنی و جوانی/ عشق محمّد بس است و آل محمّد. از این روی می توان گفت، سعدی دوستدار حقیقی خاندان پیامبر(ص) بوده است. شاید بتوان حافظ را شیعه دانست چون گرایش حافظ و تصریحات او بیش از دیگران او را به شیعه نزدیک می کند. علاوه بر این حافظ از مدح خلفا که سنت رایج تمام شعرا و مؤلفان بود در ابتدای کتابش پرهیز کرده اما درباره پیامبر(ص) و امیرمومنان اشعار جامع و عارفانه ای سروده.
این احتمال وجود دارد که آنها به جهت جو جامعه، تشیع خود را مخفی می کردند و در باطن به حقیقت رسیده باشند، چنان که نظر برخی از علما این گونه است.
قاضی نورالله شوشتری و برخی دیگر از علما حافظ و سعدی را شیعه دانسته و دلایلی برای گفته خود آورده اند.
قدم دریغ مدار از جنازه حافظ/ که گرچه غرق گناه است می رود به بهشت/ حافــظ اگر قــدم زنی در ره خاندان بصدق/ بدرقه رهت شود همت شحنه نجف. که منظور از خاندان می تواند اهل بیت پیامبر باشد و نیز شحنه نجف کسی غیر از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیست.
منبع:نامه
نخست این که با توجه به جو جامعه آن روز که اکثرمردم سنی مذهب بودند آنها عقیده واقعی خود را پنهان می کردند. و یا این که تعصب مذهبی نداشته اند. علاوه بر این قرائنی بر شیعه بودن آنها وجود دارد که این قرائن حداقل شیعه به معنای اعم یعنی دوستداری خاندان رسالت را برای آنها ثابت می کند.
به طور کلی می توان گفت: آنچه از اشعار خواجه حافظ بر میآید قدر مسلم آن است که در مشرب تصوف با صوفیان خشک سنی سازش نداشته بطوری که دیده میشود مکرر از شطح، دلق و ریا و با آن قبیل صوفیان با لهجه تمسخر و گاهی تعرض سخن می گوید و صاحبدلان را از دام تصوف و صوفیان برحذر می دارد. و علاقه مندی بیشتری درباره عرفان شیعه و نماز شب و سیر سلوک معنوی و گریه های سحری دارد که در فرهنگ اهل بیت و مذهب شیعه پر رنگ و با مذا ق شیعه سازگار تر است. مانند: صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد/ آغاز فکر با فلک حقه بـاز کرد
امّا از جانب دیگربه صوفیه شیعه یا اویسی اظهار ارادت می کند. مؤلف حبیب السیر می گوید: حافظ نسبت به شیخ زین العابدین تایبادی ارادت می ورزید و بوسیله او از مزاحمت شاه شجاع و تکفیر فقیهان شیراز رهایی یافت.
کسانی که حافظ را سنی دانسته اند چند دلیل ذکر کرده اند که عبارتند از:
1. امیر مبارزالدین محمد مظفر و شاه شجاع سنی بوده اند و سکه های سلاطین مزبور یافت شده است و حافظ آنها را مدح کرده و به آنها ارادت داشته است.
2. آن که شاعر در یکی از اشعار خود فرموده: من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق/ چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هســت. در مذهب شیعه پنج تکبیر در نماز میت باید گفت. پس شعر دلالت بر تسنن حافظ دارد.
3. در شعری بهاءالدین امام اهل تسنن را مقرب درگاه الهی دانسته است.
4. به مذهب اشعری که از فرقه های تسنن است سخن فرموده و قرآن را کلام قدیم دانسته است.
کسانی که حافظ را شیعه دانسته اند گفته اند که حافظ روابط خوبی با امراء و سلاطین مانند شیخ ابواسحاق و منصور و زین العابدین که شیعی بودند داشته در مقابل نسبت با امیر مبارزالدین محمد و شاه شجاع که سنی بودند روابطی در این حد نداشته است. مدح حافظ درباره حاکمان شیعه قوی تر و بیشتر از حاکمان سنی است.
می توان گفت عدم اظهار تشیع از سوی حافظ و رابطه با امرای سنّی از تقیه بوده که از اصول شیعه به شمار می رود.
سعدی: سعدی در بین سال های 610 تا 615 در شیراز به دنیا آمد و در سن 75 سالگی دار فانی را وداع گفت. سعدی قصیده ای دارد که در آن نخست پیامبر و سپس خلفای چهارگانه را ستوده است. ادبیات و تعبیرات او در این قصیده درباره خلفای سه گانه همان تعبیرات اهل سنت است. این امر با توجه به ترکیب مذهبی جامعه که بیشتر آنها اهل سنت هستند و رویه غالب نوشته ها مجبور به رعایت جو حاکم می باشند قابل توجیه می باشد.
نتیجه ای که در پایان می توانیم بگیریم این است که اولاً مذهب غالب مردم ایران در زمان حافظ و سعدی سنی بوده است اما سنیگری آنها آمیخته با تعصب نبوده و محبت اهل بیت را هم داشته اند مثلاً سعدی در یکی از اشعارش می گوید: سعـدی اگر عاشقی کنی و جوانی/ عشق محمّد بس است و آل محمّد. از این روی می توان گفت، سعدی دوستدار حقیقی خاندان پیامبر(ص) بوده است. شاید بتوان حافظ را شیعه دانست چون گرایش حافظ و تصریحات او بیش از دیگران او را به شیعه نزدیک می کند. علاوه بر این حافظ از مدح خلفا که سنت رایج تمام شعرا و مؤلفان بود در ابتدای کتابش پرهیز کرده اما درباره پیامبر(ص) و امیرمومنان اشعار جامع و عارفانه ای سروده.
این احتمال وجود دارد که آنها به جهت جو جامعه، تشیع خود را مخفی می کردند و در باطن به حقیقت رسیده باشند، چنان که نظر برخی از علما این گونه است.
قاضی نورالله شوشتری و برخی دیگر از علما حافظ و سعدی را شیعه دانسته و دلایلی برای گفته خود آورده اند.
قدم دریغ مدار از جنازه حافظ/ که گرچه غرق گناه است می رود به بهشت/ حافــظ اگر قــدم زنی در ره خاندان بصدق/ بدرقه رهت شود همت شحنه نجف. که منظور از خاندان می تواند اهل بیت پیامبر باشد و نیز شحنه نجف کسی غیر از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیست.
منبع:نامه
اهل سنت محبت زیادی به اهل بیت دارن حافظ و سعدی بدون شک سنی بوده اند و دلایل محکم هست در مورد این قضیه و تمام شاعران سنی بوده و مذهب غالب مردم ایران سنی بوده - مطالب بی پایه و بی اساس نشر ندهید لطفا
قطعا سعدی سنی بوده؟؟؟؟؟!!!!!!
واقعا برام عجیبه که چه راحت با خیال و اوهام درباره یه نفر نظر میدید
شما همین الانش هم درباره شیعه ها با طعنه و کنایه حرف میزنید ... واقعا باورتون میشه امام شیعه ها رو دوست داشته باشید...؟؟؟؟؟؛!!!!!!
در زلف چون کمنش ای دل مپیچ کانجا ...سرها بریده بینی بی جرم وبی جنایت ،_ رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس ......((گویی ولی شناسان رفتند ازین ولایت
اگر فرزندان من ما برادر هستیم چه فرق میکند این شعرای عزیز سنی یا شیعه باشند این افکار را دور بریزید