محمدرضا جلائی پور همسر سابق فاطمه شمس که هردو در انگلیس ساکنند در سال ۸۸ برای راه اندازی کمپین پویش موج سوم از انگلیس به ایران بازگشتند و با فضا سازی کاذب به نفع خاتمی به سازماندهی تجمعات غیر قانونی در قبل و بعد از انتخابات دست زدند.
محمدرضا جلائی پور فرزند حمیدرضا جلائی پور مدیر مسئول نشریات زنجیره ای چند ماه قبل برای انتخابات سال ۹۲ با نگارش متنی با عنوان «چهل دلیل در ضرورت نامزدی خاتمی» اجرای همان پروژه چهار سال قبل را کلید زد که با استقبال چندانی روبرو نشد و حتی بيبيسي با تبلیغ براي حضور خاتمی در انتخابات به کمک آمد.
فاطمه شمس همسر سابق محمد رضا جلائی پور با انتشار متنی در صفحه شخصیاش در فیسبوک به اجرای این نمایش تکراری اعتراض کرد و نوشت «آقا این بساط دعوت و پافشاری به حضور یک کاندیدا در انتخابات و نیامدن او واقعن یعنی چه؟ این بساط مگر سال ۸۷ دقیقن به همین شکل برپا نبود؟ یادم هست چندین ماه شب و روز نداشتیم ما که مدام دم این و آن را ببینیم که نامه امضا کنند و بیانیه بدهند و حمایت کنند از حضور همین کاندیدا در انتخابات. این تکرار عبث و چرخه معیوب تاریخ را تا کی میخواهیم ادامه بدهیم؟ آن سال هم ایشان نمیآمد. بعد آمد. بعد چون دیگری آمد ایشان رفت کنار. حالا دوباره روز از نو روزی از نو. دوباره از این طرف اصرار و از آن طرف انکار. هی نامه بنویسند و التماس کنند».
انتشار نامه های خواهش و التماس از خاتمی با امضاء افراد ناشناخته آنقدر بی رونق بود که امضاء چند نفر را جعل کردند علی تقی پور که نامش را در زیر التماس نامه ای با عنوان «دعوت نامه ۱۴۰ تن از زندانیان و فعالین سیاسی اصلاح طلب مازندران از خاتمی» دید آن را تکذیب کرد و نوشت: «یادم نمی یاد این بیانیه رو امضا کرده باشم و کلن هر بیانیه ای را که امضا کنم مطالبه محور خواهد بود نه خواهش و التماس» و با اشاره به لحن ملتمسانه و ستایش گرا نه از خاتمی نوشته است «من خدا رو اینجوری ستایش نمیکنم».
یکی از حامیان سران فتنه با اشاره به نفاق اصلاح طلبان اکثریت دعوتکنندگان خاتمی را اینگونه توصيف کرد «بخش وسیعی از دعوت کنندگان آقای خاتمی، و نه همه آنها، کسانی هستند که در دوره هشت ساله اصلاحات به زر و زوری رسیده بودند و هنوز طعم شیرین آن روزها زیر دندانشان مانده است. افرادی که بعد از دوران اصلاحات از رانتها و وامها و میزها و هدیهها بی نصیب شدند، کسانی که آمدن و نیامدن آقای خاتمی نسبت مستقیمی به نجات و مرگ منافع شخصی شان دارد و متزورانه این آمدن یا نیامدن را مترادف نجات و مرگ کشور معنا میکنند. ».
تردید خاتمی موجب دلسردی و یاس بسیاری از هوادارانش شده که در آرزوی تکرار ولنگاری دوران موسوم به اصلاحاتند.
بسیاری از همفکران و اعضاء کابینهاش نظیر مهاجرانی و سازگارا و رمضان پور و...به غرب پناهنده شده و در کنار گروهکهای ضد انقلاب بر ضد نظام فعالند.