۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۶
ضرورت استفاده از افعال معکوس برای بعضی ها؛

لطفاً این مطلب را نخوانید!

عزیز من! خواننده محترم! مخاطب گرامی! این همه فضای آزاد و مجاز در این پایگاه خبری برای خواندن، دیدن و کلیک کردن است چرا سراغ آن ها نرفته اید؛ همین یک جا را که از شما خواهش کردم نخوانید دقیقاً سراغ آن آمده اید؟!! نکند با ما لجبازی می کنید!؟ یا اینکه قصد دارید هر چه می شنوید دقیقاً عکس آن عمل کنید؟ نه! فکر نمی کنم اهل لجبازی کردن باشید. آخر این کار در شأن شما نیست. ولی آخر پس چرا....؟
کد خبر : ۱۰۸۱۱۲
صراط:این مسأله مرا یاد وضعیت این روزهای کشور انداخت. حتماً خود شما به خوبی مشاهده می کنید اوضاع و احوال کنونی جامعه را. هر کاری که عده ای از علما، بزرگان و خردمندان جامعه توصیه می کنند که انجام ندهید برخی افراد که متأسفانه در دایره نخبگان جامعه هم قرار می گیرند بلافاصله انجام می دهند. به عنوان مثال به نمونه های زیر توجه کنید:
نمونه اول: توصیه های زیادی از سوی خردمندان و دلسوزان جامعه می شود مبنی بر اینکه افرادی که از اقبال مردمی بالا برخوردار نیستند، برنامه خاصی ندارند و یا افراد لایق تر از آن ها در عرصه رقابت حاضرند، داوطلب انتخابات ریاست جمهوری نشوند. ولی در کمال ناباوری هر روز افراد جدیدی اعلام کاندیداتوری می کنند که از شدت تعجب انسان شاخ در می آورد. بعضی از آنها به نظرمی آید حتی رجل سیاسی هم نیستند. (اسم نمی برم منظورم چه کسانی است چون شما بهتر از من می دانید.) 

نمونه دوم: عده ی قابل توجهی از علما و سیاسیون کشور می خواهند جشن پر هزینه ورزشگاه آزادی برگزار نشود. ولی کو گوش شنوا؟! (تا آنجا که آيت‌الله مکارم‌شيرازي از مراجع عظام تقليد با اشاره به اخبار منتشره در جرايد مبني بر اين که دولت قصد برگزاري مراسم تقدير از دست‌اندرکاران سفرهاي نوروزي را دارد، از برگزار‌کنندگان خواست تا به مردم دروغ نگويند و اگر مي‌خواهند کار انتخاباتي بکنند، صراحتاً آن را به مردم اعلام کنند) 

نمونه سوم: علی رغم توصیه های مکرر مقام معظم رهبری و دلسوزان انقلاب اسلامی مبنی بر حفظ آرامش و وحدت در کشور (خصوصاً در آستانه برگزاری دو انتخابات حساس ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی) باز هم برخی در جمع عمومی مردم و در حضور رسانه های داخلی و خارجی از ادبیاتی استفاده می کنند که درشأن جایگاه آن ها و ملت ایران نیست. به این واژگان و جملات نخ نما دقت کنید: " شما عددی نیستید، بگم تا ملت بدانند؟، هر گوشه‌ای از پرونده‌تان را بالا بزنیم دیگر جایی در بین ملت ایران نخواهید داشت ... و سایر مواردی از این قبیل" که چیزی جز ایجاد هیجانات کاذب در کشوربه همراه ندارد. 

بعضی اوقات با خود فکر می کنم در پسِ این اتفاقات و صحبت ها چه منافعی می تواند وجود داشته باشد؟ راستش من که هر چه فکر کردم به جایی نرسیدم. این اتفاقات و موضع گیری ها در واقع راه انداختن بازی هایی است که برنده ندارد. و همه در آن بازنده اند. پس دلیلش چیست؟ واقعاً نمی دانم. 

به نمونه های ذکر شده فوق می توان موارد دیگری هم اضافه کرد که چون سوهانی روح انسان را آزار می دهد. نمی دانم بهترین راهکار چیست ولی شاید برای اصلاح رفتار بعضی از افراد خاص (که به نظر می رسد یک جورایی دارند لجاجت می کنند) باید از افعال معکوس استفاده کرد!

رعایت تقوای جمعی (که رهبر معظم انقلاب بارها بدان توصیه کرده اند)، بهره مندی از تفکر سیستمی، ترجیح منافع اجتماعی بر منافع شخصی و گوش کردن به توصیه ها و نصایح دلسوزان، بزرگان و خردمندان جامعه ضرورتی است که عدم توجه به آن به ضرر کشور تمام خواهد شد.
منبع: الف