"گروه سیاسی صراط" - سوم تیر 84 بود که فردی با دست های خالی توانست در برابر تمامی قدرت های داخلی متحد و متفق، چیرگی یابد و به لطف ظاهر ارزشی و شعارهای انقلابی اش، از فرش به عرش طی طریق نماید.
احمدی نژاد تازه به قدرت رسیده، در حالی با شعار بازگشت به اهداف اصیل انقلاب به قدرت رسید که طی 16 سال گذشته، تحقق چنین شعارهایی در حد «شعار» به نظر می رسید و قصور و تقصیرهای گذشته موجب کمرنگ تر شدن بیش از پیش اهداف اولیه شکل گیری نظام جمهوری اسلامی شده بود.
در چنین شرایطی، با وجود تغییر ذائقه اجتماعی و سیاسی عوام، طی سالهای قبل و با توجه به مانع تراشی ها و سنگ اندازی های رقبای رئیس جمهور جدید، اما احمدی نژاد از پای نایستاد و بی اعتنا به فشارها و کارشکنی ها در داخل و خارج، مصمم تر از گذشته برای دستیابی به آرمان هایش تلاش می کرد.
احمدی نژاد یکه و تنها، یک تنه به مصاف اسرائیلیات هولوکاست رفت؛ آمریکای جهانخوار را در زمین حریف به چالش کشید؛ عنوان سومین شخصیت محبوب جهان اسلام را کسب نمود؛ ملوانان متجاوز روباه پیر را در نهایت اقتدار، دربند و سپس آزاد کرد؛ «اللهم عجل لولیک الفرج ...» را به گوش عالمیان رساند؛ دستیابی به فناوری صلح آمیز هسته ای را حق مسلم ما دانست و ... .
اما مرور زمان، چنین شخصیتی را دچار دگردیسی کرد و اهداف، آرمان ها و اولویت هایش را جایگزین نمود!
یکی از بزرگترین اشتباهات محمود احمدی نژاد، مشغولیت در مناقشات بی ثمر داخلی بود؛ چنانچه وی برخلاف گذشته که رویه سکوت و بی اعتنایی به مخالفین وطنی را در پیش گرفته بود، اینبار در مقام پاسخگویی بر می آمد و موضعی تهاجمی را اتخاذ نمود.
از این رو چندان غیر قابل پیش بینی نبود که احمدی نژاد دیگری تاب و توانی برای تقابل با اسرائیل و تخاصم با آمریکا نداشته باشد، چراکه درگیری در جناح داخل دیگر رمقی برایش باقی نگذاشته بود!
احمدی نژاد دچار تفرقه شد و سررشته حکومت داری را از دست داد و خواسته یا ناخواسته در همان مسیری گام برداشت که مدنظر طراحان عبارت مشهور «تفرقه بیانداز و حکومت کن» بود!
بیاد آورید سخنان چند سال پیش شیمون پرز، رئیس رژیم مجعول صهیونیستی را بدین مضمون که: «ما باید وضعیتی به وجود بیاوریم که در آن، بودن با احمدی نژاد به یک ننگ تبدیل شود.»
با در نظرگیری سرمایه گذاری ها و فعالیت های گسترده جبهه مخالفین جمهوری اسلامی به جهت تحقق شعار فوق، اما سهم بسزای شخص محمود احمدی نژاد در کاهش میزان محبوبیتش نیز غیر قابل اغماض است!
اگر «ولایت مداری» نه در حرف بلکه در عمل به اثبات می رسید؛ اگر تمام اعتبار و آبروی مهرورزان خرج «آقای میم» نمی شد؛ اگر «دلسوزان و منتقدان خیرخواه» همسنگ «دشمنان و مغرضین بالفطره» محسوب نمی شدند؛ اگر تحمل شنیدن نظرات مخالف وجود داشت و اعتراف به اشتباه، ننگ شمرده نمی شد؛ اگر «قول شرف» عملی می شد و «سازمان» به «صندوق» تبدیل نمی شد؛ اگر «بیداری اسلامی»، «بیداری انسانی» نام نمی گرفت و ... اگر و اگر و اگر!
با این حال آیا می توان عدم مراعات تمامی موارد فوق را به بر گردن جریانات داخلی و رسانه های مخالف دولت انداخت؟!
و آیا می توان وجهه کنونی دولت در نزد افکار عمومی را تماماً ناشی از توطئه های گسترده جبهه غرب به سرکردگی آمریکا و اسرائیل غاصب دانست؟!
متأسفانه اینجاست که باید گفت: «از ماست که بر ماست». نه شرایط تغییر کرده و نه زمین و زمان عوض شده اند. این مردم تحت فشار همان مردمی هستند که در دو دوره انتخابات به محمود احمدی نژاد رأی داده اند. این روزنامه ها و سایت های مخالف همان رسانه هایی هستند که همه و همه در سال 84 به حمایت از احمدی نژاد برخاستند. این منتقدین امروز همان وزیران معزول دیروز دولت عدالت محورند. آمریکا همان آمریکا و اسرائیل همان اسرائیل است. اما یک چیز عوض شده و آن خلق و خو و منش و رفتار و سکنات رئیس خدمتگزار است!
هم اکنون 8 سال از 84 گذشته و مغرضان و معاندان تمام تلاش خود در قبولاندن اینکه "سوم تیر 84 اشتباهی محض بود" را بکار بسته اند!
از این رو شخص محمود احمدی نژاد نه بعنوان شخصیتی حقیقی، بلکه بعنوان نماد چنین گفتمانی محسوب می شود و می باید تمام مساعی خویش را برای اعتلای آن بکار بندد تا حماسه سوم تیر، اشتباه محض لقب نگیرد.
در چنین شرایطی از دولتمردان و بالاخص شخص رئیس جمهور انتظار می رود که با کیاست و رعایت مصالح نظام، موجبات تداوم گفتمان سوم تیر را فراهم آورند.
احمدی نژاد تازه به قدرت رسیده، در حالی با شعار بازگشت به اهداف اصیل انقلاب به قدرت رسید که طی 16 سال گذشته، تحقق چنین شعارهایی در حد «شعار» به نظر می رسید و قصور و تقصیرهای گذشته موجب کمرنگ تر شدن بیش از پیش اهداف اولیه شکل گیری نظام جمهوری اسلامی شده بود.
احمدی نژاد یکه و تنها، یک تنه به مصاف اسرائیلیات هولوکاست رفت؛ آمریکای جهانخوار را در زمین حریف به چالش کشید؛ عنوان سومین شخصیت محبوب جهان اسلام را کسب نمود؛ ملوانان متجاوز روباه پیر را در نهایت اقتدار، دربند و سپس آزاد کرد؛ «اللهم عجل لولیک الفرج ...» را به گوش عالمیان رساند؛ دستیابی به فناوری صلح آمیز هسته ای را حق مسلم ما دانست و ... .
اما مرور زمان، چنین شخصیتی را دچار دگردیسی کرد و اهداف، آرمان ها و اولویت هایش را جایگزین نمود!
یکی از بزرگترین اشتباهات محمود احمدی نژاد، مشغولیت در مناقشات بی ثمر داخلی بود؛ چنانچه وی برخلاف گذشته که رویه سکوت و بی اعتنایی به مخالفین وطنی را در پیش گرفته بود، اینبار در مقام پاسخگویی بر می آمد و موضعی تهاجمی را اتخاذ نمود.
از این رو چندان غیر قابل پیش بینی نبود که احمدی نژاد دیگری تاب و توانی برای تقابل با اسرائیل و تخاصم با آمریکا نداشته باشد، چراکه درگیری در جناح داخل دیگر رمقی برایش باقی نگذاشته بود!
احمدی نژاد دچار تفرقه شد و سررشته حکومت داری را از دست داد و خواسته یا ناخواسته در همان مسیری گام برداشت که مدنظر طراحان عبارت مشهور «تفرقه بیانداز و حکومت کن» بود!
بیاد آورید سخنان چند سال پیش شیمون پرز، رئیس رژیم مجعول صهیونیستی را بدین مضمون که: «ما باید وضعیتی به وجود بیاوریم که در آن، بودن با احمدی نژاد به یک ننگ تبدیل شود.»
با در نظرگیری سرمایه گذاری ها و فعالیت های گسترده جبهه مخالفین جمهوری اسلامی به جهت تحقق شعار فوق، اما سهم بسزای شخص محمود احمدی نژاد در کاهش میزان محبوبیتش نیز غیر قابل اغماض است!
اگر «ولایت مداری» نه در حرف بلکه در عمل به اثبات می رسید؛ اگر تمام اعتبار و آبروی مهرورزان خرج «آقای میم» نمی شد؛ اگر «دلسوزان و منتقدان خیرخواه» همسنگ «دشمنان و مغرضین بالفطره» محسوب نمی شدند؛ اگر تحمل شنیدن نظرات مخالف وجود داشت و اعتراف به اشتباه، ننگ شمرده نمی شد؛ اگر «قول شرف» عملی می شد و «سازمان» به «صندوق» تبدیل نمی شد؛ اگر «بیداری اسلامی»، «بیداری انسانی» نام نمی گرفت و ... اگر و اگر و اگر!
با این حال آیا می توان عدم مراعات تمامی موارد فوق را به بر گردن جریانات داخلی و رسانه های مخالف دولت انداخت؟!
و آیا می توان وجهه کنونی دولت در نزد افکار عمومی را تماماً ناشی از توطئه های گسترده جبهه غرب به سرکردگی آمریکا و اسرائیل غاصب دانست؟!
متأسفانه اینجاست که باید گفت: «از ماست که بر ماست». نه شرایط تغییر کرده و نه زمین و زمان عوض شده اند. این مردم تحت فشار همان مردمی هستند که در دو دوره انتخابات به محمود احمدی نژاد رأی داده اند. این روزنامه ها و سایت های مخالف همان رسانه هایی هستند که همه و همه در سال 84 به حمایت از احمدی نژاد برخاستند. این منتقدین امروز همان وزیران معزول دیروز دولت عدالت محورند. آمریکا همان آمریکا و اسرائیل همان اسرائیل است. اما یک چیز عوض شده و آن خلق و خو و منش و رفتار و سکنات رئیس خدمتگزار است!
هم اکنون 8 سال از 84 گذشته و مغرضان و معاندان تمام تلاش خود در قبولاندن اینکه "سوم تیر 84 اشتباهی محض بود" را بکار بسته اند!
از این رو شخص محمود احمدی نژاد نه بعنوان شخصیتی حقیقی، بلکه بعنوان نماد چنین گفتمانی محسوب می شود و می باید تمام مساعی خویش را برای اعتلای آن بکار بندد تا حماسه سوم تیر، اشتباه محض لقب نگیرد.
در چنین شرایطی از دولتمردان و بالاخص شخص رئیس جمهور انتظار می رود که با کیاست و رعایت مصالح نظام، موجبات تداوم گفتمان سوم تیر را فراهم آورند.
ای کاش کسانی که دم از ولایت می زنند ،یاران واقعی ولایت را نیز بشناسند.
---- با شعار ظهور و ارتباط با امام و حکومت حقه و عدالت خط قرمزی و زمینه ساز ظهور و بهار دوستان اسراییل سال 92 = امید اسراییل برای فتنه انتخاباتی
احمدی نژادم همونی بود که ما می خواستیم منتها نمی دونم چی کارش کردید که کم کم کاراش شبیه --- سازندگی(اشرافی گری) و اصلاحات(ولنگاری) شد.
آیاوادادگی وسیاست تنش زدایی زمان خاتمی باعث شدکه ایران محور شرارت نشود؟
حضرت آقادردیداردولتیهافرمودندعلت دشمنی باشمااین است که تاکنون برمواضع انقلابی خود مانده اید.
"مظلومترازبهشتی امروزتویی"
بدبختی و بی فرهنگی و بی دینی و گشنگی . تبدیل شدیم به یه مشت آدم عقده ای و بی اعصاب
با اینکه طرفدار مشایی هستم اما در صورتی که او در انتخابات حضور نداشته باشد ترجیح میدهم به یک کاندیدای اصلاح طلب رای بدهم و چه کسی بهتر از خاتمی که تا حدودی می تواند اصولگرایان را کنار بزند
مشایی در صورت انتخاب شدن همانند خاتمی می تواند چهره ی تخریب شده ایران را باز سازی کند و به طبع رفع تحریمها و تهدیدها موجب ارامش بازارهای اقتصادی ایران میگردد
اما اگر کاندیدای اقتدارگرایان با رد صلاحیت های متوالی از مشایی و خاتمی بخواهند ریاست جمهوری را بدست اورند میتوانیم بار دیگر شاهد اتفاقات سال های دهه 60 باشیم
قدرت گرفتن بیش از حد --- و اسلام گرایان طالبانی ، موج دوباره تهدیدهای بین المللی ، بهم ریختگی در کشور ، تجزیه طلبی و.......
اگه حلال بود شرط ميبستم اين آقاي ناشناس از اون منافقاي پيرو فرقه ضاله رجوي باشه.
واقعاً دلم ميسوزه واسه دكتر كه اينطور خودشو از چشم انداخت.....
و زبون فتنه گرا رو دراز كرد.
خودتم اعتراف کردی که ما زیادیم
زنده باد مهندس مشــــــــــــــــــایی
جداً از كجا فهميدي ايران دوست جان؟؟
راستي خبر داري تو جامعه هم امثال من زيادن؟
راستی میدانید یکی از اتهامات کوفیان به مولا علی این بود که مولا نماز نمی خواند!؟
باید در مسائل مهم به افراد مطمئن و صاحب نظر رجوع کرد. به کلام رهبر دقت کنید.
می دونستی مولا علی را کسی شهید نمود که مقید به نماز شب هم بود و جای مهر بر پیشانی داشت!!!!!!
اگه دروغ میگم بگو؟مگ غیر از اینه.فکر کنم با برادران....در ارتباط باشی؟!
دروغت از اونجایی ثابته که میگی حتی اگر وحی نازل بشه که --- منحرفه من قبول نمیکنم.
البته بیدار شدن هم لیاقت می خواد
ان شاء الله به امید خدا
برای گور به گور شدن صراط فاتحه ....
واقعاً دلم ميسوزه واسه دكتر كه اينطور خودشو از چشم انداخت.....
و زبون فتنه گرا رو دراز كرد.
البته این جمله شماکه: "این روزنامه ها و سایت های مخالف همان رسانه هایی هستند که همه و همه در سال 84 به حمایت از احمدی نژاد برخاستند." کامل نیست زیرا مخالفان دولت دودستهاند بعضی از همان ابتدا مخالف بودند زیرا این گفتمان را نمیپسندند و اکنون هم تمام تلاششان این است که با پررنگ کردن انحرافات دولت و کوبیدنش، با یک تیر دو نشان بزنند و علاوه بر دولت که اشتباهاتش آشکار است کسانی که به دنبال آن گفتمان هستند را هم مانند دولت و اشتباه معرفی کنند.
اما دسته دیگر مخالفان دولت همانهایی هستند که شما به درستی اشاره کردید در 84 و حتی 88 حامی دولت بودند اما با گردش او آنها درمسیر خود تغییر ندادند.
2- انجمن حجتیه نوین رد صلاحیتش قطعی است
3- خود حاج ......... اگه قرار باشه دوباره صلاحیتش بررسی بشه قطعا ردده
میخوای شورای نگهبان رو تعطیل کنیم تو جاش کار کنی
اين بلا بر سر نماينده سابق ما هم آمد آدم بسيار بزرگي بود اما با يك اظهار نظر غير منطقي تمام دوستانش او را رها كردند و او را كمك نكردند تا حتي رد صلاحيت هم شد.
اما دكتر احمدي نژاد به نظر مي رسد با توجه به مقابله با ثروتمندان و عدم همراهي ديگر --- به علت دست داشتن در كاسه، راهي به جز تخريب او نداشتند و تو اي صراط شروع به تخريبي كردي كه خود زني است و هر كه از دور مي بيند به ما مي خندد و ميگويد خودشان راي دادن تعريف كردند و حالا چون دو دوره او تمام شده بر عليهش حرف مي زنند و دنبال يكي ديگه راه مي فتند.
و دكتر راهي نداشت مگر فرياد از بي توجهي و بي عدالتي و عنوان نمونه در مجلس شواي اسلامي با پخش كردن فيلم به همه فهماند كه مملكت توسط يك عده ي قليل با زدو بندهاي فروان بين خودشان مي چرخد و به همين دليل است كه كارها درست نمي شوند و تو اي صراط چرا گزارش درباره واردكنندگان و سابقه آنها تهيه نمي كنني كه ببيني چند تاي آنها از نيروهاي --- و ---- هستند و درد دكتر را بفهمي
ولی خودمونیما تو دروغ گفتن و خیال پردازی خیییییییییییلی استادی نه خوشم اومد بالاخره هر چی نباشه جز رسانه های زر و زوری دیگه
بعید میدانم جرات کنی اینو بذاری
نه جداً ديدين؟!!!
همش تهمت و "چقدر ميگيري و چرا سوختي و ........"
بابا فعلاً كه زر و زور دست دارو دسته شماست!
اگه عرضه داري مودبانه و منطقي بيا مقاله صراط رو نقد كن.
قرص حجتیه میخوری ؟
--- بعداز8سال ميشودخائن ومهره آمريكا.
--- هم بعداز8سال ميشودمنحرف.
حالاكي درستكاره؟براي ماايرانيها:
عالمي ديگرببايدساخت وزنوآدمي.....
ای آقایانی که همش دم از بیصرت نداشته تان میزنید به یاد بیارید سخنان هشت سال قبل سید محمد خاتمی که در حرم رضوی گفت که این جریانی که راه افتاده به زودی گریبان خودتان را هم خواهد گرفت و یا سخنان هاشمی که در نماز جمعه بعد از انتخابات خواند و گفت شکایتم را به خدا می برم، ولی شما سرمست از پیروزی بدست آمده گوشتان به این حرفها بدهکار نبود.
این شخص را شما با حمایتهای بیجایتان به این پست رساندید و حالا هم بچشید. خود کرده را تقدیر نیست.
می تونی این نظم را هم منتشر نکنی ولی حداقل به گوش همکاران صراطی تان برسانید.
بهمین علت کلیه دوستان وحامیان خودرا از دست داد !!!
خدا همه مارا آخر وعاقبت بخیر کند .
چون با توجه به شناختی که دارم و رویه "حزب بادی" صراط، درک چنین مطالبی برای غفاریان و دو - سه رفیق --- بسیار مشکل است.
اما جای بسی خوشحالی است که چنین یادداشت نسبتا منصفانه ای به صراطی که به هتاکی، حماقت و --- معروف و مشهور است، پیشنهاد و در آن منتشر شده.
جای بسی خرسندی است که صراط هم در صراط قرار گیرد.
آيا هنگام استغفار اصولگرايان فرا نرسيده است؟
1- ابتدا بايد ديد که اصحاب فتنه و برخي از دستاندرکاران دولتهاي سازندگي و اصلاحات با کدام احمدينژاد مخالفت ميکردند و کداميک از ويژگيها و خصوصيات ايشان را نميپسنديدند؟! و در همان حال اصولگرايان از کدام احمدينژاد حمايت کرده و براي ادامه رياست جمهوري ايشان در دوره دهم توان فراواني را به ميدان آورده بودند؟ آقاي دکتر احمدينژاد سال 88 داراي خصوصيات و امتيازات برجستهاي بود که نه فقط هيچيک از رؤساي جمهور و دولتمردان دولتهاي سازندگي و اصلاحات از آن-يا بسياري از آن امتيازات- برخوردار نبودند بلکه در مواردي يکصد و هشتاد درجه با آن امتيازات برجسته و کمنظير فاصله داشتند. از جمله آن امتيازات ميتوان به چند نمونه زير اشاره کرد:
الف- دولتهاي سازندگي و اصلاحات حلقه بستهاي از مديران و مسئولان را پديد آورده و مسئوليتها را به گونهاي که انگار ارثيه پدري آنهاست، در ميان خود تقسيم کرده بودند و اين مسئوليتها را با تغيير دولتها به يکديگر پاس ميدادند. احمدينژاد اين حلقه بسته را شکافت و مسئوليتها را به نيروهاي جديد و تازهنفسي واگذار کرد که عليرغم توانمنديهاي فراوان هرگز به آنان اجازه و فرصت ورود به حلقه مورد اشاره، داده نشده بود.
2- احمدينژاد امکانات و ثروت ملي را به تهران و چند شهر بزرگ ديگر اختصاص نداد بلکه دورافتادهترين نقاط کشور را نيز از اين موهبت برخوردار کرد.
3- دولت نهم با سفرهاي استاني، از نزديک با مشکلات مردم و نيازهاي آنان آشنا شد و به تعبير آقاي احمدينژاد کابينه 70 ميليوني تشکيل داد. اعضاي هيئت دولت در اين سفرها به نقاط دورافتادهاي از ايران اسلامي رفتند که تا آن هنگام پاي هيچ مسئول درجه چندمي هم به آنجا نرسيده بود.
4- دولت نهم با سادهزيستي و مردم دوستي خود، زندگي اشرافي برخي از دولتمردان و مسئولان دولتهاي سازندگي و اصلاحات را با چالش جدي روبرو کرد.
5- ميزان عمران و آباداني که از سوي دولت نهم در سراسر کشور انجام گرفت در بسياري از موارد کمنظير و دهها برابر دولتهاي سازندگي و اصلاحات بود و در برخي از نمونهها نيز بينظير بوده است.
6- برخلاف دولتمردان سازندگي و اصلاحات، دولت نهم بيشترين خدمترساني را به اقشار محروم و مستضعف جامعه- يعني ولي نعمتهاي انقلاب- اختصاص داده بود.
7- رئيس دولت نهم برخلاف دولتمردان سازندگي و اصلاحات در مقابل اخم وتشر و باجخواهي قدرتهاي استکباري کوتاه نيامده و از حقوق ملت و نظام دفاع جانانه ميکرد، که چالش هستهاي يکي از بارزترين نمونههاي اين ايستادگي شجاعانه است.
8- دولت نهم، گفتمان امام و انقلاب را سرلوحه برنامههاي خود قرار داده بود تا آنجا که رهبر معظم انقلاب اين دولت را در ميان دولتهاي ايران از مشروطه تا آن هنگام بينظير معرفي کردند.
9 و 10 و 11 و 12 و...
کداميک از اين امتيازات برجسته دولت نهم که به نمونههايي از آن اشاره شد قابل انکار است؟!
ب: اکنون بايد پرسيد که آيا دولتي با اين امتيازات برجسته و بعضا منحصربفرد قابل حمايت و شايسته تقدير نبود؟! و آيا افراد و جرياناتي که در آن هنگام با دولت احمدينژاد مخالفت ميکردند نبايد از آن همه مخالفت و سنگاندازي خود شرمنده و خجالتزده باشند؟!
به بيان ديگر و با توجه به امتيازات ياد شده، حمايت از رياست جمهوري احمدينژاد در انتخابات 84 و 88 يکي از برجستهترين افتخارات اصولگرايان و تودههاي مردم خداجوي و انقلابي بوده است و از سوي ديگر درباره افراد و جرياناتي که در آن هنگام با دولت احمدينژاد مخالفت ميورزيدند، با جرأت ميتوان گفت که فقط يک لکه ننگ پاک نشدني بر پيشاني خود نهادهاند. چرا که در آن هنگام مخالفت با دولت احمدينژاد بدون کمترين ترديدي به مفهوم مخالفت با ارزشهاي اسلامي و انقلابي بود و جريانات مخالف تنها به اين علت که احمدينژاد حلقه بسته مسئوليتهاي موروثي آنها را شکسته، ثروت ملي را به ميان تودههاي مردم کشانده، در مقابل زورگويي قدرتهاي استکباري ايستاده و دهها ويژگي مثبت ديگر دولت احمدينژاد به مخالفت با آن برخاسته بودند و آيا، اين مخالفت در آن هنگام ننگآور نبود و مخالفان آن روز- از جمله دولتمردان سازندگي و اصلاحات- نبايد به خاطر آنهمه مخالفتها وکينهتوزيهاي خود، از خجالت آب شده و در زمين فرو بروند؟
3- متأسفانه طي 2 سال اخير دولت احمدينژاد به هر علت- از جمله نفوذ حلقه انحرافي و مشکوک- سير قهقرايي داشته و به مواضع و عملکردي روي آورده که با مواضع و عملکرد اوليه در دولت نهم و اوايل دولت دهم فاصلهاي پرنشدني و در برخي از موارد تفاوت يکصد و هشتاد درجهاي دارد و همين تغيير مسير و زاويه گرفتن با خط اصيل اسلام و انقلاب رويگرداني اصولگرايان و انتقاد و اعتراضهاي فراوان به دولت آقاي احمدينژاد را در پي داشته است که در اين باره گفتني است؛
الف: نه فقط حمايت اوليه اصولگرايان از دولت احمدينژاد به دليل آن که حمايت از گفتمان امام و انقلاب بوده است، سند افتخار اصولگرايان است بلکه اصولگرايان با اعتراض و انتقاد به مواضع کنوني دولت نيز، سند افتخار ديگري به کارنامه سياسي خود افزودهاند. اين نکته بديهيتر از آن است که به توضيح بيشتري نياز داشته باشد. چرا که اصولگرايان با حمايت از دولت احمدينژاد، در آن هنگام که گفتمان امام و انقلاب را دنبال ميکرد، نشان دادند که بر اصول و مباني انقلاب تکيه و تاکيد دارند و هنگامي که دولت از خط اصيل انقلاب و همراهي با مردم فاصله گرفت اصولگرايان با انتقاد و اعتراض خود بار ديگر ثابت کردند که آنچه نزد آنها از اهميت و احترام برخوردار است، اصول و مباني اسلام و انقلاب است و افراد و شخصيتها در هر مرتبه و درجهاي که باشند اگر از اصول و مباني فاصله بگيرند به همان اندازه مورد اعتراض و انتقاد اصولگرايان خواهند بود. به بيان ديگر اصولگرايان نشان دادند که «قبيلهگرا» يا «حزبگرا» و «گروهگرا» نيستند و به توصيه اميرمؤمنان عليهالسلام افراد را با حق ميسنجند و محک ميزنند و نه حق را با افراد و يا به تعبير حضرت امام(ره) «ميزان» را حال فعلي افراد ميدانند، بنابراين اصولگرايان حق دارند که هم به حمايت اوليه خود از دولت احمدينژاد افتخار کنند و هم اعتراض و انتقاد اين روزها به برخي از مواضع و عملکرد دولت را سند افتخار خود بدانند. گفتني است، دولتمردان سازندگي و اصلاحات از اين نقطه نظر دقيقا در مقابل اصولگرايان قرار دارند و به شدت قبيلهگرا و حزبگرا هستند. تا آنجا که بعد از پناهندگي دهها نفر از حزب و گروه خود به آمريکا و انگليس، باز هم حاضر به مرزبندي با آنها نيستند و دهها نمونه ديگر که شرح آن فرصت ديگري ميطلبد.
و اما، مخالفتها و دشمنيهاي جريان مدعي اصلاحات و سازندگي با دولت احمدينژاد در آن هنگام که دولت پا به پاي گفتمان امام و انقلاب حرکت ميکرد فقط ميتواند لکه ننگ ديگري باشدکه بر پيشاني آنها نقش بسته و پاک شدني نيست، چرا که آنان در آن هنگام، آشکارا با گفتمان امام و انقلاب دشمني ورزيده بودند. و البته در جريان فتنه آمريکايي - اسرائيلي 88 با وطنفروشي و جنايات خود نشان دادند که نه فقط رفيق قافله امام و انقلاب نيستند بلکه با راهزنان فالوده ميخورند و دستورات ديکته شده دشمنان بيروني را مو به مو دنبال ميکنند.
ب: اکنون به برخي از عملکردها و مواضع اخير دولت که مورد انتقاد و اعتراض اصولگرايان است، نگاهي بيندازيد. چه ميبينيد؟ آيا اين دسته از عملکردها و مواضع اخير دولت دقيقا و بيکم و کاست، با مواضع و عملکرد دولتهاي سازندگي و اصلاحات همخواني ندارد؟! رها کردن مسائل اقتصادي و معيشتي مردم، حاشيهسازي به جاي انجام وظايف قانوني، رويکرد به جريانات فاسد و بيهويت، حمايت از مفسدان اقتصادي و... آيا غير از اين است؟!
خب! حالا به آساني ميتوان نتيجه گرفت که اصولگرايان به آن بخش از مواضع و عملکرد دولت آقاي احمدينژاد اعتراض و انتقاد دارند که از اصول و مباني اسلام و انقلاب منحرف شده و به مواضع و عملکرد دولتهاي سازندگي و اصلاحات نزديک شده است.
ج: در پايان اين وجيزه بيآن که قصد مقايسه مثل به مثل باشد و تنها به عنوان يک نکته عبرتانگيز و درسآموز بايد پرسيد؛ آيا حضرت امير عليهالسلام مادام که طلحه و زبير در رکاب رسول خدا(ص) شمشير ميزدند، از آنها تقدير و حمايت نميکرد؟ ولي پس از آن که به انحراف کشيده شدند، ابتدا آنان را نصيحت کرد و سرانجام وقتي به مقابله با حاکميت عدل اميرالمؤمنين عليهالسلام برخاستند در مقابل آنها ايستاد و کار به جنگ جمل کشيده شد.
حالا بايد از آن دسته از دولتمردان سازندگي و اصلاحات و اصحاب فتنه که به حمايت اوليه اصولگرايان از دولت آقاي احمدينژاد- باز هم تاکيد ميشود که قصد مقايسه مثل به مثل نيست- اعتراض ميکنند، پرسيد؛ اگر در دوران حضرتامير(ع) حضور داشتيد، به حمايت اوليه آن حضرت از طلحه و زبير اعتراض نميکرديد؟!... يادتان هست که در جريان حاکميت دولت و مجلس اصلاحات ميگفتيد ائمهاطهار(ع) هم قابل نقد هستند؟!