صراط: سیاستهای آمریکا در قبال سوریه به هیچ وجه کارآمد
نبوده و تلاش برای در هم شکستن حکومت بشار اسد باید در اولویت کار دولت
اوباما قرار گیرد.
کاخ سفید امروز تأیید کرد که رژیم سوریه با استفاده از تسلیحات شیمیایی حملاتی را ترتیب داده است. اما «تأیید کردن» واژه دقیقی برای این ماجرا نیست؛ این واژه این معنا را به ذهن متبادر میکند که گویی حکومت اسد ممکن است، شاید، اندکی گاز اعصاب سارین را استفاده کرده و شاید شماری از سوریها در معرض آن قرار گرفتهاند. فقط شاید.
پیشینه این مسئله اندکی پیچیده است: ابتدا شورشیها اندکی پیش اعلام کردند که رژیم اسد از تسلیحات شیمیایی استفاده کرده است، اما بخش اعظم این اتهامات از سوی کاخ سفید رشد شد. دیروز چاک هاگل وزیر دفاع این اتهامات را به طور ضمنی رد کرد «شک و تردید یک چیز است؛ شاهد و مدرک چیز دیگر.» اما در چندین مورد از گزارشها از جمله از منابع اسرائیلی معلوم شد که رژیم اسد واقعاً ای تسلیحات شیمایی استفاده کرده است. بنابراین در روز ۲۵ آوریل کاخ سفید نیز اعلان کرد که به نظر میرسد از گاز سارین استفاده شده است.
حال مشکلی که پیش روی رئیس جمهور باراک اوباما قرار میگیرد از این قرار است: در سال ۲۰۱۲ وی گفت که استفاده از تسلیحات شیمیایی به منزله «خط قرمز»ی است برای آمریکا، یک «عامل تعیین کنده» که کاخ سفید را از موضع کنونی بیتفاوتی به درگیری مستمر در منازعه سوریه، منحرف خواهد کرد. اوباما در جریان مبارزات انتخابات، اوباما موضعی آشکار در قبال سوریه اتخاذ کرد که هر چند محتاطانه، اما قاطع بود. اما پس از پیروزی در انتخابات وی یک گام به عقب برداشت و اظهاراتی مبهم در این باره مطرح کرد و تهدیداتی نه چندان جدی را در مورد استفاده از تسلیحات شیمیایی آشکار ساخت که سوریه باید «پاسخگو» باشد.
اکنون زمان خط قرمز/ پاسخگویی فرا رسیده است. گزارشهای اولیه مبنی بر استفاده از گاز کلورین (یک سلاح شیمیایی اما ممنوع نشده است) منجر به صدور گزارشهایی مبنی بر استفاده از گاز سارین شد. گاز سارین یک عامل اعصاب است که به طور مشخص در معاهده تسلیحات شیمیایی استفاده از آن منع شده است. دولت چه اقدامی در این باره انجام داد؟ اول این گزارش را تردید آمیز خواند. آیا استفاده از سارین «قابل قبول» و «تأیید شده» است؟ آیا سارین «استفاده شده» است یا آیا سوریها در «معرض» آن قرار گرفتهاند؟ آیا اسد واقعاً فقط اندکی از سارین استفاده کرده است؟ چرا به مقدار زیاد از آن استفاده نکرده است؟ و البته سه واژه سحرآمیز را که بسیاری از تصمیمگیریها بر اساس آنها شکل میگیرد باید در نظر گرفت: آیا رژیم سوری از «مجموعهای کامل» از تسلیحات شیمایی استفاده کرده است؟ این از آن روست که به زعم رئیس جمهور اوباما رژیم سوریه باید مجموعهای کامل از تسلیحات شیمیایی را به کار گیرد تا از خط قرمز عبور کند. بنابراین به جای واکنش از روی عصبانیت و تهدید به واکنش، همانطور که قبلاً وعده داده بود، دولت اوباما تعرضی نسبی به اسد نشان داده و در مورد «استفاده مجدد» هشدار داد.
این دولت در سخنپراکنی بسیار هنرمند است ـ به ویژه زمانی که نوبت به سخن پراکنی در مورد دولتهای متمرد و تسلیحات کشتار جمعی میشود. اوباما چه باید بکند؟ تلاش خود را برای تقویت دولت در تبعید سوریه افزایش دهد. تجهیز و مسلح کردن گروههای میانهرو در میان شورشیان سوری را آغاز کرده؛ چیزی که هم انگلیس و هم فرانسه پیش از این خواهان آن بودند. نیروی هوایی سوریه را از کار بیاندازد تا از حمله به شورشیها و تجهیز ارتش سوریه بازماند. توپخانههای اسکاد را از کار بیاندازد. یک منطقه حفاظت شده غیر نظامی ایجاد کند که انجام این مهم در صورت ناکارآمدی نیروی هوایی سوریه بسیار سادهتر است. اینها همه اهدافی دوگانه هستند، که گزینه حضور نظامی مستقیم را منتفی میکنند. هر چند جدا کردن گروههای میانه رو از تروریستهای تحت حمایت قطر که با رژیم اسد میجنگند، روز به روز دشوارتر میشود، بدون شک انجام این کار فراتر از توان آمریکا نیست.
منافع ما در این ماجرا چیست؟ اسد مهمترین متحد ایران است. فروپاشی کامل سوریه در سرتاسر منطقه طنین میاندازد و بیش از هر کسی همسایههای سوریه را تحت تأثیر قرار میدهد ـ ترکیه، لبنان، اسرائیل و عراق. بهتر آن است که اوضاع را پیش از آنکه همه منطقه را دچار چالشی کند که نیازمند دخالت بیشتر آمریکا باشد، کنترل کنیم.
سوریه به مثابه لکه ننگی است بر پیشانی سابقه کاری اوباما. سوریه رسوایی است که آمریکا به زودی از شر آن خلاص نمیشود. ترسیم خط قرمزی از سوی رییس جمهور آمریکا برای خطری به بزرگی اسد و نادیده گرفتن این خط قرمز بدون بروز پیامدی جدی این معنا را به ذهن متبادر میکند که وقتی اوباما کسی را تهدید میکند، چندان اهمیتی ندارد؛ در واقع اصلاً اهمیت ندارد.
کاخ سفید امروز تأیید کرد که رژیم سوریه با استفاده از تسلیحات شیمیایی حملاتی را ترتیب داده است. اما «تأیید کردن» واژه دقیقی برای این ماجرا نیست؛ این واژه این معنا را به ذهن متبادر میکند که گویی حکومت اسد ممکن است، شاید، اندکی گاز اعصاب سارین را استفاده کرده و شاید شماری از سوریها در معرض آن قرار گرفتهاند. فقط شاید.
پیشینه این مسئله اندکی پیچیده است: ابتدا شورشیها اندکی پیش اعلام کردند که رژیم اسد از تسلیحات شیمیایی استفاده کرده است، اما بخش اعظم این اتهامات از سوی کاخ سفید رشد شد. دیروز چاک هاگل وزیر دفاع این اتهامات را به طور ضمنی رد کرد «شک و تردید یک چیز است؛ شاهد و مدرک چیز دیگر.» اما در چندین مورد از گزارشها از جمله از منابع اسرائیلی معلوم شد که رژیم اسد واقعاً ای تسلیحات شیمایی استفاده کرده است. بنابراین در روز ۲۵ آوریل کاخ سفید نیز اعلان کرد که به نظر میرسد از گاز سارین استفاده شده است.
حال مشکلی که پیش روی رئیس جمهور باراک اوباما قرار میگیرد از این قرار است: در سال ۲۰۱۲ وی گفت که استفاده از تسلیحات شیمیایی به منزله «خط قرمز»ی است برای آمریکا، یک «عامل تعیین کنده» که کاخ سفید را از موضع کنونی بیتفاوتی به درگیری مستمر در منازعه سوریه، منحرف خواهد کرد. اوباما در جریان مبارزات انتخابات، اوباما موضعی آشکار در قبال سوریه اتخاذ کرد که هر چند محتاطانه، اما قاطع بود. اما پس از پیروزی در انتخابات وی یک گام به عقب برداشت و اظهاراتی مبهم در این باره مطرح کرد و تهدیداتی نه چندان جدی را در مورد استفاده از تسلیحات شیمیایی آشکار ساخت که سوریه باید «پاسخگو» باشد.
اکنون زمان خط قرمز/ پاسخگویی فرا رسیده است. گزارشهای اولیه مبنی بر استفاده از گاز کلورین (یک سلاح شیمیایی اما ممنوع نشده است) منجر به صدور گزارشهایی مبنی بر استفاده از گاز سارین شد. گاز سارین یک عامل اعصاب است که به طور مشخص در معاهده تسلیحات شیمیایی استفاده از آن منع شده است. دولت چه اقدامی در این باره انجام داد؟ اول این گزارش را تردید آمیز خواند. آیا استفاده از سارین «قابل قبول» و «تأیید شده» است؟ آیا سارین «استفاده شده» است یا آیا سوریها در «معرض» آن قرار گرفتهاند؟ آیا اسد واقعاً فقط اندکی از سارین استفاده کرده است؟ چرا به مقدار زیاد از آن استفاده نکرده است؟ و البته سه واژه سحرآمیز را که بسیاری از تصمیمگیریها بر اساس آنها شکل میگیرد باید در نظر گرفت: آیا رژیم سوری از «مجموعهای کامل» از تسلیحات شیمایی استفاده کرده است؟ این از آن روست که به زعم رئیس جمهور اوباما رژیم سوریه باید مجموعهای کامل از تسلیحات شیمیایی را به کار گیرد تا از خط قرمز عبور کند. بنابراین به جای واکنش از روی عصبانیت و تهدید به واکنش، همانطور که قبلاً وعده داده بود، دولت اوباما تعرضی نسبی به اسد نشان داده و در مورد «استفاده مجدد» هشدار داد.
این دولت در سخنپراکنی بسیار هنرمند است ـ به ویژه زمانی که نوبت به سخن پراکنی در مورد دولتهای متمرد و تسلیحات کشتار جمعی میشود. اوباما چه باید بکند؟ تلاش خود را برای تقویت دولت در تبعید سوریه افزایش دهد. تجهیز و مسلح کردن گروههای میانهرو در میان شورشیان سوری را آغاز کرده؛ چیزی که هم انگلیس و هم فرانسه پیش از این خواهان آن بودند. نیروی هوایی سوریه را از کار بیاندازد تا از حمله به شورشیها و تجهیز ارتش سوریه بازماند. توپخانههای اسکاد را از کار بیاندازد. یک منطقه حفاظت شده غیر نظامی ایجاد کند که انجام این مهم در صورت ناکارآمدی نیروی هوایی سوریه بسیار سادهتر است. اینها همه اهدافی دوگانه هستند، که گزینه حضور نظامی مستقیم را منتفی میکنند. هر چند جدا کردن گروههای میانه رو از تروریستهای تحت حمایت قطر که با رژیم اسد میجنگند، روز به روز دشوارتر میشود، بدون شک انجام این کار فراتر از توان آمریکا نیست.
منافع ما در این ماجرا چیست؟ اسد مهمترین متحد ایران است. فروپاشی کامل سوریه در سرتاسر منطقه طنین میاندازد و بیش از هر کسی همسایههای سوریه را تحت تأثیر قرار میدهد ـ ترکیه، لبنان، اسرائیل و عراق. بهتر آن است که اوضاع را پیش از آنکه همه منطقه را دچار چالشی کند که نیازمند دخالت بیشتر آمریکا باشد، کنترل کنیم.
سوریه به مثابه لکه ننگی است بر پیشانی سابقه کاری اوباما. سوریه رسوایی است که آمریکا به زودی از شر آن خلاص نمیشود. ترسیم خط قرمزی از سوی رییس جمهور آمریکا برای خطری به بزرگی اسد و نادیده گرفتن این خط قرمز بدون بروز پیامدی جدی این معنا را به ذهن متبادر میکند که وقتی اوباما کسی را تهدید میکند، چندان اهمیتی ندارد؛ در واقع اصلاً اهمیت ندارد.