صراط:محمدحسین کروبی در پاسخ به نوشته روزنامه آرمان که نوشته بود «اگر
کاندیداهای اصلاحطلبان در سال 84 به نفع آقای هاشمی کنار میرفتند وی
پیروز انتخابات بود» تصریح کرد: این حرف از اساس نادرست است. من به عنوان
فرزند نامزد اصلاحطلب پیشتاز در آن انتخابات بر خود لازم دیدم نکاتی
ناگفته از علل عدم شکلگیری اجماع و بروز انشقاق در آن انتخابات را بیان
کنم چرا که تحریف تاریخ پس از 8 سال برای تقویت یک نفر و محرومیت نفر دیگری
که دستش از رسانهها و جامعه هم کوتاه است نوعی حقکشی است.
وی میافزاید: تا آن جا یاد دارم پس از شکست اصلاحطلبان در انتخابات مجلس هفتم که به علت تحریم آن از سوی برخی دوستان و نیز رد صلاحیت اصلاحطلبان رخ داد پدرم جلساتی برای آسیبشناسی جریان اصلاحات انجام داد که در آن درباره انتخابات ریاستجمهوری نهم نیز گفتوگوهایی شد.
محمدحسین کروبی با اشاره به امتناع موسوی از نامزدی در انتخابات سال 84 مینویسد: در جلسات بعدی جبهه اصلاحات آقای میردامادی پیشنهاد نامزدی آقای موسوی خوئینیها را ارائه کرد که پدرم دو جلسه با آقای خوئینیها صحبت کردند و نهایتا ایشان به شدت رد نمودند. در جلسهای دیگر آقای خاتمی نام دکتر سیدمحمد صدر را مطرح کردند که آقای موسوی و کروبی و خوئینیها به این طرح نام سکوت کردند. در نهایت به پیشنهاد آقای خوئینیها محصول این جلسات به شورای مرکزی مجمع روحانیون منتقل شد. در این جلسات پس از بحث و گفتوگو درباره نامزدی آقای کروبی رایگیری و در غیاب ایشان به اکثریت آرا به عنوان کاندیدای مجمع روحانیون معرفی میشوند. پیرو همه این مسائل آقای کروبی نامزد ریاستجمهوری شد و ستاد خود را با حضور چهرههای برجسته اصلاحات تشکیل و وارد مبارزه انتخاباتی شد.
فرزند کروبی ادامه میدهد: بعد از چند ماه و با گذشت مدت زمان طولانی از اعلام نامزدی آقای کروبی، آقای هاشمی رفسنجانی هم نامزد انتخابات شدند و مورد حمایت برخی اصلاحطلبان نیز قرار گرفتند (همان دوستانی که در گذشتهای نه چندان دور آقای هاشمی را قبول نداشتند و در مجلس ششم چه بلاها که بر سر ایشان نیاوردند تا جایی که اعلام نمودند به اعتبارنامه ایشان در مجلس اعتراض خواهند کرد. در چنین شرایطی متاسفانه آقای محمدخاتمی، که عضو مجمع روحانیون بود برخلاف مصوبه مجمع از آقای هاشمی حمایت کرد و بارها از قول آقای هاشمی نقل شده که در سال 84 پیشنهادی نامزدی انتخابات به ما شد ولی بعدا ما را رها کردند. که این روایت بعدا از سوی آقای شکوریراد، عضو جبهه مشارکت هم تایید شد که اخیرا در مصاحبهای گفتهاند در انتخابات سال 84 آقای خاتمی به این دوستان پیشنهاد کرد که آقای هاشمی را نامزد کند ولی چون آنها، یعنی اعضای مشارکت دیدند بدنه اصلاحات آقای هاشمی را قبول نمیکند دکتر معین را نامزد خود معرفی کردند و در نهایت با همه تخریبها از سوی دوستان جبهه اصلاحات علیه آقای کروبی و کوتاهی که از سوی دولت اصلاحات شد، پدرم با بیش از5 میلیون رای نفر سوم انتخابات شد و آقای هاشمی هم با بیش از 6 میلیون به مرحله بعد راه یافت و دکتر معین، نامزد مشارکت در این انتخابات پنجم شد.
محمدحسین کروبی خاطرنشان میکند: البته این نتایج هم باعث عبرت نشد و در فاصله مرحله اول و دوم آقای خاتمی به سخنگوی ستاد پدرم آقای گرامی مقدم گفته بود یقین داشته باشید که هاشمی رئیسجمهور خواهد شد. با این اوصاف آیا هنوز معتقدید که اگر دوستان پشت سر آقای هاشمی بسیج میشدند ایشان رئیسجمهور میشدند؟ واقعا چه کسی اجماع را شکست؟ چه کسی برخلاف مصوبه تشکیلاتی عمل کرد؟ چه کسانی مانع از پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات 84 شدند؟ و چه کسانی حاضر نشدند به خاطر اصلاحات از منافع حزبی خود صرفنظر کنند؟ تاریخ دراینباره قاضی خوبی خواهد بود؛ اگر آن را تحریف نکنیم. شاید اگر این سنت نادرست ترویج نمیشد که افراد پس از دو دوره ریاستجمهوری باز خود را در معرض نامزدی برای ریاستجمهوری قرار نمیدادند، هرگز سرنوشت امروز ما چنین نمیشد و تا زمانی که منافع حزبی بر قواعد جبههای و مصالح ملی مقدم باشد، تکرار تجربه تلخ سال 84 دور از ذهن نخواهد بود.
وی میافزاید: تا آن جا یاد دارم پس از شکست اصلاحطلبان در انتخابات مجلس هفتم که به علت تحریم آن از سوی برخی دوستان و نیز رد صلاحیت اصلاحطلبان رخ داد پدرم جلساتی برای آسیبشناسی جریان اصلاحات انجام داد که در آن درباره انتخابات ریاستجمهوری نهم نیز گفتوگوهایی شد.
محمدحسین کروبی با اشاره به امتناع موسوی از نامزدی در انتخابات سال 84 مینویسد: در جلسات بعدی جبهه اصلاحات آقای میردامادی پیشنهاد نامزدی آقای موسوی خوئینیها را ارائه کرد که پدرم دو جلسه با آقای خوئینیها صحبت کردند و نهایتا ایشان به شدت رد نمودند. در جلسهای دیگر آقای خاتمی نام دکتر سیدمحمد صدر را مطرح کردند که آقای موسوی و کروبی و خوئینیها به این طرح نام سکوت کردند. در نهایت به پیشنهاد آقای خوئینیها محصول این جلسات به شورای مرکزی مجمع روحانیون منتقل شد. در این جلسات پس از بحث و گفتوگو درباره نامزدی آقای کروبی رایگیری و در غیاب ایشان به اکثریت آرا به عنوان کاندیدای مجمع روحانیون معرفی میشوند. پیرو همه این مسائل آقای کروبی نامزد ریاستجمهوری شد و ستاد خود را با حضور چهرههای برجسته اصلاحات تشکیل و وارد مبارزه انتخاباتی شد.
فرزند کروبی ادامه میدهد: بعد از چند ماه و با گذشت مدت زمان طولانی از اعلام نامزدی آقای کروبی، آقای هاشمی رفسنجانی هم نامزد انتخابات شدند و مورد حمایت برخی اصلاحطلبان نیز قرار گرفتند (همان دوستانی که در گذشتهای نه چندان دور آقای هاشمی را قبول نداشتند و در مجلس ششم چه بلاها که بر سر ایشان نیاوردند تا جایی که اعلام نمودند به اعتبارنامه ایشان در مجلس اعتراض خواهند کرد. در چنین شرایطی متاسفانه آقای محمدخاتمی، که عضو مجمع روحانیون بود برخلاف مصوبه مجمع از آقای هاشمی حمایت کرد و بارها از قول آقای هاشمی نقل شده که در سال 84 پیشنهادی نامزدی انتخابات به ما شد ولی بعدا ما را رها کردند. که این روایت بعدا از سوی آقای شکوریراد، عضو جبهه مشارکت هم تایید شد که اخیرا در مصاحبهای گفتهاند در انتخابات سال 84 آقای خاتمی به این دوستان پیشنهاد کرد که آقای هاشمی را نامزد کند ولی چون آنها، یعنی اعضای مشارکت دیدند بدنه اصلاحات آقای هاشمی را قبول نمیکند دکتر معین را نامزد خود معرفی کردند و در نهایت با همه تخریبها از سوی دوستان جبهه اصلاحات علیه آقای کروبی و کوتاهی که از سوی دولت اصلاحات شد، پدرم با بیش از5 میلیون رای نفر سوم انتخابات شد و آقای هاشمی هم با بیش از 6 میلیون به مرحله بعد راه یافت و دکتر معین، نامزد مشارکت در این انتخابات پنجم شد.
محمدحسین کروبی خاطرنشان میکند: البته این نتایج هم باعث عبرت نشد و در فاصله مرحله اول و دوم آقای خاتمی به سخنگوی ستاد پدرم آقای گرامی مقدم گفته بود یقین داشته باشید که هاشمی رئیسجمهور خواهد شد. با این اوصاف آیا هنوز معتقدید که اگر دوستان پشت سر آقای هاشمی بسیج میشدند ایشان رئیسجمهور میشدند؟ واقعا چه کسی اجماع را شکست؟ چه کسی برخلاف مصوبه تشکیلاتی عمل کرد؟ چه کسانی مانع از پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات 84 شدند؟ و چه کسانی حاضر نشدند به خاطر اصلاحات از منافع حزبی خود صرفنظر کنند؟ تاریخ دراینباره قاضی خوبی خواهد بود؛ اگر آن را تحریف نکنیم. شاید اگر این سنت نادرست ترویج نمیشد که افراد پس از دو دوره ریاستجمهوری باز خود را در معرض نامزدی برای ریاستجمهوری قرار نمیدادند، هرگز سرنوشت امروز ما چنین نمیشد و تا زمانی که منافع حزبی بر قواعد جبههای و مصالح ملی مقدم باشد، تکرار تجربه تلخ سال 84 دور از ذهن نخواهد بود.