1- در شرایط کنونی فارغ از موضوع ترغیبهای صورت گرفته از داخل خانواده، عمده مشوقان اصلی هاشمی برای ثبتنام در انتخابات، اصلاحطلبان افراطی و رسانههای بیگانه و ضدانقلاب هستند. این تشویقها در حالی است که تاریخ 16 سال گذشته کشور گواه روشنی است که هاشمی اصولا بیشترین زخمهای کاری را از جانب اصلاحطلبان دریافت کرده است.
اصلاحطلبانی که او را عالیجناب نامیدند و قتلهای زنجیرهای را به او منتسب کردند. نمیتوان انکار کرد که هاشمی در لابهلای مواضع دوپهلوی خویش به دنبال مهیا کردن بستری مناسب جهت انتقامگیری از مردمی است که 8 سال پیش به او و خاندانش پاسخ «نه» دادند اما در عین حال معقول هم نمینماید که هاشمی حاضر باشد در سن 80 سالگی پا به میدان رقابت انتخاباتی گذاشته و همه سرمایه سیاسی – اجتماعی در حال زوال خویش را یکجا صرف احیای ناممکن اصلاحطلبان کند.
2- بررسی تحلیلهای منتشر شده از سوی رسانههای بیگانه و ضد انقلاب نشان میدهد هاشمی از سر منطق تمایلی به شرکت مستقیم در انتخابات پیش رو را ندارد و آنها از عدم حضور هاشمی در انتخابات بشدت نگران هستند، چرا که تنها راه بازگشت بیسر و صدای اصلاحطلبان به عرصه سیاست در ایران بهرهبرداری تبلیغاتی – حزبی از حواشی کاندیداتوری هاشمی است.
3- تجربه چند دوره شرکت در انتخابات مختلف و بویژه بازبینی عینی نتایج حاصل از انتخابات مجلس ششم و ریاست جمهوری دوره نهم بهطور طبیعی مانع از آن است که هاشمیرفسنجانی به این سادگی در دام انتخاباتی پهن شده از سوی اصلاحطلبان و اطرافیان جویای موقعیت، خود را گرفتار کند. هاشمی به خوبی میداند تصمیمگیری درباره ورود مستقیم به رقابت انتخاباتی ریاست جمهوری دوره یازدهم آن هم از سوی کسی که برای خویش نقش «رهبری جریان اصلاحات» را قائل است مطلقا امر سادهای نیست.
4- در واقع انتخابات پیش رو برای هاشمی 80ساله حکم موت و حیات را دارد. به نظر میرسد او که سیاستمدار کهنهکار و اساسا محافظهکاری است چشم به اتفاقات آتی کشور دوخته است تا تحت شرایط خاصی و حتمی شدن پیروزیاش آن هم در همان مرحله نخست پا به کارزار انتخابات بگذارد و در غیراین صورت با مدیریت انتخابات، کاندیدای مورد نظرش را رئیسجمهور کند. امری که بر اساس نظرسنجیهای صورت گرفته تقریبا ناممکن مینماید.
5- ملاحظه مواضع انتخاباتی هاشمیرفسنجانی روشن میسازد که ایشان تا 2 هفته پیش هیچ تصمیمی دال بر ثبتنام در انتخابات نداشته و تنها از منظر بالادستی و قائل شدن شأن امیرکبیری و رهبری مخالفان قصد مدیریت انتخابات به نفع جریان اصلاحات را داشت اما اکنون تردیدهایی برای وی پیش آمده است. پاسخ منفی و قاطع فرزندان و بستگان هاشمی مقابل پرسشهای متعدد درباره احتمال ثبتنام رفسنجانی در انتخابات آتی از همین مواضع ناشی میشد.
6- البته درباره تردیدهای پیش آمده اخیر برای هاشمی لازم به اشاره است که این تردیدها ریشه در موضوعات حاشیهای دیگری دارد. قطع یقین هاشمیرفسنجانی برای بازگشت به قدرت و تکیه زدن دوباره بر صندلی ریاست جمهوری از منظر شخصی دلایل محوری متقنی از قبیل «اثبات توانمندیهای فردی، ارضای کمبودهای سیاسی به جا مانده از شکستهای انتخاباتی سابق، احیای موقعیت سیاسی اطرافیان، ایفای نقش امیرکبیری، اثبات نادرست بودن آرای منفی مردم نسبت به هاشمی، بهبود موقعیت فرزندان در فضای کنونی کشور و... » را دارد و الا فردی با سوابق و تجارب تلخ و شیرین هاشمی هرگز در 80 سالگی آن هم صرفا با انگیزههای اجتماعی – اجرایی نمیتواند پا در میدان پر تنش انتخابات و مدیریت ارشد اجرایی کشور بگذارد.
7- روشن است تا زمانی که رفسنجانی فضای سیاسی کشور را برای پیروزی حتمی آن هم در دور نخست مهیا نبیند پا در میدان رقابت انتخاباتی نخواهد گذاشت. هاشمی مطمئن است در شرایط عادی و غیرهیجانی مردم هیچ اقبالی به او و سیاستهای او ندارند.
سالهای متمادی است که هاشمیرفسنجانی بر خلاف تصورات و تحلیلهای بیپایه اطرافیانش و بهطور مشخص در جریان کاندیداتوری برای انتخابات متعدد طعم تلخ پاسخ قاطع «نه مردم» را در سطوح مختلف با جان و دل چشیده است. هاشمی عملا از میزان بسیار بالای بیاعتنایی اصولی افکار عمومی نسبت به دیدگاههای تکنوکرات و اشرافمحورش خبر کافی دارد و این اطلاع طبیعتا مانع از ثبتنام کردن او خواهد شد.
8 ـ در طول سالهای گذشته بروز تدریجی یک شکاف غیرقابل ترمیم میان افکار و اندیشههای هاشمی با مطالبات و دیدگاههای مردم ایران یک انزوای سیاسی پایدار سهمگین را برای او رقم زده است. خودبرتربینیهای سیاسی هاشمی و همچنین زیادهخواهیها و رفتارهای سیاسی ضدنظام و ضدمردمی برخی منسوبان و وابستگان هاشمی و متقابلا رفتار جانبدارانه هاشمی و امتناع او از محکوم کردن اقدامات ناسنجیده و غیرقانونی برخی نزدیکان بهطور طبیعی بر گستردگی این شکاف دامن زده است.
رفسنجاتی ماهیتا دارای ظرفیتهای انتخاباتی منفی قابل تاملی است که قاعدتا مانع از بازگشت فاتحانه او به صحنه اجرا و سیاست خواهد بود. واضح است شخص هاشمی بهواسطه تجربیات تلخ انتخاباتی گذشتهاش کارکردهای تخریبی این ظرفیتهای منفی را عینیتر از بقیه درک کرده است.
9ـ بر کسی پوشیده نیست هاشمی با وجود برخورداری از انواع امکانات مادی، از منظر معنوی از وضع موجود بشدت در رنج است. هاشمی رفسنجانی به وضوح میداند که مردم عموما تمایلی به ارتجاع و بازگشت به عقب ندارند و معتقدند آزموده را آزمودن خطاست. از منظر عمومی رفسنجانی سیاستمدار مردودی است که در آزمونهای مختلف مردمی و در پیچهای تند انقلاب اسلامی و در فتنههای مختلفی مانند فتنه 88 نتوانسته است همراه و همگام با مردم طی مسیر کند پس طبیعی است حضور مستقیم هاشمی در انتخابات شکست دیگری را در ردیف سلسله شکستهای انتخاباتی وی رقم خواهد زد.
طبعا این شکست مرگ حتمی او را در عرصه سیاست در پی خواهد داشت. از نظر سنی هاشمی نسبت به انتخابات مجلس ششم در شرایطی نیست که امکان بازگشت مجدد داشته باشد لذا احتیاط کنونی هاشمی و امتناع منطقی از ثبتنام در انتخابات با وجود فشارهای وارده از سوی اطرافیان و اصلاحطلبان کاملا معقول مینماید.
10ـ با وجود قرار داشتن رفسنجانی در 80سالگی، تلاش غیرموجه دامنهدار برای اثبات حقانیت اجرایی و سیاسی در متن اتفاقات غیرقابل پیشبینی انتخابات و داشتن امید بیحاصل به تغییر یا تعدیل باورهای عمومی نسبت به توانمندیهای رفسنجانی در حل مشکلات و معضلات پیش رو ناخواسته آتش اشتیاق به رسیدن به پست ریاستجمهوری را در دل رفسنجانی شعلهور کرده است. با این وجود اطلاع از میزان بالای عدم اقبال عمومی به توجیهات وی موجب شده است ایشان در برزخ آمدن و نیامدن به صحنه انتخابات گرفتار باشد و با احتیاط غیرقابل وصفی مقابل پیشنهادهای وسوسهانگیز اصلاحطلبان از خود مقاومت نشان دهد.
سرسختی هاشمی برابر پیشنهاد انتخاباتی اصلاحطلبان ناشی از آن است که هاشمی به روشنی میداند لایههای افراطی و میدانی اصلاحات اصولا هیچ اعتقادی به هاشمی و توانمندی اجرایی او ندارند و تنها اضطرار سیاسی و استفاده ابزاری از موقعیت و ظرفیتهای حقوقی رفسنجانی، اصلاحطلبان را به ورطه کشنده حمایت از وی واداشته است. باید پذیرفت اهمال معنادار هاشمی از پذیرش پیشنهاد مشکوک اصلاحطلبان امری منطقی است و به نظر نمیرسد در چنین شرایطی او جسارت پا گذاشتن در کارزار انتخابات را داشته باشد.