صراط: 15 اردیبهشت روز شیرینی برای استقلالیها بود؛ روزی که پس از گذر از یک فصل پرتنش، پرفراز و نشیب و پرماجرا، جام طلایی قهرمانی لیگ برتر فوتبال را تصاحب کردند. فردی که در شیرینکامی آبیدوستان فوتبال ایران نقشی بسزایی داشت، علی فتحاللهزاده مدیرعامل این باشگاه است.
دو روز بعد از قهرمانی آبیها در ساختمان ایسنا میزبان علی فتحاللهزاده بودیم. گفتوگوی ما را با مدیرعامل استقلال در ادامه میخوانید.
* ابتدا به خاطر قهرمانی تیمتان تبریک میگویم. بهتر است از همین اتفاق خوب شروع کنیم. از قهرمانی استقلال بگویید.
- امسال سال سختی برای من، بازیکنان و کادر فنی استقلال بود. مضاف بر این که رقیب ما با مدیریت خوب آقای رویانیان، بودجه خوبی داشت و خوب پول میداد. وقتی مجموعه ما آنها را میدیدند، این مسئله مزید بر علت میشد که نسبت به بیپولی ما انتقاد کنند. در این شرایط سخت بود که اوضاع را آرام کنم. 70 درصد زمان و انرژی من صرف توجیه کردن بازیکنان میشد که شرایط را درک و وضعیت را تحمل کنند. با 30 درصد باقی مانده هم نمیشد در سه جام مدیریت کرد.
* ولی با این حال در لیگ برتر قهرمان شدید.
- نکته خوب تیم ما این بود که هیات مدیره ما همدل بودند. همچنین معاونین، پرسنل و کادر فنی خوبی به ویژه امیر قلعهنویی داشتیم که خیلی خوب من را همراهی کردند و خوشبختانه توانستیم کار را به سرانجام برسانیم. در هر حال خیلی سخت گذشت.
* در کنار قهرمانی لیگ برتر، در لیگ قهرمانان آسیا هم عملکرد خوبی داشتید.
- فوتبال ایران در آسیا چهار نماینده داشت که به جز استقلال، هیچ کدام نتوانستند از گروه خود صعود کنند. این مسئله را نباید ساده بینگاریم. سپاهان، تیم پرقدرتی است که دو بار در تهران با ما روبهرو شد و ما نتوانستیم آن را شکست دهیم و یک بار هم پرسپولیس را شکست داد. چنین تیمی از آسیا حذف شد چون فشردگی بازیها رمق بازیکنن را گرفته بود. بازی ما و فولاد را اگر تجزیه و تحلیل کنید خواهید دید که چند بازیکن ما تقریبا در زمین راه میرفتند و خستگی مفرط به آنها اجازه دویدن نمیداد. پیروزی در آن بازی و قهرمانی کار سختی بود ولی با همه این سختیها، پیروزی و قهرمانی تیم به خود من خیلی چسبید.
* خیلیها عقیده دارند که زوج فتحاللهزاده – قلعهنویی، قهرمانی را تضمین میکند. اما شایعه شده که ارتباط شما در این فصل مانند گذشته نبود و آن صمیمیت همیشگی را نداشتید.
- اکنون چیزی میگویم که این گزارش را رد میکند. مدیون هستم اگر چیزی جز حقیقت بگویم. من و قلعهنویی ارتباط خیلی خوبی با هم داریم و نمیدانم این شایعات از کجا ناشی میشود. اگر بحث بر سر اختلاف نظر و عقیده است که کاملا طبیعی است. من به عنوان مدیر و قلعهنویی به عنوان سرمربی صحبتهایی داریم. این اختلاف نظرها تنشزا و اختلافی نیست. این مسئله در بطن کار است. قلعهنویی اصلا دوست ندارد که هنگام بحث فنی کسی وارد رختکن تیمش شود و شخصیت من هم طوری است که به مربی احترام میگذارم و نمیروم اما بارها پیش آمده که امیر من را به رختکن دعوت کرده است.
* به دلیل همین احترام است که معمولا همه خواستههای قلعهنویی را برآورده میکنید؟
- همه توان خود را میگذارم و هرچه قلعهنویی بگوید انجام میدهم. این کارم به این دلیل نیست که از او میترسم. وضعیت من در باشگاه مثل پدر خانواده است. وظیفه پدر این است که همه شرایط را برای فرزندان خود فراهم کند. اگر من بتوانم شرایطی را که سرمربی میخواهد فراهم کنم چرا باید این کار را انجام ندهم؟ آیا مدیریت این است که بگویم نمیتوانم خواسته مربی را برآورده کنم؟ وقتی سرمربی در خیلی از کارها من را کمک میکند، جایی هم که من میتوانم کاری کنم چرا انجام ندهم؟
* در هر صورت در رابطه شما و امیر قلعهنویی همیشه احترام متقابل حاکم است.
برایتان مثالی میزنم. اگر شما دو دوست داشته باشید که هر کدام یک میلیارد تومان از شما قرض گرفته باشند و یکی از آنها یک میلیارد تومان به پول شما اضافه کند اما دیگری 100 میلیون تومان دیگر بخواهد، با کدام یک دوستیتان را ادامه میدهید؟ وقتی قلعهنویی برای تیم سودآور است، طبیعی است که شرایط بهتری برایش فراهم میکنم و هرچه بخواهد به او میدهم و میگویم نوش جانش. اگر باعث ضرر تیم میشد خوب بود؟ من با مربیان کمنام و نشانتر و جوانتر از قلعهنویی هم کار کردهام. نمیخواهم دنبال مصادیق باشید اما احترامی که از امیر دیدم، از هیچ یک ندیدم. امکان ندارد که به جایی رویم و امیر پیشاپیش من وارد شود. امیر از هیچ کس حرف نمیخورد و از کسی نمیترسد اما اگر من حرفی بزنم و او با آن مخالف باشد روی حرفم، حرف نمیزند. با این وصف، شما بگویید که چرا نباید به امیر احترام بگذارم؟ مهمتر آن که افکار ما خیلی به هم نزدیک است. هر دو بلندپروازیم و هیچ کدام دوم شدن را قبول نداریم.
* پس چرا "امیر" شما مدام از جدایی دم میزند؟
- امیر با این حرفش، دلگیریاش را بروز میدهد. حرف ناحقی هم نمیزند. او در اصل با این حرف، ناز میکند و من هم نازش را میخرم. اگر من هم پس از این همه تلاش که میکنم و زحمتی که میکشم، کمی ببینم که در حقم بیمهری میشود به من برمیخورد. امیر این طور میخواهد گلایهاش را محترمانه بیان کند. در خانواده هم وقتی فرزندی رتبه اول دانشگاه را کسب میکند و چیزی اضافه طلب میکند به او میدهند. این کمترین نازی است که قلعهنویی میتواند بکند!
* ولی همیشه در حق استقلال و پرسپولیس کم لطفیهایی صورت میگیرد و همیشه این مشکلات وجود دارد. چرا حالا این مسئله مطرح میشود؟
- مشکلات باید روزی حل شوند. اکنون به جز دو یا سه تیم خصوصی، سایر تیمها بودجه خود را از دولت میگیرند. همه هم 100 درصد بودجهشان را از دولت میگیرند اما به ما میگویند نیمی از بودجه را میدهیم ولی آن را هم نمیدهند. این در حالی است که مردم و رسانهها از ما انتظارهای بیشتری دارند. باید منطقی فکر کنیم. ما با العین امارات بازی کردیم که دو بازیکن خارجیاش روی هم حدود 90 میلیارد تومان میارزیدند. این تیم نزدیک 200 میلیارد تومان هزینه کرده است و ما کمتر از 20 میلیارد خرج کردیم. ما حداقل باید بتوانیم بهترینهای ایران را جذب کنیم اما این کار را هم نمیتوانیم انجام دهیم.
* قصه همان مثالی است که همیشه میزنیم. ماجرای پراید و بنز و مسابقه اتومبیلرانی!
بله! همیشه گفتهام که با پراید نمیشود از بنز جلو زد. این را هم نمیخواهیم که به ما بنز بدهند. دست کم یک پژو بدهند که بتوانیم با بنز کورس بگذاریم!
* ولی امسال که شما با پراید توانستید از بنز سبقت بگیرید.
- امسال شانس آوردیم که آن بنز پنچر شد و توانستیم از آن جلو بیفتیم! (با خنده) شاید در راه آن بنز یک میخ افتاده بود که مثلا میتواند مهدی رحمتی باشد! توان انسان تعریف شده است. از مطبوعات و رسانهها انتظار داریم که درد ما را اگر حق است بگویند. از ایسنا و سایر خبرگزاریها انتظار دارم از مسئولان بخواهند که دست کم حداقلها را به ما بدهند.
* با این وضعیت، کادر فنی و بازیکنانتان را در فصل آینده حفظ میکنید؟
احساس من این است که با قلعهنویی میتوانم قهرمان آسیا شوم اما برای این هدف پیششرطی دارم. شرطم این است که بودجه باشگاه به صورت شفاف و روشن ارائه و به وقت خود پرداخت شود. اگر پول بازیکنان را ندهم، نمیتوانم سر تمرین حاضر شوم و از آنها کار و توضیح بخواهم. اگر قرار است قهرمان آسیا شویم، با امیر میشویم اما اگر کمک نکنند، نمیتوانیم. من نمیتوانم بیش از این آبرویم را زمین بریزم. سایر تیمها از اکنون ترکیب خود را بستهاند.
* فرض کنیم آن طور که شما خواستهاید، پول نرسد و قلعهنویی هم در استقلال نماند؛ در چنین شرایطی، علی فتحاللهزاده به کارش ادامه میدهد؟
این حرفها را میزنم که هواداران از من دلگیر نباشند. وقتی هیچ نداشته باشم کاری از دستم برنمیآید. نمیگویم عرضه نداشتم! اتفاقا بر عکس، خیلی باعرضه بودم که توانستم درآمدزایی کنم. دشمن من گفته بود که اگر 50 درصد بودجه تیم را تامین کردم به من جایزه میدهد. حالا اگر نگوییم دشمن، میتوانیم بگوییم رقیب تیم من این حرف را زد اما من بیش از 50 درصد درآمدزایی کردم. بنابراین درود بر من!
* رقم درآمدزاییتان چقدر است؟
بودجه امسال ما 17 میلیارد تومان بود که نصفش میشود 8.5 میلیارد تومان. من توانستم حدود 11 میلیارد تومان درآمدزایی نقدی داشته باشم و حدود 2 میلیارد تومان هم به صورت مصالح ساختمانی جذب کنم که در ساخت کمپ حجازی صرف شد.
* برای سال جدید چه مقدار بودجه نیاز دارید؟
هواداران ما میدانند که بودجه اضافی نمیخواهم. گفتهام که هرچقدر به سپاهان و پرسپولیس میدهند، 20 درصد پایینتر از آن به ما بدهند. در آن صورت کسب حداقل یک جام را تضمین میکنم اما اگر هیچ نباشد چه کاری میتوانم بکنم؟
* کمی هم از هیات مدیره باشگاه بگویید. معمولا برخی از اعضای هیات مدیره استقلال و پرسپولیس حضوری نمادین داشتهاند.
سوال خوبی را مطرح کردید. یکی از مشکلات این است که هیات مدیره فکر میکند وظیفهاش پول آوردن نیست. این حرف را در حالی میزنم که هیات مدیره ما خوب کار کرده است. یکی از وظایف هیات مدیره این است که پول بیاورد. مدیرعامل مسئول اجرای مصوبات هیات مدیره است. هرچند اگر هیات مدیره نمیخواهد پول بیاورد، بهتر است اول فصل بگوید.
* امسال خودتان در کنار کار مدیریت، در بخش درآمدزایی هم فعال بودید.
به جز پولی که از طریق اسپانسر جذب کردم، نزدیک 3 میلیارد تومان از دوستان خود پول بلاعوض گرفتم. هیات مدیره باید مشخص کند که بودجه میآورد یا نه و اگر نمیآورد چه کسی تامین هزینههای باشگاه را تضمین میکند؟
* دست کم هیات مدیره استقلال برای مدیریت شما مشکلی ایجاد نکرد.
حسن هیات مدیره ما این بود که همدل هستند و برای پولسازی قدم برمیدارند. هرچند هیات مدیره نتوانست پول بیاورد اما نگفت که وظیفهاش نیست. با این هیات مدیره مطمئنم که سال آینده درآمدزایی هم خواهیم داشت.
* سازمان لیگ، باشگاه استقلال را به عنوان یک باشگاه بدهکار معرفی کرده است. فصل بعد چقدر میتوانید پول بیاورید که این بدهیها را پرداخت کنید؟
من نباید پول بیاورم. صاحب باشگاه باید پول بدهد. امسال وزارت ورزش نهایتا حدود 3 میلیارد تومان به ما بودجه داد. شش سال پیش که در استقلال بودم و قیمت دلار 600 تا 700 تومان بود و خرج یک سال تیم حدود 7 میلیارد، سازمان تربیت بدنی وقت 8 میلیارد تومان به استقلال بودجه داد. حالا که دلار 3500 تومان شده، بودجه ما به جای افزایش، کاهش پیدا کرده است!
* شما یکی از مدیرانی هستید که با 18 تیمی ماندن لیگ برت مخالفید. آیا با توجه به فشارها و درخواست های مدیران باشگاه های لیگ برتری همچنان بر این عقیده استوارید؟
من نظرم را از دیدگاه فنی داده ام. متاسفانه همه نمایندگان مجلس شورای اسلامی دوست دارند که شهرستانشان در لیگ برتر نماینده داشته باشد. درست مانند مردانی که فقط می خواهند بچه دار شوند اما پس از بچه دار شدن، آن را به امان خدا رها می کنند! مگر گهر دورود که به لیگ برتر آمد، حمایت شد؟ سایر تیم های مشابه چطور؟ اصلا برای فوتبال ما عیب است که کیفیت لیگ برتر و لیگ یک ما نزدیک هم است. اگر یک تیم لیگ یکی بتواند یک تیم لیگ برتری را شکست دهد موردی نیست اما وقتی 10 تیم لیگ یکی بتوانند 10 تیم لیگ برتری را ببرند ایراد است. باید بین این دو لیگ آنقدر فاصله باشد که لیگ برتری ها بتوانند با اختلاف چند گل لیگ یکی ها را ببرند. در این صورت تیم های لیگ یکی انگیزه پیدا می کند که بهتر شوند و این گونه تیم ملی هم با کیفیت می شود. حال برخی حرف دیگری می زنند. اصلا لیگ های برتر و پایین تر را یکی کنند و همه تیم ها را در مسابقاتی به نام لیگ فوتبال ایران بازی دهند. آخرش چه می شود؟ اگر می خواهیم همه راضی باشند باید لیگ را 20 تیمی کنیم اما اگر دنبال کیفیت هستیم همین 16 تیم هم جای حرف دارد.
* هواداران استقلال منتظرند که صیدهای جدید شما را در فصل نقل و انتقالات ببینند. آنها را چقدر منتظر می گذارید؟
نیازی نیست که هواداران منتظر باشند. این مساله برایشان عادی شده است. اگر بودجه به دستم برسد خیلی زود تیم را می بندم. امسال بار زیادی را به دوش کشیدم و حتی چند بار تا مرز سکته پیش رفتم. به هر حال من یک زمانی را تعیین کرده ام که مشخص کنند پول خوبی به باشگاه می دهند یا نه. اگر این بودجه تعیین نشود، من هم نمی مانم.
* تا چه زمانی به مهلت تعیین کرده اید؟
تا سوم خرداد چون اگر از این دیرتر شود، کاری نمی شود کرد.
* ولی وقتی در پایان بازی با فولاد، مهدی رحمتی را روی دوش خود بلند کردید معلوم شد از بنیه خوبی برخوردارید!
(با خنده) ماشاءالله سید مهدی انقدر قدش بلند است که هر چه تلاش می کردم باز هم پایش روی زمین بود و اگر می خواستم خیلی بلندش کنم سرش از آن طرف به زمین می خورد! خودش هم باورش نمی شد که بتوانم این همه او را روی دوشم ببرم.
* اصلا چطور شد که چنین کاری کردید؟
دیدم هواداران او را صدا می زنند و می خواهند به نزدشان برود اما او آنقدر محو شادمانی بود و جوگیر شده بود که نمی شنید. بنابراین تصمیم گرفتم خودم ببرمش!
* بگذارید کمی هم درباره فدراسیون فوتبال صحبت کنیم. عملکرد هیات رئیسه فدراسین را در مقایسه با زمانی که خودتان در آن عضو بودید چطور می بینید؟
دوره ما خیلی قوی تر بود. این را با تمام احترامی که به دوستان دارم می گویم. کافی است نتایج کارها و جو فوتبال آن زمان را با امروز مقایسه کنید تا متوجه منظورم بشوید.
* شما هم اکنون عضو مجمع فدراسیون فوتبال هم هستید. اگر تیم ملی نتواند به جام جهانی صعود کند، فکر می کنید مجمع باید چه تصمیمی بگیرد؟
اصلا قابل قبول نیست که به جام جهانی نرویم. وقتی باشگاه های ما تیم های چند ملیتی کشورهای حاشیه خلیج فارس را می برند، پس تیم ملی باید تیم های ملی آنها را راحت تر ببرد.
* کارلوس کی روش گفته که تیم ملی اردویی برگزار می کند که با دیدار استقلال در لیگ قهرمانان آسیا هم زمان است. بالاخره تیم شما بازیکنانش را به اردوی تیم ملی می فرستد؟
همه چیز به نتیجه بازی رفت در خانه حریف باز میگردد. اگر آنجا نتیجه لازم را بگیریم راحت تر می توانیم بازیکنانمان را به تیم ملی بدهیم. ما یک بار تاوان بازیکن دادن به تیم ملی را در بازی با سپاهان در جام حذفی دیدیم. اگر فوتبال دوستان علاقه دارند که ما جام دیگری را هم از دست بدهیم، بازیکنان ما را بگیرند.
* شما چند ماه قبل در گفت و گویی با ایسنا از علاقه تان برای ریاست فدراسیون سخن گفتید. اگر مجمع آتی فدراسیون بخواهد در این رابطه تصمیم گیری کند، آیا کاندیدای ریاست می شوید؟
بله! تا آن زمان دیگر تکلیف استقلال هم مشخص شده و من شانسم را برای انتخابات فدراسیون امتحان می کنم. این قول را هم می دهم که در زمان ریاست من، در همه دوره های جام جهانی حاضر باشیم. در اولین جام جهانی که نتوانیم حضور داشته باشیم استعفا می دهم.
* می خواهیم آخرین سوالمان را باز هم از شب قهرمانی تان بپرسم. استقلالی ها آن شب در منزل کریم بوستانی در اهواز شام را مهمان بودند. شما هم به همراه آنها رفتید؟
می خواستم بروم و یک لقمه غذا بخورم و برگردم اما وقتی دیدم چقدر غذایشان خوشمزه است دیگر نشدکه بروم و ماندم! (با خنده)