جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۹:۵۴

چرا بشار اسد سقوط نمی‌کند؟

یک کارشناس مسائل آمریکا می‌گوید: هنوز بسیاری از مردم سوریه معتقدند بشار اسد تنها فردی است که می‌تواند قومیت‌های مختلف را کنار هم نگه دارد.
کد خبر : ۱۱۱۹۱۹
صراط:در خبرها آمده بود که واشنگتن ممکن است به تأمین سلاح مخالفان سوریه بپردازد. این خبر در حالی از سوی یک سناتور آمریکایی مطرح شد که هفتۀ پیش کارلا دل پونته، از اعضای کمیسیون تحقیقات سازمان ملل تاکید کرد که شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه شورشیان سوری دستور استفاده از سلاح‌های شیمیایی را داده‌اند. مسئله‌ای که بعد رد شد و سازمان ملل اعلام کرد که هنوز هیچ چیز مشخص نیست و سند موثقی برای تأئید این ادعا وجود ندارد.
آمریکا که تاکنون سیاست محتاطانه‌ای را در برخورد با سوریه در پیش گرفته به ظاهر قصد نقش‌آفرینی بیشتری در بحران سوریه را دارد. خبرگزاری خبرآنلاین در گفتگویی با دکتر محمد مرندی، کارشناس مسائل آمریکا و عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران سیاست آمریکا در قبال سوریه را مورد بررسی قرار داده است.
چرا آمریکا تا این مرحله از بحران سوریه نقش‌آفرینی خود را محدود کرده است؟
باید توجه داشته باشید که آمریکا (به طور مستقیم و غیرمستقیم) کمک قابل توجهی به مخالفین سوریه کرده و می‌کند اما تنها کمک‌های بشردوستانه‌، رسانه‌ای و برجسته می‌شود در حالیکه کمک‌های این کشور جنبۀ نظامی نیز دارد. به علاوه کمک‌های مالی و تسلیحاتی که از سوی ترکیه، قطر، عربستان، و سایر کشورهای نفت خیز و خودکامه به داخل سوریه فرستاده می‌شوند، با هماهنگی آمریکا صورت می گیرد و در این میان، آمریکا نقش هماهنگ‌کننده دارد. کاری که آمریکایی‌ها کردند این بود که هزینه‌های مالی آن را به خاطر بحران اقتصادی در آمریکا و اروپا به کشورهایی عربی (عربستان و قطر) واگذار کردند. جالب است بدانید ارقامی که در خصوص کمک‌های ارسالی کشورهای عربی اعلام می‌شود ارقامی نجومی است. بنابراین نمی‌توان مدعی بود آمریکایی‌ها در بحران سوریه نقش کمی دارند، اتفاقاً آمریکا نقش بسیار مهمی دارد. اگر مدیریت آمریکا نبود، کشتارهای عظیم این دو سال و جنگ داخلی حاضر به وجود نمی‌آمد.
چرا آمریکا تمایلی به یکسره کردن بحران ندارد؟ مثلاً همانند آنچه که در مورد عراق اتفاق افتاد؟
فرق عراق با سوریه در اینست که صدام پشتیبانی مردم را نداشت؛ اکثریت قاطع مردم عراق مخالف صدام بودند؛ اگر چه مخالف آمریکا هم بودند، اما اینگونه نبود که حاضر باشند برای صدام بمیرند. اما اکثریت مردم سوریه، برعکس، بشار اسد را تنها فردی می‌دانند که قادر است در شرایط موجود سوریه را اداره و استقلال این کشور را حفظ کند، یعنی قومیت‌های مختلف را در کنار هم نگه دارد. و به رغم اینهمه هزینه‌ و وارد کردن دهها هزار نیروی افراطی از خارج از سوریه به این کشور، باز می بینیم که به اهداف خود نمی رسند. آمریکایی‌ها، سعودی‌ها، قطری‌ها و اروپای‌ها هزینه‌های مالی و تبلیغاتی زیادی برای ساقط کردن بشار اسد متحمل شده اند و از همۀ مرزهای سوریه (اعم از عراق، اردن، لبنان، اراضی اشغالی فلسطین و ترکیه) برای تضعیف بشار اسد استفاده کرده اند اما بعد از دو سال و اندی هنوز بشار اسد سقوط نکرده است، به این دلیل روشن که وی همچنان اقبال مردمی دارد.
اما از طرف دیگر، زمانی که مخالفین تلاش کردند وارد شهرهای بزرگ شوند، مردم به هیچوجه استقبال نکردند. اگر دقت کرده باشید می‌بینید که هیچ سند و یا فیلمی وجود ندارد مبنی بر اینکه مخالفان وارد شهر بزرگ یا مهمی شده و با استقبال مردمی روبرو شده باشند. در حالیکه مردم عراق از صدام وحشت داشتند ولی هم اکنون اغلب مردم سوریه از مخالفین بشار اسد وحشت دارند زیرا تکفیری و افراطی هستند و آمریکا و دیکتاتورهای عربی از آنها حمایت می‌کنند.
جبهة‌النصرة همان القاعده است و از همان ابتدا ایران بر این مسئله تأکید می‌کرد که این گروهها القاعده هستند ولی طرف مقابل همواره منکر این واقعیت می‌شد و این مسئله را پنهان می‌کرد. تا اینکه بالاخره جبهة‌النصرة طی هفته‌های اخیر به این واقعیات اعتراف کرده که خود شعبه ای از القاعده است و مسئول این خرابکاری‌ها و کشتارهاست، اما باز حتی بعد از اعلام این مسئله، حضور القاعده از سوی رسانه ها و حکام غربی بزرگنمایی نمی‌شود. آمریکایی‌ها که بسیاری از جنگها را به خاطر القاعده به راه انداختند و میلیونها نفر را به اسم مبارزه با القاعده به فلاکت کشیدند، حال متحد القاعده شده‎اند. واقعیت اینست که مردم سوریه از القاعده وحشت دارند و به همین دلیل است که قاطبۀ مردم سوریه از بشار اسد حمایت می‌کنند.
پس به نظر شما چه راه‌حلی باقی می‌ماند؟
تنها راه موجود پیش روی آمریکا برای سرنگون کردن دولت بشار اسد اینست که به سوریه حملۀ نظامی کند ولی می دانیم حملۀ نظامی هزینۀ فوق العاده بالایی دارد. آمریکا زمانی وضعیت سیاسی و اقتصادی بهتری در مقایسه با امروز داشت، اما کارنامۀ بدی در عراق و افغانستان برجای گذاشت؛ از سویی باید این واقعیت را در نظر داشت که آمریکایی‌ها از جنگ خسته‌‎اند و اقتصاد آمریکا دیگر توان تحمل هزینه‌های جنگ دیگری را ندارد. همچنین این را نیز باید در نظر داشته باشیم که جنگ لزوماً نتیجۀ آن مورد دلخواه آمریکایی‌ها را در پی نخواهد داشت. نتیجۀ جنگ عراق در کل خلاف آنچه که آمریکایی‌ها خواهان آن بودند از آب درآمد. عراق، به دوست نزدیک ایران تبدیل شد و اکنون نیز نتیجۀ حمله به سوریه فقط کشتار، هزینه اقتصادی، بی‌ثباتی و افراط ‌گرایی در منطقه خواهد بود.
آمریکا نگران کشته شدن مردم نیست. کمااینکه عملکرد این کشور در هر آنجا که وارد جنگ شده این موضوع را تأئید می کند و رسانه‌های آمریکایی نیز آن را به خوبی توجیه خواهند نمود که این سیاست‌ها برای توسعۀ دمکراسی است. اما واقعیت اینست که آمریکایی‌ها بنیۀ نظامی و اقتصادی سابق را ندارند. در واقع چه بسا ورود آمریکا به جنگ دیگری منجر به بی‌ثباتی اجتماعی در این کشور شود.
چرا سازمان ملل گزارش روز دوشنبه پیرامون تأئید استفاده مخالفین از سلاحهای شیمیایی را رد کرد و روز بعد از آن اعلام کرد که هنوز هیچ چیز معلوم نیست. آیا در تدوین گزارش کمیته‌های تخصصی سازمان ملل لابی‌گری صورت می‌گیرد؟ آیا انتشار این گزارش بیانگر تضاد منافع میان آمریکا و اسراییل نیست؟
تردید نکنید که آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها می‌دانند که سوریه از سلاح‌های شیمیایی استفاده نکرده است و از این مسئله مطمئن باشید که افکار عمومی جهان اصلاً این ادعا را نمی‌پذیرند و این مسئله را تکرار ادعاهای 2003 می‌دانند. ادعای آمریکا در سال 2003 مبنی بر اینکه صدام، سلاح شیمیایی دارد از روی اشتباه نبود، بلکه مسلم است که آنها دروغ گفته بودند. دولت آمریکا دروغ گفته بود و رسانه‌ها هم آن را تکرار کردند. اگر کسی تصور می‌کند رسانه‌های غربی آزادی عمل بسیاری دارند، کاملاً اشتباه می‌کند. من سالهاست با رسانه‌های غربی آشنا هستم، خبرنگاران خارجی بارها به من گفته‌اند که حتی آزادیهایی همچون انعکاس درست واقعیت کشورهای دیگر از آنها سلب می شود. بنابراین ساده‌اندیشی است اگر اینگونه فکر کنیم که در رسانه‌های غربی آزادی وجود دارد. شکی در این مسئله نیست که دولت سوریه هیچ نفعی از استفاده از سلاح‌های شیمیایی نمی برد.
دلیل اینکه کارشناسی در سازمان ملل اعلام می‌کند که سلاح‌ها را مخالفان به کار برده‌اند و روز بعد این موضوع از سوی مقامات رسمی نقض می‌شود، این است که او فرد آزاده‌ای است و می‌داند که سازمان ملل بیشتر در دست غرب است، دبیرکل و معاونین آن تحت فشار قدرتهای بزرگ از جمله آمریکا انتخاب می‌شوند. بدیهی است فشارهایی از سوی آمریکا و غرب در تنظیم این گزارشات وارد می‌شود تا سازمان ملل موضع رسمی در این باره نگیرد، چون در غیر این صورت ابزار دروغ از دست آمریکا خارج می‌شود و نمی‌تواند دیگر از این ابزارها برای فشار بر سوریه، ایران، روسیه و چین استفاده کند. آمریکایی‌ها حتی اگر قصد حمله به سوریه را نداشته باشند، به این ابزارها برای تبلیغات و فضاسازی نیاز دارند تا در مذاکرات از رقیبان امتیاز بگیرند.
شاید بتوان مسئلۀ سلاح‌های شیمیایی در سوریه را با اتهام ترور سفیر عربستان در آمریکا از سوی ایران مقایسه کرد؛ این اتهام که بعدها در هاله‌ای از ابهام فرو رفت، از همان ابتدا مشخص بود که دروغ محض است. نه اینکه دولت آمریکا نمی‌دانست، بلکه واقعیت اینست که آنها از همان ابتدا دروغ می‌گفتند. پرسش اینجاست که با گذشت بیش از یک سال از آن اتهام، آن ایرانی مظنون کجاست؟ ایرانی‌ای که متهم بود و آنهمه جنجال بر سر او ایجاد شد هم اکنون کجاست؟ چرا خبری از او در رسانه‌ها منتشر نمی‌شود؟ دادگاه وی چه زمانی برگزار شد؟ اسناد و مدارک و اعترافات وی کجاست؟ چرا به ناگاه موضوع او و اتهامش ناپدید شد؟ آمریکایی‌ها خیلی زود، همین که تاریخ مصرف یک خبر تمام می شود، آن را به فراموشی می‌سپرند.
در مورد سوریه نیز وضعیت به همین منوال است، در حال حاضر سعودی‌ها، قطری‌ها و ترکیه نیاز دارند به سوریه، ایران و روسیه فشار بیاورند و به همین خاطر این ادعاها را مطرح می‌کنند.
بنابراین شما وقوع جنگ دیگری در منطقه را پیش‌بینی نمی‌کنید؟
بعید می‌دانم که جنگ درگیرد. اما امر محالی هم نمی‌تواند باشد. در واقع بسیار بعید است جنگ دیگری آغاز شود چرا که آمریکا دیگر توانایی مدیریت بحرانی به این بزرگی و وسعت و همچنین پرداخت هزینه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن را ندارد.
توجه داشته باشید که آمریکا، بارها از همین افراطیونی که خودش پرورش داده ضربه خورده و واهمه دارد. افرادی که در بوستون دست به عملیات تروریستی زدند، از جنس همین تروریست‌های چچنی بودند که در سوریه در حال آدم کشی هستند. بنابراین آمریکا اگر تروریست‌پروری می‌کند و اجازه می‌دهد افراطی گری و نژادپرستی و قبیله‌گرایی و فرقه گرایی در سوریه تقویت شود، تنها برای تخریب و تضعیف سوریه است ولی آنها در عین حال می‌ترسند که مبادا همین تروریست‌ها روزی بلای جان آمریکا و اروپا شوند.
آمریکا می‌داند اگر بیش از این وارد بحران سوریه شود تروریست‌ها می توانند در دراز مدت بیش از گذشته منافع آمریکا را هدف گرفته و به طور گسترده‌ای امنیت آمریکا و اروپا را تهدید ‌کنند. بنابراین عقل سلیم حکم می‌کند که آمریکایی‌ها وارد جنگ نشوند، ولی در عین حال نمی‌شود این مسئله را منتفی دانست زیرا دیگر مسلم است که حکام آمریکایی چندان عاقلانه تصمیم گیری و رفتار نمی کنند.
برچسب ها: بشار اسد سوریه صراط