* "آقای الف" اولین همکاری شما با علی عطشانی محسوب میشود و اتفاقا شما در پروژهای با این کارگردان همکار شدید که از جریان سینمای ایران متفاوت است. چطور بازی در اولین فیلم سه بعدی ایرانی را پذیرفتید؟
- من فکر میکنم اگر هر بازیگر دیگری هم جای من بود و این شرایط برایش پیش میآمد این شانس را از دست نمیداد چراکه همیشه حضور در اولینها مهم است و یک افتخار محسوب میشود.
حضور در "آقای الف" اولین پروژه سه بعدی سینمای ایران یک افتخار و اعتبار ملی و ایرانی است. از طرف دیگر احساس میکردم که در سینمای ایران جای چنین فیلمی خالی است. البته میدانم که میشد از فیلمنامه پرهزینهتری برای ساخت فیلم استفاده کرد و میدانم که چنین انتقادهایی هم به فیلم "آقای الف" وارد شده است اما در هر حال باید این موضوع را درنظر میگرفتیم که استفاده از تکنیک سه بعدی هزینه زیادی داشت.
سرمایهگذار این فیلم به عقیده من ریسک بزرگی کرد. فراهم کردن تجهیزات چنین فیلمی کار سختی است. اگر تهیهکننده فقط به دنبال تجارت بود قطعا نمیتوانست چنین کاری را به سرانجام برساند. با وضعیت اقتصادی که در شرایط فعلی کشور ما به وجود آمده است، اگر روی پفک هم سرمایهگذاری می کرد قطعا جواب بیشتری می گرفت. اما فکر می کنم یک عشق و همدلی بین گروه بود که توانست با تمام این شرایط کار را به سرانجام برساند. من هم سعی کردم در این فیلم حضور داشته باشم تا سهم خودم را ادا کنم.
در این فیلم شرایط مالی برای من اولویت آخر بود و حالا هم خوشحالم که در ساخته شدن اولین فیلم سه بعدی سینمای ایران نقش داشتم.
* چطور با وجود این فیلمنامه که عنوان میشود بسیار معمولی است به گروه اطمینان کردید؟
- احترامی که من برای اولینها قائل هستم به واسطه همین ریسکپذیری آنهاست. هر کاری که برای اولینبار تجربه میشود قطعا دچار آزمون و خطا میشود. به عقیده من همین ریسک کردنها است که باعث میشود این کار با ارزش شود.
من همیشه وقتی در سفر خارج از کشور هستم تلاش میکنم فیلمهای روز دنیا را ببینم و وقتی قرار شد در یک فیلم سه بعدی بازی کنم بیشتر سعی میکردم به دیدن فیلمهایی بروم که با تکنیک سه بعدی ساخته شدهاند.
فکر میکنم در "آقای الف" کمترین زحمت روی دوش بازیگران بود. فکر میکنم بعد از کارگردان و بابک محقق طراح سه بعدی، بیشترین زحمت روی دوش فیلمبردار و صدابردار پروژه بود. من به عنوان بازیگر شاید فقط در برخی صحنه ها باید بازیهای کنترل شدهای ارائه میکردم و خیلی تفاوتی با کارهای دیگرم سر صحنه نداشت.
* در همان ابتدای کار قبل از فیلمبرداری، آیا تست هم برای صحنهها دادید و یا تمرین خاصی داشتید؟
- تست با حضور بازیگران و حتی بدون حضور ما گرفته شد. من زمانی در امارات تحصیل می کردم و دوستانی دارم که هم اکنون با بزرگترین کمپانی ها در حال ساخت فیلم های انیمیشن و سه بعدی همکاری می کنند. در زمان ساخت "آقای الف" این دوستانم در ایران بودند و از نزدیک سر صحنه فیلم حضور داشتند. آنها معتقد بودند که با توجه به جزئیاتی که ما در این فیلم مدنظر قرار دادهایم ممکن است خروجی مناسبی دریافت نکنیم. آنها معتقد بودند رسیدن به چنین تصاویری احتیاج به فرمولهای پیچیده ای دارد اما خوشبختانه زمانی که فیلم آماده نمایش شد و این دوستان نتیجه را دیدند بسیار راضی بودند و هیجانزده شدند.
* خودتان هم پس از دیدن فیلم در سینما راضی بودید؟
- بله. کاملا. قرار نبود ما تصور کنیم که قرار است فیلمی بسازیم که اولین تجربه سه بعدی باشد و هیچ مشکلی نداشته باشد. به هر حال این یک تجربه بود. من حتی پیشنهاد دادم که برای یکی از صحنه ها فضاهای رویاپردازانه تصور کنیم. مانند برخی فیلم های سه بعدی دنیا و به تخیلات ذهنی شخصیتی که من بازی می کردم بیشتر بپردازیم اما واقعا این امکان نبود چراکه هزینه بسیار زیادی داشت و زمان بیشتری هم طلب میکرد که در نهایت از خیر آن گذشتیم. باز هم تاکید می کنم همین که توانستیم چنین فیلمی را بسازیم جای تبریک دارد.
*"آقای الف" در حال حاضر چه جایگاهی در کارنامه شما دارد؟
- همین که توانستم در اولین فیلم سه بعدی سینمای ایران حضور پیدا کنم برای
من جایگاه ویژه ای دارد. قطعا این فیلم در تاریخ ثبت خواهد شد. فکر می کنم
همه گروه هم با همین نیت کار را ادامه دادند.
همانطور که عنوان کردم این فیلم به لحاظ مالی برای من اهمیتی نداشت و
همزمان با این فیلم پیشنهاد خیلی خوبی به لحاظ مالی داشتم اما ترجیح دادم
در "آقای الف" حضور پیدا کنم زیرا وظیه خودم میدانستم از چنین فیلمی حمایت
کنم.
* به نظر میرسد که کمی گزیدهکار شدهاید و یا در انتخابهایتان کمی با وسواس حرکت میکنید؟
- من پیش از این روی سریالهای تلویزیونی حساسیت بیشتری داشتم و فکر می کردم رسانه تلویزیون با مخاطب بیشتری روبهرو است اما حالا فکر میکنم سریال در زمان خودش پخش می شود و در همان تایم تاثیر خود را میگذارد. کارهای تلویزیونی تاریخ مصرف دارد. البته هنوز هم برای تلویزیون احترام قائل هستم. من در این رسانه با کارگردانهای شاخصی کار کردم و همه نتیجه خوبی داشتند و پربیننده بودند.
در سینما صادقانه در تعدادی فیلمهایی حضور پیدا کردم که دوستشان ندارم که شاید فقط 15 دقیقه آنها را دیده باشم. از طرف دیگر من حدود یک سال و نیم درگیر فیلم "روز رستاخیر" احمدرضا درویش بودم. این موضوع باعث شد پس از این فیلم به احترام این پروژه در انتخابهایم دقت بیشتری کنم.
شاید باورتان نشود من سر این کار پیر شدم و حتی موهایم سفید شد. چون خیلی کار سختی بود اما به نوعی سربازی من در این عرصه بود. من پس از این کار پروژههای زیادی را قبول نکردم. امیدوارم بتوانم بر این وسوسه غلبه کنم. البته فکر میکنم تا زمانی میشود این کار را کرد که ما زیر فشار مالی نباشیم. چون فکر میکنم با این وضعیتی که ما در پیش داریم ممکن است تصویر خیلی از دوستانمان در این عرصه تغییر کند.
--------------------