صراط: حسین قدیانی در شماره دیروز وطن امروز نوشت:
به دلایلی خیلی واضح، این دوره از انتخابات ریاست جمهوری به شطرنجی میماند که دست به مهره حرکت است. ما حق حتی یک اشتباه هم نداریم، اگر واقعا جمهوری اسلامی را دوست میداریم. دشمن مشغول نقشه است تا پیچیده و گنگ کند انتخابات را. چونان کربلای پنجیهای شرق ابوالخصیب، ما نیز باید سینه سپر کنیم؛ سینه بصیرت. جنگ است جنگ، باید مراقب باشیم محوری لو نرود. در معادله انتخابات، دشمن میخواهد به مجهولات اضافه کند. ما را اما وظیفهای نیست الا روشن کردن فضا و کم کردن از پیچیدگیها. پس کی باید بصیرت به دادمان برسد؟! «بصیرت را... بصیرت را... بصیرت را...» این همه تاکید علمدار انقلاب، یعنی استفاده از بصیرت علیه نقشه دشمن. جای بصیرت که روی رف نیست، و الا خاک میخورد! باید مدد گرفت از بصیرت. به کارش برد. بهره از بصیرت، کاستن از پیچیدگیهای انتخاباتی است. صحنه لااقل برای ما واضح است. ما 2 نامزد رفیق داریم و یک کاندیداي رقیب. ما 2 یار داریم و یک کاندیدا که اصلیترین هوادارش بیبیسی است. یاران ما در این عرصه، قالیباف و جلیلیاند. خواه نظرسنجی ملاک باشد، خواه تجربه، خواه عدالت، خواه مدیریت، خواه سادهزیستی و خواه همت جهادی. فیالحال باقر و سعید 2 بال ما هستند برای مقابله با شطرنج دشمن. این 2 بال، هم افزا با هماند، شرط است که گمان نبریم به اسم هواداری از یکی، باید دیگری را زد! رقیب ما، یکی دیگر است. وقتی دشمن هست، یار را که نمیزنند! آنکه میخواهد به قالیباف رای دهد، باید محسنات باقر را بشمرد، و آنکه میخواهد به سعید، خوبیهای جلیلی را. ما وقتی یاران خود را میزنیم، فقط رقیب اصل کاری است که خوشحال میشود. خیانت در جبهه خودی اما آنجاست که عدهای از زاویه بی بصیرتی، انگار کاری جز زدن همزمان باقر و سعید ندارند! کوبیدن هر دو یار! رقیب را رها کردهاند و علیه یار کار میکنند. تا دیروز اسم و عکس سعید را کنار نامزد بی رای و بیجایگاهشان میگذاشتند که برای او وجاهت کسب کنند، حالا که سعید آمده، سعید را به تلویح و باقر را به تصریح میزنند. چرا؟! با کدام حجت شرعی؟! این رویه غلط، «حجت شرعی» نیست، اصلا «حجت» نیست؛ «منیت» است. ما برای حرف به حرف آن «حجت شرعی» که «آقا» گفت، جان میدهیم اما صحنه را نشناختن، در اشتباه اصرار کردن، خودی را زدن، تک پریدن، تفرقه کردن، با دست فرمان غلط راندن، خنده بر لب بیبیسی نشاندن و... «عمل بر اساس حجت شرعی» نیست!
کی و کجا شرع، چنین حجتی داشته که به نفع رقیب، رفیق جبهه خودی را بزنیم؟! اتفاقا رهبر عزیز جملهای دارند به این مضمون؛ «اگر آدمی کار غلطی کند و در این کار غلط مصر باشد، اول کسی که قابل شماتت است، خود اوست». تفرقه شامل شماتت میشود؛ حجت شرعی محسوب نمیشود. رویه غلط یاران همسو را زدن، هیچ نیست الا همایش خنده بر لب جناب عالیجناب. «سوپر دولوکسهای بصیرت» یعنی این واضحات را نمیفهمند؟! یعنی نمیفهمند در چنین چیدمانی، وقت زدن باقر و سعید نیست؟! آیا آدم عاقل، تیر به رقیب پرتاب میکند یا هم زبان با بیبیسی لگد به یار خودی میزند؟! واقعا چه میفهمند این جماعت از سیاست؟! به خدا تکلیف ما هم با فتنه معلوم است، هم با انحراف، هم با دشمن قسم خورده بیرونی، تکلیف ما با این جماعت معلوم نیست! اسم خود را گذاشتهاند «ضد هاشمی» اما در عمل، بیش و پیش از همه، اول باقر را میزنند، دوم سعید را! رقبای درجه یک رفسنجانی را! اسم خود را گذاشتهاند «عمار» اما به جای شبهه زدایی، علیه یاران خودی شبهه میآفرینند! اسم خود را گذاشتهاند «مخلص» اما آمار جلسه خصوصی را کف دست بیبیسی میگذارند و خوشحالند که از رای خاکستری جریان اصولگرا میکاهند! اسم خود را گذاشتهاند «بصیر» اما مراقب نیستند که زدن یار به جای رقیب، آخر بی بصیرتی است! اسم خود را گذاشتهاند «اخلاقی» اما علیه باقر از هیچ دروغی نمیگذرند! اسم خود را گذاشتهاند «جبهه» اما نماد «همت جهادی» را میکوبند! اسم خود را گذاشتهاند «ولایی» اما یار جبهه خودی را طوری میزنند کانه «شیطان اکبر» است! اسم خود را گذاشتهاند «ساده زیست» اما خیال میکنند همه جز خودشان اشرافیاند! خود از محصولی به نام بیتالمال همه نوع استفاده را میکنند، اما چشم دیدن چند سایت و روزنامه طرفدار باقر و سعید را ندارند! همچین دارند یار را میزنند، انگار رایشان رفسنجانی است که مجبورند باقر و سعید را بزنند!! این هم شد جبهه؟! آقایان! دوستان! مثل اینکه متوجه صحنه نیستید... بس کنید این بساط را که فقط خنده بر لب بیبیسی مینشاند. امروزه روز مهمترین ترجمه بصیرت، یعنی وحدت. کدام پرنده، بالهای خودش را میزند؟! آنهم با وجود کرکسهاي دشمن ؟!... و من حتی میخواهم نقدی نکتهگیرانه بکنم به سخن آن اصولگرای اهل فرهنگ که گفت: «اگر تا دیروز وحدت مستحب بود، امروز وحدت واجب است». نخیر! در جمهوری اسلامی، فریضه وحدت هرگز مستحب نبوده، بلکه همیشه واجب بوده. چه از منظر روح الله، چه از نظر «آقا» وحدت همیشه خدا واجب بوده، اما خب! امروز واجبتر است. امروز در ردیف واجبترینهاست. باقر و سعید که فرمانده جهادی و رزمنده بسیجی بسیاری از جنگها و فتنهها بودهاند، اما بدا بر عاقبت «ساکتین وحدت» و «خاموشان بصیرت» که جلوی چشم نامزد هوادار بیبیسی، تنها رسالتشان کوبیدن باقر است و سعید. اگر نام این رویه را «حجت شرعی» گذاشتهاند، باور دارم نه معنای «حجت» را میدانند، نه معنای «شرع» را. آن یکی کم بود، حالا مُهر را نشانه گرفتهاند سمت باقر و سعید. سمت وحدت. سمت محراب انتخابات. ستون پنجم دشمن، حتی روزگار جنگ هم شاخ و دم نداشت... و دقیقا به نفع بیبیسی، محور لو میداد! نمیداد؟!
به دلایلی خیلی واضح، این دوره از انتخابات ریاست جمهوری به شطرنجی میماند که دست به مهره حرکت است. ما حق حتی یک اشتباه هم نداریم، اگر واقعا جمهوری اسلامی را دوست میداریم. دشمن مشغول نقشه است تا پیچیده و گنگ کند انتخابات را. چونان کربلای پنجیهای شرق ابوالخصیب، ما نیز باید سینه سپر کنیم؛ سینه بصیرت. جنگ است جنگ، باید مراقب باشیم محوری لو نرود. در معادله انتخابات، دشمن میخواهد به مجهولات اضافه کند. ما را اما وظیفهای نیست الا روشن کردن فضا و کم کردن از پیچیدگیها. پس کی باید بصیرت به دادمان برسد؟! «بصیرت را... بصیرت را... بصیرت را...» این همه تاکید علمدار انقلاب، یعنی استفاده از بصیرت علیه نقشه دشمن. جای بصیرت که روی رف نیست، و الا خاک میخورد! باید مدد گرفت از بصیرت. به کارش برد. بهره از بصیرت، کاستن از پیچیدگیهای انتخاباتی است. صحنه لااقل برای ما واضح است. ما 2 نامزد رفیق داریم و یک کاندیداي رقیب. ما 2 یار داریم و یک کاندیدا که اصلیترین هوادارش بیبیسی است. یاران ما در این عرصه، قالیباف و جلیلیاند. خواه نظرسنجی ملاک باشد، خواه تجربه، خواه عدالت، خواه مدیریت، خواه سادهزیستی و خواه همت جهادی. فیالحال باقر و سعید 2 بال ما هستند برای مقابله با شطرنج دشمن. این 2 بال، هم افزا با هماند، شرط است که گمان نبریم به اسم هواداری از یکی، باید دیگری را زد! رقیب ما، یکی دیگر است. وقتی دشمن هست، یار را که نمیزنند! آنکه میخواهد به قالیباف رای دهد، باید محسنات باقر را بشمرد، و آنکه میخواهد به سعید، خوبیهای جلیلی را. ما وقتی یاران خود را میزنیم، فقط رقیب اصل کاری است که خوشحال میشود. خیانت در جبهه خودی اما آنجاست که عدهای از زاویه بی بصیرتی، انگار کاری جز زدن همزمان باقر و سعید ندارند! کوبیدن هر دو یار! رقیب را رها کردهاند و علیه یار کار میکنند. تا دیروز اسم و عکس سعید را کنار نامزد بی رای و بیجایگاهشان میگذاشتند که برای او وجاهت کسب کنند، حالا که سعید آمده، سعید را به تلویح و باقر را به تصریح میزنند. چرا؟! با کدام حجت شرعی؟! این رویه غلط، «حجت شرعی» نیست، اصلا «حجت» نیست؛ «منیت» است. ما برای حرف به حرف آن «حجت شرعی» که «آقا» گفت، جان میدهیم اما صحنه را نشناختن، در اشتباه اصرار کردن، خودی را زدن، تک پریدن، تفرقه کردن، با دست فرمان غلط راندن، خنده بر لب بیبیسی نشاندن و... «عمل بر اساس حجت شرعی» نیست!
کی و کجا شرع، چنین حجتی داشته که به نفع رقیب، رفیق جبهه خودی را بزنیم؟! اتفاقا رهبر عزیز جملهای دارند به این مضمون؛ «اگر آدمی کار غلطی کند و در این کار غلط مصر باشد، اول کسی که قابل شماتت است، خود اوست». تفرقه شامل شماتت میشود؛ حجت شرعی محسوب نمیشود. رویه غلط یاران همسو را زدن، هیچ نیست الا همایش خنده بر لب جناب عالیجناب. «سوپر دولوکسهای بصیرت» یعنی این واضحات را نمیفهمند؟! یعنی نمیفهمند در چنین چیدمانی، وقت زدن باقر و سعید نیست؟! آیا آدم عاقل، تیر به رقیب پرتاب میکند یا هم زبان با بیبیسی لگد به یار خودی میزند؟! واقعا چه میفهمند این جماعت از سیاست؟! به خدا تکلیف ما هم با فتنه معلوم است، هم با انحراف، هم با دشمن قسم خورده بیرونی، تکلیف ما با این جماعت معلوم نیست! اسم خود را گذاشتهاند «ضد هاشمی» اما در عمل، بیش و پیش از همه، اول باقر را میزنند، دوم سعید را! رقبای درجه یک رفسنجانی را! اسم خود را گذاشتهاند «عمار» اما به جای شبهه زدایی، علیه یاران خودی شبهه میآفرینند! اسم خود را گذاشتهاند «مخلص» اما آمار جلسه خصوصی را کف دست بیبیسی میگذارند و خوشحالند که از رای خاکستری جریان اصولگرا میکاهند! اسم خود را گذاشتهاند «بصیر» اما مراقب نیستند که زدن یار به جای رقیب، آخر بی بصیرتی است! اسم خود را گذاشتهاند «اخلاقی» اما علیه باقر از هیچ دروغی نمیگذرند! اسم خود را گذاشتهاند «جبهه» اما نماد «همت جهادی» را میکوبند! اسم خود را گذاشتهاند «ولایی» اما یار جبهه خودی را طوری میزنند کانه «شیطان اکبر» است! اسم خود را گذاشتهاند «ساده زیست» اما خیال میکنند همه جز خودشان اشرافیاند! خود از محصولی به نام بیتالمال همه نوع استفاده را میکنند، اما چشم دیدن چند سایت و روزنامه طرفدار باقر و سعید را ندارند! همچین دارند یار را میزنند، انگار رایشان رفسنجانی است که مجبورند باقر و سعید را بزنند!! این هم شد جبهه؟! آقایان! دوستان! مثل اینکه متوجه صحنه نیستید... بس کنید این بساط را که فقط خنده بر لب بیبیسی مینشاند. امروزه روز مهمترین ترجمه بصیرت، یعنی وحدت. کدام پرنده، بالهای خودش را میزند؟! آنهم با وجود کرکسهاي دشمن ؟!... و من حتی میخواهم نقدی نکتهگیرانه بکنم به سخن آن اصولگرای اهل فرهنگ که گفت: «اگر تا دیروز وحدت مستحب بود، امروز وحدت واجب است». نخیر! در جمهوری اسلامی، فریضه وحدت هرگز مستحب نبوده، بلکه همیشه واجب بوده. چه از منظر روح الله، چه از نظر «آقا» وحدت همیشه خدا واجب بوده، اما خب! امروز واجبتر است. امروز در ردیف واجبترینهاست. باقر و سعید که فرمانده جهادی و رزمنده بسیجی بسیاری از جنگها و فتنهها بودهاند، اما بدا بر عاقبت «ساکتین وحدت» و «خاموشان بصیرت» که جلوی چشم نامزد هوادار بیبیسی، تنها رسالتشان کوبیدن باقر است و سعید. اگر نام این رویه را «حجت شرعی» گذاشتهاند، باور دارم نه معنای «حجت» را میدانند، نه معنای «شرع» را. آن یکی کم بود، حالا مُهر را نشانه گرفتهاند سمت باقر و سعید. سمت وحدت. سمت محراب انتخابات. ستون پنجم دشمن، حتی روزگار جنگ هم شاخ و دم نداشت... و دقیقا به نفع بیبیسی، محور لو میداد! نمیداد؟!