صراط: یکی از بهترین کتابهای علامه حسن زاده آملی، کتاب «عیون مسائل النفس و سرح العیون فی شرح العیون» است.
این کتاب درباره علم نفس نوشته شده است. توضیح اینکه؛ نفس ناطقه انسانى، جامعترین و کاملترین مظهر خداست و شناخت آن مستلزم شناخت بارى تعالى و محور جمیع مسایل عقلى و نقلى و قطب همه معارف عرفانی است.
از این رو همه اهل عرفان و نیز حکمای بزرگ، به معرفت نفس، اهمیت ویژه میدهند.
در روایات اسلامی نیز به معرفت نفس و شناخت آن، اهمیت ویژه داده شده، چنانکه فرمودهاند: «مَنْ عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّه»؛ هر کس خود را بشناسد پروردگارش را میشناسد. «مَعْرفَةُ النَفْسِ اَنْفَعُ المَعارِف» ؛ پر منفعتترین شناخت، معرفت نفس است. «اَفْضَلُ المَعْرِفَةُ مَعْرِفَةُ الاِنْسانِ نَفْسَهُ» ؛ با فضیلتترین شناخت، معرفت انسان به خودش است.
بر همین اساس، حضرت آیتالله حسنزاده آملی، کتاب «عیون مسائل النفس» را در خصوص معرفت و شناخت «نفس» نوشتند و آن را بر 66 «عین» مرتب ساختند که هر عینى در مسئلهاى از مسائل مربوط به نفس است.
چون آن کتاب (عیون مسائل النفس)، متنى فشرده بود و هر یک از عیون آن کتاب به خودى خود لیاقت آن را داشت که در رسالهاى مستقل مورد بحث و بررسى قرار گیرد، ایشان شرحی بر آن کتاب نوشتند و بدین صورت کتاب بىنظیر «سرح العیون فى شرح العیون» را که بر أهم مسایل مربوط به معرفت نفس مشتمل است، به عالم علم و دانش ارائه کردند.
این کتاب، در میان آثار آیت الله حسن زاده آملی، دومین کتابى بود که از طرف وزارت ارشاد به عنوان کتاب سال شناخته شد و به علم دوستان جامعه اسلامى معرفى شد.
همه اینها مقدمه بود تا نظر علامه حسنزاده درباره امام خمینی(ره) عرض شود.
آیتالله حسن رمضانی از علامه حسنزاده آملی نقل میکند که؛ زمانی ایشان (علامه حسن زاده آملی) میفرمود اگر اسم کار من را لوسبازی نمیگذاشتند و اگر تلقی خوشی صورت میگرفت و مصون بود از تلقیهای ناخوش، من این کتاب عیون مسائل نفس را که در مسائل نفس است و کتاب مهمی است و کتاب سر پیری من است، مال ایام جوانیام نیست، یعنی یک عمر کار کردهام و حاصلش این شده است، اسم این کتاب را میگذاشتم «عیون خمینی».
استاد رمضانی میگفتند علامه حسنزاده آملی، برای قدردانی از شخصیت بینظیر امام خمینی(ره) که بنیانگذار جمهوری اسلامی و تمهید کننده تمام ترقّیات علمی و عملی برای حوزهها بود و انجام دهنده کاری بود که واقعاً هیچکدام از بزرگان گذشته در طول تاریخ انجام نداده بودند، چنین فرمایشی داشتند.
به قول معروف: قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری!