صراط:دانشگاه از دیدگاه امام خمینی(ره) آنقدر اهمیت دارد كه اگر نقش واقعی خود
را نداشته باشد، همه چیز مملكت از دست خواهد رفت. ایشان در جملهای این
اهمیت را گوشزد كردهاند که اگر دانشگاه را ما سست بگیریم و از دست برود،
همه چیزمان از دستمان رفته است.
* ترقي مملکت به دانشگاه است
امام چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی برای دانشگاه اهمیت ویژهای قایل بودند و اعتقاد داشتند و تاکيدشان بر اين بود که ترقی مملكت به دانشگاه است.
ایشان معتقد بودند رژیم پهلوی باعث شده بود دانشگاهها پیشرفت نكنند، لذا میفرمودند: اینها دانشگاهها را با هر قدرتی كه داشتند عقب نگه میداشتند، نمیگذاشتند كه اساتید ما، درست بچههای ما را تعلیم كنند این هم برای این بود كه میدیدند اگر چنانچه دانشگاه بطور صحیح عمل كند، مستقل باشد، بعد كه این جوانها كه از دانشگاه بیرون بیایند ضد استعمار بیرون میآیند.
چنانچه ملاحظه میشود در اندیشه امام، دانشگاه نقشی اساسی در ايجاد فكر سیاسی ـ اجتماعی براي دانشجو داراست، از اینرو میفرمودند: نقش دانشگاهها در هر كشوری ساختن انسان است.
ممكن است از دانشگاه انسان خارج بشود كه یك كشور را نجات بدهد و ممكن است كه یك انسان درست بشود كه كشور را به هلاكت بكشاند».
از نظر حضرت امام، اساتید دانشگاه ضمن انجام وظایف استادی میتوانند در تربیت دانشجویان نقش مؤثری ایفا نمایند. ایشان میفرمایند: ما اساتید دانشگاهی را میخواهیم كه آن اساتید بتوانند مغزهای جوانهای ما را مستقل بار بیاورند. ایشان همچنین خطاب به اساتید دانشگاهها میفرمایند: اساتید دانشگاه اگر واقعاً علاقهمندند كه این كشور دوباره برنگردد به اوضاع سابق، باید مواظب باشند.
*دانشجو قشر آگاه جامعه
از دید امام خمینی دانشجو یك قشر آگاهی است كه میتواند در اجتماع نقش مؤثری ایفا نماید، اما ایشان معتقد است دانشجو برای اینكه بتواند نقش خود را كامل نماید باید در كنار سایر اقشار اجتماعی از جمله روحانیون، بازاریان، نظامیان و عامه مردم باشد.
با توجه به نظریههایی كه مطرح شد و با مرور اندیشههای حضرت امام میتوان گفت كه امام به دانشجویان به عنوان یك قشر بسیار مهم نظر داشتند و معتقد بودند كه اگر دانشجویان بتوانند در دانشگاه علم و ایمان را با یكدیگر همراه سازند میتوانند به عنوان یك قشر تحصیلكرده محور "روشنگری" اجتماعی را بدست گیرند.
به عبارت دیگر دانشجو از نظر امام عامل روشنگری اجتماعی است و زمانی میتواند موفق باشد كه بتواند آگاهی خود را در مسیر ارزشهای الهی بكار گیرد و خود را از اقشار دیگر و به ویژه روحانیون جدا نسازد.
* استقلال كشور منوط به استقلال دانشگاهها است
اگر دانشگاه اصلاح بشود، كشور شما استقلال خود را بیمه ميکند. از دانشگاه، چه دانشگاه علوم قدیمه، چه دانشگاه علوم جدیده از دانشگاه سعادت یك ملت، و در مقابل سعادت شقاوت یك ملت سرچشمه ميگیرد.
باید از حوزههاى علمیه، یك عالمى به تمام معنا متعهد بیرون بیاید، و مركز ساخت انسان باشد؛ و دانشگاه هم مركز ساخت انسان باید باشد.
دانشگاهیان و جوانان برومند عزیز، هر چه بیشتر با روحانیان و طلاب علوم اسلامى پیوند دوستى و تفاهم را محكمتر و استوارتر سازند، و از نقشهها وتوطئههاى دشمن غدار غافل نباشند.
تلاش كنید جهات دینى را در دانشگاه بیشتر كنید. دانشگاه پیوند خودش را به فیضیه محكم كند، و فیضیه محكم كند پیوستگى خودش را به دانشگاه.
* مقصود از اصلاح دانشگاهها
بعضی گمان کردند که کسانی که اصلاح دانشگاهها را میخواهد و میخواهند دانشگاه ها اسلامی باشد این است که گمان کردند که این اشخاص توهم کردند که علوم دو قسم است، هر علمی دو قسم است، علم هندسه یکی اسلامی است، یکی غیر اسلامی، علم فیزیک یکی اسلامی است یکی غیر اسلامی، از این جهت اعتراض کردند به اینکه علم، اسلامی و غیر اسلامی ندارد و بعضی توهم کردند که اینها که قائلند به اینکه باید دانشگاهها اسلامی بشود یعنی فقط علم فقه و تفسیر و اصول در آنجا باشد یعنی همان شأنی را که مدارس قدیمه دارند باید در دانشگاهها هم همان تدریس بشود.
اینها اشتباهاتی است که بعضی میکنند یا خودشان را به اشتباه میاندازند آنچه که ما میخواهیم بگوئیم این است که دانشگاههای ما، دانشگاههای وابسته است، دانشگاههای ما دانشگاههای استعماری است، دانشگاههای ما اشخاصی را که تربیت میکنند تعلیم میکنند، اشخاصی هستند که غربزده هستند، معلمین بسیاریشان غربزده هستند و جوانهای ما را غربزده بار میآورند ما میگوئیم که دانشگاههای ما یک دانشگاههائی که برای ملت ما مفید باشد نیست.
ما بیشتر از پنجاه سال است که دانشگاه داریم با بودجههای هنگفت کمرشکن که از دسترنج همین ملت حاصل میشود و در این پنجاه سال نتوانستیم در علومی که در دانشگاهها کسب میشود خود کفا باشیم.
ما بعد از پنجاه سال اگر بخواهیم یک مریضی را معالجه کنیم، اطباء ما بعضیهایشان یا بسیاریشان میگویند این باید برود به انگلستان. پنجاه سال دانشگاه داشتیم و طبیبی که بتواند کفایت از ملت بکند، از احتیاج ملت بکند به حسب اقرار خودشان نداریم.
ما دانشگاه داشتیم و داریم و برای تمام شؤونی که یک ملت زنده لازم دارد احتیاج به غرب داریم. ما که میگوئیم دانشگاه باید از بنیان تغییر بکند و تغییرات بنیادی داشته باشد و اسلامی باشد نه این است که فقط علوم اسلامی را در آنجا تدریس کنند، نه اینکه علوم دو قسمند هر علمی دو قسم است یکی اسلامی و یکی غیر اسلامی .
ما میگوئیم که در این پنجاه سال یا بیشتر که ما دانشگاه داریم، فراورد9ههای دانشگاه را برای ما عرضه دارید. ما میگوئیم که دانشگاههای ما مانع از ترقی فرزندان این آب و خاک است.ما میگوئیم که دانشگاه ما مبدل شده است به یک میدان جنگ تبلیغاتی.
ما میگوئیم که جوانهای ما اگر علم هم پیدا کردند تربیت ندارند، مربا به تربیت اسلامی نیستند.آنهائی که تحصیل میکنند، برای این است که یک ورقهای به دست بیاورند و بروند، و سربار ملت بشوند. آنطور نیست که به حسب احتیاجات ملت، به حسب احتیاجاتی که کشور ما دارد دانشگاه به آن ترتیب رفتار کند و نگذارد این نسلهای بزرگ و این جوانهای بسیار عزیز به هدر بروند و قوای آنها به هدر برود قوای ما را به هدر بردند یا به خدمت خارجیها وادار کردند .معلمین مدارس ما، معلمین اسلامی به حسب نوع نیست و تربیت در کنار تعلیم نبوده است و لهذا آن چیزی که از دانشگاههای ما بیرون آمده است، یک انسان متعهد، یک شخصی که برای مملکت خودش دلسوز باشد و تمام نظرش به این نباشد که منافع خودش را به دست بیاورد، ما نداریم.
ما میگوئیم باید بنیادا باید اینها تغییر بکند، میخواهیم بگوئیم که دانشگاههای ما باید در احتیاجاتی که ملت دارند در خدمت ملت باشند، نه در خدمت اجانب.
ما معلمینی که در مدارس ما، اساتیدی که در دانشگاههای ما هستند بسیاری از آنها در خدمت غربند، جوانهای ما را شستشوی مغزی میدهند. جوانهای ما را تربیت فاسد میکنند. ما نمیخواهیم بگوئیم ما علوم جدیده را نمیخواهیم، ما نمیخواهیم بگوئیم که علوم دو قسم است که بعضی مناقشه میکنند عمدا یا از روی جهالت، ما میخواهیم بگوئیم دانشگاههای ما اخلاق اسلامی ندارند، دانشگاه ما تربیت اسلامی ندارد.
اگر دانشگاههای ما تربیت اسلامی و اخلاق اسلامی داشت، میدان زد و خورد عقایدی که مضر به حال این مملکت است نمیشد. اگر اخلاق اسلامی در این دانشگاهها بود این زد و خوردهائی که برای ما بسیار سنگین است، تحقق پیدا نمیکرد.
اینها برای این است که اسلام را نمیدانند و تربیت اسلامی ندارند. دانشگاهها باید تغییر بنیانی کند و باید از نو ساخته شود که جوانان ما را تربیت کنند به تربیتهای اسلامی، اگر چنانچه تحصیل علم میکنند.در کنار آن تربیت اسلامی باشد نه آنکه اینها را تربیت کنند به تربیتهای غربی، نه آنکه یک دسته به طرف غرب بکشانند جوانهای ما را و یک دسته به طرف شرق و یک دسته با اشخاصی که با ما جنگ دارند و بالفعل اشخاصی که ما را میخواهند در انحصار اقتصادی قرار بدهند یا برای ما ادعا میکنند که ما شما را، حصار اقتصادی میکشیم دور شما، و دست و پا میکنند در این موارد، یک دسته از دانشگاهیهای ما، از جوانهای ما کمک به آنها نکنند.
*ايستادگي جوانان دانشگاهي مقابل بيگانگان
ما میخواهیم که اگر چنانچه ملت ایران در مقابل غرب ایستاد جوانهای دانشگاهی ما هم همه در مقابلش بایستند. ما میخواهیم که اگر ملت ما در مقابل کمونیست ایستاد، تمام دانشگاهیهای ما هم در مقابل کمونیست بایستند نه اینکه وقتی این جوانهائی که به واسطه سادهلوحی خودشان، تربیتهای باطل بعضی از معلمین را قبول کردند و حالا که ما میخواهیم یک دانشگاه مستقل درست کنیم و تغییر بنیادی بدهیم که مستقل بشود، وابسته به غرب نباشد، وابسته به کمونیسم نباشد، وابسته به مارکسیسم نباشد، اگر چنانچه ما بخواهیم اینطور کنیم، جبههبندی میکنند همین دلیل بر این است که ما دانشگاه اسلامی و دانشگاهی که تربیت کرده باشد جوانان ما را نداشتیم و نداریم.
همین شاهد است بر اینکه جوانهای ما تربیت صحیح نشدند و از آن طرف دنبال تحصیل نیستند، تمام عمرشان را صرف شعار میکنند و صرف تبلیغ سوء باطل، طرفداری از آمریکا، طرفداری از شوروی.ما میخواهیم که جوانان ما، جوانان مستقل باشند و خودشان را ببینند، احتیاجات خودشان را ببینند شرقی نباشند، غربی نباشند، اینهائی که راه افتادند در خیابانها یا در خود دانشگاهها و درگیری ایجاد میکنند و زحمت برای دولت و ملت ایجاد میکنند، اینها اشخاصی هستند که طرفدار غرب یا شرقند و به عقیده من طرفدار غربند، طرفدار آمریکا هستند.
ما که امروز با آمریکا در قبال هم ایستادیم.در قبال این ابر قدرت ایستادیم و احتیاج به این داریم که جوانهای ما هم در قبال آنها بایستند، جوانهای ما در مقابل خودشان میایستند و برای آمریکا کار میکنند .ما میخواهیم دانشگاهها را طوری کنیم که جوانهای ما برای خودشان و برای ملتشان کار کنند. این آقایانی که اشکال میکنند در این معانی و کنار نشسته و اشکال میکنند، اینها گمان میکنند که اعضای شورای انقلاب نمیفهمند به اینکه معنی اسلامی کردن این نیست که دو تا در همه علوم دو قسم ما داریم، یک قسم هندسه اسلامی داریم، یک قسم هندسه غیر اسلامی اشکال میکنند، نمیدانند که اعضای شورای ما که بعضی از آنها دکتر هستند و بعضی از آنها مجتهد هستند، نمیفهمند اینها که علوم اسلامی جائی دارد در مدارس قدیمه هست و اینجا جای علوم دیگر است؟ لکن باید دانشگاه اسلامی بشود تا علومی که در دانشگاه تحصیل میشود در راه ملت و در راه تقویت ملت و با احتیاج ملت همراه باشد.
ما میگوئیم که برنامههائی که در دانشگاهها هست، منتهی میکند جوانان ما را به اینکه طرف کمونیسم کشیده بشوند یا طرف غرب و نباید اینطور باشد. ما میگوئیم که جوانان ما را این معلمینی که یا اساتیدی که در دانشگاهها بودند بعضی از آنها که هستند، نمیگذارند تحصیل حسابی بکنند، آنها را متوقف میکنند، مانع از پیشرفت آنها هست، در خدمت غرب هستند و میخواهند ما در همه چیز محتاج به غرب باشیم.
* اسلامی شدن دانشگاه ها به معنای واقعی
معنی اسلامی شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند و خودش را از غرب جدا کند و خودش را از وابستگی به شرق جدا کند و یک مملکت مستقل، یک دانشگاه مستقل، یک فرهنگ مستقل داشته باشیم. عزیزان من! ما از حصر اقتصادی نمیترسیم، ما از دخالت نظامی نمیترسیم آن چیزی که ما را میترساند وابستگی فرهنگی است. ما از دانشگاه استعماری میترسیم، ما از دانشگاهی میترسیم که جوانهای ما را آنطور تربیت کنند که خدمت غرب بکنند، ما از دانشگاهی میترسیم که آنطور جوانهای ما را تربیت کنند که خدمت به کمونیسم کنند. اتفاقی نیست که مراکز تربیت و تعلیم کشورها و از آن جمله کشور ایران از دبستان تا دانشگاه مورد تاخت و تاز استعمارگران خصوصا غربیها و اخیرا آمریکا و شوروی قرار گرفت و زبانها و قلمهای غربزدگان و شرقزدگان آگاهانه یا ناآگاه و اساتید غربزده و شرقزده دانشگاهها در طول مدت تأسیس دانشگاهها و خصوصا دهههای اخیر این خدمت بزرگ را برای غرب و شرق انجام دادند، هر چند در بین ارباب قلم و زبان و اساتید، اشخاص متعهد و متوجهی بودند و هستند که بر خلاف آن مسیر بودند و میباشند لکن معالاسف در اقلیت چشمگیر بودند.
اکنون بر دانش آموزان و دانشجویان عزیز و اساتید و معلمان متعهد است که با تمام توان و قدرت در شناسایی عوامل فساد کوشش کنند و محیط آموزش و پرورش را از لوث وجود آنان پاک نمایند و گمان نشود که این نفوذ فقط برای انحراف دانشگاههاست، که منحرفین و منافقین برای نفوذ در دبیرستانها بلکه دبستانها اهمیت بیشتری قائلند تا جوانان را برای انحراف دانشگاهها مهیا کنند، آنان میدانند اگر نوباوگان در مراکز آموزش تربیت صحیح شوند و حیلههای استعمارگران را احساس و توطئههای همه جانبه آنان را لمس کنند، در دانشگاه برای عمال استعمار توفیق کمتری حاصل میشود و لهذا در دبستانها و دبیرستانها و قبل از ورود به دانشگاه ها در ساختن جهان استعماری شرق و غرب برای ورود به دانشگاه اهمیت خاصی احساس میکنند.
از این رو است که باید دستگاههای آموزشی متعهد و دلسوز برای نجات کشور اهمیت ویژهای در حفظ نو پایان و جوانان عزیزی که استقلال و آزادی کشور در آینده منوط به تربیت صحیح آنان است قائل باشند و نیز از اینرو است که نقش معلمان و اساتید در تربیت و تهذیب دانشآموزان و دانشجویان به عنوان اساسی ترین و مؤثرترین نقش مطرح میگردد و همه دیدید که گرایش آنان به شرق و غرب برای کشورمان چه فاجعهها آفرید و دانشگاهها را به صورت دژ محکمی برای خدمت به شرق و غرب در آورد و اکثریت قاطع غرب و شرقزدگان این مملکت را به عنوان فارغ التحصیلان تحویل جامعه داد.
اکنون بر معلمان متعهد و مسئول دبستانی و دبیرستانی است تا با کوشش خود جوانانی را تحویل دانشگاهها دهند که با آگاهی از انحرافات گذشته دانشگاه، بر فرهنگ غنی و مستقل اسلامی ایرانی تکیه کنند و بر اساتید متعهد است تا با باز شدن دانشگاهها در صورت مشاهده انحراف و گرایش جوانان به یکی از دو قطب قدرت و مکر، آنان را به توطئهها و شیطنتها آگاه کنند و جوانانی متعهد نسبت به مصالح کشور و آگاه به اهداف اسلام تحویل جامعه دهند و مطمئن باشند که با این خدمت، استقلال و آزادی کامل میهن عزیزشان تضمین خواهد شد.
* ترقي مملکت به دانشگاه است
امام چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی برای دانشگاه اهمیت ویژهای قایل بودند و اعتقاد داشتند و تاکيدشان بر اين بود که ترقی مملكت به دانشگاه است.
ایشان معتقد بودند رژیم پهلوی باعث شده بود دانشگاهها پیشرفت نكنند، لذا میفرمودند: اینها دانشگاهها را با هر قدرتی كه داشتند عقب نگه میداشتند، نمیگذاشتند كه اساتید ما، درست بچههای ما را تعلیم كنند این هم برای این بود كه میدیدند اگر چنانچه دانشگاه بطور صحیح عمل كند، مستقل باشد، بعد كه این جوانها كه از دانشگاه بیرون بیایند ضد استعمار بیرون میآیند.
چنانچه ملاحظه میشود در اندیشه امام، دانشگاه نقشی اساسی در ايجاد فكر سیاسی ـ اجتماعی براي دانشجو داراست، از اینرو میفرمودند: نقش دانشگاهها در هر كشوری ساختن انسان است.
ممكن است از دانشگاه انسان خارج بشود كه یك كشور را نجات بدهد و ممكن است كه یك انسان درست بشود كه كشور را به هلاكت بكشاند».
از نظر حضرت امام، اساتید دانشگاه ضمن انجام وظایف استادی میتوانند در تربیت دانشجویان نقش مؤثری ایفا نمایند. ایشان میفرمایند: ما اساتید دانشگاهی را میخواهیم كه آن اساتید بتوانند مغزهای جوانهای ما را مستقل بار بیاورند. ایشان همچنین خطاب به اساتید دانشگاهها میفرمایند: اساتید دانشگاه اگر واقعاً علاقهمندند كه این كشور دوباره برنگردد به اوضاع سابق، باید مواظب باشند.
*دانشجو قشر آگاه جامعه
از دید امام خمینی دانشجو یك قشر آگاهی است كه میتواند در اجتماع نقش مؤثری ایفا نماید، اما ایشان معتقد است دانشجو برای اینكه بتواند نقش خود را كامل نماید باید در كنار سایر اقشار اجتماعی از جمله روحانیون، بازاریان، نظامیان و عامه مردم باشد.
با توجه به نظریههایی كه مطرح شد و با مرور اندیشههای حضرت امام میتوان گفت كه امام به دانشجویان به عنوان یك قشر بسیار مهم نظر داشتند و معتقد بودند كه اگر دانشجویان بتوانند در دانشگاه علم و ایمان را با یكدیگر همراه سازند میتوانند به عنوان یك قشر تحصیلكرده محور "روشنگری" اجتماعی را بدست گیرند.
به عبارت دیگر دانشجو از نظر امام عامل روشنگری اجتماعی است و زمانی میتواند موفق باشد كه بتواند آگاهی خود را در مسیر ارزشهای الهی بكار گیرد و خود را از اقشار دیگر و به ویژه روحانیون جدا نسازد.
* استقلال كشور منوط به استقلال دانشگاهها است
اگر دانشگاه اصلاح بشود، كشور شما استقلال خود را بیمه ميکند. از دانشگاه، چه دانشگاه علوم قدیمه، چه دانشگاه علوم جدیده از دانشگاه سعادت یك ملت، و در مقابل سعادت شقاوت یك ملت سرچشمه ميگیرد.
باید از حوزههاى علمیه، یك عالمى به تمام معنا متعهد بیرون بیاید، و مركز ساخت انسان باشد؛ و دانشگاه هم مركز ساخت انسان باید باشد.
دانشگاهیان و جوانان برومند عزیز، هر چه بیشتر با روحانیان و طلاب علوم اسلامى پیوند دوستى و تفاهم را محكمتر و استوارتر سازند، و از نقشهها وتوطئههاى دشمن غدار غافل نباشند.
تلاش كنید جهات دینى را در دانشگاه بیشتر كنید. دانشگاه پیوند خودش را به فیضیه محكم كند، و فیضیه محكم كند پیوستگى خودش را به دانشگاه.
* مقصود از اصلاح دانشگاهها
بعضی گمان کردند که کسانی که اصلاح دانشگاهها را میخواهد و میخواهند دانشگاه ها اسلامی باشد این است که گمان کردند که این اشخاص توهم کردند که علوم دو قسم است، هر علمی دو قسم است، علم هندسه یکی اسلامی است، یکی غیر اسلامی، علم فیزیک یکی اسلامی است یکی غیر اسلامی، از این جهت اعتراض کردند به اینکه علم، اسلامی و غیر اسلامی ندارد و بعضی توهم کردند که اینها که قائلند به اینکه باید دانشگاهها اسلامی بشود یعنی فقط علم فقه و تفسیر و اصول در آنجا باشد یعنی همان شأنی را که مدارس قدیمه دارند باید در دانشگاهها هم همان تدریس بشود.
اینها اشتباهاتی است که بعضی میکنند یا خودشان را به اشتباه میاندازند آنچه که ما میخواهیم بگوئیم این است که دانشگاههای ما، دانشگاههای وابسته است، دانشگاههای ما دانشگاههای استعماری است، دانشگاههای ما اشخاصی را که تربیت میکنند تعلیم میکنند، اشخاصی هستند که غربزده هستند، معلمین بسیاریشان غربزده هستند و جوانهای ما را غربزده بار میآورند ما میگوئیم که دانشگاههای ما یک دانشگاههائی که برای ملت ما مفید باشد نیست.
ما بیشتر از پنجاه سال است که دانشگاه داریم با بودجههای هنگفت کمرشکن که از دسترنج همین ملت حاصل میشود و در این پنجاه سال نتوانستیم در علومی که در دانشگاهها کسب میشود خود کفا باشیم.
ما بعد از پنجاه سال اگر بخواهیم یک مریضی را معالجه کنیم، اطباء ما بعضیهایشان یا بسیاریشان میگویند این باید برود به انگلستان. پنجاه سال دانشگاه داشتیم و طبیبی که بتواند کفایت از ملت بکند، از احتیاج ملت بکند به حسب اقرار خودشان نداریم.
ما دانشگاه داشتیم و داریم و برای تمام شؤونی که یک ملت زنده لازم دارد احتیاج به غرب داریم. ما که میگوئیم دانشگاه باید از بنیان تغییر بکند و تغییرات بنیادی داشته باشد و اسلامی باشد نه این است که فقط علوم اسلامی را در آنجا تدریس کنند، نه اینکه علوم دو قسمند هر علمی دو قسم است یکی اسلامی و یکی غیر اسلامی .
ما میگوئیم که در این پنجاه سال یا بیشتر که ما دانشگاه داریم، فراورد9ههای دانشگاه را برای ما عرضه دارید. ما میگوئیم که دانشگاههای ما مانع از ترقی فرزندان این آب و خاک است.ما میگوئیم که دانشگاه ما مبدل شده است به یک میدان جنگ تبلیغاتی.
ما میگوئیم که جوانهای ما اگر علم هم پیدا کردند تربیت ندارند، مربا به تربیت اسلامی نیستند.آنهائی که تحصیل میکنند، برای این است که یک ورقهای به دست بیاورند و بروند، و سربار ملت بشوند. آنطور نیست که به حسب احتیاجات ملت، به حسب احتیاجاتی که کشور ما دارد دانشگاه به آن ترتیب رفتار کند و نگذارد این نسلهای بزرگ و این جوانهای بسیار عزیز به هدر بروند و قوای آنها به هدر برود قوای ما را به هدر بردند یا به خدمت خارجیها وادار کردند .معلمین مدارس ما، معلمین اسلامی به حسب نوع نیست و تربیت در کنار تعلیم نبوده است و لهذا آن چیزی که از دانشگاههای ما بیرون آمده است، یک انسان متعهد، یک شخصی که برای مملکت خودش دلسوز باشد و تمام نظرش به این نباشد که منافع خودش را به دست بیاورد، ما نداریم.
ما میگوئیم باید بنیادا باید اینها تغییر بکند، میخواهیم بگوئیم که دانشگاههای ما باید در احتیاجاتی که ملت دارند در خدمت ملت باشند، نه در خدمت اجانب.
ما معلمینی که در مدارس ما، اساتیدی که در دانشگاههای ما هستند بسیاری از آنها در خدمت غربند، جوانهای ما را شستشوی مغزی میدهند. جوانهای ما را تربیت فاسد میکنند. ما نمیخواهیم بگوئیم ما علوم جدیده را نمیخواهیم، ما نمیخواهیم بگوئیم که علوم دو قسم است که بعضی مناقشه میکنند عمدا یا از روی جهالت، ما میخواهیم بگوئیم دانشگاههای ما اخلاق اسلامی ندارند، دانشگاه ما تربیت اسلامی ندارد.
اگر دانشگاههای ما تربیت اسلامی و اخلاق اسلامی داشت، میدان زد و خورد عقایدی که مضر به حال این مملکت است نمیشد. اگر اخلاق اسلامی در این دانشگاهها بود این زد و خوردهائی که برای ما بسیار سنگین است، تحقق پیدا نمیکرد.
اینها برای این است که اسلام را نمیدانند و تربیت اسلامی ندارند. دانشگاهها باید تغییر بنیانی کند و باید از نو ساخته شود که جوانان ما را تربیت کنند به تربیتهای اسلامی، اگر چنانچه تحصیل علم میکنند.در کنار آن تربیت اسلامی باشد نه آنکه اینها را تربیت کنند به تربیتهای غربی، نه آنکه یک دسته به طرف غرب بکشانند جوانهای ما را و یک دسته به طرف شرق و یک دسته با اشخاصی که با ما جنگ دارند و بالفعل اشخاصی که ما را میخواهند در انحصار اقتصادی قرار بدهند یا برای ما ادعا میکنند که ما شما را، حصار اقتصادی میکشیم دور شما، و دست و پا میکنند در این موارد، یک دسته از دانشگاهیهای ما، از جوانهای ما کمک به آنها نکنند.
*ايستادگي جوانان دانشگاهي مقابل بيگانگان
ما میخواهیم که اگر چنانچه ملت ایران در مقابل غرب ایستاد جوانهای دانشگاهی ما هم همه در مقابلش بایستند. ما میخواهیم که اگر ملت ما در مقابل کمونیست ایستاد، تمام دانشگاهیهای ما هم در مقابل کمونیست بایستند نه اینکه وقتی این جوانهائی که به واسطه سادهلوحی خودشان، تربیتهای باطل بعضی از معلمین را قبول کردند و حالا که ما میخواهیم یک دانشگاه مستقل درست کنیم و تغییر بنیادی بدهیم که مستقل بشود، وابسته به غرب نباشد، وابسته به کمونیسم نباشد، وابسته به مارکسیسم نباشد، اگر چنانچه ما بخواهیم اینطور کنیم، جبههبندی میکنند همین دلیل بر این است که ما دانشگاه اسلامی و دانشگاهی که تربیت کرده باشد جوانان ما را نداشتیم و نداریم.
همین شاهد است بر اینکه جوانهای ما تربیت صحیح نشدند و از آن طرف دنبال تحصیل نیستند، تمام عمرشان را صرف شعار میکنند و صرف تبلیغ سوء باطل، طرفداری از آمریکا، طرفداری از شوروی.ما میخواهیم که جوانان ما، جوانان مستقل باشند و خودشان را ببینند، احتیاجات خودشان را ببینند شرقی نباشند، غربی نباشند، اینهائی که راه افتادند در خیابانها یا در خود دانشگاهها و درگیری ایجاد میکنند و زحمت برای دولت و ملت ایجاد میکنند، اینها اشخاصی هستند که طرفدار غرب یا شرقند و به عقیده من طرفدار غربند، طرفدار آمریکا هستند.
ما که امروز با آمریکا در قبال هم ایستادیم.در قبال این ابر قدرت ایستادیم و احتیاج به این داریم که جوانهای ما هم در قبال آنها بایستند، جوانهای ما در مقابل خودشان میایستند و برای آمریکا کار میکنند .ما میخواهیم دانشگاهها را طوری کنیم که جوانهای ما برای خودشان و برای ملتشان کار کنند. این آقایانی که اشکال میکنند در این معانی و کنار نشسته و اشکال میکنند، اینها گمان میکنند که اعضای شورای انقلاب نمیفهمند به اینکه معنی اسلامی کردن این نیست که دو تا در همه علوم دو قسم ما داریم، یک قسم هندسه اسلامی داریم، یک قسم هندسه غیر اسلامی اشکال میکنند، نمیدانند که اعضای شورای ما که بعضی از آنها دکتر هستند و بعضی از آنها مجتهد هستند، نمیفهمند اینها که علوم اسلامی جائی دارد در مدارس قدیمه هست و اینجا جای علوم دیگر است؟ لکن باید دانشگاه اسلامی بشود تا علومی که در دانشگاه تحصیل میشود در راه ملت و در راه تقویت ملت و با احتیاج ملت همراه باشد.
ما میگوئیم که برنامههائی که در دانشگاهها هست، منتهی میکند جوانان ما را به اینکه طرف کمونیسم کشیده بشوند یا طرف غرب و نباید اینطور باشد. ما میگوئیم که جوانان ما را این معلمینی که یا اساتیدی که در دانشگاهها بودند بعضی از آنها که هستند، نمیگذارند تحصیل حسابی بکنند، آنها را متوقف میکنند، مانع از پیشرفت آنها هست، در خدمت غرب هستند و میخواهند ما در همه چیز محتاج به غرب باشیم.
* اسلامی شدن دانشگاه ها به معنای واقعی
معنی اسلامی شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند و خودش را از غرب جدا کند و خودش را از وابستگی به شرق جدا کند و یک مملکت مستقل، یک دانشگاه مستقل، یک فرهنگ مستقل داشته باشیم. عزیزان من! ما از حصر اقتصادی نمیترسیم، ما از دخالت نظامی نمیترسیم آن چیزی که ما را میترساند وابستگی فرهنگی است. ما از دانشگاه استعماری میترسیم، ما از دانشگاهی میترسیم که جوانهای ما را آنطور تربیت کنند که خدمت غرب بکنند، ما از دانشگاهی میترسیم که آنطور جوانهای ما را تربیت کنند که خدمت به کمونیسم کنند. اتفاقی نیست که مراکز تربیت و تعلیم کشورها و از آن جمله کشور ایران از دبستان تا دانشگاه مورد تاخت و تاز استعمارگران خصوصا غربیها و اخیرا آمریکا و شوروی قرار گرفت و زبانها و قلمهای غربزدگان و شرقزدگان آگاهانه یا ناآگاه و اساتید غربزده و شرقزده دانشگاهها در طول مدت تأسیس دانشگاهها و خصوصا دهههای اخیر این خدمت بزرگ را برای غرب و شرق انجام دادند، هر چند در بین ارباب قلم و زبان و اساتید، اشخاص متعهد و متوجهی بودند و هستند که بر خلاف آن مسیر بودند و میباشند لکن معالاسف در اقلیت چشمگیر بودند.
اکنون بر دانش آموزان و دانشجویان عزیز و اساتید و معلمان متعهد است که با تمام توان و قدرت در شناسایی عوامل فساد کوشش کنند و محیط آموزش و پرورش را از لوث وجود آنان پاک نمایند و گمان نشود که این نفوذ فقط برای انحراف دانشگاههاست، که منحرفین و منافقین برای نفوذ در دبیرستانها بلکه دبستانها اهمیت بیشتری قائلند تا جوانان را برای انحراف دانشگاهها مهیا کنند، آنان میدانند اگر نوباوگان در مراکز آموزش تربیت صحیح شوند و حیلههای استعمارگران را احساس و توطئههای همه جانبه آنان را لمس کنند، در دانشگاه برای عمال استعمار توفیق کمتری حاصل میشود و لهذا در دبستانها و دبیرستانها و قبل از ورود به دانشگاه ها در ساختن جهان استعماری شرق و غرب برای ورود به دانشگاه اهمیت خاصی احساس میکنند.
از این رو است که باید دستگاههای آموزشی متعهد و دلسوز برای نجات کشور اهمیت ویژهای در حفظ نو پایان و جوانان عزیزی که استقلال و آزادی کشور در آینده منوط به تربیت صحیح آنان است قائل باشند و نیز از اینرو است که نقش معلمان و اساتید در تربیت و تهذیب دانشآموزان و دانشجویان به عنوان اساسی ترین و مؤثرترین نقش مطرح میگردد و همه دیدید که گرایش آنان به شرق و غرب برای کشورمان چه فاجعهها آفرید و دانشگاهها را به صورت دژ محکمی برای خدمت به شرق و غرب در آورد و اکثریت قاطع غرب و شرقزدگان این مملکت را به عنوان فارغ التحصیلان تحویل جامعه داد.
اکنون بر معلمان متعهد و مسئول دبستانی و دبیرستانی است تا با کوشش خود جوانانی را تحویل دانشگاهها دهند که با آگاهی از انحرافات گذشته دانشگاه، بر فرهنگ غنی و مستقل اسلامی ایرانی تکیه کنند و بر اساتید متعهد است تا با باز شدن دانشگاهها در صورت مشاهده انحراف و گرایش جوانان به یکی از دو قطب قدرت و مکر، آنان را به توطئهها و شیطنتها آگاه کنند و جوانانی متعهد نسبت به مصالح کشور و آگاه به اهداف اسلام تحویل جامعه دهند و مطمئن باشند که با این خدمت، استقلال و آزادی کامل میهن عزیزشان تضمین خواهد شد.