ماه ژوئن را شاید بتوان هنگامهای تعیین کننده در نتیجه برنامه هستهای
ایران و آینده حکومت ایران دانست. در هفته جاری هیئت رئیسه آژانس
بینالمللی انرژی اتمی جلسهای را منعقد خواهد کرد و در 14 ژونم ایران
انتخابات ریاست جمهوری خود را به انجام خواهد رساند.
بررسی مقدماتی که به هر دوی این رویدادها منتهی شده است نشان میدهد که سیاستهایی که تا کنون توسط جامعه بینالملل و آمریکا به طور خاص در پیش گرفته شده است، در تحصیل هدف اصلی ما یعنی ایرانی غیر هستهای و دموکراتیک ناکام بودهاند. لذا اکنون زمان آن رسیده است تا تغییری اساسی در سیاست گذاریهایمان ترتیب دهیم.
یافتههای گزارش آژانس، که در ماه می منتشر شد، وضعیت کنونی را برای نشست هیئت رئیسه آماده کرد. شاید مهمترین نکته این ماجرا، سکوتی است که با انتشار گزارش همراه شد. تا حد زیادی ایران در این فرایند موفق عمل کرده است و توانسته است ناظران آژانس را ناکام بگذارد. جدای از این این چهل و یکمین گزارش از این دست است و بسیاری از نتایج آزار دهنده این گزارش به ویژگی متعارف این گزارشها تبدیل شده است. برای مثال، گزارش پیشین، همانند گزارش کنونی در مورد احتمال «فعالیتهای مرتبط با توسعه محموله هستهای برای یک موشک» هشدار داد و اعلان کرد که «اطلاعاتی در دسترس» در اختیار دارد که به «فعالیتهای مرتبط با تولید یک ابزار انفجاری هستهای» مربوط میشود. این موارد به علاوه دیگر یافتهها که هنگام انتشار اولیه آنها توجه بسیاری را به خود جلب میکرد، اکنون به حاشیه رفته و کسی به آن توجهی ندارد.
به رغم پیشرفتهای هر چه بیشتر برنامه هستهای ایران، نشست ماه ژوئن هیئت رئیسه آژانس چیزی غیر از تکرار نشستهای قبلی نیست. بعید به نظر میرسد نتایج قطعی از آن حاصل شود. اما زمان به سرعت در حال گذر است و ایران چند گامی بیشتر تا ساخت اولین بمب هستهای خود فاصله ندارد و ناکامی مستمر آژانس در انجام اقدامی مؤثر پیامی مؤثر را به ایران میدهد. تهران به این نتیجه رسیده است که سیاست تمرد و سرسختی، پیامد منفی ندارد و استراتژی به تعویق انداختن مذاکرات با قدرتهای بزرگ همچنان کارآمد است. اسرائیل هم به این نتیجه رسیده است که سیاست مذاکره و تحریمها که یک دهه از عمر آن میگذرد، ایران را از تلاش برای دست یافتن به تسلیحات هستهای باز دارد و استفاده از قوه قهریه ـ هر چند پیامدهای منفی بسیار دارد ـ تنها شانس جلوگیری از تبدیل شدن ایران به یک قدرت هستهای است پیش از آنکه «پنجره برای اقدام مؤثر» بسته شود.
در جریان و پس از این نشست، واشنگتن احتمالاً سخنان پیشین خود را تکرار خواهد کرد که برای تغییر رویکرد ایران یا اسرائیل نتیجه بخش نخواهد بود. اگر الگوهای پیشین پابرجا باقی بماند، سیاست گذاران آمریکا، هر چند که اعلان نگرانی میکنند، همچنان امیدوارند که انتخابات ریاست جمهوری در ایران راه جدیدی را پیش روی فرایند دیپلماتیک آمریکا باز کند. این تصور زمان کافی برای مذاکرات باقی مانده را فراهم میکند.
انتخابات ریاست جمهوری ایران یک هفته پس از نشست آژانس خواهد بود. هر چند هنوز رأی گیری انجام نشده است اما میتوان نتیجه را پیشبینی کرد. از طریق چیزی که حکومت خود آن را «مهندسی انتخابات» نامیده است، شورای نگهبان کاندیداهایی که پیرو منویات حکومت نبودند را حذف کرد. این بار به منظور جلوگیری از حوادث سال 2009، شورای نگهبان کاندیداتوری هر آن کسی را که احتمالاً دستور کاری اصلاح طلبانه در سر داشت را رد کردند. از جمله این افراد هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور پیشین ایران است که به «میانه روی» شهره است و حتی کاندید محبوب رئیس جمهور کنونی یعنی اسفندیار مشائی نیز رد صلاحیت شد.
مردم ایران میتوانند به مثابه تهدیدی جدی برای حکومت این کشور باشند. بنا نهادن سیاست گذاری آمریکا بر این امید که از رئیس جمهور جدید ایران پیامد مثبتی حاصل شود تنها ادامه و استمرار شکستهای ما را تضمین میکند. این واقعیتها به ما میگوید که هیچ دلیلی وجود ندارد تا انتظار داشته باشیم حکومت ایران به حکومتی میانهروتر تبدیل شود یا خواستههای هستهای خود را از پی تحریمها و چالشهای درونی تغییر دهد.
ادامه دادن سیاستهای کنونی منجر به شکل گرفتن ایرانی غیر هستهای و دموکراتیک نخواهد شد. بلکه الان زمان آن رسیده است تا سیاست آمریکا در قبال ایران را «راه اندازی مجدد» کنیم و لزوم تغییر رژیم در ایران را درک کنیم. این تغییر باید از داخل ایران نشأت بگیرد و توسط خود ایرانیها هدایت شود اما آمریکا و جامعه بینالملل باید حمایت لازم را برای تقویت اپوزیسیون داخل و خارج ایران مبذول دارند.
در 22 ژوئن شمار زیادی از ایرانیهای خارج از ایران در سراسر جهان در نزدیکی پاریس در حمایت از استقرار یک حکومت دموکراتیک سکولار و غیر هستهای در ایران به تظاهرات خواهند پرداخت. گروهی [موسوم] به شورای ملی مقاومت ایران این تظاهرات را اداره خواهد کرد و انتظار میرود که این گردهمایی بزرگترین گردهمایی اپوزیسیون خارجی ایران تا به کنون باشد. این گروه در صدر فهرست گروههای معاند حکومت ایران قرار میگیرد که هم در داخل و هم در خارج دائماً از سوی حکومت ایران تهدید میشود. آمریکا با پذیرش و عملی کردن تعهدات خود در قبال اعضای این گروه که شماری از ایشان در عراق به سر میبرند، پایبندی خود به اخلاق را نشان میدهد. حمایت از تلاشهای اپوزیسیون ایران سیاستی معقول و قابل قبول است. این سیاست را میتوان موضع شروع مناسبی دانست.