شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۰ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۲:۲۶

چرارییس‌جمهوربعدی ازپیش تعیین شده نیست؟

بر خلاف آنچه برخی تصور می‌کنند، برای نظام تفاوتی ندارد که از بین این چند کاندیدا کدامیک رییس جمهور شود چراکه همه آنها در خط نظام جمهوری‌اسلامی و ولایت فقیه هستند و پایبندی خود به نظام را ثابت کرده‌اند.
کد خبر : ۱۱۵۷۷۳
صراط:؛ انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم، نه در لفظ، بلکه در عمل، حساس‌ترین انتخابات ریاست جمهوری سه دهه اخیر در ایران است. چرا که بر خلاف انتخابات دوره‌های گذشته، چهره‌های بسیار مطرح و قابل پیش بینی برای مردم که می‌توانستند آرای بالایی کسب کنند یا حداقل، حضور آنها در مرحله دوم قطعی به نظر برسد در این انتخابات حضور ندارند.

اگر در سال 88 رقابت اصلی بین میرحسین‌موسوی و محمود‌احمدی‌نژاد بود یا در انتخابات 84، همه پیش‌بینی می‌کردند که یک پای مرحله دوم انتخابات قطعا اکبر‌هاشمی‌رفسنجانی خواهد بود، در این دوره از انتخابات حتی نمی‌توان به راحتی پیش بینی کرد کدام کاندیداها شانس بالاتری برای حضور در مرحله دوم انتخابات دارند.

از سوی دیگر انتخابات امسال در شرایطی برگزار می‌شود که کشور از لحاظ وضعیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و بین‌المللی در شرایطی بسیار سختی قرار دارد و تداوم این وضعیت با انتخاب فردی همانند محمود احمدی‌نژاد می‌تواند این وضعیت را دشوارتر سازد. به همین دلیل بهترین راهکار پیش‌روی ما، تغییر شرایط کنونی از طریق رای دادن به کاندیدایی است که بتواند شرایط را عوض کند که این فرد، یک نفر از بین حسن‌روحانی و محمدرضا‌عارف خواهد بود و من نیز قطعا به یکی از این دو نفر رای خواهم داد؛ هر چند که ائتلاف این دو کاندیدا می‌تواند آثار مثبت فراوانی داشته باشد.

ائتلاف آقایان عارف و روحانی، نه تنها شانس پیروزی اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان را در انتخابات پیش رو افزایش می‌دهد، بلکه می‌تواند نقش مهمی در به صحنه آوردن آرای خاموشی داشته باشد که هنوز تصمیم نگرفته‌اند در انتخابات پیش‌رو حاضر شوند و به کسی رای دهند، چرا که معتقدند شانس پیروزی عارف و روحانی به دلایلی، کمتر از اصولگرایان است. البته من هم به طور جدی اعتقاد دارم آقایان عارف و روحانی باید به ائتلاف برسند تا نه تنها شانس پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات افزایش یابد، بلکه شکل تازه‌ای از همکاری کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری در قالب انتخاب یکی از دو کاندیدا به عنوان معاون اول رییس‌جمهور در کشور تبلور یابد تا فصل تازه‌ای را در تعاملات سیاسی رقم بزند.

ضمن اینکه معتقدم هر کدام از این دو کاندیدا اگر از صحنه کناره‌گیری کند، نام نیکی از خود به یادگار می‌گذارد چراکه در عمل – و نه در شعار – اثبات کرده که هدفش خدمت به مردم و کشورش بوده نه کسب قدرت به هر قیمتی. با این وجود اگر آقایان عارف و روحانی ائتلاف نکنند، باز هم اگر آرای خاموش به صحنه بیایند، پیروزی از آن اصلاح‌طلبان است. این روزها وقتی با افرادی که هنوز تصمیم به شرکت در انتخابات نگرفته‌اند صحبت می‌کنم، تنها یک پاسخ درباره دلیل آنها برای رای ندادن می‌شنوم و آن اینکه «رییس‌جمهور انتخاب شده و رای دادن ما فایده‌ای ندارد». بعد هم اسم کاندیدای اصولگرایی را مطرح می‌کنند که برخی مدتهاست شایعه کرده‌اند او رییس جمهور آینده است.

اما من چند دلیل دارم که رییس‌جمهور در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم از پیش تعیین نشده است:

1-در این دوره از انتخابات، شاهد دو قطبی بودن فضا نیستیم. حتی اگر اصلاح‌طلبان به اجماع برسند، باز هم اطمینان داشته باشید که اصولگرایان هم با چند کاندیدا وارد عرصه خواهند شد چرا که برخی از آنها خود را دارای پایگاه مردمی بالاتری می‌دانند و حاضر نیستند به نفع دیگری کنار بروند. در این فضا نه تنها آرای بخشی از مردمی‌که به اصولگرایان رای می‌دهند تقسیم می‌شود، بلکه حتی آرای سازماندهی شده اصولگرایان نیز به سود یک کاندیدای خاص به صندوق ریخته نمی‌شود. چرا که حداقل چهار کاندیدای اصلی اصولگرا هم در بین طیف‌های اصلی حامی اصولگرایان، رای دارند و در هر صورت رای آنها تقسیم خواهد شد.

2-اینکه تصور کنیم حاکمیت، تمایل به ریاست‌جمهوری یکی از این کاندیداها – از جمله همان کاندیدای خاص دارد – اشتباه محض است. بر خلاف آنچه برخی تصور می‌کنند، برای نظام تفاوتی ندارد که از بین این چند کاندیدا کدامیک رییس جمهور شود چراکه همه آنها در خط نظام جمهوری‌اسلامی و ولایت فقیه هستند و پایبندی خود به نظام را ثابت کرده‌اند. پس دلیلی ندارد در شرایطی که با تعدد کاندیدا مواجه هستیم، شاهد حمایت از کاندیدای خاصی از سوی نظام باشیم.

3-در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 به یاد داریم که شایعات همه جا دهان به دهان می‌گشت که بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق نوری. آن زمان همه تصور می‌کردند نام ناطق نوری از صندوقها خارج می‌شود. اما وقتی آرای خاموش به صحنه آمد، خاتمی رییس جمهور شد.

4-در انتخابات ریاست جمهوری 88 فضا دوقطبی شده بود و همه اصولگرایان، حتی آنها که امروز از دولت برائت می‌جویند به حمایت از احمدی نژاد پرداختند و منابع مالی دولت و تخلفات فراوان در جریان انتخابات، از توزیع سیب زمینی و سود سهام عدالت گرفته تا وعده افزایش حقوق بازنشستگان و واریز بخشی از آن به حساب آنها که بعد از انتخابات اعلام شد اشتباه شده و از حساب آنها برداشت شد، موجب شد جریان انتخابات از حالت طبیعی خارج شود. اما ناگفته پیداست که امروز، نه آن حمایت بی چون و چرای اصولگرایان از یک کاندیدای مشخص وجود دارد و نه منابع مالی در قالب یارانه و سهام و... قرار است به سود کسی توزیع شود.

به این دلایل می‌توان دلایل دیگری هم اضافه کرد اما همین چند مورد هم می‌تواند تفاوت شرایط انتخابات آتی را با انتخابات گذشته نشان دهد و دلیلی برای رد این موضع برخی از صاحبان آرای خاموش باشد که رییس جمهور در این دوره از پیش تعیین شده و آن هم همان فرد خاص است. باید بپذیریم که در هشت سال گذشته علیرغم برخی دستاوردهای مثبت که بسیار محدود است، در بسیاری از حوزه‌ها شاهد پس‌رفت جدی بوده‌ایم و نه تنها از قانون برنامه پنجم توسعه دچار انحراف شده‌ایم بلکه به دلیل عملکرد ضعیف دولت، چشم‌انداز مثبتی هم برای تحقق آرمان‌های سند چشم‌انداز 20 ساله در موعد مقرر نداریم.

حضور در عرصه انتخابات برای انتخاب رییس‌جمهوری خردگرا و معتدل، نه تنها زمینه بازگشت مدیران کارآمد اصلاح‌طلب و معتدل را به عرصه مدیریت کلان کشور فراهم می‌سازد بلکه می‌تواند کشور را به ریل اصلی خود بازگرداند. درحالیکه عدم حضور در عرصه انتخابات، تنها زمینه‌ساز تداوم حاکمیت افراط گرایان و دور شدن هر چه بیشتر کشور از مسیر خرد و اعتدال می‌شود.

اگر هم هیچ یک از دلایل فوق برای کسانی که قصد ندارند رای دهند کافی نیست، حداقل به این نکته توجه کنیم که با عدم بهره‌گیری از حق خود، اجازه ندهیم که آیندگان و فرزندانمان، ما را نفرین یا حداقل مواخذه کنند که چرا برای تغییر شرایط، از حق خود استفاده نکردیم؟ اگر رای دادیم و رییس‌جمهور مطلوب ما انتخاب نشد، حداقل برای وجدان خود و برای آیندگان خود پاسخی داریم که از حق خود تا آنجا که می‌توانستیم استفاده کردیم تا شرایط را تغییر دهیم و این یعنی در مقابل شرایط نامطلوب، سکوت نکرده‌ایم؛ حتی علی‌رغم میل کسانی که می‌خواهند رای دادن ما را از یک حق، صرفا به یک تکلیف تنزل دهند.