شنبه ۳۱ شهريور ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۱ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۲:۴۲

چرا انتخابات در سینمای ایران جایی ندارد

فیلمسازان و سینمای ما در عین حال که به موضوع انتخابات نپرداخته اند به خیلی از موضوعات هم توجهی نداشته اند و فقط این موضوع نیست که مورد بی توجهی قرار گرفته است.
کد خبر : ۱۱۵۹۹۸
صراط:تصویر انتخابات در سینما برخلاف تمامی درامی که در جریان انتخابات به ویژه در 16 سال اخیر وجود داشته، راه چندانی به پرده سینما نبرده است و این را هم می توان در میان انبوه سوژه های جذاب، اما مغفول مانده در سینما جای داد. با این وجود به دلیل اهمیتی که این رویداد سیاسی در میان جامعه دارد و همچنین جذابیت های آن، انتظار می رفت بیش از اینها بتوان ردی از موضوع انتخابات و مسائل سیاسی در سینمای ایران یافت.

یکی از چهره های برجسته مدیریت فرهنگی در ایران سیدمحمد بهشتی است که در عرصه های مختلف فرهنگی و هنری سابقه مدیریت داشته و به مدت 10 سال نیز مسوولیتی جدی در سینمای ایران برعهده داشت. او در گفت وگو با «اعتماد» به موضوع تصویر انتخابات در سینما پرداخت. از نگاه او مصون ماندن فیلمساز بعد از ساخت فیلم سیاسی کاری دشوار است و همین مانعی جدی بر سر راه سینماگران به وجود می آورد.
  *****
*چه مانعی بر سر راه فیلمساز ایرانی قرار می گیرد که اجازه نمی دهد موضوع انتخابات در فیلم ها چندان مورد توجه و پرداخت قرار بگیرد؟ فضای سیاست اجازه ورود به فیلمسازان نمی دهد یا سینما و مخاطبانش به دنبال رسیدن به چنین فضایی نیستند؟

فیلمسازان و سینمای ما در عین حال که به موضوع انتخابات نپرداخته اند به خیلی از موضوعات هم توجهی نداشته اند و فقط این موضوع نیست که مورد بی توجهی قرار گرفته است. این موضوع به احوالات فیلمسازان بازمی گردد. اینکه هر فیلمسازی با توجه به فرصت و امکانی که برای فیلمسازی به دست می آورد چه موضوع و سوژه یی را بپردازد به نکات زیادی بازمی گردد، اما نکته یی که در این میان اهمیت زیادی دارد و باید تحلیل شود موضوعی دیگر است، اینکه انتخابات در تمام این سال های بعد از انقلاب دچار دگرگونی مفهومی شده است و این مفهوم ثابت نبوده است. زمانی انتخابات تکلیف شرعی بود و زمانی حضور در انتخابات به معنای پسندیدن و نپسندیدن کسی بوده و حتی گاهی حضور در انتخابات وجه نمادین پیدا کرده و حرف دیگری را مطرح می کرد.

اینها عملاباعث شده وقتی از انتخابات حرف می زنیم چنین به نظر برسد که گویی از موضوع واحدی صحبت نمی کنیم. از سال 1376 به بعد موضوع انتخابات تبدیل به موضوعی اجتماعی- سیاسی از نگاهی عمومی می شود. کل جامعه در مقابل انتخابات به جنب وجوش درمی آید. حتی کسانی که در انتخابات هم شرکت نمی کنند نسبت به موضوع حساسیت دارند. قبل از آن انتخابات این کیفیت را نداشت. نه اینکه مردم شرکت نمی کردند، نه اینکه انتخاب نمی کردند، بلکه کیفیت دیگری وجود داشت و چنین به نظر نمی رسید که گویی در یک بازی دموکراتیک شرکت می کنند.
   
*انتخاب سیدمحمد خاتمی در سال 1376 به عنوان رییس جمهور و آن انتخابات و حضور مردم در جریان این رویداد سیاسی و تعداد آرای بالایی که خاتمی به دست آورد، از نگاه سینمایی می توانست مورد پرداخت قرار بگیرد و فضایی دراماتیک را خلق کند. اینکه فیلمسازان به این سمت نمی روند و درباره چنین موضوعی که مخاطب بالقوه بالایی دارد فیلم نمی سازند به این دلیل است که به اصطلاح نمی خواهند خود را آلوده سیاست کنند؟

به نظر من تا حد زیادی همین نکته در زمینه یی که اشاره کردید نقش داشته است. وقتی فیلمساز می خواهد به ماهیت قضیه بپردازد باید وارد ورطه های سیاسی شود که ممکن است بنیه و بضاعت سالم بیرون آمدن از این ورطه را نداشته باشد. این باعث می شود نسبت به نزدیک شدن به این فضا پرهیز داشته باشد.

شاید به خاطر همین است که در امریکا مجموعه یی همانند «24» با نگاهی به انتخابات آن کشور ساخته می شود و در ایران مشابه آن را نمی توان پیدا کرد...
   
*چه چیزی در ایران شبیه امریکاست که این هم مشابه آن باشد؟

اگر نگاهی به چند فیلمی که اخیرا با عنوان کار سیاسی ساخته شدند بکنیم: کاری که ابوالقاسم طالبی در «قلاده های طلا» انجام داد و کارگردان «پایان نامه» در این فیلم، شاهد نگاهی یک سویه خواهیم بود. . .
همه اینها فیلم هایی بوده اند که از ناحیه جایی به آنان ماموریت دادند تا این کارها را بسازند. حالاکاری به این ندارم که حرف مطرح شده در فیلم صحیح است یا نه، اما به پشتیبانی مراکز قدرت ماموریتی گرفتند و آن را انجام دادند. حالایک بار خوب بوده و یک بار نه. این بحث جدایی است. این فیلمسازان برای ساخت این کارها به نوعی مصونیت پیدا کردند. در عین اینکه حرف شان را می زنند برایشان دردسری ایجاد نکند.
پس در ایران بدون دارا بودن این شرایط و بهره مندی از پشتیبانی نهادی نمی توان فیلمی با نگاه انتخابات یا رویکرد سیاسی ساخت.
   
*گویا فعلاوضعیت در ایران برای فیلمسازان به همین ترتیب است.

یکی از نکات قابل توجه این است که اگر فیلمی با دیدگاه خود فیلمساز مشخصا درباره رای گیری و انتخابات ساخته شده، امکان و فرصتی برای نمایش به دست نیاورده است.

بله، می بینیم که سازندگان این آثار به نوعی نقره داغ شدند.
   
*شما که در مقام مدیر سینمایی قرار داشتید، می توانید از این منظر به موضوع نگاه کنید که آیا یک سینماگر هوشمند نمی تواند رویکرد و شکلی برای بیان مساله خود پیدا کند که هم از نقره داغ شدن مصون بماند و هم فیلمی پشتیبانی شده و به نوعی سفارشی نسازد؟

مسلما می تواند، فیلمساز می تواند چنین کاری انجام دهد، اما این مستلزم یافتن الگویی مشخص است. از نگاه من برای سینماگران ما اولویت های زیادی وجود دارد. حالاآنان فرصتی برای ساخت فیلم به دست آورده اند و باید از میان انبوه ایده هایی که در ذهن دارند یکی را به مرحله ساخت برسانند و موضوعی را مطرح کنند که بتوانند آن را به مقصد نهایی برسانند. من این را قبول ندارم که در ایران نمی توان فیلمی با موضوع انتخابات یا سیاست ساخت که به کاری مورد قبول نزدیک باشد. به هر حال می توان راهی پیدا کرد.
   
*از نگاه شما وضعیت به این شکل نیست که اگر فیلمی در چنین فضایی بسازی حتما مهر سیاسی کاری به فیلمساز بخورد و محکوم شود؟

حتما همین طور است.
   
*شاید این سوال چندان در بحث فیلمسازی با موضوع انتخابات نگنجد، اما مساله یی پر اهمیت است. جواد شمقدری زمانی که مدیریت را در سینما در دست گرفت، ادعای وارد کردن به تعبیر خود «ژانر سیاسی» را در سینما مطرح کرد. به این ترتیب که فضایی باز برای ساخت فیلم های سیاسی به وجود بیاید. نتیجه را امروز بعد از نزدیک به چهار سال دیده ایم. وقتی ادعا و نتیجه را کنار هم می گذارید، آن را چطور ارزیابی می کنید؟

ایشان عمیقا سینما را دچار سیاست کرد. به این معنی ادعای او را من هم تایید می کنم، اما فیلم های ما سیاسی نشدند بلکه دچار سیاست شدند.
   
*پس آنچه اتفاق افتاد این بود که راه برای ساخت فیلم سیاسی باز نشد، بلکه فضای سیاست سینما را درگیر خود کرد و بالطبع به آن آسیب زد.

بله همین طور است.

منبع: تسنیم