دیگر تردیدی نداریم که او یکی از بهترین هاست. گوچی با یک حرکت
انفجاری و گل استثنایی اش به قطر تیم رو به مرگ ایران را به زندگی برگرداند
و در دوحه از بهترین های ما بود. او در بازی مقابل لبنان در تهران هم نشان
داد که آماده ترین مهاجم ایرانی در تمام دنیاست!
به
نوشته روزنامه تماشا، گلی که او در نیمه دوم زد، دوندگی های تمام نشدنی اش
و پرسی که از نیمه دوم روی حریف وارد می کرد و پیگیری هایش برای توپ ربایی
و حضور دائم در منطقه خطر، ثابت کرد که حرف کسانی که حضور او را در تیم
ملی زیر سوال می بردند یاوه بوده است.
کسانی که
می گفتند گوچی کیفیت لازم را ندارد و معلوم نیست برای چه به تیم ملی دعوت
شده است. کسانی که معتقد بودند فورواردهای داخلی کیفیتی بالاتر یا در سطح
قوچان نژاد دارند و او را باید از تیم ملی راند. چهار گل در پنج بازی!
بالاترین و بهترین آمار در میان مهاجمان گلزن تاریخ تیم ملی.
ما
از اولسان کره جنوبی به جام جهانی صعود کنیم یا نه، گوچی خود را در فوتبال
ایران ثابت کرده است. او حتی اگر در بازی های آینده هم نتواند در باشگاهش
ستاره باشد، نشان داده که حق پوشیدن پیراهن تیم ملی ایران را دارد و ما به
او مدیونیم و می توانیم برای سال ها به بازی اش دل ببندیم.
اما
اگر گفته شود نیمکت نشینی او در اندرلشت، ظلم است، باید اعتراف کنیم که
ظلم بزرگتر را تیم ملی ایران و مسئولان فوتبال ما به او می کنند. گوچی
توانش را برای تیم ملی خرج کرده و نشان داده که مثل یک سرباز دارد برای
پرچم کشورش می جنگد و محدودیتی که برای او قائل می شوند قابل درک نیست. از
مدیران فرهنگی فدراسیون و همه آنها که ممکن است رأی شان در این زمینه نافذ
باشد سوال می کنیم، با دیدن فوروارد دونده تیم ملی در هوای گرم و زمین تب
کرده دوحه، درحالی که یقه و آستین های بلند پیراهن زیرینش دارد او را خفه
می کند، چه احساسی به شما دست می دهد.
در تهران و
هوای گرم خرداد ماهش، گوچی مجبور بود نود دقیقه دیگر با لباسی وحشتناک
برای ایران بدود و عرق بریزد، فقط برای اینکه معدودی معتقدند خالکوبی های
دست او بدآموزی دارد! بحثی نیست. شاید هم درست بگویند اما آنها که قرار است
با دیدن دوتا خالکوبی روی دست و پشت گردن مهاجم تیم ملی منحرف شوند، قبلا
با دیدن همین اشکال و بیشتر از آن، روی بدن فابرگاس و بکام و لواندوفسکی و
بالوتلی و آلوز و بقیه منحرف نشده اند؟
مدعیان
فرهنگ که اینطور بازیکن تیم ملی را محبوس کرده اند خبر ندارند که روی ساق و
پای بسیاری از دیگر بازیکنان ما هم چنین نقوشی هست و اغلب هواداران آنها
را دیده اند و از آن خبر دارند؟ امروز گوچی برای تیم ملی یک بازیکن غیرقابل
چشم پوشی است و خالکوبی هایش هم موضوعی قدیمی است.
باید
از متولیان تیم ملی پرسید اینکه اجازه بدهیم او با لباسی آزادتر برای تیم
ملی اش بازی کند و افتخار کسب کند، برای روحیه جوانان ایرانی آنقدر مهم
نیست که به خاطرش بگذاریم دوتا خالکوبی دیده شود؟ فکر نمی کنید که این
«پوشاندن» بسیار بیش از آن «نمایان بودن» اذهان را متوجه این پدیده می کند؟
از تماشای بازیکن ملی پوش در این لباس احساس خفگی نمی کنید؟ از اینکه او
دارد شکنجه می شود ناراحت نیستید؟ اگر جواب همه اینها منفی است که هیچ اما
اگر ذره ای دلتان می سوزدو متوجه واقعیت هستید، شاید بتوانید تمهیدی
بیندیشید و اجازه بدهید او هم مثل هر بازیکن دیگری نفس بکشد. به احترام همه
گل هایش و همه عرقی که برای این پیراهن و این کشور می ریزد.
انشالله که میشنوند و میفهمند