صراط:روز جمعه شاهد بودم که بخش قابلتوجهی از مردم و رایدهندگان که تا ساعاتی
قبل از انتخابات شک داشتند و نمیدانستند که رای خواهند داد یا نه،
تحتتاثیر افرادی قرار گرفتند که معقول فکر میکردند و شرکت در انتخابات را
تنها راه برونرفت از شرایط فعلی میدانستند. جوانان در این بین نقش بسیار
پررنگی ایفا کردند.
کیومرث پوراحمد در یادداشت خود در شرق نوشت: خیلی از پدر و مادرهایی که به پای صندوق آمدند، بهواسطه فرزندان جوانشان مجاب شدند که نباید خودشان را حذف کنند و باید رای بدهند. چراکه جوانها روشنبین هستند و از ویرانی گریزانند و همینطور خواهان اعتدالند. خیلی از این جوانها توانستند دیگران را مجاب کنند که یکبار دیگر با امید تغییر، شانس خودشان را امتحان کنند و فرصت انتخاب را از خودشان سلب نکنند.
ناگفته نماند که بیشک دکتر روحانی در پی حمایت آقایان خاتمی و هاشمی با چنین اقبالی مواجه شد. چراکه مردم ما در دوران اصلاحات و سازندگی در مقایسه با هشتسال اخیر، بهمراتب راضیتر و آسودهتر بودند و خیالشان راحت بود از اینکه اگر از کاندیدای مورد حمایت روسایجمهور این دو دوره حمایت کنند، تجربه سخت هشت سال گذشته امتداد نخواهد یافت.
امیدوارم این شور ایجاد شده در هموطنانم، نویدبخش روزهای روشنی در حیطه هنر ایران باشد. در عین حال با اینکه «هنر» و «سینما» برای ما شغل و عشق و زندگی و نان شب و جنون و همهچیز است اما من شخصا پیش از آنکه به آینده فضای هنری فکر کنم، خوشحالم که با انتخاب مردم، این امیدواری ایجاد شده که خطراتی که تمامیت ارضی ایران را تهدید میکرد، رفع شد. خوشحالم که امیدواریم به اینکه دیگر جنگ نخواهد شد و پول ملی ارزشش را بازمییابد و پاسپورت ایرانی ارزش قبلش را پیدا میکند و تحقیر ایرانیان در سراسر جهان پایان مییابد و شأن ما بازمیگردد. با این همه، خوشبینم و آسوده که در «هنر» هم اتفاقات خوبی در راه است. مسلما کاندیدایی که معتقد است «محمدرضا شجریان» باید سفیر هنری هموطنانش باشد، قطعا وزیر فرهنگی معقول را برمیگزیند و در پی این انتخاب، هنر را از رکود فعلی و این اوضاع نابسامان نجات میدهد. پس باید خوشحال باشیم که در لحظه مرگ این پیکره، نفس مسیحایی مردم بر آن دمیده شد و جان تازهای به آن داد.
با این همه باز هم تاکید میکنم که آنچه در این بین بسیار مهمتر از وضعیت هنر بوده و هست، حفظ تمامیت ارضی و سربلندی ایران است که فرد معتدلی چون دکتر «روحانی» با تدبیرش آن را به مردم بازمیگرداند. این امید همه ماست و بسیار بعید است که واهی باشد.
در عین حال یادمان باشد که از دکتر «روحانی» بت نسازیم. از او توقعات زیاد و بیجا نداشته باشیم و فراموش نکنیم که تکلیف ما مردم فقط به روز جمعه و شرکت در انتخابات ختم نمیشود، باید در هر زمینهای از کوچکترین روزنهای استفاده کنیم و حضور و خواستههای خود را به گوش مسوولان برسانیم. اگر خواهان تغییر هستیم، این تغییر باید ابتدا در تکتک ما بهوجود بیاید.
کیومرث پوراحمد در یادداشت خود در شرق نوشت: خیلی از پدر و مادرهایی که به پای صندوق آمدند، بهواسطه فرزندان جوانشان مجاب شدند که نباید خودشان را حذف کنند و باید رای بدهند. چراکه جوانها روشنبین هستند و از ویرانی گریزانند و همینطور خواهان اعتدالند. خیلی از این جوانها توانستند دیگران را مجاب کنند که یکبار دیگر با امید تغییر، شانس خودشان را امتحان کنند و فرصت انتخاب را از خودشان سلب نکنند.
ناگفته نماند که بیشک دکتر روحانی در پی حمایت آقایان خاتمی و هاشمی با چنین اقبالی مواجه شد. چراکه مردم ما در دوران اصلاحات و سازندگی در مقایسه با هشتسال اخیر، بهمراتب راضیتر و آسودهتر بودند و خیالشان راحت بود از اینکه اگر از کاندیدای مورد حمایت روسایجمهور این دو دوره حمایت کنند، تجربه سخت هشت سال گذشته امتداد نخواهد یافت.
امیدوارم این شور ایجاد شده در هموطنانم، نویدبخش روزهای روشنی در حیطه هنر ایران باشد. در عین حال با اینکه «هنر» و «سینما» برای ما شغل و عشق و زندگی و نان شب و جنون و همهچیز است اما من شخصا پیش از آنکه به آینده فضای هنری فکر کنم، خوشحالم که با انتخاب مردم، این امیدواری ایجاد شده که خطراتی که تمامیت ارضی ایران را تهدید میکرد، رفع شد. خوشحالم که امیدواریم به اینکه دیگر جنگ نخواهد شد و پول ملی ارزشش را بازمییابد و پاسپورت ایرانی ارزش قبلش را پیدا میکند و تحقیر ایرانیان در سراسر جهان پایان مییابد و شأن ما بازمیگردد. با این همه، خوشبینم و آسوده که در «هنر» هم اتفاقات خوبی در راه است. مسلما کاندیدایی که معتقد است «محمدرضا شجریان» باید سفیر هنری هموطنانش باشد، قطعا وزیر فرهنگی معقول را برمیگزیند و در پی این انتخاب، هنر را از رکود فعلی و این اوضاع نابسامان نجات میدهد. پس باید خوشحال باشیم که در لحظه مرگ این پیکره، نفس مسیحایی مردم بر آن دمیده شد و جان تازهای به آن داد.
با این همه باز هم تاکید میکنم که آنچه در این بین بسیار مهمتر از وضعیت هنر بوده و هست، حفظ تمامیت ارضی و سربلندی ایران است که فرد معتدلی چون دکتر «روحانی» با تدبیرش آن را به مردم بازمیگرداند. این امید همه ماست و بسیار بعید است که واهی باشد.
در عین حال یادمان باشد که از دکتر «روحانی» بت نسازیم. از او توقعات زیاد و بیجا نداشته باشیم و فراموش نکنیم که تکلیف ما مردم فقط به روز جمعه و شرکت در انتخابات ختم نمیشود، باید در هر زمینهای از کوچکترین روزنهای استفاده کنیم و حضور و خواستههای خود را به گوش مسوولان برسانیم. اگر خواهان تغییر هستیم، این تغییر باید ابتدا در تکتک ما بهوجود بیاید.