صراط:اواخر اسفند ماه سال ۹۰ خبر کشف جسد زنی به پلیس اطلاع داده شد. ماموران
پلیس پس از حضور در محل که یک خانه مسکونی حوالی آیت الله کاشانی بود
دریافتند که جسد متعلق به زنی به نام مریم است که با همسر و بچههایش زندگی
میکند.
بلافاصله جسد برای بررسیهای بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شد. یکی از همسایهها در تحقیقات محلی به ماموران گفت: «احمد، شوهر مریم در کار تجارت است به همین خاطر خیلی او را نمیبینیم. او معمولا در دوبی و بندرعباس است. دیشب اما از خانه آنها صدای جر و بحث میآمد تا جایی که مزاحم ما بود و نمیتوانستیم بخوابیم. به همین خاطر خواستیم برویم و به آنها تذکر بدهیم اما بعد صدا قطع شد و ما هم دیگر پیگیر نشدیم.»
در تحقیقات انجام شده از خانواده مقتول مشخص شد که مریم و احمد شوهرش با هم اختلاف داشتند و تا به حال چندین بار سر این قضیه با هم درگیری داشتند تا جایی که یک بار هم از هم جدا شده بودند اما پس از گذشت مدتی دوباره با هم ازدواج کردند.
کارآگاهان پس از کنار هم گذاشتن شواهد موجود به احمد مظنون شدند. به همین خاطر دستگیری او را در دستور کار خود قرار دادند. احمد که به خاطر شغلش به بندرعباس رفته بود پس از بازگشت به تهران دستگیر شد. او در ابتدا عنوان کرد که از قتل همسرش بیخبر است و منکر قتل او شد اما پس از آنکه با شواهد موجود که همگی علیه او بودند مواجه شد به ناچار لب به اعتراف گشود و راز این همسرکشی هولناک را فاش کرد.
احمد ۴۴ ساله در اعترافات اولیه خود که د ر مراحل اولیه بازجویی عنوان کرده بود به ماموران گفت: «من زنم را دوست داشتم و نمیخواستم او را بکشم اما قضایای پیش آمده باعث شد تا دست به این کار بزنم. او به من دروغ میگفت و آزارم میداد. من به خاطر کارم خیلی پیش خانوادهام نبودم. دائما یا باید میرفتم بندرعباس یا دوبی. سال ۸۸ وقتی که از سفر برگشتم فهمیدم که او درخواست طلاق داده و پس از مدتی از هم جدا شدیم. یک روز که برای دیدن فرزندانم به خانه مریم آمدم متوجه شدم او در کیفم مواد مخدر جا سازی کرده است بر سر این موضوع درگیر شده و من او را خفه کردم.
با اعتراف به این جنایت و بازسازی صحنه قتل برای متهم به اتهام قتل عمد کیفرخواست صادر شد و پرونده برای رسیدگی نهایی به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
صبح امروز جلسه محاکمه متهم به ریاست قضای همتیار و با حضور چهار قاضی مستشار برگزار شد. در ابتدای جلسه نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: در این پرونده احمد 44 ساله اهل بندرعباس بازداشت از تاریخ یکم اردیبهشت سال 91 متهم به قتل همسرش به نام مریم می باشد که با توجه به محتویات پرونده برای او درخواست مجازات قانونی دارم.
سپس اولیای دم با درخواست قصاص برای قاتل دخترشان مدعی شدند برای اجرای حکم قصاص حاضر به پرداخت تفاضل دیه هستند.
سپس متهم در جایگاه حاضر شد و گفت: من قصد کشتن همسرم را نداشتم و فقط می خواستم او را ادب کنم. بعد از طلاق نزد مریم رفتم تا بچه هایم را ببینم. در این مدتی که آنجا بودم به درخواست مریم صیغه خوانده بودیم. آن زمان من به خاطر کارم در موقعیت بدی بودم. داشتم ورشکست میشدم به همین خاطر هم دلم نمیخواست همزمان با دست خودم زندگیام را هم خراب کنم. روزحادثه من خانه مریم بودم. صبح که راهی فرودگاه شدم متوجه دو بسته شیشه در ساکم شدم.عصبانی به خانه بازگشتم. با هم درگیر شدیم که کارمان به کتک کاری کشید. تا حدی که مریم را با طناب به صندلی بستم و مجبورش کردم تا در کاغذ بنویسد که مواد را او داخل کیفم گذاشته است. او هم نامه را نوشت و امضا کرد اما بعد به من گفت که الان به شریکم زنگ میزند تا بیاید. تا اسم شریکم آمد فکر کردم که او در این مدت با او در ارتباط بوده به همین خاطر عصبانی شدم. او را کتک زدم. بعد طناب را باز کردم. نمیدانم چرا اما یک دفعهای دستم را دور گردنش حلقه کردم و فشار دادم. آن قدر که دیدم دیگر تکان نمیخورد. آنجا بود که فهمیدم مریم را کشتهام. چون طاقت ماندن نداشتم از خانه خارج شدم.
پس از دفاعیات وکیل متهم و آخرین دفاع قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.
بلافاصله جسد برای بررسیهای بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شد. یکی از همسایهها در تحقیقات محلی به ماموران گفت: «احمد، شوهر مریم در کار تجارت است به همین خاطر خیلی او را نمیبینیم. او معمولا در دوبی و بندرعباس است. دیشب اما از خانه آنها صدای جر و بحث میآمد تا جایی که مزاحم ما بود و نمیتوانستیم بخوابیم. به همین خاطر خواستیم برویم و به آنها تذکر بدهیم اما بعد صدا قطع شد و ما هم دیگر پیگیر نشدیم.»
در تحقیقات انجام شده از خانواده مقتول مشخص شد که مریم و احمد شوهرش با هم اختلاف داشتند و تا به حال چندین بار سر این قضیه با هم درگیری داشتند تا جایی که یک بار هم از هم جدا شده بودند اما پس از گذشت مدتی دوباره با هم ازدواج کردند.
کارآگاهان پس از کنار هم گذاشتن شواهد موجود به احمد مظنون شدند. به همین خاطر دستگیری او را در دستور کار خود قرار دادند. احمد که به خاطر شغلش به بندرعباس رفته بود پس از بازگشت به تهران دستگیر شد. او در ابتدا عنوان کرد که از قتل همسرش بیخبر است و منکر قتل او شد اما پس از آنکه با شواهد موجود که همگی علیه او بودند مواجه شد به ناچار لب به اعتراف گشود و راز این همسرکشی هولناک را فاش کرد.
احمد ۴۴ ساله در اعترافات اولیه خود که د ر مراحل اولیه بازجویی عنوان کرده بود به ماموران گفت: «من زنم را دوست داشتم و نمیخواستم او را بکشم اما قضایای پیش آمده باعث شد تا دست به این کار بزنم. او به من دروغ میگفت و آزارم میداد. من به خاطر کارم خیلی پیش خانوادهام نبودم. دائما یا باید میرفتم بندرعباس یا دوبی. سال ۸۸ وقتی که از سفر برگشتم فهمیدم که او درخواست طلاق داده و پس از مدتی از هم جدا شدیم. یک روز که برای دیدن فرزندانم به خانه مریم آمدم متوجه شدم او در کیفم مواد مخدر جا سازی کرده است بر سر این موضوع درگیر شده و من او را خفه کردم.
با اعتراف به این جنایت و بازسازی صحنه قتل برای متهم به اتهام قتل عمد کیفرخواست صادر شد و پرونده برای رسیدگی نهایی به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
صبح امروز جلسه محاکمه متهم به ریاست قضای همتیار و با حضور چهار قاضی مستشار برگزار شد. در ابتدای جلسه نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: در این پرونده احمد 44 ساله اهل بندرعباس بازداشت از تاریخ یکم اردیبهشت سال 91 متهم به قتل همسرش به نام مریم می باشد که با توجه به محتویات پرونده برای او درخواست مجازات قانونی دارم.
سپس اولیای دم با درخواست قصاص برای قاتل دخترشان مدعی شدند برای اجرای حکم قصاص حاضر به پرداخت تفاضل دیه هستند.
سپس متهم در جایگاه حاضر شد و گفت: من قصد کشتن همسرم را نداشتم و فقط می خواستم او را ادب کنم. بعد از طلاق نزد مریم رفتم تا بچه هایم را ببینم. در این مدتی که آنجا بودم به درخواست مریم صیغه خوانده بودیم. آن زمان من به خاطر کارم در موقعیت بدی بودم. داشتم ورشکست میشدم به همین خاطر هم دلم نمیخواست همزمان با دست خودم زندگیام را هم خراب کنم. روزحادثه من خانه مریم بودم. صبح که راهی فرودگاه شدم متوجه دو بسته شیشه در ساکم شدم.عصبانی به خانه بازگشتم. با هم درگیر شدیم که کارمان به کتک کاری کشید. تا حدی که مریم را با طناب به صندلی بستم و مجبورش کردم تا در کاغذ بنویسد که مواد را او داخل کیفم گذاشته است. او هم نامه را نوشت و امضا کرد اما بعد به من گفت که الان به شریکم زنگ میزند تا بیاید. تا اسم شریکم آمد فکر کردم که او در این مدت با او در ارتباط بوده به همین خاطر عصبانی شدم. او را کتک زدم. بعد طناب را باز کردم. نمیدانم چرا اما یک دفعهای دستم را دور گردنش حلقه کردم و فشار دادم. آن قدر که دیدم دیگر تکان نمیخورد. آنجا بود که فهمیدم مریم را کشتهام. چون طاقت ماندن نداشتم از خانه خارج شدم.
پس از دفاعیات وکیل متهم و آخرین دفاع قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.