صراط:پرونده قتل این زن اواسط سال 86 تشکیل شد. آن زمان خانواده ریتا به پلیس
خبر دادند او گم شده است. خواهران ریتا زمانی نگران او شدند که فهمیدند
تلفنهمراهش خاموش است. بنابراین با ماموران پلیس تماس گرفتند و موضوع را
اطلاع دادند.
خواهر ریتا در اولین شکایت گفت: «خواهرم سر کار میرفت و هر شب سر ساعت مشخصی به خانه برمیگشت اما حالا نیامده است و هرچه با تلفنهمراه او تماس گرفتم خاموش بود.»ماموران پلیس ساعاتی بعد از دریافت این شکایت جسد ریتا را پیدا کردند و با انتقال جسد به پزشکیقانونی تحقیقات ویژه آغاز شد. خواهر ریتا در این مرحله به کارآگاهان گفت: «ما فکر میکنیم شوهرخواهرم او را کشته باشد. آنها چند ماهی بود که از هم جدا شده بودند اما مانی حاضر نبود دست از سر خواهرم بردارد و مرتب مزاحمش میشد او همه اعضای خانواده را تهدید میکرد.»
ماموران برای بهدستآوردن اطلاعات بیشتر مانی - شوهر ریتا - را بازداشت کردند. او قتل همسرش را انکار کرد و گفت: من ریتا را دوست داشتم و قتل کار من نیست. روز حادثه برای اجاره کردن خانه به بنگاه رفته بودم و اصلا همسرم را ندیدم. چند روز بعد مانی دوباره مورد تحقیق قرار گرفت و ادعای جدیدی را مطرح کرد. او اینبار گفت زمان حادثه همراه برادرش بود و ملاقاتی با ریتا نداشت. هرچند گفتههای این مرد متناقض بود اما مدرکی که نشان بدهد او قاتل است پیدا نشد بنابراین ماموران مانی را آزاد کردند. تحقیقات از چند مرد دیگر که ریتا را میشناختند و با او تماس تلفنی داشتند آغاز شد اما باز هم سرنخی از قتل ریتا به دست نیامد.
این در حالی بود که پزشکیقانونی اعلام کرد علت مرگ ریتا ضربات سنگینی بوده که به سر و صورتش وارد شده به حدی که فک و جمجمه او را خرد کرده است همچنین آثاری از تجاوز دو نفر به ریتا در بدن او پیدا شده است. قطره خونی هم روی جنازه پیدا شده که متعلق به مقتول نیست. کارآگاهان تمامی فرضیههای موجود را بررسی کردند ولی به نتیجهای نرسیدند و پرونده بلاتکلیف باقی ماند. این در حالی بود که خواهران ریتا همچنان مدعی بودند خواهرشان به دست شوهرسابق به قتل رسیده است اما مانی هیچ اعترافی در این خصوص نکرد. در نهایت خواهران ریتا درخواست کردند از بیتالمال دیه دریافت کنند.
روز گذشته جلسه رسیدگی به درخواست دیه از بیتالمال در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران مطرح شد. در ابتدای جلسه رسیدگی بعد از اینکه نماینده دادستان تهران گزارشی از پرونده ارایه داد یکی از خواهران مقتول در جایگاه حاضر شد و تاکید کرد همچنان فکر میکند مانی، قاتل خواهرش است.
او در مورد نحوه ازدواج خواهرش و مانی گفت: آنها با هم ارتباط داشتند بعد از مدتی بهخاطر رفتارهای مانی، ریتا گفت دوست ندارد با او ارتباط داشته باشد و نمیخواهد با وی ازدواج کند. مانی اصرار زیادی کرد اما ریتا زیر بار نرفت. هرچند مانی موقعیت مناسبی داشت و وضعیت مالیاش خوب بود. خانواده خوبی هم داشت اما بهشدت شکاک بود و ریتا را اذیت میکرد. در نهایت مانی ریتا را تهدید کرد که اگر با او ازدواج نکند ما را میکشد البته زمانی که آنها با هم ازدواج کردند ما این موضوع را نمیدانستیم و بعد از ازدواج بود که ریتا به ما گفت به چه دلیل پیشنهاد او را قبول کرده است. چند ماهی بیشتر از ازدواجشان نگذشته بود که ریتا گفت دیگر نمیخواهد با مانی زندگی کند.
زن جوان ادامه داد: ما فکر میکردیم مانی خواهرمان را خیلی دوست دارد و از این تصمیم ریتا تعجب کردیم اما وقتی گفت مانی چطور او را اذیت میکند، تازه متوجه شدیم وی چقدر سختی میکشد. ریتا میگفت مانی مرتب به او سیلی میزند و تصور میکند با مرد دیگری رابطه دارد حتی چندینبار هم در همان چند ماه آخر او را کتک زده بود. بار اول که ریتا قهر کرد با اصرار مانی دوباره برگشت. او قول داده بود دیگر خواهرم را اذیت نکند اما باز هم این کارش را تکرار کرد. خیلی ریتا را کتک میزد و بعد از اینکه آرام میشد عذرخواهی میکرد. بعد از دو سال ریتا تصمیم قطعی خودش را گرفت و گفت دیگر به این وضعیت ادامه نمیدهد. او مدتی در خانه ما بود و با ما زندگی میکرد. در این مدت مانی مرتب ریتا را تهدید میکرد و میگفت اگر جدا شوی تو را میکشم. در نهایت مانی که دید چارهای ندارد و ریتا برنمیگردد گفت او را طلاق میدهد بهشرطی که با کسی رابطه نداشته باشد و اگر دوباره تصمیم به ازدواج گرفت فقط با او ازدواج کند. حتی ریتا را تهدید کرده بود که اگر او را با مرد دیگری ببیند وی را میکشد. مانی بعد از جدایی باز هم خواهرم را رها نمیکرد مرتب به او تلفن میکرد و محل کارش میرفت. ریتا میگفت من میدانم مانی یک روز من را میکشد.
این زن همچنین درباره شب حادثه گفت: وقتی ریتا نیامد خیلی نگران شدیم با تلفنهمراهش تماس گرفتیم اما جواب نداد. با مانی تماس گرفتیم چون فکر میکردیم او خبر داشته باشد. مانی گفت بیاطلاع است اما بلافاصله به خانه ما آمد تا دنبال ریتا بگردیم. ما داشتیم با بیمارستانها تماس میگرفتیم که ناگهان مانی بدون هیچ مقدمهای گفت باید با پزشکیقانونی تماس بگیریم حتی شماره آنجا را هم حفظ بود با اینکه شب بود اما یک آشنا پیدا کرد و بعد از تماس با پزشکیقانونی به آنجا رفتیم. مانی زودتر از ما وارد مرکز شد و وقتی بیرون آمد گفت جسد ریتا را شناسایی کرده است. بعد از او بود که ما به آنجا رفتیم. رفتارهای مانی همیشه مشکوک بود. اگر هنوز هم پلیس حاضر باشد از او بازجویی کند و پرونده را به نتیجه برساند دیه نمیخواهیم.
در این هنگام یکی از قضات گفت از اینکه افرادی با خواهرت رابطه داشتهاند خبر داری؟ زن جوان جواب داد: ریتا وارد رابطه جدی با کسی نشده بود. در دادسرا به ما گفتند دو نفر با او رابطه داشتند اما احتمال دادند که این مساله، تجاوز باشد چرا که بهشدت ریتا را کتک زده بودند و ضرباتی که به سر و بدنش وارد شده بود علت مرگ تشخیص داده شد.
بنا بر این گزارش بعد از پایان جلسه رسیدگی هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
خواهر ریتا در اولین شکایت گفت: «خواهرم سر کار میرفت و هر شب سر ساعت مشخصی به خانه برمیگشت اما حالا نیامده است و هرچه با تلفنهمراه او تماس گرفتم خاموش بود.»ماموران پلیس ساعاتی بعد از دریافت این شکایت جسد ریتا را پیدا کردند و با انتقال جسد به پزشکیقانونی تحقیقات ویژه آغاز شد. خواهر ریتا در این مرحله به کارآگاهان گفت: «ما فکر میکنیم شوهرخواهرم او را کشته باشد. آنها چند ماهی بود که از هم جدا شده بودند اما مانی حاضر نبود دست از سر خواهرم بردارد و مرتب مزاحمش میشد او همه اعضای خانواده را تهدید میکرد.»
ماموران برای بهدستآوردن اطلاعات بیشتر مانی - شوهر ریتا - را بازداشت کردند. او قتل همسرش را انکار کرد و گفت: من ریتا را دوست داشتم و قتل کار من نیست. روز حادثه برای اجاره کردن خانه به بنگاه رفته بودم و اصلا همسرم را ندیدم. چند روز بعد مانی دوباره مورد تحقیق قرار گرفت و ادعای جدیدی را مطرح کرد. او اینبار گفت زمان حادثه همراه برادرش بود و ملاقاتی با ریتا نداشت. هرچند گفتههای این مرد متناقض بود اما مدرکی که نشان بدهد او قاتل است پیدا نشد بنابراین ماموران مانی را آزاد کردند. تحقیقات از چند مرد دیگر که ریتا را میشناختند و با او تماس تلفنی داشتند آغاز شد اما باز هم سرنخی از قتل ریتا به دست نیامد.
این در حالی بود که پزشکیقانونی اعلام کرد علت مرگ ریتا ضربات سنگینی بوده که به سر و صورتش وارد شده به حدی که فک و جمجمه او را خرد کرده است همچنین آثاری از تجاوز دو نفر به ریتا در بدن او پیدا شده است. قطره خونی هم روی جنازه پیدا شده که متعلق به مقتول نیست. کارآگاهان تمامی فرضیههای موجود را بررسی کردند ولی به نتیجهای نرسیدند و پرونده بلاتکلیف باقی ماند. این در حالی بود که خواهران ریتا همچنان مدعی بودند خواهرشان به دست شوهرسابق به قتل رسیده است اما مانی هیچ اعترافی در این خصوص نکرد. در نهایت خواهران ریتا درخواست کردند از بیتالمال دیه دریافت کنند.
روز گذشته جلسه رسیدگی به درخواست دیه از بیتالمال در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران مطرح شد. در ابتدای جلسه رسیدگی بعد از اینکه نماینده دادستان تهران گزارشی از پرونده ارایه داد یکی از خواهران مقتول در جایگاه حاضر شد و تاکید کرد همچنان فکر میکند مانی، قاتل خواهرش است.
او در مورد نحوه ازدواج خواهرش و مانی گفت: آنها با هم ارتباط داشتند بعد از مدتی بهخاطر رفتارهای مانی، ریتا گفت دوست ندارد با او ارتباط داشته باشد و نمیخواهد با وی ازدواج کند. مانی اصرار زیادی کرد اما ریتا زیر بار نرفت. هرچند مانی موقعیت مناسبی داشت و وضعیت مالیاش خوب بود. خانواده خوبی هم داشت اما بهشدت شکاک بود و ریتا را اذیت میکرد. در نهایت مانی ریتا را تهدید کرد که اگر با او ازدواج نکند ما را میکشد البته زمانی که آنها با هم ازدواج کردند ما این موضوع را نمیدانستیم و بعد از ازدواج بود که ریتا به ما گفت به چه دلیل پیشنهاد او را قبول کرده است. چند ماهی بیشتر از ازدواجشان نگذشته بود که ریتا گفت دیگر نمیخواهد با مانی زندگی کند.
زن جوان ادامه داد: ما فکر میکردیم مانی خواهرمان را خیلی دوست دارد و از این تصمیم ریتا تعجب کردیم اما وقتی گفت مانی چطور او را اذیت میکند، تازه متوجه شدیم وی چقدر سختی میکشد. ریتا میگفت مانی مرتب به او سیلی میزند و تصور میکند با مرد دیگری رابطه دارد حتی چندینبار هم در همان چند ماه آخر او را کتک زده بود. بار اول که ریتا قهر کرد با اصرار مانی دوباره برگشت. او قول داده بود دیگر خواهرم را اذیت نکند اما باز هم این کارش را تکرار کرد. خیلی ریتا را کتک میزد و بعد از اینکه آرام میشد عذرخواهی میکرد. بعد از دو سال ریتا تصمیم قطعی خودش را گرفت و گفت دیگر به این وضعیت ادامه نمیدهد. او مدتی در خانه ما بود و با ما زندگی میکرد. در این مدت مانی مرتب ریتا را تهدید میکرد و میگفت اگر جدا شوی تو را میکشم. در نهایت مانی که دید چارهای ندارد و ریتا برنمیگردد گفت او را طلاق میدهد بهشرطی که با کسی رابطه نداشته باشد و اگر دوباره تصمیم به ازدواج گرفت فقط با او ازدواج کند. حتی ریتا را تهدید کرده بود که اگر او را با مرد دیگری ببیند وی را میکشد. مانی بعد از جدایی باز هم خواهرم را رها نمیکرد مرتب به او تلفن میکرد و محل کارش میرفت. ریتا میگفت من میدانم مانی یک روز من را میکشد.
این زن همچنین درباره شب حادثه گفت: وقتی ریتا نیامد خیلی نگران شدیم با تلفنهمراهش تماس گرفتیم اما جواب نداد. با مانی تماس گرفتیم چون فکر میکردیم او خبر داشته باشد. مانی گفت بیاطلاع است اما بلافاصله به خانه ما آمد تا دنبال ریتا بگردیم. ما داشتیم با بیمارستانها تماس میگرفتیم که ناگهان مانی بدون هیچ مقدمهای گفت باید با پزشکیقانونی تماس بگیریم حتی شماره آنجا را هم حفظ بود با اینکه شب بود اما یک آشنا پیدا کرد و بعد از تماس با پزشکیقانونی به آنجا رفتیم. مانی زودتر از ما وارد مرکز شد و وقتی بیرون آمد گفت جسد ریتا را شناسایی کرده است. بعد از او بود که ما به آنجا رفتیم. رفتارهای مانی همیشه مشکوک بود. اگر هنوز هم پلیس حاضر باشد از او بازجویی کند و پرونده را به نتیجه برساند دیه نمیخواهیم.
در این هنگام یکی از قضات گفت از اینکه افرادی با خواهرت رابطه داشتهاند خبر داری؟ زن جوان جواب داد: ریتا وارد رابطه جدی با کسی نشده بود. در دادسرا به ما گفتند دو نفر با او رابطه داشتند اما احتمال دادند که این مساله، تجاوز باشد چرا که بهشدت ریتا را کتک زده بودند و ضرباتی که به سر و بدنش وارد شده بود علت مرگ تشخیص داده شد.
بنا بر این گزارش بعد از پایان جلسه رسیدگی هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.