صراط:محمد حسین بدری از حامیان دکتر سعید جلیلی به تحلیل انتخابات ریاست جمهوری یازدهم پرداخته است.
نه چنان اتفاق ناگواری افتاده که ندانیم چه باید کرد و نه روزگار ما، کم از این اتفاقها نشان داده که گفت: «تلک الایام نداولها بین الناس» (۱).
میخواهید تحلیل کنید که چطور در بخش «مهربان» از آذربایجان شرقی، حسن روحانی بیشتر از بقیه رای آورده یا چرا شهردار هشت ساله تهران، نتوانسته لااقل در پایتخت، رای به درد بخوری به دست بیاورد؟
از این کارها هم میشود کرد. اما به هر حال، شیخ مشهور به همنشینی با هاشمی رفسنجانی، کمتر از دو ماه دیگر، رییس جمهور خواهد بود.
میخواهید درباره این حرف بزنید که چرا ترکیب اعضای شورای دو شهر تهران و مشهد، با کسی که رای اول این شهرها را به دست آورده همراه نیست؟ این هم از حکمتهای نهفته در همان آیه شریفه است که خواندیم.
درباره این حرف بزنیم که چطور فقط چهار سال بعد از رای خیره کننده ۲۴-۲۵ میلیونی رییس جمهور فعلی، حتی یک نفر از فهرست مربوط به دوستان او راهی شورای تهران نشد؟ این هم محل توقف ما نیست که گفت: «یستدل علی ادبار الدول باربع، تضییع الاصول و التمسک بالفروع و تقدیم الاراذل و تاخیر الافاضل» (۲)
معلوم است اگر کسی نه فقط در حوزه سیاست و اداره حکومت، که اگر در یک خانواده، یک کارگاه کوچک یا مغازه یا هر جای دیگری، مشغول کارهای فرعی شود و جای فضیلت را با غیر آن عوض کند، روزگار بهتری نخواهد یافت.
نه، ما کارهای مهمتری داریم. اگر هر نتیجه دیگری هم از انتخابات ۲۴ خرداد حاصل میشد، قرار نبود طوق وزارت گردن ما بیندازند که حالا غصه نبودن آن آزارمان بدهد. خانههای ما، سالهاست در دامنه آتشفشان است.
حالا به هر تحلیلی برسید، درباره اینکه چطور نتیجه انتخابات به این سمت رفت، به کاری نمیآید. چهار سال بعد دوباره مکانیزم رای مردم و شرایطی که در آن خواهیم بود، با امروز فرق میکند، و با چهار سال قبل، و چهار سال قبل از آن.
از اینها مهمتر، تجربههای انتخابات است. خاطرههای دیدن آدمهای شگفتانگیزی که چطور بین آدمها و جریانها بندبازی میکنند و مثل آن گربه معروف چهار دست و پا روی زمین میآیند.
***
حالا دوباره ماییم و کارهای نکرده و راههای نرفته و یک فرصت چند ساله دیگر برای تقویت توانها و بازیابی آرایش تهاجمی. خیلی شرایط پیچیدهای نیست. مثل همین چهار سال و هشت سال گذشته و «هشت سال»های قبل.
که چیزی گیر آدم نمیآید، مگر از تلاشی که میکند. آینده، یعنی همین امروزی که در آن تلاش میکنید و از آن نسل جوان و جدی و مصممی است که سر یک لحظه کوتاهی ندارند، از فرصتهایی که به دست میآورند.
با این روش، هر روز، روز ماست. روز آدمهای محکم و اهل کار؛ «الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا»، آن وقت نوبت وعده خداست که «تتنزل علیهم الملائکه».
کسی که کار درستی را بر مبنای دقیقی انجام داده، سربلند است و جانش نه به افسردگی ناکامی میافتد، نه بدهکار فرصتهایی است که برای کسب «قدرت» تلف کرده.
نشاط و شادابی از آن کسانی است که در هر روز از حیات زمین، بهترین کار را انجام میدهند و از خدا و اهل زمین طلبکار نیستند.
حیات طیبه، مال همین آدمهاست.
نه چنان اتفاق ناگواری افتاده که ندانیم چه باید کرد و نه روزگار ما، کم از این اتفاقها نشان داده که گفت: «تلک الایام نداولها بین الناس» (۱).
میخواهید تحلیل کنید که چطور در بخش «مهربان» از آذربایجان شرقی، حسن روحانی بیشتر از بقیه رای آورده یا چرا شهردار هشت ساله تهران، نتوانسته لااقل در پایتخت، رای به درد بخوری به دست بیاورد؟
از این کارها هم میشود کرد. اما به هر حال، شیخ مشهور به همنشینی با هاشمی رفسنجانی، کمتر از دو ماه دیگر، رییس جمهور خواهد بود.
میخواهید درباره این حرف بزنید که چرا ترکیب اعضای شورای دو شهر تهران و مشهد، با کسی که رای اول این شهرها را به دست آورده همراه نیست؟ این هم از حکمتهای نهفته در همان آیه شریفه است که خواندیم.
درباره این حرف بزنیم که چطور فقط چهار سال بعد از رای خیره کننده ۲۴-۲۵ میلیونی رییس جمهور فعلی، حتی یک نفر از فهرست مربوط به دوستان او راهی شورای تهران نشد؟ این هم محل توقف ما نیست که گفت: «یستدل علی ادبار الدول باربع، تضییع الاصول و التمسک بالفروع و تقدیم الاراذل و تاخیر الافاضل» (۲)
معلوم است اگر کسی نه فقط در حوزه سیاست و اداره حکومت، که اگر در یک خانواده، یک کارگاه کوچک یا مغازه یا هر جای دیگری، مشغول کارهای فرعی شود و جای فضیلت را با غیر آن عوض کند، روزگار بهتری نخواهد یافت.
نه، ما کارهای مهمتری داریم. اگر هر نتیجه دیگری هم از انتخابات ۲۴ خرداد حاصل میشد، قرار نبود طوق وزارت گردن ما بیندازند که حالا غصه نبودن آن آزارمان بدهد. خانههای ما، سالهاست در دامنه آتشفشان است.
حالا به هر تحلیلی برسید، درباره اینکه چطور نتیجه انتخابات به این سمت رفت، به کاری نمیآید. چهار سال بعد دوباره مکانیزم رای مردم و شرایطی که در آن خواهیم بود، با امروز فرق میکند، و با چهار سال قبل، و چهار سال قبل از آن.
از اینها مهمتر، تجربههای انتخابات است. خاطرههای دیدن آدمهای شگفتانگیزی که چطور بین آدمها و جریانها بندبازی میکنند و مثل آن گربه معروف چهار دست و پا روی زمین میآیند.
***
حالا دوباره ماییم و کارهای نکرده و راههای نرفته و یک فرصت چند ساله دیگر برای تقویت توانها و بازیابی آرایش تهاجمی. خیلی شرایط پیچیدهای نیست. مثل همین چهار سال و هشت سال گذشته و «هشت سال»های قبل.
که چیزی گیر آدم نمیآید، مگر از تلاشی که میکند. آینده، یعنی همین امروزی که در آن تلاش میکنید و از آن نسل جوان و جدی و مصممی است که سر یک لحظه کوتاهی ندارند، از فرصتهایی که به دست میآورند.
با این روش، هر روز، روز ماست. روز آدمهای محکم و اهل کار؛ «الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا»، آن وقت نوبت وعده خداست که «تتنزل علیهم الملائکه».
کسی که کار درستی را بر مبنای دقیقی انجام داده، سربلند است و جانش نه به افسردگی ناکامی میافتد، نه بدهکار فرصتهایی است که برای کسب «قدرت» تلف کرده.
نشاط و شادابی از آن کسانی است که در هر روز از حیات زمین، بهترین کار را انجام میدهند و از خدا و اهل زمین طلبکار نیستند.
حیات طیبه، مال همین آدمهاست.