صراط:پایگاه آمریکایی «فارین پالیسی» در گزارشی به قلم «دیوید اتاوی» به بررسی
ساختار قدرت در عربستان و منازعات احتمالی پس از مرگ ملک عبدالله پرداخته و
نوشته است که درگیریها برای جانشینی پادشاه بالا گرفته است.
اتاوی در ابتدای این یادداشت به چالشهای پیشروی ملک عبدالله پرداخته و نوشته است که آینده خاندان آلسعود در حالی در معرض گمانهزنیهای مختلف قرار گرفته که عربستان با سه چالش جنگ داخلی در سوریه، ایران هستهای و ابهام در ادامه حضور آمریکا در خاورمیانه روبروست.
وی سپس با اشاره با «وضعیت بسیار شکننده سلامت» ملک عبدالله، نوشته اکنون چهار ماه است که ملک عبدالله در ملأعام حاضر نشده است. با این حال وی با وجود سن بالا و وضعیت بد جسمانی، به شدت برای چینش صحنه سیاسی پس از خود، در تلاش است.
نویسنده «فارین پالیسی» میافزاید: او شاهزادههای جوانتر را به عنوان وزرای کلیدی و فرماندهان اکثر استانهای مهم منصوب کرده، یک برادرخوانده را به عنوان جانشین گمارده و دیگری را کنار گذاشته و کوچکترین امیدی برای شاهزادههای جوانتر باقی نگذاشته است. وی حتی جابجاییهای بزرگی را نیز با هدف مطرح کردن پسرش به عنوان یک گزینه جدی برای جانشینی، انجام داده است.
اتاوی ادامه میدهد: جابجایی قدرت هیچگاه تا این حد برای خاندان پادشاهی حساس نبوده است. سران سعودی به شدت از کمرنگ شدن حضور آمریکا در خاورمیانه و تعهد این کشور به حمایت از عربستان سعودی، و در نتیجه آن جدیتر شدن رویارویی با ایران بیمناکند. آشکارترین صحنه جنگ سرد میان ایران و عربستان در سوریه است، جایی که تهران با قوت از نظام بشار اسد حمایت میکند و در مقابل ریاض به حمایت از شورشیان مسلحی میپردازد که به دنبال سرنگونی اسد هستند.
وی میافزاید: در عین حال، اندک توان باقی مانده ملک عبدالله هم روی بازیابی قدرتش در آل سعود متمرکز شده است. این روند تا زمانی هم که او برای تعطیلات عربستان را به مقصد مراکش ترک کرد، ادامه داشت. او روز 27 می، گارد ملی سلطنتی را که یکی از نیروهای نظامی قدرتمند در عربستان است، به وزارتخانهای کامل تبدیل کرد و پسرش «متعب» 61 ساله را به عنوان وزیر آن منصوب کرد. این اقدام موجب میشود تا متعب بتواند با توان بیشتری با رقبایش در نسل جوان آلسعود، برای رسیدن به تاچ پادشاهی رقابت کند.
فارین پالیسی توضیح میدهد که این اقدام موجب بروز نگرانیهایی در عربستان شده، مبنی بر اینکه ملک عبدالله قصد دارد روند انتخاب پادشاه را با تغییرات کلی روبرو کند. با این وجود گزینه جدیتر این است که وی «برای تحویل دادن قدرت به یکی از برادرهای ناتنی آماده میشود که این امر انتقال قدرت به نسل جوان را تا حد امکان به تأخیر میاندازد».
در ادامه این یادداشت آمده است: این امر در صورت صحت، خبر خوشحالکنندهای برای «باراک اوباما» نخواهد بود، چراکه وی امیدوار است فردی جوانتر پادشاهی را در اختیار بگیرد و اصلاحات را تسریع کند. ماه ژانویه بود که آمریکا برای شاهزاده «محمد بن نایف» وزیر کشور جدید و 53 ساله عربستان فرش قرمز پهن کرد و وی دیدارهایی جداگانه با اوباما، «هیلاری کلینتون» وزیر خارجه وقت، «تام دانیلون» مشاور امنیت ملی و دیگر مقامات ارشد آمریکا داشت. این اقدام از نظر سعودیها پیامی بود مبنی بر اینکه واشنگتن علاقمند است که محمد پادشاه بعدی باشد.
محمد علاوه بر جوانتر بودن، فردی است که در سال 2000 مبارزهای را علیه القاعده درون خاندان پادشاهی به راه انداخت و در آگوست 2009 به طرزی معجزهآسا از سوءقصد به جانش نجات پیدا کرد. او از آن زمان در خاندان پادشاهی به چشم یک قهرمان دیده میشود.
با این حال، هنوز محمد اصلیترین گزینه ولیعهدی نیست. هم ملک عبدالله و هم شاهزاده سلمان ولیعهد 77 ساله پادشاه، نسبت به انتقال قدرت به نسل جوانتر مردد هستند. این نسبت برادری است که پادشاهی را از شاهزادهای به شاهزاده دیگر منتقل میکند. در 81 سال گذشته پنج بار قدرت به این شکل دست به شده. اگرچه که حالا، تنها دو برادر از جمع پسران «عبدالعزیز بن سعود» موسس پادشاهی برای رسیدن به سلطنت باقی ماندهاند.
گفته میشود در صورتی که این روند تکرار شود، این شاهزاده احمد است که در 71 سالگی این فرصت را مییابد که به قدرت برسد. در این صورت وی بازگشتی قابل توجه به قدرت خواهد داشت، چراکه سال قبل ملک عبدالله وی را 5 ماه پس از انتصاب به عنوان وزیر کشور، کنار گذاشت. با این حال، منابعی در خاندان پادشاهی و محافل دیپلماتیک میگویند که وی هنوز هم از حمایت زیادی در بخشهای مختلف خاندان آل سعود برخوردار است.
فارین پالیسی در توضیح چرایی اختلاف میان ملک عبدالله و احمد مینویسد: عزل ناگهانی احمد از وزارت کشور پس از مجادله وی با پادشاه بر سر موضوع جدایی بخش امنیتی وزارتخانه که 500هزار عضو دارد، و تبدیل شدن به یک نهاد مستقل اتفاق افتاد. پس از آنکه احمد عزل شد و به ریاض برگشت، صدها نفر در اقدامی بیسابقه علیه پادشاه، در فرودگاه به استقبال احمد رفتند. در میان این هواداران، برخی فعالان حقوق بشری و شاخههای لیبرال تحت رهبری شاهزاده طلال نیز حضور داشتند.
نویسنده این یادداشت میافزاید: ناظران باسابقه سعودی بر این باورند که تصمیمگیری در این مورد بستگی به این دارد که کدامیک از این دو نفر زنده میمانند: ملک عبدالله که تاکنون دو ولیعهد در دوره او مردهاند، یا ولیعهد وی، سلمان. یکی از سعودیهایی که اخیرا سلمان را دیده، میگوید شایعاتی که در مورد ابتلای وی به آلزایمر وجود دارد، درست نیست، اما قطعا توان او به دلیل کهولت سن به طرز چشمگیری کاهش یافته و او «دیگر سلمان سابق نیست». مقامات آمریکایی نیز این امر را تائید میکنند. اما به نظر میرسد در صورتی که سلمان دوام بیاورد و پس از مرگ ملک عبدالله پادشاه شود، بیشتر تمایل به پادشاهی احمد داشته باشد، چراکه آنها برادران تنی و از «سدیری»ها هستند.
اما اگر اتفاقی معجزهوار رخ دهد و ملک عبدالله از سلمان هم که فاصله سنی زیادی با او دارد، بیشتر عمر کند، احتمالا برادر ناتنیاش «مقرن» را به عنوان ولیعهد انتخاب میکند تا او پادشاه بعدی باشد. سعویها میگویند مقرن هوشمندانه با حضور مداوم در مجامع عمومی برای رسیدن به پادشاهی تلاش میکند. متعب (فرزند پادشاه) هم با وجود آنکه مقامی عالیرتبه را در اختیار دارد، اما به نظر نمیرسد پادشاه بخواهد با انتصاب وی و اقدامی بیسابقه تمام خاندان آلسعود را خشمگین کند.
ملک عبدالله در جریان خانهتکانیاش در خاندان آل سعود، با سدیریها مهربان نبود. یکی از اقدامات وی در وزارت دفاع و هوانوردی بود که برای مدت 48 سال حیات خلوت شاهزاده «سلطان» یکی دیگر از برادران سدیری پادشاه بود. در حالی که گفته میشد، شاهزاده در این مدت میلیاردها دلار از بودجه وزارتخانه را به ثروت شخصیاش افزوده، او پسرش شاهزاده «خالد» 63 ساله را به عنوان دستیار وزیر منصوب کرد تا بعدا وزارتخانه به او برسد. خالد شهرتش را به حضورش به عنوان فرمانده تیم مشترک نظامیان با آمریکا در عملیات بیرون راندن نیروهای اشغالگر عراقی از کویت در سال 1991، مدیون است. بعدها ثروت وی پس از مرگ سلطان در سال 2011 و پس از آنکه ملک عبدالله برادرش شاهزاده «عبدالرحمن» را بعد از 33 سال از معاون وزارت دفاع کنار گذاشت، و او را جایگزین کرد رو به افزایش گذاشت. از آن زمان وی به عنوان یک گزینه جدی برای رسیدن به پادشاهی مطرح شد.
اما پادشاه حرکتی خلاف جهت معمول هم داشت. او یکی دیگر از برادر ناتنیها یعنی شاهزاده «سلمان» را اندکی پیش از آنکه به عنوان ولیعهد معرفی شود، به عنوان وزیر دفاع منصوب کرد و به او اجازه داد که امپراطوری خاندان «سلطان» را در آنجا بر هم زند. سلمان هم بخشی از این مأموریت را از طریق جداسازی بخش هوانوردی از وزارتخانه و همچنین منع کردن خالد از حضور در قراردادهای مهم نظامی، انجام داد.
نهایتا ملک عبدالله در ادامه این اقدامات ناگهانی، در ماه آوریل خالد را عزل کرد و فرمانده سابق نیروی دریایی سلطنتی را که کمتر شناخته شده بود، جایگزین وی کرد. این امر موجب شد تا خاندان سلطان که زمانی یکی از قدرتمندترین خانوادههای آل سعود بود، تنها یک پست مهم یعنی ریاست بر اداره اطلاعات را در اختیار داشته باشد. تا جولای گذشته، این سمت در اختیار «بندر بن سلطان»، سفیر باسابقه عربستان در واشنگتن و مشاور امنیت ملی پادشاه بود.
انتخاب پادشاه بعدی در عربستان، هنوز هم تصمیمی کاملا شخصی است که توسط ردههای بسیار بالای خاندان آل سعود اتخاذ میشود. اما از سال 2007 به بعد و با تشکیل شورای 35 عضوی «بیعت» متشکل از پسران و نوههای عبدالعزیر که اجازه داشت ولیعهد انتخابی پادشاه را تائید یا رد کند، به نظر میرسید این سنت تغییر کند.
با این حال، اکنون شورای بیعت کاملا بیاثر مانده و پادشاه به انتخاب خود دو ولیعهد را انتخاب کرده است. یکی از اعضای شورا، یعنی شاهزاده طلال لیبرال هم در اکتبر 2011 و پس از آنکه ملک عبدالله در جریان انتخاب شاهزاده نایف به عنوان ولیعهد از مشورت با شورای بیعت سر باز زد، استعفا داد. زمانی هم که نایف ژوئن سال گذشته درگذشت، پادشاه فورا و بدون مشورت با شورا، شاهزاده سلمان را به عنوان ولیعهد انتخاب کرد.
فارین پالیسی در پایان مینویسد: اکنون زمان تغییر در خاندان پادشاهی محافظهکار عربستان فرا رسیده. علاوه بر انتقال احتمالی قدرت به نسل جدید و چالش سوریه، شاهزادهها نسبت به اینکه واشنگتن هنوز به روابط آمریکا-عربستان متعهد باشد نیز، مردد هستند. این، اقدامات ملک عبدالله در چند ماه یا چند سال آتی است، که مشخص میکند چه کسی عربستان را در دهههای آینده رهبری میکند و ما با چه نوع خاورمیانه و عربستانی روبرو خواهیم بود.
اتاوی در ابتدای این یادداشت به چالشهای پیشروی ملک عبدالله پرداخته و نوشته است که آینده خاندان آلسعود در حالی در معرض گمانهزنیهای مختلف قرار گرفته که عربستان با سه چالش جنگ داخلی در سوریه، ایران هستهای و ابهام در ادامه حضور آمریکا در خاورمیانه روبروست.
وی سپس با اشاره با «وضعیت بسیار شکننده سلامت» ملک عبدالله، نوشته اکنون چهار ماه است که ملک عبدالله در ملأعام حاضر نشده است. با این حال وی با وجود سن بالا و وضعیت بد جسمانی، به شدت برای چینش صحنه سیاسی پس از خود، در تلاش است.
نویسنده «فارین پالیسی» میافزاید: او شاهزادههای جوانتر را به عنوان وزرای کلیدی و فرماندهان اکثر استانهای مهم منصوب کرده، یک برادرخوانده را به عنوان جانشین گمارده و دیگری را کنار گذاشته و کوچکترین امیدی برای شاهزادههای جوانتر باقی نگذاشته است. وی حتی جابجاییهای بزرگی را نیز با هدف مطرح کردن پسرش به عنوان یک گزینه جدی برای جانشینی، انجام داده است.
اتاوی ادامه میدهد: جابجایی قدرت هیچگاه تا این حد برای خاندان پادشاهی حساس نبوده است. سران سعودی به شدت از کمرنگ شدن حضور آمریکا در خاورمیانه و تعهد این کشور به حمایت از عربستان سعودی، و در نتیجه آن جدیتر شدن رویارویی با ایران بیمناکند. آشکارترین صحنه جنگ سرد میان ایران و عربستان در سوریه است، جایی که تهران با قوت از نظام بشار اسد حمایت میکند و در مقابل ریاض به حمایت از شورشیان مسلحی میپردازد که به دنبال سرنگونی اسد هستند.
وی میافزاید: در عین حال، اندک توان باقی مانده ملک عبدالله هم روی بازیابی قدرتش در آل سعود متمرکز شده است. این روند تا زمانی هم که او برای تعطیلات عربستان را به مقصد مراکش ترک کرد، ادامه داشت. او روز 27 می، گارد ملی سلطنتی را که یکی از نیروهای نظامی قدرتمند در عربستان است، به وزارتخانهای کامل تبدیل کرد و پسرش «متعب» 61 ساله را به عنوان وزیر آن منصوب کرد. این اقدام موجب میشود تا متعب بتواند با توان بیشتری با رقبایش در نسل جوان آلسعود، برای رسیدن به تاچ پادشاهی رقابت کند.
فارین پالیسی توضیح میدهد که این اقدام موجب بروز نگرانیهایی در عربستان شده، مبنی بر اینکه ملک عبدالله قصد دارد روند انتخاب پادشاه را با تغییرات کلی روبرو کند. با این وجود گزینه جدیتر این است که وی «برای تحویل دادن قدرت به یکی از برادرهای ناتنی آماده میشود که این امر انتقال قدرت به نسل جوان را تا حد امکان به تأخیر میاندازد».
در ادامه این یادداشت آمده است: این امر در صورت صحت، خبر خوشحالکنندهای برای «باراک اوباما» نخواهد بود، چراکه وی امیدوار است فردی جوانتر پادشاهی را در اختیار بگیرد و اصلاحات را تسریع کند. ماه ژانویه بود که آمریکا برای شاهزاده «محمد بن نایف» وزیر کشور جدید و 53 ساله عربستان فرش قرمز پهن کرد و وی دیدارهایی جداگانه با اوباما، «هیلاری کلینتون» وزیر خارجه وقت، «تام دانیلون» مشاور امنیت ملی و دیگر مقامات ارشد آمریکا داشت. این اقدام از نظر سعودیها پیامی بود مبنی بر اینکه واشنگتن علاقمند است که محمد پادشاه بعدی باشد.
محمد علاوه بر جوانتر بودن، فردی است که در سال 2000 مبارزهای را علیه القاعده درون خاندان پادشاهی به راه انداخت و در آگوست 2009 به طرزی معجزهآسا از سوءقصد به جانش نجات پیدا کرد. او از آن زمان در خاندان پادشاهی به چشم یک قهرمان دیده میشود.
با این حال، هنوز محمد اصلیترین گزینه ولیعهدی نیست. هم ملک عبدالله و هم شاهزاده سلمان ولیعهد 77 ساله پادشاه، نسبت به انتقال قدرت به نسل جوانتر مردد هستند. این نسبت برادری است که پادشاهی را از شاهزادهای به شاهزاده دیگر منتقل میکند. در 81 سال گذشته پنج بار قدرت به این شکل دست به شده. اگرچه که حالا، تنها دو برادر از جمع پسران «عبدالعزیز بن سعود» موسس پادشاهی برای رسیدن به سلطنت باقی ماندهاند.
گفته میشود در صورتی که این روند تکرار شود، این شاهزاده احمد است که در 71 سالگی این فرصت را مییابد که به قدرت برسد. در این صورت وی بازگشتی قابل توجه به قدرت خواهد داشت، چراکه سال قبل ملک عبدالله وی را 5 ماه پس از انتصاب به عنوان وزیر کشور، کنار گذاشت. با این حال، منابعی در خاندان پادشاهی و محافل دیپلماتیک میگویند که وی هنوز هم از حمایت زیادی در بخشهای مختلف خاندان آل سعود برخوردار است.
فارین پالیسی در توضیح چرایی اختلاف میان ملک عبدالله و احمد مینویسد: عزل ناگهانی احمد از وزارت کشور پس از مجادله وی با پادشاه بر سر موضوع جدایی بخش امنیتی وزارتخانه که 500هزار عضو دارد، و تبدیل شدن به یک نهاد مستقل اتفاق افتاد. پس از آنکه احمد عزل شد و به ریاض برگشت، صدها نفر در اقدامی بیسابقه علیه پادشاه، در فرودگاه به استقبال احمد رفتند. در میان این هواداران، برخی فعالان حقوق بشری و شاخههای لیبرال تحت رهبری شاهزاده طلال نیز حضور داشتند.
نویسنده این یادداشت میافزاید: ناظران باسابقه سعودی بر این باورند که تصمیمگیری در این مورد بستگی به این دارد که کدامیک از این دو نفر زنده میمانند: ملک عبدالله که تاکنون دو ولیعهد در دوره او مردهاند، یا ولیعهد وی، سلمان. یکی از سعودیهایی که اخیرا سلمان را دیده، میگوید شایعاتی که در مورد ابتلای وی به آلزایمر وجود دارد، درست نیست، اما قطعا توان او به دلیل کهولت سن به طرز چشمگیری کاهش یافته و او «دیگر سلمان سابق نیست». مقامات آمریکایی نیز این امر را تائید میکنند. اما به نظر میرسد در صورتی که سلمان دوام بیاورد و پس از مرگ ملک عبدالله پادشاه شود، بیشتر تمایل به پادشاهی احمد داشته باشد، چراکه آنها برادران تنی و از «سدیری»ها هستند.
اما اگر اتفاقی معجزهوار رخ دهد و ملک عبدالله از سلمان هم که فاصله سنی زیادی با او دارد، بیشتر عمر کند، احتمالا برادر ناتنیاش «مقرن» را به عنوان ولیعهد انتخاب میکند تا او پادشاه بعدی باشد. سعویها میگویند مقرن هوشمندانه با حضور مداوم در مجامع عمومی برای رسیدن به پادشاهی تلاش میکند. متعب (فرزند پادشاه) هم با وجود آنکه مقامی عالیرتبه را در اختیار دارد، اما به نظر نمیرسد پادشاه بخواهد با انتصاب وی و اقدامی بیسابقه تمام خاندان آلسعود را خشمگین کند.
ملک عبدالله در جریان خانهتکانیاش در خاندان آل سعود، با سدیریها مهربان نبود. یکی از اقدامات وی در وزارت دفاع و هوانوردی بود که برای مدت 48 سال حیات خلوت شاهزاده «سلطان» یکی دیگر از برادران سدیری پادشاه بود. در حالی که گفته میشد، شاهزاده در این مدت میلیاردها دلار از بودجه وزارتخانه را به ثروت شخصیاش افزوده، او پسرش شاهزاده «خالد» 63 ساله را به عنوان دستیار وزیر منصوب کرد تا بعدا وزارتخانه به او برسد. خالد شهرتش را به حضورش به عنوان فرمانده تیم مشترک نظامیان با آمریکا در عملیات بیرون راندن نیروهای اشغالگر عراقی از کویت در سال 1991، مدیون است. بعدها ثروت وی پس از مرگ سلطان در سال 2011 و پس از آنکه ملک عبدالله برادرش شاهزاده «عبدالرحمن» را بعد از 33 سال از معاون وزارت دفاع کنار گذاشت، و او را جایگزین کرد رو به افزایش گذاشت. از آن زمان وی به عنوان یک گزینه جدی برای رسیدن به پادشاهی مطرح شد.
اما پادشاه حرکتی خلاف جهت معمول هم داشت. او یکی دیگر از برادر ناتنیها یعنی شاهزاده «سلمان» را اندکی پیش از آنکه به عنوان ولیعهد معرفی شود، به عنوان وزیر دفاع منصوب کرد و به او اجازه داد که امپراطوری خاندان «سلطان» را در آنجا بر هم زند. سلمان هم بخشی از این مأموریت را از طریق جداسازی بخش هوانوردی از وزارتخانه و همچنین منع کردن خالد از حضور در قراردادهای مهم نظامی، انجام داد.
نهایتا ملک عبدالله در ادامه این اقدامات ناگهانی، در ماه آوریل خالد را عزل کرد و فرمانده سابق نیروی دریایی سلطنتی را که کمتر شناخته شده بود، جایگزین وی کرد. این امر موجب شد تا خاندان سلطان که زمانی یکی از قدرتمندترین خانوادههای آل سعود بود، تنها یک پست مهم یعنی ریاست بر اداره اطلاعات را در اختیار داشته باشد. تا جولای گذشته، این سمت در اختیار «بندر بن سلطان»، سفیر باسابقه عربستان در واشنگتن و مشاور امنیت ملی پادشاه بود.
انتخاب پادشاه بعدی در عربستان، هنوز هم تصمیمی کاملا شخصی است که توسط ردههای بسیار بالای خاندان آل سعود اتخاذ میشود. اما از سال 2007 به بعد و با تشکیل شورای 35 عضوی «بیعت» متشکل از پسران و نوههای عبدالعزیر که اجازه داشت ولیعهد انتخابی پادشاه را تائید یا رد کند، به نظر میرسید این سنت تغییر کند.
با این حال، اکنون شورای بیعت کاملا بیاثر مانده و پادشاه به انتخاب خود دو ولیعهد را انتخاب کرده است. یکی از اعضای شورا، یعنی شاهزاده طلال لیبرال هم در اکتبر 2011 و پس از آنکه ملک عبدالله در جریان انتخاب شاهزاده نایف به عنوان ولیعهد از مشورت با شورای بیعت سر باز زد، استعفا داد. زمانی هم که نایف ژوئن سال گذشته درگذشت، پادشاه فورا و بدون مشورت با شورا، شاهزاده سلمان را به عنوان ولیعهد انتخاب کرد.
فارین پالیسی در پایان مینویسد: اکنون زمان تغییر در خاندان پادشاهی محافظهکار عربستان فرا رسیده. علاوه بر انتقال احتمالی قدرت به نسل جدید و چالش سوریه، شاهزادهها نسبت به اینکه واشنگتن هنوز به روابط آمریکا-عربستان متعهد باشد نیز، مردد هستند. این، اقدامات ملک عبدالله در چند ماه یا چند سال آتی است، که مشخص میکند چه کسی عربستان را در دهههای آینده رهبری میکند و ما با چه نوع خاورمیانه و عربستانی روبرو خواهیم بود.