اما روزی هم می رسد که به جای خبر انتشار یک کتاب یا یک گفتگو از شخصیت های فرهنگی و ادبی، به این تیتر برمی خوریم: "هنرمند مشهور کشورمان به بیمارستان منتقل شد."
این خبر هم مثل صدها خبر داغ دیگر دهان به دهان می گردد و پس از چند روز بیات می شود! بیات، درست مثل ارزش آن هنرمند که وقتی قلمش را ناخواسته زمین می گذارد، در ذهن ما هم ناخوداگاه بیات می شود. دیگر نه سازمانی، نه تشکلی و نه حتی طرفداری! هیچ کس نیست که دستش را بگیرد. دستگیری که سهل است. حتی حالش را هم نمی پرسند.
شاید این حرف ها هم دیگر تکراری شده. آنقدر تکراری که وقتی سراغ آن هنرمندرا می گیریم تا جویای احوالش باشیم، نا امید از همه چیز و همه کس به ما پیغام می دهد: پرسیدن حال من چه اهمیتی دارد، وقتی کسی نیست تا برای درمانم قدمی بردارد.؟
"سعید تشکری" یکی از همان هنرمندانی است که حدود دو سال اخیر با بیماری «ام اس» دست و پنجه نرم می کند و متاسفانه طی چهار ماه اخیر به دلیل پیشرفت این بیماری توانایی تکلم را از دست داده است.
وی از سال 1363 فعالیتهایش را با عنوان نویسنده و کارگردان مطرح تئاتر و
سینما، نویسندهی مقالات در مطبوعات در حوزهی ادبیات و هنر، داوری و منتقد
جشنوارهی تئاتر فجر، شرکت در جشنوارههای ملی و کشوری، چاپ آثار در
حوزهی رمان، ادبیات نمایشی، ساخت فیلم و نگارش سریالهای تلویزیونی و
نگارش نمایشنامههای رادیویی در اداره کل نمایش رادیو تهران ادامه داد.
همچنین در جای استاد شاگردان زیادی را در حوزهی هنر و ادبیات تربیت کرد و
امروز نیز در جای یکی از رماننویسان طراز اول کشور در حوزهی ادبیات دینی و
انقلاب مطرح است. گواه آن، جایزهی سه دوره کتاب سال رضوی و کتاب سال شهید
غنیپور، در سالهای 1385، 1388و 1390 برای نگارش رمان «بارِ باران» که
توسط انتشارات نیستان به چاپ رسیده است، میباشد. او بارها به عنوان
نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر و فیلمنامهنویس برتر برندهی جایزه شده و
با حضور در جشنوارههای ملی و بینالمللی چون فجر، امام رضا (ع)، یونیسف و
... در کارنامهی سی و چند سالهی فعالیت ادبی – هنری عناوین زیادی کسب
کرده است.
از آخرین کارهای او در حوزه تلویزیون میتوان به نگارش بخش اول «سریال
زمانه» که از سریالهای موفق و پربینندهی شبکه سوم سیما در سال 1391 بود
اشاره کرد. و نیز در زمینهی ادبیات داستانی چاپ رمانهای موفق «پاریس
پاریس»، «ولادت»، «رژیسور»، و «بارِ باران» میباشد. در زمینهی ادبیات
نمایشی، کارهای او بارها و بارها توسط ناشران مختلف تجدید چاپ گردیده است.
همچنین مجموعه نمایشهای او در دو جلد توسط انتشارات نیستان به نامهای
«وصل هزار مجنون» و «وقتی زمین دروغ میگوید» چاپ شده، که مجموعه «وقتی
زمین دروغ میگوید» در زمستان 1391 عنوان کتاب برتر سال را به خود اختصاص
داد.
*او همیشه امید دارد و هنوز قلمش روان است
اما نویسنده شناخته شدهی کشورمان به رغم شرایط وخیم جسمانی و در حالی که حتی توان مصاحبه با رسانه ها را ندارد، فعالیت های فرهنگی و هنری خود را کنار نگذاشته و در حال کار بر روی چند اثر جدید است:
جلد اول رمان «مفتون و فیروزه» که به مسائل روشنفکری در سالهای قبل از انقلاب و فعالیتهای سیاسی آن دوران در شهرستانهای اطراف مشهد و مشهد میپردازد، به اتمام رسیده و جلد دوم آن هم مراحل ویرایش نهایی را میگذراند. این رمان دو جلدی در هزار و هشتصد صفحه توسط انتشارت نیستان به چاپ خواهد رسید. نگارش این رمان نزدیک به سه سال به طول انجامیده است.
رمان «گوشِ بزرگ، چشمِ بزرگ»، اثری است ویژهی نوجوانان که در ماههای اخیر به اتمام رسیده و توسط انتشارت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دست چاپ است. همچمین رمان «غریب، قریب» دربارهی ساخت بارگاه رضوی و نیز «مجموعه نمایشهای رضوی» توسط بنیاد آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی، مراحل انتشار را میگذراند. از دیگر رمانهای در دست نگارش و چاپ او میتوان به رمان دو جلدی «رژیسور» و «چامهسواران» که توسط حوزهی هنری خراسان رضوی چاپ میگردد، اشاره کرد.
تشکری، کارمند یا حقوقبگیر هیچ ارگان دولتی یا خصوصی نبوده و تمامی هزینههای بالای بیماری، درمان و زندگی خانوادگی او از راه نگارش و فعالیتهای هنری خودش تأمین میشود. و به فول خودش: « کسی جز اندک دوستانم که مردانه کنارم ایستادهاند و هنوز مرا باور دارند!»، در این روزهای سخت همراهش نیست.
او اکنون با شرایط طاقت فرسای بیماری و عدم تکلم، در همین هفته برای نخستین عمل جراحی در تهران بستری گردیده است. این عمل، در صورت موفق بودن همراه با لیزر درمانی، وی را جهت عمل نهایی در ماههای بعد آماده خواهد کرد. امید که نتیجه آن مثبت باشد.
یقینا جامعه هنری و مسئولان ذیربط باید نسبت به تأمین هزینه های درمانی سعید تشکری متعهدانهتر برخود نمایند، تا باز هم شاهد تولید آثار ادبی ارزشمند ایشان در آینده نزدیک باشیم.