شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۲ تير ۱۳۹۲ - ۱۸:۵۱

نابغه‌کا.گ.ب‌چگونه‌به‌ریاست‌کرملین‌رسید؟

افسر مرموز کا.گ.ب چگونه از پشت پرده سیاست به کرملین راه یافت؟ ویژگی‌های شخصیتی پوتین چیست که وی را به مرد اول روسیه تبدیل کرد؟ چرا پوتین علاقه خاصی به شکار و ورزش‌های رزمی به‌ویژه جودو دارد؟ برای آشنایی با شخصیت پر رمز و راز مرد اول روسیه، با گزارش ویژه مشرق همراه شوید.
کد خبر : ۱۱۸۶۱۲
صراط:در ویلای خاکستری رنگ به شماره 4 در «آنجلیکا اشتراس (خیابان آنجلیکا)» در درسدن آلمان، بر روی تپه‌ای مشرف به رودخانه الب، سرگرد جوانی در پلیس مخفی شوروی در نیمه دوم دهه 80 به جذب نیروهایی برای جاسوسی از اروپا و بویژه اروپای شرقی مشغول بود.



خانه‌ای در درسدن آلمان که پوتین و یگان تحت امرش در کا.گ.ب و با همکاری «استاسی» پلیس مخفی آلمان شرقی فعالیت می‌کردند. پوتین 17 سال در شاخه اطلاعات خارجی کا.گ.ب خدمت کرد و به درجه سرهنگ دوم رسید

به گزارش مشرق، این افسر مخفی در پی آلمان شرقی‌هایی بود که دلیل باورپذیری برای سفر به خارج از کشور داشتند، همچون استادان دانشگاه، خبرنگاران، دانشمندان و تکنیسین‌ها.

عملیات مخفی در اروپا


این مأموران در طول سفرهای به اصطلاح کاری خود می‌توانستند به طور پنهانی با جاسوسان دیگر که به طور دائمی در غرب مستقر بودند مرتبط شوند. بنا به گفته کارشناسان اطلاعاتی آلمان که وظایف پوتین را تشریح می‌کردند، هدف وی نفوذ سطح بالا، ربودن فناوری غربی‌ها و اطلاعات محرمانه ناتو بود. یکی از اسنادی که به تازگی کشف شده حاکی از آن است که پوتین قصد داشته مأمورانی را جذب کند تا برای "ارتباطات ویژه" تعلیم ببینند، اما این کار با چه هدفی صورت می‌گرفته، مشخص نیست.

پوتین در لباس فرم کا.گ.ب

پوتین تا به امروز همواره از سرویس اطلاعاتی دوران شوروی دفاع کرده و حتی به تازگی گفته که ایستادن در برابر آژانسی که سالیان سال برایش کار کرده اقدامی «ریاکارانه» می‌بود. پوتین که وطن‌پرستی دوآتشه است یک بار گفته که حاضر به خواندن حتی یک کتاب به قلم پناهندگان سیاسی روس به کشورهای بیگانه نیست، چرا که «نمی‌توانم کتاب‌های افرادی را بخوانم که به سرزمین مادری خود خیانت کرده‌اند».

ولادیمیر ولادیمیرویچ پوتین در سال 1952 ميلادي در شهر لنینگراد، سن‌پترزبورگ کنونی، اندکی پیش از مرگ استالین به دنیا آمد. پدرش سرکارگر کارخانه بود. در سال 1970 ميلادي، وارد دانشگاه دولتی لنینگراد شد و در رشته حقوق شروع به تحصیل کرد، اما اتحاد جماهیر شوروی کشوری نبود که تحت قانون اداره شود. به گفته یکی از استادان وی در دانشگاه هدف گروه حقوق، آموزش نیرو برای کا.گ.ب، پلیس و پست‌های دولتی بود.

پوتین بعدها بازگو می‌کند که پیش از آن که در سال 1975 فارغ‌التحصیل شود، کا‌.گ.ب او را برای به خدمت درآوردن در نظر گرفته بود. وی می‌گوید "از خانواده‌ای متوسط‌م و تقریباً در تمام طول عمرم نیز شیوه زندگی من به همین منوال بوده. همواره مانند یک فرد معمولی و عادی زندگی کرده‌ام و هیچ گاه رابطه‌ام را با گذشته‌ام قطع نکرده‌ام."

پدر و مادر پوتین از بازماندگان محاصره لنینگراد هستند، یکی از تاریک‌ترین دوران تاریخ روسیه، دورانی که حدود یک میلیون نفر در آن جان باختند. در مورد گذشته پوتین و اجداد وی تنها تا پدربزرگ او مدارک ثبت شده وجود دارد و پیش از آن هیچ خانواده یا شخصی با نام خانوادگی پوتین وجود نداشته و سابقه‌ای برای آن‌ها یافت نمی‌شود.

پوتین در آغوش مادر و در کنار مادربزرگش

پدربزرگ پوتین (اسپریدون ایوانوویچ پوتین Spiridon Ivanovich Putin) یک آشپز بود که به‌دلیل مهارت بسیار، در نهایت به سمت سرآشپز ویژه استالین برگزیده شد و تا آخر عمر برای جوزف استالین آشپزی می‌کرد. پیش از استالین، وی از جمله آشپزهای لنین بود.

در اوایل دهه 80، پوتین پس از چند سال جاسوسی بیگانگان در لنینگراد به مسکو احضار شد تا در مؤسسه آموزشی نیروهای اطلاعاتی برگزیده بیگانگان شرکت کند، و سپس به آلمان شرقی اعزام شد. او در سن 32 سالگی، وقتی آلمان شرقی یکی از اهداف اصلی مسکو بود، وارد درسدن شد. در آن زمان 380 هزار نیروی شوروی و موشک‌های میان‌برد شوروی در جمهوری دموکراتیک آلمان مستقر بودند. برلین همواره مرکز تنش جنگ سرد بود.

پدر و مادر ولادیمیر پوتین

در آن زمان، چندین هزار افسر کا.گ.ب به مرکز فرماندهی‌ در منطقه کارلزهورست (Karlshorst) خارج از برلین اعزام شدند. سرویس اطلاعات نظامی شوروی در آلمان شرقی نیز پایگاه داشت. اما بزرگ‌ترین عملیات اطلاعاتی، پلیس مخفی آلمان شرقی، استاسی (Stasi)، بود که همواره صدها هزار تن از شهروندان را زیر نظر داشتن و میلیون‌ها سند و مدرک ثبت کرده بود.

شبکه گسترده استاسی اغلب مورد استفاده کا.گ.ب قرار می‌گرفت، و اطلاعات به صورت خام مستقیماً به مسکو ارسال می‌شدند. حزب کمونیست آلمان شرقی، در آن زمان به رهبری اریش هانکر (Honecker) حتی با اینکه میخاییل گورباچف اصلاحات سیاسی و اقتصادی را بصورت آزمایشی در شوروی آغاز کرده بود، کوچک‌ترین نرمشی از خود نشان نمی‌داد.

پلیس مخفی آلمان شرقی (استاسی) صدها هزار تن از شهروندان را زیر نظر داشت

از مأموریت ویژه پوتین در درسدن اطلاعات اندکی در دست است، اما بنا بر گفته کارشناسان و اسناد موجود، وی وظایف متعددی بر عهده داشته، از جمله به خدمت گرفتن و آماده‌سازی مأموران مخفی. همکاری پوتین با استاسی برای وی یک مدال برنز در نوامبر 1987 ميلادي، از سرویس امنیتی آلمان شرقی به ارمغان آورد، اما این که وی دقیقاً در چه زمینه‌ای با آن‌ها همکاری می‌کرده مشخص نیست.

حضور مؤثر در پشت پرده سیاست

پوتین تا پیش از آن که در ماه آگوست از سوی رئیس جمهور وقت بوریس یلتسین به عنوان رئیس دفتر وی برگزیده شود، چهره مشهوری نبوده است. وی قبل از آن به مدت 17 سال مأمور مخفی بازوی اطلاعات خارجی "کا گ ب" شوروی بود و تنها تا درجه سرهنگ دومی ارتقا یافته بود. بعدها، در سمت دستیار شهردار بداخلاق و جنجالی سنت پترزبورگ، دومین شهر بزرگ روسیه و زادگاه پوتین، همچنان اصرار داشت که به فعالیت در پشت صحنه سیاست ادامه دهد.

با این حال، حرفه پوتین ایجاب می‌کرد که وی شاهد دست اول پایان جنگ سرد باشد. پوتین از خط مقدم آلمان شرقی به خوبی می‌دید که اقتصادهای مرکزی شرقی رو به زوال می‌رفتند. در سن‌پترزبورگ، وی به طور آزمایشی قدم در مسیر ناهموار گذار اولیه روسیه به نظام بازار آزاد و دموکراتیک گذاشت.

اینکه این تجربه‌ها برای پوتین چه ثمره‌ای داشته روشن نیست. او این باور را که هیچ جایگزینی برای بازار آزاد وجود ندارد، با آغوش باز پذیرفته و به صراحت به نقاط ضعف اقتصاد روسیه اقرار کرده است. اما وی نسبت به تأکید بر نقش یک دولت مقتدر نیز اشتیاق نشان داده است. به گفته وی، اقتصاد روسیه بسیار مجرمانه شده است، اما تا کنون تنها به اشاره به اینکه در برابر غول‌های تجاری حاکم بر آن خواهد ایستاد بسنده کرده است.

پوتین هرگز برای ریاست جمهوری، کمپین تشکیل نداده؛ و دو سال پیش در مصاحبه‌ای اعلام کرد که از کمپین‌ بیزار است. او گفت "این ریاکاری یک نفر را نشان می‌دهد که وعده‌ای بدهد که از پسش برنمی‌آید. پس یا باید احمق باشید که ندانید وعده‌ای که می‌دهید چه معنایی دارد، یا آگاهانه دروغ بگویید."

گفته می‌شود پوتین پس از بازگشت به سن‌پترزبورگ به مدت یک سال و نیم در سمت دستیار رئیس دانشگاه در امور بین‌الملل مشغول به کار شد؛ اما این تنها ظاهر قضیه بود. او همچنان برای کا.گ.ب کار می‌کرد و مشغول به خدمت گرفتن جاسوس‌های جدید بود. پوتین به تازگی اقرار کرده که وی" افسر نفوذی کا.گ.ب بوده" و رئیس دانشگاه از این موضوع خبر نداشته است.

تصویری که گفته می‌شود پوتین در نخستین دیدار رسمی ریگان رئیس‌جمهور وقت آمریکا به عنوان افسر کا.گ.ب حضور داشت

پوتین در مصاحبه‌ای گفته که در کا.گ.ب به درجات بالاتر ارتقا نیافت زیرا نمی‌خواسته خانواده‌اش به مسکو منتقل شوند. "من دو بچه کوچک و پدر و مادر پیر دارم. آنها بالای 80 سال دارند و ما همه با هم زندگی می‌کنیم. آن‌ها درطول جنگ از محاصره جان سالم به در برده‌اند. چطور می‌توانم آنها را از زادگاهشان دور کنم؟ نمی‌توانم تنهايشان بگذارم."

در سال‌های ابتدایی پس از فروپاشی شوروی، پوتین ریاست کمیته‌ای برای جذب شرکت‌های خارجی به سن‌پترزبورگ را برعهده گرفت. وی که به زبان آلمانی نیز مسلط بود از برخی از شرکت‌های آلمانی، از جمله بانک‌های آلمان، دعوت به سرمایه‌گذاری در سنت پترزبورگ کرد. در پی این فعالیت‌ها و تلاش‌های پوتین، مبادله ارز آزاد شد و هتل‌ها به بخش خصوصی تحویل داده شدند.



پس از شکست زوبشاک (Sobchak) شهردار سنت‌ پترزبورگ در سال 1996 ميلادي، پوتین که سمت معاونت وی را بر عهده داشت، راهی مسکو شد. زوبشاک معلم و راهنمای پوتین و مدودف نیز بود. در آنجا، باز هم به دلایلی نامعلوم، وی با سرعت قابل توجهی در مسیر حرفه‌ایش حرکت کرد. در ابتدا مدتی در کرملین مشغول به کار شد، سپس در سال 1998 ميلادي، مدیر سرویس امنیتی فدرال، جانشین داخلی کا.گ.ب، شد، و بعدها نیز در سمت رئیس شورای امنیتی کرملین وظایف جدیدی پذیرفت. در همین مدت فرصتی برای تکمیل رساله خود پیدا کرد و در ژوئیه 1997 ميلادي به درجه پرافتخار "نماینده علم" معادل دکترا، از مؤسسه معدن سن‌پترزبورگ رسید. پوتین در تاریخ 26 مارس 2000 برای بار نخست و در تاریخ 14 مارس 2004 ميلادي نیز دوباره به ریاست جمهوری برگزیده شد. در تاریخ 8 مه 2008 نیز پس از انتخاب «دیمیتری مدودف» در انتخابات ریاست جمهوری، به سمت نخست وزیری انتخاب شد.

آغاز حیات سیاسی پوتین؛ آخرین روزهای قرن 20


ورود ولادیمیر پوتین به سطح اول سیاست و قدرت در روسیه به آخرین روزهای سال 1999 ميلادي باز می‌گردد. «یِوگِنی ماکسیموویچ پریماکوف» (Yevgeny Maksimovich Primakov ) از سیاستمداران با سابقه روسیه از جمله چهره‌هایی بود که در به قدرت رسیدن پوتین نقشی تعیین‌کننده ایفا کرد.

پریماکوف از جمله چهره‌های تأثیرگذار در به قدرت رسیدن پوتین بود

پریماکوف سمت‌های مختلفی در وزارت خارجه،‌ نخست‌وزیری، سخنگوی شورای‌عالی اتحاد جماهیر شوروی و رئیس سرویس اطلاعات شوروی را بر عهده داشت.

در زمان ریاست جمهوری «بوریس یلتسین» و پس از پشت سر گذاشتن بحران اقتصادی در سال 1998 ميلادي، کابینه روسیه متشکل از وزرای حزب کمونیست فدراسیون روسیه بود و پریماکوف در این زمان،‌ نخست‌وزیر روسیه بود. یلتسین به دلایل مختلف، از جمله خودداری پریماکوف از برکناری وزرای وابسته به حزب کمونیست روسیه، پریماکوف را برکنار کرد. در آن زمان حزب کمونیست در صدد اعلام جرم علیه یلتسین و تحت تعقیب قرار دادن وی بود که البته به نتیجه نرسید.

خوش و بش بوریس یلتسین در زمان تحویل قدرت به پوتین در 31 دسامبر 1999 ميلادي

یکی از دلایل اصلی این اقدام یلتسین، ترس از محبوبیت و اقبال بیشتر پریماکوف بود. یلتسین نسبت به بقای قدرت خود احساس خطر کرده بود، به همین دلیل پریماکوف را برکنار کرد. برکناری پریماکوف در اواسط سال 1999 میلادی صورت گرفت و پس از آن ریاست جمهوری یلستین نیز دوام چندانی نیافت و در اواخر همان سال مجبور به استعفا شد و کرملین را به پوتین واگذار کرد.
 
پوتین سه ماه بعد از بازنشستگی یلتسین، در انتخابات رسماً به عنوان رئیس‌جمهور روسیه انتخاب شد

پوتین با سخنرانی موسوم به «سخنرانی پایان هزاره» در 29 دسامبر 1999 ميلادي، رسماً وارد میدان سیاست روسیه در سطح اول آن یعنی ریاست جمهوری شد و پس از برگزاری انتخابات، اواسط سال 2000 میلادی، سوگند یاد کرد.

سه دهه حضور معنادار یک یهودی در تیم کرملین


یکی از معماهای پوتین و تیم‌های همراه وی، مهره‌ای یهودی‌ است که بیش از سه دهه در زمان شوروی و پس از آن در کرملین حضور داشته است. "سرگئی ادواردوویچ پریخودکو" از جمله مشاوران ارشد پوتین در حوزه سیاست‌ خارجی است که از دهه 70 میلادی در سمت‌های مختلفی چون مشاور وزارت خارجه شوروی سابق، دبیر اول سفارت روسیه در چک و مشاور پوتین، همواره در تیم کرملین حضور داشته است. پریخودکو هیچ‌گاه سمتی فراتر از معاونت یا مشاور نداشته اما اغلب یکی از اعضای ثابت در تصمیم‌گیری‌ها بوده است.

سرگئی پریخودکو مهره مرموز یهودی در کرملین

با اینکه درباره تمام مقامات روسیه و شوروی سابق اطلاعات کاملی در دسترس قرار دارد، اطلاعات بیشتری در مورد سوابق و پیشینه خانوادگی و ... این مهره یهودی تیم کرملین در دسترس نیست و صرفاً به مسؤولیت‌های وی در کرملین اشاره شده است.

پوتین: هنرهای رزمی مهارت‌هایی را به انسان می‌آموزد که هر سیاستمداری به آن نیاز دارد


پوتین به ورزش‌های گوناگونی علاقه‌مند است و خودش علت این علاقه را کسب تجربه‌های تازه می‌داند. "من از هر چیز جدیدی خوشم می‌آید. از یادگیری چیزهای جدید لذت می‌برم. خودِ این روند است که برای من لذت‌بخش است."

پوتین به‌شدت معتقد است که هنرهای رزمی دانش، توانمندی و مهارت‌هایی را به انسان می‌آموزد که هر سیاستمداری به آن نیاز دارد. به باور او جودو هم جسم و هم روح شما را تربیت می‌کند. این ورزش قدرت، واکنش، تحمل را بهبود می‌بخشد و به فرد خویشتن‌داری، توانایی اتخاذ تصمیم درست در لحظه و چگونگی کشف نقاط مثبت و منفی حریف را می‌آموزد.



در ابتدا مادرش با تصمیم وی برای آغاز جودو موافق نبود. "هر بار که به تمرین می‌رفتم، غر می‌زد که 'باز می‌رود دعوا' ". تا اینکه یک روز مربی پوتین به خانه آنها آمد و از فعالیت‌ها و موفقیت‌های وی برای پدر و مادرش تعریف کرد. از آن به بعد نگرش خانواده‌اش به فعالیت ورزشی او از این رو به آن رو شد.

سوپرمن روسیه؛ از شکار و ورزش‌های رزمی تا نواختن پیانو و گیتار و خوانندگی


رئیس‌جمهور روسیه در زمینه مهارت‌های فردی نیز همانند سیاست، همانند یک نابغه خود را نشان داده است. پوتین در رشته‌های بسیاری به درجات عالی و حرفه‌ای رسیده است. جودو، سامبو، کاراته، هاکی روی یخ، اسکی، سوارکاری، تیراندازی، خلبانی، ملوانی، رانندگی در فرمول یک، غواصی، نواختن سازهای مختلف چون پیانو و گیتار و ... از جمله رشته‌هایی است که پوتین در هریک دوره‌های تخصصی و حرفه‌ای گذرانده است.

پوتین از سن 11 سالگی، یادگیری جودو را آغاز کرده و اکنون به درجه استادی در این رشته رسیده است. به گفته خودش، در کودکی به‌شدت به هنرهای رزمی، فلسفه ویژه پنهان در پشت آنها، فرهنگ، رابطه با حریف و قوانین مبارزه علاقه‌مند شده است. در سپتامبر 2006، وی به سمت رئیس افتخاری اتحادیه جودوی اروپا برگزیده شد و در سال 2010 ميلادي نیز از دانشگاه یونگ کره جنوبی گواهی دکترای افتخاری جودو را دریافت کرد.

وی همپنین بارها به مقام قهرمانی سامبو در سن‌پترزبورگ رسیده و در این رشته نیز درجه استادی را کسب کرده است. او همچنین دارای کمربند مشکی کاراته است. پوتین به جز کاراته و جودو، دوره‌های آموزش هاکی روی یخ و اسکی را نیز گذرانده و در این دو رشته نیز مهارت بسیاری دارد.   

تصاویری از مهارت‌های رئیس جمهور روسیه






دارایی‌های پوتین و تحول اقتصادی در دوره پس از یلتسین


مخالفان پوتین و اپوزیسیون روسیه همواره اخبار و اطلاعاتی از دارایی‌ها و ثروت پوتین منتشر می‌کنند که البته تا کنون هیچ‌یک تأییدنشده و احتمال تأثیرپذیری این اخبار از گرایش‌ سیاسی منتشرکنندگان آن و دشمنی دیرینه آنها با شخص پوتین بسیار زیاد است.

اخبار غیررسمی تأییدنشده در رسانه‌های غربی در این زمینه، حکایت از ثروت قابل توجه پوتین دارد. براین اساس، بنا بر پرونده‌ای که توسط یکی از رقبای نامزدی ریاست جمهوری پوتین مطرح شده، وی دارای 58 هواپیما و بالگرد، کلکسیون ساعت به ارزش 400 هزار پوند و بیش از 20 کاخ است. بنابر همین گزارش‌های منتشر شده در رسانه‌های غربی و از سوی مخالفان وی، پوتین از سهامداران عمده شرکت گازپروم، شرکت مخابرات روسیه و دارای معادن طلا و الماس است.

در این گزارش همچنین ذکر شده که ولادیمیر پوتین دارای یک جت ایلوشین با کابین 111.3 میلیون پوندی، شامل حمامی با لوازمی از جنس طلا و یک توالت 50 هزار پوندی، است. به گفته بوریس نمتسوف، معاون نخست‌وزیر پیشین، در گزارشش گفته است که دارايی‌های پوتین "قابل مقایسه با دارایی‌های پادشاهان کشورهای حوزه خلیج فارس است." در این گزارش همچنین ذکر شده است که از جمله دارایی‌های رئیس جمهور یک قصر ایتالیایی به ارزش 600 میلیون پوند در گلندزیک در سواحل دریای سیاه و یک قایق تفریحی به ارزش 26 میلیون پوند با امکاناتی همچون جکوزی، سینما و آبشار مصنوعی است.

البته برای رئیس جمهور کشوری به قدمت و بزرگی و جایگاه روسیه در مقایسه با کشورهایی نظیر "خرده کشورهای حاشیه خلیج فارس" موارد ذکر شده، چندان دور از ذهن به نظر نمی‌رسد. گرچه در کنار این ثروت، وضعیت معیشتی مردم روسیه نیز در دوره پوتین به شرایط بسیار مطلوبی رسیده است.

آغاز روند بهبود شرایط اقتصادی از سال 2000 ميلادي


در اوایل دهه 2000، کشور روسیه بخت و اقبال فراوانی داشت. تولید نفت در این دوره بیش از دو سوم افزایش داشت و قیمت نفت سیزده برابر شد .نتیجتاً روسیه شاهد یک انقلاب مصرف‌کنندگان بود. درآمد واقعی 140درصد افزایش یافت و بيکاری کاهش چشمگیری داشت .در مورد برابری قدرت خرید، تولید ناخالص ملی از میزان 5. 951 دلار در سال 1999 به میزان 20. 276 دلار در سال 2008 افزایش یافت .بنابر آمارهای رسمی، تعداد افرادی که در سال 1999 زیر خط فقر بودند از میزان 30 درصد به میزان 13 درصد در سال 2008 رسید .این یک جهش بی‌سابقه در استانداردهای زندگی بود. حتی ایگور گایدر، نخست‌وزیر لیبرال بوریس یلسین در دهه‌ی 1990، نیز به تدریج این موضوع را پذیرفت و گفت: با وجود رشد 10ساله‌ درآمدهای واقعی و رشد 10 درصدی در هر سال، به دست آوردن شهرت و حمایت سیاسی کار دشواری نیست.

پوتین در کنار همسرش لودمیلا الکساندروا پوتین که به‌تازگی از یکدیگر جدا شدند

«در این دوره ما همچنین شاهد بهبود در امر سلامت بودیم. نرخ امید به زندگی در مردان بین سال‌های 2005 تا 2012 از 59 سال به 64 سال رسید. بحران جمعیتی روسیه تحت کنترل در آمد. بنابر تخمین‌های رسمی در سال 2005، نرخ مرگ و میر حدود 700هزار نفر بود که در سال 2012 این میزان به 2500 نفر رسید.» مشاور کرملین، «گلب پاولسکی» به خوبی می‌دانست که ارتقاء استانداردهای زندگی مردم روسیه، راز موفقیت پوتین است.

«اینکه او تضمین‌کننده‌ رشد آرام ولی در عین حال مستمر استانداردهای زندگی بود، یک امر مهم به شمار می‌رفت. این موضوع بیشتر در دولت پوتین آشکار بود، چرا که دولت او به مسائل اقتصادی بیش از مسائل سیاسی اهمیت می‌داد. این تضمین یک موضوع حیاتی برای دولت او بود».

به لحاظ سرانه، روسیه در حال حاضر غنی‌ترین کشور غیردموکراتیک جهان است. تنها کشورهای دارای نظام قدرت‌طلبی که از روسیه ثروتمندتر هستند، کشورهای نفتی کوچک و یا کشورهای کوچک مانند سنگاپور هستند . روسیه به لحاظ سرانه با اختلاف زیادی، ثروتمندترین کشور بین گروه "برزیل - روسیه - هند - چین" محسوب می‌شود. درآمد روسیه دو برابر چین است و قشر متوسط آن نیز دو برابر است. 15 درصد از مردم روسیه، درآمدی بیش از 50.000 دلار در سال دارند. مردم روسیه هم چنین با دیگر نقاط دنیا نیز در ارتباط هستند: هر سال بیش از 10میلیون نفر از مردم روسیه به خارج سفر می‌کنند و حدود یک میلیون نفر نیز در اروپا زندگی و یا تحصیل می‌کنند.

پوتین و مدیریت بحران‌ها


یکی اتهاماتی که همواره به پوتین نسبت داده شده نقش وی در انتشار اطلاعات گمراه‌کننده از سوی دولت درباره حمله به چچن بوده است. به گفته منتقدان وی، استعداد پوتین در داستان‌سرایی در توضیحاتش درباره جنگ به خوبی آشکار است. برای نمونه، پوتین به نویسندگان و خبرنگاران گفته بود که ارتش هیچ اطلاعاتی را از رسانه‌های خبری پنهان نکرده است، حال آنکه ارتش همواره اطلاعات مربوط به تعداد تلفات، رخدادهای جنگ، حمله به غیرنظامیان و اهداف و روش‌هایش را محرمانه نگاه داشته است.

جنگ‌های اول و دوم چچن به روایت آمار غیر رسمی، نزدیک به یکصد هزار کشته برجای گذاشت

اما «فلیس سوتوف» (svetov)، نویسنده‌ای که در کودکی در اردوگاه‌های زندانیان استالین اسیر بوده و طی تصفیه‌های سیاسی پدرش را از دست داده‌، نیز در این جلسه حضور داشت. به گفته وی، اظهارات پوتین با واقعیت همخوانی ندارد. پوتین نمونه کامل یک عضو کا.گ.ب است. اگر از آسمان برف هم ببارد، این قبیل افراد با خونسردی تمام به شما می‌گویند که هوا آفتابی است."

اما جنگ‌های چچن در سال‌های 1994 تا 1996 و حمله سال 1999 نیروهای روسیه به جدایی‌طلبان چچن، از جمله نقاط تیره در کارنامه مقامات روسیه در دوره یلتسین و پوتین است. در جنگ‌های اول و دوم چچن، در مجموع بنابر آمار رسمی 50 هزار نظامی و غیرنظامی و بنابر آمار غیررسمی، در حدود 100 هزار نفر کشته شدند که بسیاری از آن‌ها غیرنظامی بودند.

به اعتقاد یلتسین که به‌شدت مخالف جدایی و اعلام استقلال چچن بود، چچن از هویت مستقلی در داخل اتحاد جماهیر شوروی برخوردار نیست - هویتی که بالتیک، آسیای مرکزی و دیگر ایالات قفقازی از آن برخوردار بودند - بلکه جزئی از جمهوری سوسیالیست فدرال جماهیر شوروی بوده و بر طبق قانون اساسی شوروی، این منطقه حق انتزاع ندارد؛ (۲) در صورت اعطای چنین حقی به چچن، امکان پیوستن سایر گروه‌های نژادی داخل روسیه، مانند تاتارها به چچنی‌ها و درخواست انتزاع از فدراسیون روسیه متصور خواهد گردید؛(۳) و چچن از لحاظ موقعیت استراتژیک بر ساختارهای نفتی مسلط بوده و از این‌رو امکان در مخاطره قرار دادن اقتصاد کشور و کنترل آن بر منابع نفتی را داراست.

اما به دور از تمام مواضع منتقدان و مخالفان پوتین و اخبار رسانه‌های غربی بر ضد پوتین و مدیریت بحران وی، روسیه تحت ریاست جمهوری پوتین تا کنون با بحران‌های امنیتی بسیاری از جنگ گرفته تا ناآرامی‌های داخلی و گروگان‌گیری مواجه بوده و عمدتاً توانسته آنها را مدیریت کند. گرچه نباید از برخی ضعف‌ها و تلفات وارد شده نیز به‌سادگی گذشت، اما بحران‌هایی که با حمایت غرب برای پوتین تدارک دیده شده بود هیچ‌یک به نتیجه مورد نظر طراحان آن منتهی نشد.

گروگان‌گیری در تئاتر مسکو


یکی از مهم‌ترین و خبرسازترین بحران‌های امنیت داخلی روسیه، جریان گروگان‌گیری در تئاتر مسکو در سال 2002 میلادی بود. شبه‌نظامیان جدایی‌طلب چچن در 23 اکتبر 2002، با حمله به تئاتر مسکو نزدیک به 900 غیرنظامی را گروگان گرفتند. گروگان‌گیران که در حدود 40 شبه‌نظامی چچنی بودند در قبال آزادسازی گروگان‌ها خواستار خروج نیروهای نظامی روسیه از چچن و پایان‌دادن به جنگ دوم چچن و به به رسمیت شناختن استقلال این منطقه شدند. این گروگان‌گیری که بیش از دو روز به طول انجامید تمام گروگان‌گیران کشته شده و 130 گروگان نیز درجریان عملیات آزادسازی گروگان‌ها کشته شدند.

در زمان گروگان‌گیری و مطرح‌شدن درخواست شبه‌نظامیان چچنی، پوتین تأکید کرد که هیچ‌گونه مذاکره‌ای با تروریست‌ها نخواهد کرد و پس از آن دستور مداخله نیروهای امنیتی را صادر کرد. نیروهای امنیتی روسیه در عملیات رها‌سازی گروگان‌ها، با انتشار گازی ناشناخته از سیستم تهویه تئاتر، همه را بیهوش کردند و سپس وارد عمل شدند که در نهایت 130 نفر از گروگان‌ها و تمام 40 گروگان‌گیر دیگر کشته شدند.

مقامات روسی تأکید دارند که به دلیل اینکه شبه‌نظامیان چچنی که به سلاح‌های نیمه‌سنگین مسلح بودند، تهدید کرده بودند که در صورت عدم توجه به خواسته‌های آن‌ها، تمام گروگان‌ها و خودشان را خواهند کشت. نیروهای امنیتی روسیه فرصتی برای از دست‌دادن نداشته و مجبور به انجام عملیات رهاسازی حتی به قیمت دادن تلفات شدند.

در حادثه رهایی 900 گروگان تئاتر مسکو، 130 نفر از گروگان‌ها کشته شدند

اگرچه این عملیات تلفات زیادی برجای گذاشت اما برخي مسؤولان عمليات آزادسازي همچنان معتقدند كه استفاده از اين گاز تنها راه پیش‌روی آنها بود. گازي مرگبار كه هنوز دولت روسيه استفاده از آن را تأييد نكرده است. با اين حال كارشناسان ديوان اروپايي حقوق بشر در سال 2011 استفاده از تركيبات كشنده و سمي را در اين گاز تأييد كردند و در نتيجه ديوان، روسيه را محكوم به پرداخت غرامت به گروگان‌ها و خانواده قربانيان كرد.

یکی دیگر از نقاط ضعف حادثه تئاتر مسکو مدیریت نامناسب رسانه‌ای آن از داخل روسیه بود که این حادثه را به دستاویزی برای پروپاگاندا علیه نظام روسیه و شخص پوتین تبدیل کرد و تا هفته‌ها مانور تبلیغاتی بسیاری بر روی آن داده شد.

کارشناسان روسی این حادثه را ناشی از تصمیم آمریکا به همسوسازی روسیه با سیاست‌های مبارزه تروریسم جمهوری‌خواهان حاکم بر کاخ سفید می‌دانند که با استفاده از عناصر جدایی‌طلب چچن، پای تروریسم را به مسکو باز کردند.

گروگان‌گیری در مدرسه بسلان (Beslan)


پس از حادثه تئاتر مسکو، در سال 2004 شبه‌نظامیان جدایی‌طلب اینگوشی و چچنی بار دیگر در سال 2004 به یک مدرسه در شهر بسلان مرکز جمهوری اوستیای شمالی در جنوب روسیه وارد شدند و هزار و 100 دانش‌آموز، معلم و والدین دانش‌آموزان را به گروگان گرفتند.

این حادثه نیز پس از سه روز با تبادل آتش سنگین میان گروگان‌گیران و نیروهای امنیتی و با کشته‌شدن 380 نفر از گروگان‌ها و گروگان‌گیران به پایان رسید و بار دیگر موجی از انتقادات را بدلیل بالا بودن تلفات حادثه، به همراه داشت.

دانش‌آموزان گروگان‌گرفته شده در مدرسه بسلان

گزارش هیأت تحقیق فدرال از اشتباهات بسیاری که منجر به این حادثه شد نام برد که مهم‌ترین‌ آن، سهل‌انگاری نیروهای امنیتی اوستیای شمالی بود که به‌رغم هشدارهای وزارت کشور روسیه مبنی بر احتمال انجام اقدامات خرابکارانه در مدرسه، در حفاظت همه‌جانبه از آن کوتاهی کرده و در نتیجه راه را برای ورود گروگان‌گیران به مدرسه هموار کرده بودند.

البته این گزارش ایراداتی را نیز نسبت به اجرای عملیات نجات مطرح کرده بود که مهم‌ترین آن استفاده نیروهای امنیتی از نارنجک و گلوله‌باران سالنی‌ بود که گروگان‌ها نیز در آن حضور داشتند. بسیاری از خويشاوندان قربانيان بسلان بر اين عقیده بودند که اکثر گروگان‌ها به دست گروگان‌گيرها کشته نشدند بلکه در اثر استفاده ماموران امنيتی از سلاح سنگين جان خود را از دست دادند.

اجساد کشته‌شدگان حادثه مدرسه بسلان

پوتین پس از این حادثه گفته بود چنانچه مشخص شود مقامات دولتی در بروز فاجعه مقصر بوده‌اند، مورد بازخواست قرار خواهند گرفت اما همانند حادثه تئاتر مسکو که چند افسر متهم به سهل‌انگاری در آن حادثه تبرئه شدند،‌ در این مورد نیز پیگیری و بازخواست خاصی اتفاق نیفتاد.

ناآرامی‌های پس از انتخابات

آخرین بحران داخلی که بطور خاص پوتین و مقبولیت وی را هدف قرار داده بود، ناآرامی‌ها و اعتراضات پس از انتخابات پارلمانی و ریاست‌جمهوری این کشور در آخرین روزهای سال 2011 میلادی آغاز شد. در انتخابات پارلمانی، حزب "روسیه متحد" و ولادیمیر پوتین پیروز انتخابات اعلام شدند که با ایراد شبهه از سوی سازمان امنیت و همکاری اروپا که ناظر انتخابات بود و وزیر امور خارجه وقت آمریکا هیلاری کلینتون، شائبه تخلفات انتخاباتی مطرح شد و هزاران نفر در مسکو به خیابان‌ها آمدند.

حزب روسیه متحد و شخص پوتین که پیش از این از محبوبیتی 75 درصدی در بین مردم برخوردار بودند، پس از این انتخابات و ناآرامی‌های پس از آن به مرز 50 درصد سقوط کرد. دیمیتری مدودف رئیس جمهوری آن زمان روسیه، تأکید کرد که انتخابات عادلانه و دموکراتیک بوده است اما "جی کارنی" سخنگوی کاخ سفید بار دیگر با دخالت آشکار در روند انتخابات "نگرانی جدی" آمریکا را نسبت به رای گیری روسیه ابراز کرد.

پس از بازگشت آرامش نسبی به فضای مسکو، پوتین طی سخنانی آمریکا و شخص هیلاری کلینتون را به دخالت در امور داخلی روسیه و تلاش برای ایجاد آشوب انتخاباتی در این کشور متهم کرد و روابط دو کشور روند گسست و سردی خود را پس از یک دوره چهارساله بازسازی در دوره مدودف، آغاز کرد.

در جریان ناآرامی‌های پس از انتخابات مسکو که با طراحی آمریکا برای پایان‌دادن به امپراتوری پوتین اجرا شده بود، صدها نفر بازداشت شدند. همزمان با تظاهرات مخالفان پوتین در مسکو، هزاران نفر از طرفداران پوتین و حزب روسیه متحد نیز در حمایت از رئیس‌جمهور منتخب خود به خیابان‌ها آمده و پشتیبانی خود از پوتین را اعلام کردند.

تهدید پرستوی پیر با سگ کا‌گ‌ب


با فروپاشي اتحاد شوروي بسياري از مؤلفه‌ها و شاخص‌ها و معيارها و حتي متدهاي رفتاري سياستمداران روسيه در تعامل داخلي و خارجي تغيير كرده ولي از آنجا كه بيشترين تعداد از مقامات عالي‌رتبه در كرملين را افسران اطلاعاتي دوره اتحاد شوروي تشكيل مي‌دهند، برخي اسلوب‌هاي مديريت در تعاملات داخل و خارجي كماكان با شاخص‌هاي امنيتي ـ‌اطلاعاتي گذشته است.
پوتين وقتي با خانم مركل كه ظاهراً در دوره جواني از پرستوهاي مؤثر در شبكه جاسوسي اتحاد شوروي بوده ، مشكل پيدا مي‌كند، با نشان دادن سگ‌هاي معروف کاگ‌ب كه ابزار ويژه كشتن جاسوسان بوده، پيام رساني مؤثري مي‌‌كند.

پوتین که در بیشتر سفرهای خود سگش کانی را نیز همراه می‌برد، چند وقت پیش و در جریان دیدارش با مرکل، اين سگ را کنار پاي مرکل نشاند و موجب ناراحتي وي شد پوتين سگ را از کنار مرکل راند و با طعنه به او گفت: "فکر نمي‌کردم سگ شما را بترساند. او کار بدي نمي‌کند و خبرنگاران را دوست دارد."

جدایی پوتین از همسرش

اما با وجود مدیریت نسبتاً مناسب پوتین در بحران‌های متعدد رخ داده در این کشور که هریک می‌توانست پایان بخش دوران وی باشد، پوتین در نهایت موفق نشد زندگی خصوصی خود را تا انتها مدیریت کند و چندی پیش رسماً طلاق خود را اعلام کردند.

دلایل جدایی پوتین و لودمیلا را می‌توان بطور خلاصه در سه مورد ذکر کرد:

- رقابت اقتصادی شکل‌گرفته میان پوتین و همسرش:
همسر پوتین از جمله سرمایه‌داران روسیه و سهامدار شرکت‌های بزرگی نظیر شرکت مخابرات این کشور بود و در برخی موارد به رقیب اقتصادی پوتین تبدیل شده بود که این مسئله روابط خانوادگی آنها را نیز تحت تأثیر قرار داده بود.

- طبع سرد و خشک پوتین: جامعه روسیه جامعه‌ای زن‌سالار است و پوتین نیز ذاتاً انسانی مغرور، غیرقابل انعطاف و سرد است که حاضر به نرمی نشان‌دادن حتی در برابر همسر خود نیست. از سوی دیگر، برخی نزدیکان پوتین نیز افشا کرده‌اند که وی برخورد مناسبی نیز با همسر خود نداشته و در مواردی حتی وی را کتک زده است!

به اعتراف خود پوتین و همسرش، مدت‌هاست که هریک به زندگی خودشان مشغول هستند و طلاق عاطفی آنها سال‌هاست که انجام شده است.

- رابطه با ژیمناست معروف: رسانه‌های روسی یکی از اصلی‌ترین عوامل طلاق پوتین و همسرش را رابطه احتمالی پوتین و قهرمان ژیمناستیک این کشور می‌دانند و حتی شایعات در این مورد حاکی از این است که پوتین از این رابطه یک فرزند نیز دارد.

شش سال قبل خبر رابطه پنهانی پوتین و آلینا کابائوا خبرساز شد و تصاویری از خوش و بش رئیس جمهور و قهرمان ژیمناست نیز منتشر شد.

کرملین تا کنون این شایعات را بطور کلی تکذیب کرده است.

پوتین و تغییرات ظاهری!


اما این روزها و پس از انتخاب مجدد پوتین به عنوان رئیس جمهور روسیه، تصاویر متفاوتی از وی منتشر می‌شود و گاه وی را با تغییراتی ظاهری نسبت به قبل مشاهده می‌کنیم. باید دید کرملین و شخص پوتین کدام‌یک را تأیید می‌کنند و چه توضیحی در مورد این تصاویر می‌دهند.


----------------------------------
منابع و مآخذ:


http://rt.com/sport/gives-judo-master-class-wrestlers
http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/vladimir-putin/9503469/Vladimir-Putin-the-Russian-presidents-life-of-four-yachts-and-58-aircraft.html
http://eng.putin.kremlin.ru
http://www.washingtonpost.com/wp-srv/inatl/longterm/russiagov/putin.htm
http://en.rian.ru/russia/20110221/162701789.html
http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/northamerica/usa/5017264/Did-Vladimir-Putin-meet-Ronald-Reagan-as-an-undercover-KGB-man.html
http://www.telegraph.co.uk/journalists/the-daily-beast/9801720/Where-is-Vladimir-Putins-wife-Lyudmila.html
http://www.washingtonpost.com/world/politics-and-power-putins-ascent-in-russia/2008/01/17/gIQARY26tK_gallery.html#photo=31
http://www.celebritynetworth.com/articles/celebrity/how-vladimir-putin-stashed-away-a-secret-70-billion-personal-fortune
http://www.bornrich.com/vladmir-putin.html
http://www.asnoor.ir/Files/InterviewAttachments/d4793c51b90c49a28ebde9305a6f7a92.PDF
http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%DA%86%D9%86
http://investing.businessweek.com/research/stocks/private/person.asp?personId=26204420&privcapId=13339290&previousCapId=8088090&previousTitle=AVTOVAZ
http://russiaprofile.org/bg_people/resources_whoiswho_alphabet_p_prikhodko.html
منبع: مشرق