صراط:، آیا انتظارات بدون رخ دادن رویدادی در واقعیت، بیشتر از این هم میتواند
بر بازارها تاثیر گذارد؟ آیا این روند ادامه مییابد؟ آیا پایینتر رفتن
بیشتر نرخ ارز برای اقتصاد ملی مطلوب است؟ بیتردید هنوز در واقعیت اقتصاد،
امری رخ نداده است، هر چه هست از کانال انتظارات بر بازارها تاثیر گذارده
که ما در همین ستون، روز شنبه 25 خرداد ماه به آن اشاره کردیم.
تا نشانهای متضاد با این انتظارات بهوجود نیاید، میتوان گفت ثبات بازارها تداوم مییابد البته به شرط آنکه در زمان مقتضی واقعیت اقتصاد نیز تغییر کند.
بگذارید با مثالی این مساله را روشن کنیم. کاهش نرخ ارز از آن رو است که بازار میپندارد که با تحول انتخاباتی تازه، رابطه اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی تقویت شده و این تقویت به معنای افزایش درآمدهای ارزی ما است و بهای ارز در آینده کاهش مییابد.
انتظار کاهش درآمد در آینده باعث افزایش عرضه ارز و کاهش قیمت در زمان کنونی میشود، اما اگر بازار در انتظار تحولی در اقتصاد باشد و شاهد آن باشد که با گذشت چندین ماه، آن تحول مورد نظر رخ نداده و تقویتی در روابط ایجاد نشده، در مییابد که اشتباه کرده است و به تصحیح انتظارات خود میپردازد و این به معنای افزایش بهای ارز خواهد بود.
بنابراین هر چند انتظارات در هفته گذشته بازارها را دچار تحول کرده، اما تداوم این روند هم بستگی به عدم رخ نمودن نشانههای متضاد و همچنین روی دادن تحول مورد انتظار کنونی دارد.
توجه به این نکته نیز مهم است که در حال حاضر و با وجود تحریمهای گام به گامی که برای فروش نفت ما وضع شده است و بهرغم ابزارهایی که ما برای فروش نفت خود به کار میبریم، اما هنوز درآمد صادراتی ما از سال گذشته تا به امروز کمتر از واردات بوده و عملا کشور از پساندازهای ارزی خود ارتزاق کردهاست.
حتی اگر تمام ارزهای خانگی که بالاترین برآوردها از آن 18 میلیارد دلار است، نیز وارد بازار شود شاید برای مدت زمان کوتاهی وضعیت ارزی بهبود یابد؛ اما تاثیر چندانی بر تعادل پویای اقتصاد ندارد مگر آنکه درآمد صادراتی به طور پایدار افزایش یابد. اگر تحول مورد انتظار در رابطه میان اقتصاد ایران و اقتصاد جهانی بهوقوع نپیوندد، عملا روند بازار مانند گذشته خواهد شد و دلارهای خانگی که در حال عرضه شدن هستند، باز در خانهها جمع خواهند شد.
با وجود این، سیاستگذار پولی میتواند از شرایط فعلی برای ترمیم نظام ارزی خود بهره برد و بار دیگر نظام تکنرخی را احیا کند. از یک سو، اکنون با توجه به قانون بودجه، بازار انتظار دارد که نرخ مرجع حذف شود و از سوی دیگر، روند نزولی نرخ ارز، پنجرهای را برای یکسان شدن نرخ مبادلهای و نرخ بازار آزاد باز کرده است.
اگر بتوانیم به وضوح به بازار نشان دهیم که حذف نرخ مبادلهای و پذیرش نرخ بازار تنها به سود اقتصاد ملی است و این کار به دلیل کمبود ارز دولتی انجام نشده است، آن گاه بار دیگر نظام تک نرخی ارز احیا شده است. نگارنده خود میداند که این کار بس دشوار است، اما مساله آن است که شرایط فعلی، انجام این سیاست را آسانتر کرده است و باید از این شرایط سود برد.
از سوی دیگر، بار دیگر باید گوشزد کرد که کاهش نرخ ارز به زیر سطوح فعلی نیز مطلوب اقتصاد ایران نیست. اگر در این نرخها، تقویت مورد انتظار در روابط انجام شود، نرخ ارز کنونی پتانسیل زیادی برای افزایش تولید، صادرات و رشد اقتصادی دارد.
ما هزینه شوکهای مثبت بازار ارز را در اقتصاد خود دیدهایم، حال باید از آن بهره بریم و سیاستگذار پولی نباید بگذارد که نرخ ارز بیش از این کاهش یابد و مزیتهای نسبی ما را از بین ببرد. به دیگر سخن کاهش نرخ ارز باید تا سطحی صورت گیرد که بتوان از نظام چند نرخی راحتتر عبور کرد و در عین حال مزیتهای تجاری ما را نیز حفظ کند.
تا نشانهای متضاد با این انتظارات بهوجود نیاید، میتوان گفت ثبات بازارها تداوم مییابد البته به شرط آنکه در زمان مقتضی واقعیت اقتصاد نیز تغییر کند.
بگذارید با مثالی این مساله را روشن کنیم. کاهش نرخ ارز از آن رو است که بازار میپندارد که با تحول انتخاباتی تازه، رابطه اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی تقویت شده و این تقویت به معنای افزایش درآمدهای ارزی ما است و بهای ارز در آینده کاهش مییابد.
انتظار کاهش درآمد در آینده باعث افزایش عرضه ارز و کاهش قیمت در زمان کنونی میشود، اما اگر بازار در انتظار تحولی در اقتصاد باشد و شاهد آن باشد که با گذشت چندین ماه، آن تحول مورد نظر رخ نداده و تقویتی در روابط ایجاد نشده، در مییابد که اشتباه کرده است و به تصحیح انتظارات خود میپردازد و این به معنای افزایش بهای ارز خواهد بود.
بنابراین هر چند انتظارات در هفته گذشته بازارها را دچار تحول کرده، اما تداوم این روند هم بستگی به عدم رخ نمودن نشانههای متضاد و همچنین روی دادن تحول مورد انتظار کنونی دارد.
توجه به این نکته نیز مهم است که در حال حاضر و با وجود تحریمهای گام به گامی که برای فروش نفت ما وضع شده است و بهرغم ابزارهایی که ما برای فروش نفت خود به کار میبریم، اما هنوز درآمد صادراتی ما از سال گذشته تا به امروز کمتر از واردات بوده و عملا کشور از پساندازهای ارزی خود ارتزاق کردهاست.
حتی اگر تمام ارزهای خانگی که بالاترین برآوردها از آن 18 میلیارد دلار است، نیز وارد بازار شود شاید برای مدت زمان کوتاهی وضعیت ارزی بهبود یابد؛ اما تاثیر چندانی بر تعادل پویای اقتصاد ندارد مگر آنکه درآمد صادراتی به طور پایدار افزایش یابد. اگر تحول مورد انتظار در رابطه میان اقتصاد ایران و اقتصاد جهانی بهوقوع نپیوندد، عملا روند بازار مانند گذشته خواهد شد و دلارهای خانگی که در حال عرضه شدن هستند، باز در خانهها جمع خواهند شد.
با وجود این، سیاستگذار پولی میتواند از شرایط فعلی برای ترمیم نظام ارزی خود بهره برد و بار دیگر نظام تکنرخی را احیا کند. از یک سو، اکنون با توجه به قانون بودجه، بازار انتظار دارد که نرخ مرجع حذف شود و از سوی دیگر، روند نزولی نرخ ارز، پنجرهای را برای یکسان شدن نرخ مبادلهای و نرخ بازار آزاد باز کرده است.
اگر بتوانیم به وضوح به بازار نشان دهیم که حذف نرخ مبادلهای و پذیرش نرخ بازار تنها به سود اقتصاد ملی است و این کار به دلیل کمبود ارز دولتی انجام نشده است، آن گاه بار دیگر نظام تک نرخی ارز احیا شده است. نگارنده خود میداند که این کار بس دشوار است، اما مساله آن است که شرایط فعلی، انجام این سیاست را آسانتر کرده است و باید از این شرایط سود برد.
از سوی دیگر، بار دیگر باید گوشزد کرد که کاهش نرخ ارز به زیر سطوح فعلی نیز مطلوب اقتصاد ایران نیست. اگر در این نرخها، تقویت مورد انتظار در روابط انجام شود، نرخ ارز کنونی پتانسیل زیادی برای افزایش تولید، صادرات و رشد اقتصادی دارد.
ما هزینه شوکهای مثبت بازار ارز را در اقتصاد خود دیدهایم، حال باید از آن بهره بریم و سیاستگذار پولی نباید بگذارد که نرخ ارز بیش از این کاهش یابد و مزیتهای نسبی ما را از بین ببرد. به دیگر سخن کاهش نرخ ارز باید تا سطحی صورت گیرد که بتوان از نظام چند نرخی راحتتر عبور کرد و در عین حال مزیتهای تجاری ما را نیز حفظ کند.