صراط: منابع آگاه اعلام کردند: برخی گزارش ها از دخالت سامر الرافعی شیخ سلفی در
عملیات فرار احمد الاسیر از معرکه ای که بدان گرفتار شده بود و تنها گذاشتن
طرفدارانش خبر می دهند.
این منابع بیان کردند: الاسیر و شاکر بامداد دوشنبه در ساعت دو تا چهار به شکلی که تاکنون مبهم مانده است فرار کرده اند، اما برخی به دخالت سالم الرافعی یکی از دوستان نزدیک الاسیر در این ماجرا اشاره کرده اند.
این منابع اعلام کردند: الرافعی طی روزهای گذشته کوشید که مانع جنگ میان الاسیر و ارتش لبنان شود و الاسیر را از مصیبتی که به آن دچار شده، نجات دهد.وی کوشید که با ارتش لبنان برای توقف درگیری ها گفتگو کند اما ارتش با این خواسته مخالفت کرد و خواستار تسلیم الاسیر شد که الاسیر با این خواسته مخالفت کرد.گفتگوها ادامه یافت تا اینکه ارتش را وادار به آتش بس برای چند ساعت کند اما تلاشهای الرافعی ره به جایی نبرد.
این درحالی بود که الرافعی در عین اینکه با ارتش گفتگو می کرد با الاسیر نیز در تماس بود و پس از آنکه فهمید که ارتش قصد پایان دادن به غائله الاسیر و بازداشت وی را دارد تلاش کرد که الاسیر را فراری دهد و طرفداران وی از درب پشتی مسجد بلال بن ریاح، وی را فرار دادند.
این منابع افزودند: برخی اهالی، الاسیر را در حال خروج از خیابان پشتی مسجد و بالا رفتن از پشت بام یک از ساختمانها مشاهده کرده اند و اینکه پس از مدتی الاسیر سوار خودرویی و متواری شد.
منابع فوق اشاره کردند: اعتقاد بر این است الاسیر در عین الحلوه محله ای در نزدیکی صیدا و خارج از کنترل دولت است و منطقه ای که وی می تواند باند مسلح دیگری به دور از دیدگان اطلاعات ارتش تشکیل دهد و مجددا فتنه ای دیگر به پا کند.
این در حالی است که برخی منابع از کشف سلاح فراوان در داخل مسجد بلال بن ریاح و حضور افراد مسلحی از سوریه و دیگر ملیتهای عربی در اطراف الاسیر و واگذاری آپارتمان هایی به آنها و نیز پول فراوان خبر دادند و اعلام کردند که این حقایق پس از ورود ارتش به حوزه امنیتی الاسیر مشخص شد.
این منابع اعلام کردند: الاسیر در ابتدا مصمم به جنگ و نبرد بود و گمان وی بر آن بود که ارتش عزم جدی در اخراج وی از صیدا ندارد و با تلاش گروههای سیاسی هیبت ارتش لبنان شکسته می شود به همین دلیل افراد خود را به رویارویی و کشتن افراد ارتش تشویق کرد، اما به ناگاه ارتشی مصمم را در برابرخود مشاهده کرد.
الاسیر در مسجد بلال بن ریاح ماند و جرات خروج نداشت و طرفداران خود را تشویق به ادامه جنگیدن می کرد و به آنها دلگرمی می داد که ارتش لبنان را به زانو درخواهند آورد وی در ساعت دو بامداد با بی سیم طرفداران خود را به جنگیدن تشویق کرد و در ساعت سه همه تماس ها با الاسیر بی پاسخ ماند و هنگامی که یکی از طرفداران به مقر وی مراجعه کرد متوجه نبود الاسیر شد.و برخی منابع از فرار الاسیر با لباس زنانه از تونلی که در داخل مسجد برای شرایط اضطراری حفر کرده بود گریخت و سوار بر خودرویی به اردوگاه عین الحلوه گریخت و به خارج از صیدا و سپس به طرابلس منتقل شد.هنگامی که طرفداران الاسیر متوجه فرار وی شدند در ساعت دوازده بعد از ظهر خود را تسلیم کردند.
این در حالی است که روزنامه الجمهوریه با اشاره به تحرکات الاسیر آورده است: الاسیر خود را آماده رویارویی با حزب الله می کرد و برای اینکه تک تیرانداز ها و حتی بیمارستان صحرایی زیر زمینی تدارک دیده بود و پرسنلی را مهیا دیده بود اما به ناگاه ارتش لبنان را پیش روی خود دید به ارتش حمله کرد و تصورش بر این بود که ارتش فرو می پاشد و سنی ها در همه مناطق به دفاع از وی بر می خیزند، اما این گونه نشد.
این روزنامه می افزاید: به هر حال فتنه خطرناک و در واقع نهر بارد جدیدی مهار شد و حزب الله نتیجه صبر خود را مشاهده کرد.
اما برخی رسانه های لبنانی اعلام کردند: احمد الاسیر 45 سال قبل به دنیا آمد.پدرش مطرب بود. محمد پدر الاسیر نوازنده عود بود. در برخی شبکه های تلویزیونی از جمله ال بی سی و ام تی وی برنامه اجرا می کرد.برادرش فضل شاکر نیز همراه پدر نوازندگی می کرد. وی پس از مدتی متدین شد و مسئول شبه نظامیان مسلحی که برادرش احمد الاسیر به وجود آورده بود شد و بیشتر وقت خود را در مسجد واقع در عبرا می گذراند.
الاسیر سه خواهر به نامهای نهاد، وسیله و نغم دارد. مادر الاسیر از خانواده حاجو از شهر صور در جنوب لبنان بود.برخی اقوال حاکی است که یکی از اجداد شیخ احمد یوسف بن عبدالقادر بن محمد الحسینی بوده است.لقب الاسیر از این رو به آنها داده شده است که جد وی در نبرد با فرانسوی ها در مالت اسیر می شود و هنگامی که به لبنان باز می گردد لقب الاسیر به وی می دهند.احمد در سال 2005 با مراجعه به ثبت احوال صیدا لقب الحسینی را به فامیل خود اضافه می کند. به گفته برخی منابع، وی در سال 1975 شاهد ضرب و شتم مادرش از سوی یکی از مسئولان سازمان آزادی بخش فلسطین بوده است و وی که در آن زمان کودکی هفت ساله بوده جز گریه کاری نمی توانسته است انجام دهد.
الاسیر در منطقه حاره صیدا پرورش یافت و علوم ابتدایی را در مدرسه اسکندریه که راهبه های صیدا اداره می کرد فرا گرفت و سپس در دانشکده اسلامی بیروت مدرک فقه گرفت.پس از سال 1982 رژیم اسرائیل به لبنان نقطه تحولی در زندگی احمد الاسیر بود و الاسیر به جماعت اسلامی پیوست و سپس به تشکل غیر حزبی الدعوه و تبلیغ روی آورد.وی در سن بیست سالگی با همسر اولش ازدواج کرد که حاصل آن محمد عبدالرحمن و عمر بود اما از همسر دوم خود فرزندی ندارد. وی به بازی پینگ پنگ علاقه زیادی دارد، اما در سالهای اخیر فرصتی برای این کار نیافته است.
این منابع بیان کردند: الاسیر و شاکر بامداد دوشنبه در ساعت دو تا چهار به شکلی که تاکنون مبهم مانده است فرار کرده اند، اما برخی به دخالت سالم الرافعی یکی از دوستان نزدیک الاسیر در این ماجرا اشاره کرده اند.
این منابع اعلام کردند: الرافعی طی روزهای گذشته کوشید که مانع جنگ میان الاسیر و ارتش لبنان شود و الاسیر را از مصیبتی که به آن دچار شده، نجات دهد.وی کوشید که با ارتش لبنان برای توقف درگیری ها گفتگو کند اما ارتش با این خواسته مخالفت کرد و خواستار تسلیم الاسیر شد که الاسیر با این خواسته مخالفت کرد.گفتگوها ادامه یافت تا اینکه ارتش را وادار به آتش بس برای چند ساعت کند اما تلاشهای الرافعی ره به جایی نبرد.
این درحالی بود که الرافعی در عین اینکه با ارتش گفتگو می کرد با الاسیر نیز در تماس بود و پس از آنکه فهمید که ارتش قصد پایان دادن به غائله الاسیر و بازداشت وی را دارد تلاش کرد که الاسیر را فراری دهد و طرفداران وی از درب پشتی مسجد بلال بن ریاح، وی را فرار دادند.
این منابع افزودند: برخی اهالی، الاسیر را در حال خروج از خیابان پشتی مسجد و بالا رفتن از پشت بام یک از ساختمانها مشاهده کرده اند و اینکه پس از مدتی الاسیر سوار خودرویی و متواری شد.
منابع فوق اشاره کردند: اعتقاد بر این است الاسیر در عین الحلوه محله ای در نزدیکی صیدا و خارج از کنترل دولت است و منطقه ای که وی می تواند باند مسلح دیگری به دور از دیدگان اطلاعات ارتش تشکیل دهد و مجددا فتنه ای دیگر به پا کند.
این در حالی است که برخی منابع از کشف سلاح فراوان در داخل مسجد بلال بن ریاح و حضور افراد مسلحی از سوریه و دیگر ملیتهای عربی در اطراف الاسیر و واگذاری آپارتمان هایی به آنها و نیز پول فراوان خبر دادند و اعلام کردند که این حقایق پس از ورود ارتش به حوزه امنیتی الاسیر مشخص شد.
این منابع اعلام کردند: الاسیر در ابتدا مصمم به جنگ و نبرد بود و گمان وی بر آن بود که ارتش عزم جدی در اخراج وی از صیدا ندارد و با تلاش گروههای سیاسی هیبت ارتش لبنان شکسته می شود به همین دلیل افراد خود را به رویارویی و کشتن افراد ارتش تشویق کرد، اما به ناگاه ارتشی مصمم را در برابرخود مشاهده کرد.
الاسیر در مسجد بلال بن ریاح ماند و جرات خروج نداشت و طرفداران خود را تشویق به ادامه جنگیدن می کرد و به آنها دلگرمی می داد که ارتش لبنان را به زانو درخواهند آورد وی در ساعت دو بامداد با بی سیم طرفداران خود را به جنگیدن تشویق کرد و در ساعت سه همه تماس ها با الاسیر بی پاسخ ماند و هنگامی که یکی از طرفداران به مقر وی مراجعه کرد متوجه نبود الاسیر شد.و برخی منابع از فرار الاسیر با لباس زنانه از تونلی که در داخل مسجد برای شرایط اضطراری حفر کرده بود گریخت و سوار بر خودرویی به اردوگاه عین الحلوه گریخت و به خارج از صیدا و سپس به طرابلس منتقل شد.هنگامی که طرفداران الاسیر متوجه فرار وی شدند در ساعت دوازده بعد از ظهر خود را تسلیم کردند.
این در حالی است که روزنامه الجمهوریه با اشاره به تحرکات الاسیر آورده است: الاسیر خود را آماده رویارویی با حزب الله می کرد و برای اینکه تک تیرانداز ها و حتی بیمارستان صحرایی زیر زمینی تدارک دیده بود و پرسنلی را مهیا دیده بود اما به ناگاه ارتش لبنان را پیش روی خود دید به ارتش حمله کرد و تصورش بر این بود که ارتش فرو می پاشد و سنی ها در همه مناطق به دفاع از وی بر می خیزند، اما این گونه نشد.
این روزنامه می افزاید: به هر حال فتنه خطرناک و در واقع نهر بارد جدیدی مهار شد و حزب الله نتیجه صبر خود را مشاهده کرد.
اما برخی رسانه های لبنانی اعلام کردند: احمد الاسیر 45 سال قبل به دنیا آمد.پدرش مطرب بود. محمد پدر الاسیر نوازنده عود بود. در برخی شبکه های تلویزیونی از جمله ال بی سی و ام تی وی برنامه اجرا می کرد.برادرش فضل شاکر نیز همراه پدر نوازندگی می کرد. وی پس از مدتی متدین شد و مسئول شبه نظامیان مسلحی که برادرش احمد الاسیر به وجود آورده بود شد و بیشتر وقت خود را در مسجد واقع در عبرا می گذراند.
الاسیر سه خواهر به نامهای نهاد، وسیله و نغم دارد. مادر الاسیر از خانواده حاجو از شهر صور در جنوب لبنان بود.برخی اقوال حاکی است که یکی از اجداد شیخ احمد یوسف بن عبدالقادر بن محمد الحسینی بوده است.لقب الاسیر از این رو به آنها داده شده است که جد وی در نبرد با فرانسوی ها در مالت اسیر می شود و هنگامی که به لبنان باز می گردد لقب الاسیر به وی می دهند.احمد در سال 2005 با مراجعه به ثبت احوال صیدا لقب الحسینی را به فامیل خود اضافه می کند. به گفته برخی منابع، وی در سال 1975 شاهد ضرب و شتم مادرش از سوی یکی از مسئولان سازمان آزادی بخش فلسطین بوده است و وی که در آن زمان کودکی هفت ساله بوده جز گریه کاری نمی توانسته است انجام دهد.
الاسیر در منطقه حاره صیدا پرورش یافت و علوم ابتدایی را در مدرسه اسکندریه که راهبه های صیدا اداره می کرد فرا گرفت و سپس در دانشکده اسلامی بیروت مدرک فقه گرفت.پس از سال 1982 رژیم اسرائیل به لبنان نقطه تحولی در زندگی احمد الاسیر بود و الاسیر به جماعت اسلامی پیوست و سپس به تشکل غیر حزبی الدعوه و تبلیغ روی آورد.وی در سن بیست سالگی با همسر اولش ازدواج کرد که حاصل آن محمد عبدالرحمن و عمر بود اما از همسر دوم خود فرزندی ندارد. وی به بازی پینگ پنگ علاقه زیادی دارد، اما در سالهای اخیر فرصتی برای این کار نیافته است.