صراط:در همین زمینه برای شنیدن جزئیات بیشتر به گفتوگو با حجتالاسلام جعفر
شجونی عضو جامعه روحانیت مبارز پرداخته که در ادامه میخوانید:
* آقای شجونی شما جنازه شهید نواب صفوی را از قبر خارج کردید؟
در سال 1334 بنده با شهید نواب صفوی در زندان بودیم. یک روز صبح آمدند و یک روزنامه جلوی ما گذاشتند و گفتند بفرمایید این هم رهبران شما و دیدیم که چهار نفر را تیرباران کرده بودند.
بعد از مدتی ما از زندان آزاد شدیم و دیدیم که جنازه این شهدا را در مسگرآباد به خاک سپرده بودند. بعد از چند سال خواستند آن قبرستان را پارک کنند که ما از رفقای فدائیان اسلام رفتیم و نبش قبر کردیم. البته بنده با یکی دیگر از رفقا پشت دیوار قبرستان نگهبانی میدادیم و چند نفر دیگر از رفقا به داخل قبرستان رفتند و نبش قبر کردند. سپس دوستان جنازه شهید نواب را به قم بردند اما در قم جنازه راتحویل نگرفتند. بعد از آن نزد آیتالله مرعشی نجفی رفتند و ایشان دستور داد که استخوانها را تحویل بگیرند و استخوانها برای آقای حسینی است و با این نام ایشان را در وادیالسلام قم دفن کردند اما پس از مدتی روی قبر، نام نواب صفوی را نوشتند و در حال حاضر نیز یک گنبد سبز زیبایی دارد.
* آیا خاطره دیگری از شهید نواب صفوی دارید؟
ایشان فرد بزرگواری بود و خاطره از ایشان بسیار است. اگر رفقای شهید نواب صفوی مریض میشدند ایشان نذر میکرد که اگر حال آنها خوب شود برای مثال سه روز کمک پیر زنی کند که بنایی میکرد.
ایشان چندین بار به زندان رفتند و با رژیم شاه دشمن بود و وضع مالیاش بسیار پریشان بود. یک آقایی بود به نام حاجی خان که یک جفت قالیچه داشت. این قالیچه برای آقای نواب صفوی همیشه در گرو بود. خدا لعنت کند شاه را، خدا لعنت کند تیمسار بختیار و تیمسار آزموده را که این مردان خدا را اعدام کردند.
* آقای شجونی شما جنازه شهید نواب صفوی را از قبر خارج کردید؟
در سال 1334 بنده با شهید نواب صفوی در زندان بودیم. یک روز صبح آمدند و یک روزنامه جلوی ما گذاشتند و گفتند بفرمایید این هم رهبران شما و دیدیم که چهار نفر را تیرباران کرده بودند.
بعد از مدتی ما از زندان آزاد شدیم و دیدیم که جنازه این شهدا را در مسگرآباد به خاک سپرده بودند. بعد از چند سال خواستند آن قبرستان را پارک کنند که ما از رفقای فدائیان اسلام رفتیم و نبش قبر کردیم. البته بنده با یکی دیگر از رفقا پشت دیوار قبرستان نگهبانی میدادیم و چند نفر دیگر از رفقا به داخل قبرستان رفتند و نبش قبر کردند. سپس دوستان جنازه شهید نواب را به قم بردند اما در قم جنازه راتحویل نگرفتند. بعد از آن نزد آیتالله مرعشی نجفی رفتند و ایشان دستور داد که استخوانها را تحویل بگیرند و استخوانها برای آقای حسینی است و با این نام ایشان را در وادیالسلام قم دفن کردند اما پس از مدتی روی قبر، نام نواب صفوی را نوشتند و در حال حاضر نیز یک گنبد سبز زیبایی دارد.
* آیا خاطره دیگری از شهید نواب صفوی دارید؟
ایشان فرد بزرگواری بود و خاطره از ایشان بسیار است. اگر رفقای شهید نواب صفوی مریض میشدند ایشان نذر میکرد که اگر حال آنها خوب شود برای مثال سه روز کمک پیر زنی کند که بنایی میکرد.
ایشان چندین بار به زندان رفتند و با رژیم شاه دشمن بود و وضع مالیاش بسیار پریشان بود. یک آقایی بود به نام حاجی خان که یک جفت قالیچه داشت. این قالیچه برای آقای نواب صفوی همیشه در گرو بود. خدا لعنت کند شاه را، خدا لعنت کند تیمسار بختیار و تیمسار آزموده را که این مردان خدا را اعدام کردند.