صراط: تلویزیون به عنوان پیش قراول سیاستگذاری برای کل مجموعه صداوسیما از جمله رادیو، در شش ماه اخیر رویکردی را در دستور کار قرار داده که نه در شان یک رسانه رسمی دولتی است و نه در شان دهها میلیون ایرانی است که برای تماشایش از کیسهشان هزینه صورت میپذیرد. اقداماتی که میتواند به جایگاه رسانه ملی لطمات جدی وارد سازد.
تبلیغات تلویزیونی به شکلی وسیع و فراگیر از دوره ریاست علی لاریجانی بر سازمان صداوسیما رونق گرفت؛ تبلیغاتی که نسبت به دوره مدیریت محمد هاشمی با شکل متفاوتی روی آنتن میرفت و بخشی از پوست اندازی و دوران تازه حیات این سازمان بود؛ دورانی که شاهد توسعه کمی و کیفی تلویزیون بودیم و طبیعتاً در کنار توسعه اقتصادی، زرق و برق بیشتری به این تبلیغات افزوده شد و این فضای رقابتی بخش قابل توجهی از هزینههای سازمان صداوسیما را تامین میکرد.
این رویکردهای تازه هم بر سطح کیفی صداوسیما افزود و قدرت رقابتی این رسانه را بالا برده بود و هم ظرفیتهای مالی تازهای را برای تعریف دورنماهای توسعهای منطقی برای این سازمان شکل داد. همین رویکرد در سالهای نخست مدیریت عزت الله ضرغامی نیز پی گرفته شد اما در چند سال اخیر رفته رفته جهت گیریهای تغییر کرد و منجر به شرایط پیچیده ای برای صداوسیما شد تا آنجا که شرایط حاکم بر این رسانه نسبت به شش یا هفت سال پیش به کل تغییر کرده است.
تاکید افراطی بر رویکرد توسعه کمی بدون توجه به زیرساختها و پشتوانههای کیفیِ پیشنیازِ توسعه کمی، منجر به تورم ساختار اداری و سازمانی این سازمان بیش از گذشته شده است. تورمی که از گذشته با کوچک سازی واحدهای تولیدی صداوسیما و واگذاری پروژه ای به بخش خصوصی، قرار بود کاهش یابد و این نهاد حداکثر چندهزار کارمند داشته باشد، بخشی از هزینههای ماندگار افزایش شبکهها به شیوه سنتی بود، حال آنکه بر اساس شیوههای روزآمد با تعداد پرسنل بسیار اندک، این شبکهها قابل راه اندازی بود.
نباید فراموش کنیم برخی شبکههای ضدایرانی که بخشی از مخاطبان ایرانی را جذب کرده اند، تنها چند ده کارمند دارند و با طبیعتاً شبکهای با چنین محدودیت نیروی انسانی، قدرت مانور عملیاتی بیشتری نسبت به یک سازمان عریض و طویل دارد که تنها هزینه نگهداری اماکن و تجهیزاتش میلیاردها تومان است و بنابراین هرچه بار این کشتی را سنگین تر کنیم در مقابل قایقهای تندروی رقیب، سرعت و قدرت مانور کمتری مییابیم و این حجم بالای نیروی انسانی و بروکراسی صداوسیما، عملاً خود یک عامل کندکننده سرعت تلقی میشود.
در چنین شرایطی کافی است که به هر دلیلی بخشی از بودجه دولتی سازمان صداوسیما تامین نشود و یا به هر دلیلی، مشکلی در تخصیصش رخ دهد تا شاهد توقف حرکت کشتی باشیم که به واسطه بزرگی و سنگینی اش، میلیونها وات انرژی لازمه استمرار حرکت و سرعت گیری اش شده است. در چنین شرایطی طبیعتاً برای پیش بردن کشتی راهی باقی نمیماند جز آنکه از خود کشتی استفاده کنند و شبیه فیلمهای سینمایی، کابینها و بخشهایی از بدنه خود کشتی را در کوره موتور کشتی بریزند!
سرنوشت سازمان صداوسیما دقیقاً همین گونه شده و رسانهای که در حال حرکت رو به جلو بود، با افزایش شبکهها بدون افزایش زیرساختهای کیفی، بزرگ تر از حد معمول شده و با بیپولی، مجبور به پخش دوباره تمامی برنامههای سالهای اخیرش برای پر کردن آنتن و سرپا نگه داشتن شبکهها شده است. در چنین شرایطی طبیعی است که اکر تخته پارهای هم بر آب باشد، گرفته شود و در کوره موتورخانه کشتی پرتاب شود و این گونه است که شاهد ورود برخی تبلیغات عجیب به تلویزیون هستیم؛ تبلیغاتی که دقیقاً حکم همین تخته پارهها را دارد.
در همین راستا برخی تبلیغات ماهوارهای که پیش از این شیوه و کیفیتش مورد نقد قرار میگرفت و حتی در تلویزیون خودمان برای به چالش کشیدن و نازل بودن سطح شبکههای ماهوارهای به شکل کمدی طرح میشد، سر از تلویزیون خودمان درآورده و از کرمها رنگارنگ تا منقل کباب و کفشهای لاغری با همان مدل تبلیغ ماهوارهای در تلویزیون خودمان تبلیغ میشود و ظاهراً سخت گیریهای سابق که تبلیغات تلویزیونی میبایست از یک استاندارد کیفی حداقلی برخوردار بود نیز دیگر جدی گرفته نمیشود و هر تبلیغی با هر نوع طراحی پخش میشود.
نکته تاسف آور اینکه برخی این برندها با توجه به اینکه بعضاً تا پیش از این، مجوز فعالیت در ایران و توزیع در فروشگاه ها را نداشتند، در شبکههای ماهواره ای شماره تلفن اعلام می کردند تا مردم از طریق تماس با این شماره ها اقدام به خریدار محصولاتشان کنند و حال که در فضای رسمی کشور نیز تبلیغ میکنند همچنان این شماره تلفنها حفظ شده و عملاً سطح تلویزیون در حد شبکههای ماهواره ای درجه دو -حداقل در حوزه تبلیغات- کاهش یافته است.
همچنین ادبیات این تبلیغها که به شدت فریبنده و از قطعی بودن آثار مثبت و کیفیت بالای این محصولات خبر میدهد نیز بیسابقه بوده و چنین تصور میشود که دیر یا زود، تلویزیون با حجم بالایی از شکایات مواجه خواهد شد که نسبت به کیفیت یا عوارض برخی از این مدل محصولات تبلیغ شده اعتراض خواهند داشت و اعتبار رسانه ملی با چنین اتفاقاتی ممکن است به چالش کشیده شود با این اوصاف باید پرسید که تبلیغات بعدی تلویزیون مملکت چه خواهد بود و آیا رویکرد تازهای برای بهبود این وضعیت وجود ندارد؟