صراط: با برکناری محمد مرسی از ریاست جمهوری مصر، یکی از مهمترین مسائل مورد
بحث، تغییر در روابط تهران – قاهره است و این سوال که اساسا برکناری مرسی
به نفع منافع منطقهای کشورمان است یا به ضرر آن. بر اساس پاسخ به این سوال
شاید دستگاه دیپلماسی کشورمان بتواند موضع صحیحی در قبال این رویداد مهم
داشته باشد.
اول - در دوره ریاست جمهوری حسنی مبارک با تمام نگاههای منفی امنیتی – سیاسی دولت قاهره به ایران، اکثریت مردم مصر از ارتباط با ایران استقبال میکردند چرا که نگاه منفی مذهبی و تقابل سنی شیعی در نگاه مبارک به ایران وجود نداشت و تنها مشکلات امنیتی – سیاسی با دولت حاکم بود.
این در حالی است که در دوره ریاست جمهوری یک ساله محمد مرسی و اخوان المسلمین در مصر، به ایران از دریچه سنی شیعی نگاه شد و این نگاه نیز به متن جامعه مسلمان مصری منتقل شد تا شاهد باشیم بخشهای مهمی از مسلمانان ملتزم مصری به مقابله با نزدیکی روابط با ایران بپردازند و نهاد الازهر به عنوان عالیترین نهاد دینی اسلامی در این کشور، مقامات ایرانی را به باد انتقادات مذهبی و دینی بگیرد. ممنوعیت سفر گردشگران ایرانی به مصر یکی از نمودهای این نگاه بود.
قدرت دادن به جریانهای سلفی برای گسترش فعالیتهای مذهبی که عمدتا با محوریت ضدشیعی و ضدایران بود، نکته دیگری بود که در دولت مرسی رخ داد. شهادت رهبر شیعیان ده روز قبل از برکناری مرسی نمود این جریان شدشیعی در مصر بود.
دوم - محمد مرسی از سران اخوان المسلمین مصر بود همان مجموعهای که شاخه سوریاش مهمترین مخالفان حکومت بشار اسد در شام هستند و 30 سال بعد از اعتراضات مسلحانه علیه حافظ اسد، امروز در انتظار سرنگونی حکومت پسرش هستند تا دوباره در یکی از کشورهای عربی، این اخوان باشند که به مدد سالها تجربه و شبکه گسترده و قوی ارتباطات تشکیلاتی خود، کرسی حکمرانی در دمشق را از آن خود کنند و با وعدههای آسمانی، انسانهای مسلمان را به پیروی از خود به امید کسب روزی در جهان آخرت متقاعد سازند.
مجموعه این تحولات باعث شده است تا جنگ داخلی در سوریه میان ارتش و مخالفان مسلح و حمایتهای ایران و مصر از دو طرف این نزاع، مصر را به صحنهای برای اعتراض به سیاستهای تهران در سوریه تبدیل کند. قطع روابط با دمشق در آخرین روزهای پیش از برکناری مرسی، نمودی از این رویکرد خصمانه علیه دولت بشار اسد بود.
سوم - مرسی در یک سال گذشته علاوه بر تلاش گسترده برای برقراری رابطه با آمریکا، در نامهای به شیمون پرز وی را "عزیزی و صدیقی العظیم" خطاب کرد؛ وی در عمل هم پیمان کمپ دیوید را لغو نکرد و به خواست رژیم صهیونیستی گذرگاههای زیرزمینی غزه را منفجر کرد.
اینها همه در حالی است که جمهوری اسلامی ایران از همان پیروزی انقلاب اسلامی از جریان اخوان در مصر حمایت کرد و و حتی هزینه آن که تیره شدن روابط با دولت حسنی مبارک بود را پرداخت.
از این رو تحلیلگران بر این باورند برکناری مرسی و جریان اخوان از قدرت، نه تنها به نفع روابط دیپلماتیک تهران – قاهره است، بلکه به منافع منطقهای کشورمان را نیز تامین خواهد نمود. چه آنکه در
اول - در دوره ریاست جمهوری حسنی مبارک با تمام نگاههای منفی امنیتی – سیاسی دولت قاهره به ایران، اکثریت مردم مصر از ارتباط با ایران استقبال میکردند چرا که نگاه منفی مذهبی و تقابل سنی شیعی در نگاه مبارک به ایران وجود نداشت و تنها مشکلات امنیتی – سیاسی با دولت حاکم بود.
این در حالی است که در دوره ریاست جمهوری یک ساله محمد مرسی و اخوان المسلمین در مصر، به ایران از دریچه سنی شیعی نگاه شد و این نگاه نیز به متن جامعه مسلمان مصری منتقل شد تا شاهد باشیم بخشهای مهمی از مسلمانان ملتزم مصری به مقابله با نزدیکی روابط با ایران بپردازند و نهاد الازهر به عنوان عالیترین نهاد دینی اسلامی در این کشور، مقامات ایرانی را به باد انتقادات مذهبی و دینی بگیرد. ممنوعیت سفر گردشگران ایرانی به مصر یکی از نمودهای این نگاه بود.
قدرت دادن به جریانهای سلفی برای گسترش فعالیتهای مذهبی که عمدتا با محوریت ضدشیعی و ضدایران بود، نکته دیگری بود که در دولت مرسی رخ داد. شهادت رهبر شیعیان ده روز قبل از برکناری مرسی نمود این جریان شدشیعی در مصر بود.
دوم - محمد مرسی از سران اخوان المسلمین مصر بود همان مجموعهای که شاخه سوریاش مهمترین مخالفان حکومت بشار اسد در شام هستند و 30 سال بعد از اعتراضات مسلحانه علیه حافظ اسد، امروز در انتظار سرنگونی حکومت پسرش هستند تا دوباره در یکی از کشورهای عربی، این اخوان باشند که به مدد سالها تجربه و شبکه گسترده و قوی ارتباطات تشکیلاتی خود، کرسی حکمرانی در دمشق را از آن خود کنند و با وعدههای آسمانی، انسانهای مسلمان را به پیروی از خود به امید کسب روزی در جهان آخرت متقاعد سازند.
مجموعه این تحولات باعث شده است تا جنگ داخلی در سوریه میان ارتش و مخالفان مسلح و حمایتهای ایران و مصر از دو طرف این نزاع، مصر را به صحنهای برای اعتراض به سیاستهای تهران در سوریه تبدیل کند. قطع روابط با دمشق در آخرین روزهای پیش از برکناری مرسی، نمودی از این رویکرد خصمانه علیه دولت بشار اسد بود.
سوم - مرسی در یک سال گذشته علاوه بر تلاش گسترده برای برقراری رابطه با آمریکا، در نامهای به شیمون پرز وی را "عزیزی و صدیقی العظیم" خطاب کرد؛ وی در عمل هم پیمان کمپ دیوید را لغو نکرد و به خواست رژیم صهیونیستی گذرگاههای زیرزمینی غزه را منفجر کرد.
اینها همه در حالی است که جمهوری اسلامی ایران از همان پیروزی انقلاب اسلامی از جریان اخوان در مصر حمایت کرد و و حتی هزینه آن که تیره شدن روابط با دولت حسنی مبارک بود را پرداخت.
از این رو تحلیلگران بر این باورند برکناری مرسی و جریان اخوان از قدرت، نه تنها به نفع روابط دیپلماتیک تهران – قاهره است، بلکه به منافع منطقهای کشورمان را نیز تامین خواهد نمود. چه آنکه در