دعا، یعنی خواستن و خدا را خواندن. خواستن، یعنی امیدواری. تا امید نداشته باشید، از خدا چیزی را درخواست نمیکنید. انسان ناامید که چیزی طلب نمیکند. پس، دعا یعنی امید، که ملازم با امید به اجابت است. دعا یعنی خواستن و گرفتن از خداوند متعال.
دعا رقیب ابزارهای مادی نیست. اینطور نیست که وقتی انسان میخواهد به مسافرت برود، یا با خودرو و قطار و هواپیما عازم شود و یا با دعا برود! همچنین اینطور نیست که اگر انسان بخواهد وسیلهای به دست آورد، یا پول خرج کند و یا اگر پول نداشت به دعا متوسل شود و آن وسیله را به دست آورد! معنای دعا اینست که شما از خدا بخواهید تا او این وسایل را جور بیاورد. آن وقت علل مادی، هر کدام در جای خودشان قرار میگیرند. دعای مستجاب اینگونه است.
در روایت وارد شده است که « أَالدُّعَاءُ مُخُّ العِبَادَة » ؛ مغز عبادت، یا به تعبیر رایج ماها، روح عبادت، دعاست. دعا یعنی چه؟ یعنی با خدای متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را از نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن.
در باب دعا، خلاصه عرض ما این است که دعا، مظهر بندگی در مقابل خداوند و برای تقویت روح عبودیت در انسان است، و این روح عبودیت و احساس بندگی در مقابل خداوند، همان چیزی است که انبیای الهی از اول تا آخر، تربیت و تلاششان متوجه این نقطه بوده است که روح عبودیت را در انسان زنده کنند.
خود حرف زدن با پرودگار، خود تضرع کردن, با خدای متعال سخن گفتن، نزد خدای
متعال عذرخواهی و توبه و استغفار کردن، برای انسان یکی از مقاصد و
هدفهاست. این، بالاترین جنبهایی است که در دعا وجود دارد. نفس اینکه
انسان در مقابل پروردگار بایستد و اشک بریزد و اظهار کوچکی و حقارت کند،
برای انسان یک علو مقام و مرتبه است. بشر با تضرع در پیش خدای متعال است که
عروج میکند و اوج میگیرد. بدبختی انسان وقتی است که از خدای متعال غافل
شود. سیهرویی انسان وقتی است که خود را به خدا محتاج نداند.
فایدهای ندارد که انسان در عمل را ببندد و به دعا اکتفا کند
دعا وسیله است برای رسیدن به حوائج و مقصودها و هر آنچه که انسان میخواهد و آرزو میکند. مسالهی بسیار مهمی است. خداوند متعال، وسیلهای به انسان داده است که انسان میتواند حوائج خود را - مگر در موارد استثنایی که به آن اشاره میکنم. با آن برآورده کند. آن وسیله چیست؟ خواستن از خدای متعال است.
وقتی ما به درگاه حق متعال دعا میکنیم، در حقیقت وسیلهای برای رسیدن به حوائج خودمان میجوئیم و راهی به سوی این حوائج میپیمائیم و از آن استفاده میکنیم. این، یک گونه دعا کردن است: دعا وسیله ابزارها یا وسایل مادی برای انسانها قابل دسترسی است. بلکه چیزهایی را انسان با دعا باید به دست آورد. البته نه دعای تنها و دعای بدون عمل. هیچ فایدهای ندارد که انسان در عمل را ببندد و به دعا اکتفا کند. اما در کنار عمل، درکنار اقدام، در کنار به کار انداختن همت و تلاش، خواستن از خدا را نیز باید قرار دهیم. این دعا، حاجات را برای انسان برآورده میسازد. لذا ملاحظه میکنید که پیغمبر اکرم(ص) در میدان جنگ، بعد از آن که همه کارها را انجام داده است، دعا هم میکند. بنابر این، یکی از وظایف ماست که دعا کنیم، تا از این راه به حاجات و اهداف و مقاصد خودمان نائل شویم.
دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است یا اظهار محبت و ارادت است؛ همه اینها دعاست. گاهی هم دعا حاجت خواستن نیست، فقط انس با خداست. بهترین اعمال در شب قدر، دعاست. احیا هم برای دعا و توسل و ذکر است. نماز هم که در شبهای قدر یکی از مستحبات است در واقع مظهر دعا وذکر است.
دو عامل، عامل اصلی این گمراهی و انحراف عمومی است: یکی دور شدن از ذکر خدا که مظهر آن نماز است. فراموش کردن خدا و معنویت؛ حساب معنویت را از زندگی جدا کردن و توجه و ذکر و دعا و توسل و طلب از خدای متعال و توکل به خدا و محاسبات خدایی را از زندگی کنار گذاشتن.
انسان در زندگی شخصیاش، گاه بر اثر محنتها و شدتها و مصیبتها و در زندگی جمعیاش گاه با حوادث تحول آفرین مانند حرکت عمومی به سوی جهاد یا انفاق یا کمک به نیازمندان به عامل ذکر نزدیک میشود، و گاه با سرگرمیهای هوس آلود و غرق شدن در سرخوشی و اشرافیگری و عیش بارگی، از آن دور میافتد. عنصری که میتواند در همه این احوال او را به بهشت « ذکر » نزدذیک یا نزدیکتر کند. نماز است.. . و نماز با ترکیب هماهنگ دل و زبان و حرکت، نابترن و کاملترین نمونه ووسیله ذکر است.
استجابت الهی، پاسخ و توجه و التفات خداست؛ و لو آن خواستهای که من و شما داریم که ای بسا خیال میکنیم این خواسته به نفع ماست. اما به زیان ماست تحقق هم پیدا نکند؛ اما «یا الله» شما بیگمان لبیکی به دنبال خود دارد.
اگر انس پیدا کنید، خواهید دید که خیلی از پاسخها همانی است که در همان لحظه به شما داده میشود؛ یعنی آدم نباید خیال کند که پاسخ دعا حتما همان پولی است که از خدا خواسته است و باید برسد! گاهی اوقات پاسخ, همانی است که در آن لحظه به شما میدهند. آن چنان نورانیتی در دل شما به وجود می آید که میبینید اصلا پاسختان را همان ساعت گرفته اید آن حالتی را که انسان در دعا پیدا می کند، گاهی احساس میکند که دیگر غیر از ان، هیچ چیز نمیخواهد.
وقتی دیدید طلب، با همهی وجود از سرتاپای شما جاری شد،بدانید این همان پاسخ الهی است؛ این همان جواب خداست و جواب بعدی هم اجابت است.
لازم نیست دعا همیشه قوانین طبیعی را به هم بزند و برخلاف قوانین طبیعی
عمل کند؛ نه. دعا در چارچوب قوانین طبیعی مستجاب میشود و خواستهی شما
برآورده میگردد. این قدرت خداست که قوانین را جور میآورد، کنار هم می
گذارد و مقصود شما برآورده میشود. البته آنجایی که دعای شما با یک قانون
الهی دیگری تصادم پیدا کند، متسجاب نمیشود. وعدهی الهی حق است؛ اما آن
وعده هم درست است . آدم هایی که بی کار باشند و در راه اهداف خودشان تلاش
نکنند، تضمینی نیست که به هدف و مقصد برسند.
حالا شما دعا کن، معلوم است که این دعا خیلی اقبال استجابت ندارد. البته یک وقت هم دیدید مستجاب شد؛ اما تضمینی نیست. در جایی برخلاف یک قانون طبیعی مسلم، شما دعا کنید؛ معلوم نیست تضمینی داشته باشد. اگر چه در مواردی بلاشک دعا قوانین را هم خرق میکند؛ اما اینطور نیست که وقتی میگوئیم دعا مستجاب میشود یعنی دعای شما اگر با قوانین دیگر الهی منافات داشته باشد و عملی همراهش نباشد و یا حتی خود دعا از روی توجه هم نباشد،باز مستجاب میشود؛نه در دعا، طلب کردن و خواستن از خدای متعال و حقیقتاً مطالبه کردن لازم است. این دعا مستجاب میشود. اگر عمل و تلاش در راه اهداف بزرگ، همراه این دعا باشد، اقبال استجابت این دعا واقعا بیشتر است.